معمولا مربيان بزرگ بعد از جدايي از يک باشگاه پرطرفدار سکوت را جايز نميدادند و در مصاحبههاي مختلف سعي در برملا کردن پشت پرده رخ داده در تيمهاي تحت هدايتشان دارند. اما عليرضا منصوريان روند برعکسي را پيش گرفت و تقريبا در اين يک سال روزه سکوت گرفت. او که به تازگي هدايت ذوبآهن اصفهان را بر عهده گرفته است حالا در گفت و گو با خبرنگار ما سکوتش را شکست و سخنان زيادي را به زبان آورد. سخناني که بيشتر دامنه تيم ملي را در بر گرفت و در هر زمان که به استقلال تهران منحرف ميشد يک جمله را ميشنيد؛ گذشتهها گذشته و هواداران نبايد اذيت شوند! او در اين گفت و گوي جذاب سخناني از زمان جدايياش از استقلال و همچنين تيم ملي فوتبال و حواشي حول محور آن به زبان آورد که به شرح زير است:
آنقدر فوتبال ما در فضاي آلودگي و حاشيه غرق شده است که هر موضوعي که بخواهيم بگوييم چه مثبت باشد و چه منفي از آن سو تعبير ميشود. ما اگر بخواهيم در رابطه با بهبود مسئلهاي حرف بزنيم هميشه يک عده آدم وجود دارند که منتقد هستند و فقط به خاطر اينکه هميشه در فضاي مطبوعات و فضاي مجازي باشند صحبت ميکنند. پس قرار است سکوت بکنيم و مسير خود را ادامه دهيم. من به دنبال کار کردن و زحمت کشيدن و ساختن فوتباليست جوان هستم و به کار مربيگري عشق ميورزم. قطعا اين سکوتي که بعد از جدايي از استقلال داشتم من را اذيت کرد اما الان فکر ميکنم بعد از 16 ماه به اين نتيجه رسيدم شايد من را اذيت کرده اما يک آرامشي را به فوتبال تزريق کرده است. حداقل اين اطمينان براي هواداران قرمز، آبي و حالا سبز ذوبآهن به وجود آمده که هر اتفاقي بين منصوريان و باشگاه افتاده چه خوش و يا تلخ، آنها ميفهمند که آبرو و شان باشگاه در مطبوعات زير سوال نميرود و امانت بين سرمربي و مديران باقي خواهد ماند. تنها کسي که ضرر ميکند خود هواداران هستند. من از اينکه يک نفري زمان خروج از ارگاني شروع به صحبت کند بدم ميآيد. چون هوادار اين وسط اذيت ميشود و عشقشان اين است که ببيند اسطوره آنها وفادار است يا نه. اين مسئله الگوي من خواهد بود. اين موضوع باعث افتخار من است که امانت دار باشگاههايي هستم که در آنها فعاليت کردم. در اين فضاي متشنج اگر ميخواستم يک حرف ساده بزنم هزاران اتفاق ميافتاد. من بعد از جدايي از استقلال تمام مسابقات را مشاهده کردم و پيگير نتايج تيم محبوبم بودم. اصلا از اين اخلاقها ندارم که با جدايي از ارگاني به دنبال اين باشم که همه چيز خراب شود. نتايج را دنبال ميکردم و خيلي از مواقع هم حمايت کردم.
تيم ملي روند صعودي خود را در دو جبهه طي کرده است. اولين جبهه را با پايين آوردن ميانگين سني و جوان کردن تيم ملي طي 6 يا 7 سال گذشته شروع شد. زماني که کيروش وارد فوتبال ايران شد ميانگين سني ما 33.5 بود. به مرور اين ميانگين به 30، 27، 25 و حالا 23.5 سال تغيير پيدا کرده است. اگر اين روند ادامه دار بشود و تيمهاي پايه ما کار خود را به درستي انجام دهند تيم ملي ميانگينش به 22 يا 21 سال هم ميرسد. ما چند سالي بود که صدر جدول آسيا را در اختيار کره جنوبي و ژاپن قرار داده بوديم و عملا تيم 3 يا 4 آسيا بوديم. ما قبلا از فاصله 2003 تا 2006 با هدايت برانکو وضعيت خوبي در رنکينگ آسيا داشتيم. اما بعد از اين سال دوباره افت شديدي داشتيم. حالا الان باز هم تيم اول آسيا هستيم. بايد ببينيم در اين ميان چه اتفاقي افتاده است. از سال 2010 تا 2014 تعداد لژيونران فوتبال ايران خيلي کم شده بود و فقط مسعود شجاعي و نکونام را داشتيم. اما پله به پله شروع و حالا 12 لژيونر خوب داريم. در روند نتيجه گيري هم بعد از باخت غم انگيزي که مقابل آرژانتين داشتيم، آمديم و بدون هيچ باختي و با دو گل خورده به جام جهاني روسيه صعود کرديم. در آنجا ايران با قهرمان اروپا و جهان هم گروه بود اما با چهار امتياز سوم شديم. دو نکته براي جام جهاني ميگويم؛ اول شما صحنه گل اسپانيا به ما را ببينيد که چقدر خوشحالي ميکنند. آنقدر خوشحالند که بعد از زدن 6 گل به کرواسي همچنين حسي نداشتند. يا پرتغال که يک مساوي از ما ميگيرد خوشحال است.
