شناسهٔ خبر: 30642580 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

گزارش فارس از ۴۷ سال فعالیت هنری «حسین محب اهری»

خداحافظی با هپلی با وفای محله بهداشت!/ فراز و فرودهای زندگی یک مرد در صحنه زندگی

«حسین محب اهری» بازیگر تلویزیون و سینما همیشه از مجموعه تلویزیونی «ق مثل قلقلک» به عنوان کاری شاخص یاد می‌کرد و معتقد بود هنوز بچه‌های آن زمان شعری که در این کار خوانده می‌شد را به یاد دارند.

صاحب‌خبر -

** خبرگزاری فارس-گروه رادیو تلویزیون: مخاطبان دیروز تلویزیون و آثار نمایشی آقای معلم در مجموعه «ق مثل قلقلک» را هنوز از یاد نبردند. همان معلم سختگیری که با ریش و سبیل و کلاه خاص خود هر روز با چوب دستی سر کلاس می‌آمد و با مبصر چهارساله کلاس که اغلب کارهای اشتباهی انجام می‌داد، وارد بحث می‌شد و سعی داشت تا او را به درس خواندن هدایت کند. «آقا اجازه هولم نکن دست و پاهامو گم نکن!، هر آدمی تو دستاش ۱۱ تا انگشت داره!» این شعر یکی از اشعاری بود که خیلی از مخاطبان دهه ۶۰ تلویزیون به خوبی به یاد دارند. «حسن محب اهری» امروز و بعد از سالها مبارزه با بیماری سرطان در سن ۶۷ سالگی به علت ایست قلبی درگذشت. به همین مناسبت مروری بر کارنامه کاری این هنرمند فقید که بخشی از مصاحبه وی در آن بازخوانی شده است، داریم.

حضور محب اهری در قامت کارگردان و بازیگر این مجموعه تلویزیونی او را بیشتر و بهتر به مردم شناساند. درست است که یکی از نقش‌های مرحوم حسین محب اهری بود، اما اگر حتی یکبار اورا دیده باشید به این گفته صحت می‌گذارید که این نقش اصلا شبیه به خود او نبود. «محب اهری» در گفت‌وگویی دربارهٔ نام‌گذاری دانش‌آموزان می‌گوید: «چون همهٔ بچه‌ها تهرانی بودند، آخر فامیلی آنان، اصل‌تهرانی، تهرانی اصل، تهران‌لو و … اضافه کرده بودم؛ مثلا اسد تبریزی اصل تهرانی. تا آن زمان، درس ریاضی، درسی سخت و محصل‌گریز به‌شمار می‌رفت. برای همین برای تلطیف این درس در ذهن بچه‌ها، آن را درس شیرین ریاضی نام‌گذاری کردم.

محب اهری از جمله هنرمندانی بود که در طول ۶۷ سال زندگی هنری و شخصی خود همیشه از حاشیه به دور بود و همیشه اخلاق حرفه ای را سرلوحه خود قرار می‌داد. او حتی از اولین روزهای درگیری با بیماری سرطان غدد لنفاوی تا همین روزهای پایانی زندگی‌اش هم همین طور زندگی کرد.

** خبرنگاری را هم بازی می‌کردم

محب اهری ۸ سال به طور رسمی به شغل خبرنگاری مشغول بوده و چند سال را در خبرگزاری ایرنا کار ‌کرده است. او در گفت‌وگویی درباره خبرنگاری خود می‌گوید: یکبار مطلبی نوشتم که برتر شد و همه از آن تعریف کردند و بعد از آن به این نتیجه رسیدم که من خبرنگاری را هم بازی می‌کردم و خودم را جدی نگرفتم. 

** مبارزه با بیماری سرطان

بازیگر سریال «بیمار استاندارد» که مجموعه تلویزیونی نوروزی شبکه یک در سال ۹۵ بود، سالها با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد و در این مدت حتی یک بار زبان به گلایه باز نکرد. محب اهری اولین بار به طور رسمی از هزینه‌های بالای درمان بیماری‌اش با خبرگزاری فارس صحبت کرد و طی آن مشکلات مربوط به بیمه درمانی او در جریان قرار گرفت و بخشی از هزینه‌های درمان او پرداخت شد.

** روحیه امید به زندگی

او از معدود افرادی بود که روحیه امید به زندگی را روز به روز در خود تقویت می‌کرد و تا همین روزهای پایانی عمرش آرزو می‌کرد که بهتر شود و بتواند برای مردم کشورش هنرنمایی کند.

** بازی در آثار شاخصی و البته ماندگار

این بازیگر خوش نام در این سالهای فعالیت خود در عرصه هنر بیش از تئاتر و سینما در عرصه تلویزیون فعالیت می‌کرد، هرچند حضور در یک مدیوم برای هر بازیگری اولویتی ندارد اما او مخصوصا در سالهای پایانی زندگی خود در اغلب سریال‌های تلویزیونی حضور داشت. علی البدل، بیمار استاندارد، حالت خاص، معمای شاه، دردسرهای عظیم ۲، خوب بد زشت، پایتخت ۲، تبریز در مه و ... از جمله نقش آفرینی‌های این بازیگر بود.

** سریالی که نیمه کاره ماند

محب اهری به دلیل وخامت بیماری خود در آذر ۹۷ در بیمارستان لاله بستری شد و بعد از بهبودی نسبی پزشک معالج دستور به مرخصی وی داد و قرار شد تا ادامه روند درمان را در منزل بگذراند، اما او که به شدت به کار خود متعهد بود در همان روزها به سر صحنه تصویربرداری سریال ۸۷ متر کیانوش عیاری رفت و حین بازی در این سریال دچار تشنج شد و گروه تولید او را به بیمارستان رساندند. در حال حاضر نقشی که او در این سریال بازی می کرد نیمه کاره مانده است و هنوز معلوم نیست کارگردان اثر چه تصمیمی درباره آن می گیرد.

** رئیس بزرگ در چاق و لاغر

یکی دیگر از نقش‌هایی که محب اهری در آنها خوش درخشید رئیس بزرگ در مجموعه تلویزیونی چاق و لاغر بود چاق لاغر که به عبارتی کله پوک های دوست داشتنی بودند در این اثر با کارهایی که ناخواسته و از روی نادانی انجام می‌دادند خشم رئیس بزرگ را در می آوردند آنها در این سریال موظف بودند تا جشن‌های دهه فجر مدارس را به هم بزنند اما هیچ گاه موفق نمی شدند. محب اهری در مجموعه تلویزیونی چاق و لاغر نقش رئیس بزرگ را به عهده داشت که اغلب از کارهای بدون فکر چاق و لاغر خشمگین می شد نقش رئیس بزرگ میز یکی از نقش هایی بود که فاصله بسیاری با شخصیت این بازیگر داشت.

** حضور در مجموعه نوروزی «پایتخت ۲»

محب اهری در روزهای شروع  مجدد بیماری خود با حضور در سریال «پایتخت ۲ نشان داد که می‌توان بیماری سرطان داشت، اما روحیه خود را حفظ کرد. او در سری دوم این مجموعه تلویزیونی نقش دایی را با غده‌ای که با هنر گریم روی سرش قرار داده بودند بازی کرد.

** در ادامه بخشی از گفت‌وگوی «حسین محب اهری» که بعد از بازی در سریال «بیمار استاندارد» و حضور در خبرگزاری فارس در سال ۹۵ انجام شده است را می‌خوانید:

** زمان زیادی برای زندگی کردن ندارم

از زمانی که به این بیماری مبتلا شدم و تحت چندین عمل جراحی قرار گرفتم، حس می‌کنم زمان زیادی برای زندگی و کار کردن ندارم و به همین دلیل روزانه فقط چهار، پنج ساعت می‌خوابم و از آنجایی که کار و زندگیم یکی است، به شدت کار می‌کنم تا از لحظه لحظه زندگیم استفاده بهینه کرده باشم.

** فقط یک عکس از «ایاذی» برای بازی در «معمای شاه» دیده بودم

تا به حال دو بار با محمدرضا ورزی همکاری داشتم در سریال «تبریز در مه»‌ نقش ابوالحسن‌خان شیرازی وزیر امور خارجه فتحعلی شاه را بازی می‌کردم و در سریال «عین‌الدوله» ‌نیز اولین همکاریم با ورزی رقم خورد. بسیاری از افراد معتقدند ورودم به سریال «معمای شاه» خیلی خوب بود و من هم در جواب با خنده می‌گویم من خیلی بازیگر خوبی هستم! بسیاری از مردم می‌گفتند شخصیت ایازی را کاملاً شبیه به خود او درآورده‌ای و من فقط یک عکس از ایشان دیده بودم که موهای سفیدی داشت و همیشه موهایش را رنگ می‌کرد. تا جایی که می‌دانم ایازی حدود 80 شغل داشته است.