تمام مسائل بالا را گفتم تا به اين نتيجه برسم که ايران حالا مدعي جام باشد. نبايد بگوييم قهرمان جام ملتها تا فشار به اردوي ايران نرسد. بايد بگوييم تيم ملي ميتواند يک مدعي باشد. در غرب آسيا ايران و عربستان و در شرق ژاپن و کره جنوبي مدعي اصلي قهرماني هستند. استراليا هميشه تورنمنت را با حوصله شروع ميکند و خوب بالا ميآيد. اما به شخصه اعتقاد دارم همان چهار تيم مدعيان اصلي خواهند بود. ما دو پلي آف خيلي سخت داريم و اگر وارد چهار تيم بشويم شرايط متفاوت است. انرژي از داخل ايران و همچنين هواداران ايراني داخل امارات به تيم ملي تزريق ميشود. تيم ملي با توانايي که دارد ميتواند مدعي قهرماني باشد و نبايد بگوييم که حتما قهرمان ميشود. ابزار قهرماني خيلي اتفاقات ديگر است. مثلا در يک بازي گل اتفاقي وارد دروازه و جريان بازي عوض ميشود. از همه چيز مهمتر کيفيت داوري است. در بازي امارات و بحرين نبايد داور عربي ميگذاشتند. در سطح دنيا کنفدراسيون فوتبال آسيا جز بي نظم ترينها هستند و برنامه ريزي درست و حسابي ندارند. برعکس فوتبال اروپا در آسيا بخواهند به مسئلهاي رسيدگي کنند همه چيز تمام ميشود و ميرود. قطر هم سير صعودي را طي ميکند و مدعي سوم بعد از ايران و عربستان در غرب آسيا است.
اولين خصيصه تيم ملي در اين تورنمنت وضعيت فيزيکي است که دارد. فوقالعاده وضعيت خوبي دارند و از استاندارد آسيا بالاتر هستند. وقتي تيم شما اين ويژگي را داشته باشد، بازيکنان ميتوانند کارهاي تاکيتکي را بهتر انجام دهند. ما در گذشته در زمين خودمان بازي ميکرديم اما حالا فشار را از زمين حريف در دست داريم. اين خودش نشان دهنده پيشرفت است.
جدا از فوتبال ملي به فوتبال باشگاهي هم ضربه ميزند. ما مربياني که به ايران ميآوريم به عنوان الگو و ساختار حرفهاي به آنها نگاه ميشود. وضعيت فوتبال ما به لحاظ اخلاقي آنقدر به هم ريخته است که اگر دو مربي بزرگ بيايند در راس اختلافات قرار بگيرند يک ساختار غلط براي مربيان بعدي ايجاد ميکنيم. من فکر ميکنم اختلافات با اتفاقات کوچک حل ميشود. خيلي از مواقع با سکوت يا ديدار رفع ميشود. بنده با تمام احترامي که براي همه قائل هستم اما معتقدم آتش اين اختلافات را مطبوعات و فضاي مجازي بيشتر ميکنند. ما ميگوييم فضاي مجازي قابل کنترل نيست اما ميتوانيم به آن خط بدهيم و آن را هدايت کنيم. رسانه ما اگر نگاه ملي داشته باشد ميتواند ميان اين اختلاف پا درمياني کند. اين فضا بايد حلقه را جوش دهند. الان طوري شده که هر مربي و يا هر کسي که يکبار به توپ ضربه زده به خودش اجازه ميدهد که اظهار نظر کند. چه خوب است به جاي نظر دادن ايده مثبت بدهند. فوتبال ما ديگر از برنامههاي جنجالي و فضاي تنشزا خسته شده است. هر روز بايد بنويسيد فلان نفر با کس ديگري روبوسي نکرد، سلام نکرد يا پشتش را به او کرد! خيلي از هم بازيهاي سابق ما اصول حرفهاي را بلد نيستند و کارهايي که به آنها مربوط نيست دربارهاش نظر ميدهند.
من از همين اول ميگويم اصلا به من ربطي ندارد و نبايد حرفي بزنم. اصلا دوست ندارم اين سوال مطرح شود. چيزي که به من مربوط نيست را نبايد در آن وارد شوم. قبلا در صحبتهايم گفتم که بايد ياد بگيريم در کاري که به ما مربوط نيست دخالت نکنيم. تا زماني که در تيم ملي بودم همه چيز صحيح و سالم و خيلي تميز پيش رفت. من به اصول حرفهاي مربيگريام احترام ميگذارم و نبايد هر کسي که ضربهاي به توپ زده يا در چند بازي به ميدان رفته است، بخواهد در هر چيزي دخالت و با اظهار نظرش آتش اختلافات را بيشتر کند.
اصول حرفهاي اين است که نبايد موضوعي را که گفتيد را مطرح کنيم. بايد صبر کرد و نتايج ايشان را در جام ملتها ديد. اگر نتايج خوبي باشد ميتواند باعث وقوع اتفاقات مثبت در جام جهاني 2022 شود. من ترجيح ميدهم کيروش با کسب نتايج قابل قبول در جام ملتها و با تيم ملي در جام جهاني بماند. کيروش باعث شد که ما در آسيا اول بشويم، لژيونران زيادي در اروپا داشته باشيم و جوانگرايي خوبي در تيم ملي را ببينيم. همين ويژگيها باعث ميشود من با قدرت بگويم کيروش موفق ترين مربي ما بوده است
نظر شما