** بعد از بازی در «مختارنامه» نمی‌توانستم در خیابان راه بروم

در قسمت‌های ابتدایی سریال «مختارنامه» ‌با حسن پورشیرازی همبازی بودم و شاید باور نکنید به محض پخش این قسمت‌ها در خیابان نمی‌توانستم به راحتی راه بروم. آنقدر که مردم درباره این شخصیت با من صحبت می‌کردند و از این نقش خوششان آمده بود. یکی از عنصرهای مثبتی که در این نقش به کمکم آمد،‌ تحصیل در رشته ادبیات بود و بر همین اساس مدام حواسم بود که حس تاریخی کار از بین نرود. از مشکلات عمده این سریال نوع و بیان بازیگران آن بود که اگر بر فرض مثال مخاطب چشم‌های خود را می‌بست فکر می‌کرد در خیابان‌های امروز تهران قدم می‌زند چرا که نوع صحبت بازیگران با یکدیگر تفاوت داشت و این گلایه را به کارگردان این سریال داود میرباقری دارم.

** انتقاد از نوع رفتارم با اطرافیان

همیشه باید حتماً ارتباط خوبی با افراد مقابلم برقرار کنم که بتوانم به خوبی کار کنم. برخی‌ها از من انتقاد می‌کنند که با وجود شرایط سختی که در حین بازی در سریال‌ها دارید اما همیشه با روی خوش با مردم برخورد می‌کنید.

** تولید سری جدید «ق مثل قلقلک» برای شبکه آموزش

چند سال پیش کاری را مشابه همان مجموعه «ق مثل قلقلک» برای شبکه آموزش ساختم که البته به دلیل اینکه آن شبکه فراگیر نبود زیاد دیده نشد. کار خود را از تئاتر شروع کردم و در سال 59 مرحوم رسام برای حضور در تله‌تئاتر شازده کوچولو مرا دعوت کرد و بعد از آن به مدت چند سال در این مدیوم کار کردم.

** می‌گفتند بچه‌ها را کودن فرض می‌کنید!

از سال 66 به بعد در «محله بهداشت» و چند اثر دیگر نیز در گروه کودک تلویزیون همکاری کردم. تا اینکه به مجموعه «ق،‌مثل قلقلک»‌رسیدم. بازخوردهای خوبی از پخش این کار داشتم و دوست داشتم که ساخت آن را ادامه دهم اما متأسفانه به دلیل اظهارنظرهایی که پخته نبودند، مبنی بر اینکه در این سریال بچه‌های ایرانی را کودن فرض می‌کنیم! نتوانستم آن را ادامه دهم و درست چند سال بعد در تلویزیون اسپانیا برنامه‌ای شبیه به همین برنامه را دیدم و بعد از آن خیلی تلاش کردم تا ادامه آن را بسازم اما نشد.

** بچه‌ها هنوز شعر مبصر چهار ساله کلاس را به یاد دارند

‌تلویزیون در همان سال‌ها برنامه‌های زیادی پخش کرد، مثل خونه مادربزرگه، ‌مدرسه موش‌ها و محله بهداشت و ...،‌حاضرم همین الان با شما به خیابان برویم و جلوی تک تک آدم‌ها را گرفته و از آنها بپرسیم که شعر تیتراژ مبصر 4ساله را در خاطر دارند یا نه، مطمئنم حتی آدم‌های 50 ساله نیز این شعر را از حفظ در مترو و خیابان برای شما خواهند خواند.

** بیمه تکمیلی ندارم!

محب اهری در سال ۹۵ با اشاره به اینکه هنوز بیمه تکمیلی ندارد، گفت: چرا بعد از اینهمه سال کار و فعالیت هنری نباید خانه، ‌ماشین و پس‌انداز داشته باشم و از طرفی هم نگران مخارج بیماریم باشم؟ با اینکه زیاد به این موضوع فکر نمی‌کنم اما اغلب که یادش می‌افتم دلم می‌گیرد چرا که هم برای هنر این کشور کم نگذاشته‌ام و بیش از نیمی از سال‌های عمرم را در هنر این کشور فعالیت کرده‌ام. اردیبهشت همین امسال برای پرتودرمانی بیماری‌ام باید به آلمان بروم اما دو سال است که به دلیل اینکه بیمه تکمیلی ندارم نمی‌توانم این کار را انجام دهم.

** صداوسیما هیچگاه از من حمایتی نکرده است

با اینکه از کارمندان رسمی سازمان صدا و سیما سابقه بیشتری دارم، اما کارمند رسمی صدا و سیما نیستم و به همین دلیل هیچگاه سازمان از من حمایتی نکرده است. یادم است در همان سال‌ها که بیماریم شدت گرفت عزت‌الله ضرغامی مدیر اسبق سازمان صدا و سیما افرادی را برای عیادت به منزلمان فرستاد و دستور دادند که نسخه‌های درمانی‌ام را به مرکز بهداشت ببرند تا نصف آنها را پرداخت کنند و ماهانه کمک‌هزینه دارویی برایم نوشتند اما همان زمان و بعد از یکسال که محمد سرافراز رئیس سازمان صدا و سیما شد و آقای ضرغامی از این رسانه رفتند کلاً این موضوع منتفی شد و سرافراز نیز آنقدر مشغله دارد که سراغی از من نگرفتند و مسئله را پیگیری نکردند.

 

** هیچ‌وقت به شغل دوم فکر نکردم

وزارت ارشاد نیز هیچ حمایتی از من نکرده است اما چندی پیش تماسی گرفتند که برای عضویت در صندوق اعتباری هنرمندان اقدام کنم. با تمامی این شرایط هیچگاه به شغل دوم فکر نکردم حالا نمی‌دانم مقصر خود بودم یا فرد دیگری را مقصر بدانم. شاید دلیل مهم این ماجرا این باشد که در زندگیم خیلی زیاد تحت تأثیر احساساتم قرار دارم و خارج از صحنه احساساتی‌تر از روی صحنه هستم و تا به حال نتوانستم یک ریال پس‌انداز کنم اما در مورد دستمزدها نیز طبق معمول بلد نیستم چطور رفتار کنم و برخی دوستان تهیه‌کننده از این رفتارم سوء‌ استفاده می‌کنند.

** شغل‌های دیگری را هم تجربه کردم اما بازیگر ماندم

از سال 53 ‌تصمیم خود را گرفتم و آگاهانه بازیگری را برای خود انتخاب کردم حتی مشاغل دیگری مثل لوله‌کشی، سیم‌کشی، روزنامه‌فروشی، عکاسی و ... را نیز تجربه کردم اما در سال 53 که برای اولین بار نمایشی را روی صحنه دیدم حس کردم که بازیگری کار من است و تمام ذهنیتم را نمایش پر کرد و به دانشگاه نیز نمی‌‌رفتم. حسی جادویی در صحنه بود که در وجود من نفوذ کرده بود. همسر اولم فرحناز منافی‌ظاهر بود که در سال 56، در نمایش بازی «قتل‌ عام»‌با یکدیگر آشنا شده و با هم دیگر ازدواج کردیم اما به دلایل شخصی در سال 78 جدا شده و در سال 84 مجدداً ازدواج کردم و همسرم در فضای هنری نیست.

** اگر نخواستی برو

یادم است برای همکاری با کارگردانی به سالن نمایشی رفتم و منتظر نشستم تا او آمد به او گفتم دوست دارم با شما همکاری کنم و او گفت، قبول، سه ماه همکاری می‌کنید اگر نخواستی برو،‌ اگر ما شما را نخواستیم می‌گوییم بروی و اگر نه هم که با یکدیگر همکاری می‌کنیم و بعد از سه ماه من ماندم و همکاری کردم.

** علاقه به بازیگرهای جوان

از این مهمتر این است که یک عده‌ای بازیگر هستند و عده‌ای بازیگر نیستند آنها که بازیگر هستند باید ببینیم که چه نقشی را بازی می‌کنند و آنها که بازیگر نیستند که دیگر تکلیفشان مشخص است. اما از بین همین جوان‌هایی که در سریال اخیر با آنها همکاری کردم بابک حمیدیان و جواد عزتی را به عنوان بازیگرهای خوب می‌شناسم.

مراسم تشییع پیکر حسین محب اهری فردا برگزار می‌شود. خبرگزاری فارس، درگذشت این هنرمند فقید را به خانواده وی و جامعه هنری کشور تسلیت می‌گوید.

انتهای پیام/

 

نظر شما