شناسهٔ خبر: 30626476 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

رایزنی های گسترده در بین النهرین و بررسی گمانه ها

تهران-ایرنا- به دنبال سفر مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا به عراق در اوایل هفته جاری، بغداد به کانون رفت و آمدهای سیاسی و دیپلماتیک تبدیل شد، بطوری که هیات هایی بلند پایه از ایران، اردن و فرانسه به سرزمین بین النهرین سفر کردند.

صاحب‌خبر -

هنوز درباره روح مذاکرات و گفت وگوها جزییات زیادی به رسانه ها درز نکرده است، اما با توجه به تحولات بین المللی و منطقه ای و جهت گیری های جدید آمریکا در غرب آسیا و نیز خیز عراق برای ورود به مرحله بازسازی بعد از جنگ علیه داعش، می توان گمانه هایی را در خصوص سفرهای سیاسی اخیر مطرح دانست.

*یارگیری منطقه ای
اینطور که به نظر می رسد، یکی از گمانه ها در ارتباط با رایزنی های اخیر در بغداد، بحث یارگیری و صف بندی ها در چارچوب تقلای دونالد ترامپ با هدف اجماع سازی علیه ایران باشد.
برخی ناظران را بر این عقیده است، ترامپ که سفر سرزده اش به عراق به مناسبت سال نو مسیحی و حضور در جمع نظامیان آمریکایی در پایگاه عین الاسد در استان الانبار ، بدون هماهنگی و اجازه دولت مرکزی (بغداد) انجام شد و خشم دولتمردان عراقی را به دنبال داشت، تلاش کرده است با گسیل پمپئو ضمن ایجاد نظر مثبت در رهبران این کشور ، بغداد را در ائتلاف ضد ایرانی همراه کند.
تا اینجای کار ، ترامپ در ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه ایران نتوانسته است، کشورهای عضو اتحادیه اروپا ، روسیه و چین را با خود همراه کند و به همین دلیل خود را در انزوای بین المللی یافته است، ازهمین رو به دنبال یک اجماع منطقه ای، به همراه دولت های اروپای شرقی است.
ترامپ برای تشدید فشارها به ایران ، در منطقه سعودی ها و رژیم صهیونیستی و خارج از منطقه نیز دولت های اروپای شرقی را هدف گذاری کرده است و قصد دارد در نشستی در ورشو آنان را گردهم بیاورد و در برابر قدرت های موثر بین المللی مانند چین، روسیه، آلمان و انگلیس و فرانسه و نیز ایتالیا یک نمایش براه بیاندازد.
این ناظران ، سفر هیات های ایرانی، فرانسوی و اردنی به بغداد را در همین چارچوب ارزیابی می کنند و سفر وزیر خارجه فرانسه به بغداد را به فاصله کمتر از یک روز از دیدار رسمی از اردن قابل تامل می دانند.
همچنین سفر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به بغداد که در پی سفر پمپئو صورت گرفت، در تحلیل های رسانه ای، به عنوان یک سفر مقابله به مثل گونه هم از آن یاد می شود.

*رقابت برای حضور در بازار عراق
اکنون عراق که از جنگ 3 ساله با داعش (2014-2017) دچار خسارات غیر قابل برآورد شده است، در حال ورود به دوره بازسازی است.
عراقی ها اواخر سال 2017 میلادی با آزادسازی کامل موصل جنگ علیه داعش را در عرصه نظامی خاتمه دادند و از همان هنگام کار پاکسازی مناطق آلوده بویژه در مناطق شمالی این کشور را آغاز کردند ، اما گستره و سطح آلودگی و ویرانی ها به حدی است که کار به کندی پیش می رود.
نکته دیگر موضوع انتخابات در عراق بود که این کشور می بایست برای ورود به مرحله بازسازی ، از این خان عبور کند که این رویداد مهم در سال 2018 به انجام رسید و عراق ترکیب نظام سیاسی و اداری خود را برای 4 سال آینده به رهبری عادل عبدالمهدی شناخت.
بنابراین از اواخر 2018 که دولت جدید عراق حرکت خود را در جاده اداره کشور شروع کرد، بحث بازسازی در اولویت برنامه های دولت جدید قرار گرفت.
از همین رو آغاز مرحله جدیدی از دیپلماسی با سفر هیات های سیاسی ، اقتصادی از کشورهای مختلف به بغداد قابل پیش بینی بود.
اما نکته ای که در سفر اخیر پمپئو وزیر خارجه آمریکا به بغداد برجسته شد، بحث های منطقه ای و از جمله تحرکات ضد ایرانی این کشور و در چارچوب یارگیری ترامپ بود؛ موضوعی که ناظران بین المللی نیز برای آن شانس زیادی قائل نیستند.
اما در پی این سفر ، وزیر خارجه فرانسه و عبدالله دوم شاه اردن هم این هفته به بغداد رسیدند؛ همزمان با سفر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران.
شاید بتوان به نوعی سفر عبدالله و وزیر خارجه فرانسه را از منظر محتوایی در ادامه سفر پمپئو تلقی کرد و برای آن ابعاد و سطوح سیاسی قائل شد، اما در عین حال می توان این سفرها را به نوعی دیگر و در قالب رقابت منطقه ای و بین المللی برای حضور در بازار عراق بویژه در دوران بازسازی این کشور ارزیابی کرد.
اردن و فرانسه هر دو کشورهایی بودند که تا پیش از اشغال عراق توسط آمریکا و سقوط صدام، به عنوان شرکای اصلی بغداد تلقی می شدند.
اردن سالانه برای سالیان طولانی از مقادیری نفت اهدایی از سوی صدام تغذیه مالی می شد و عراق نیز یکی از مطمئن ترین خطوط لوله انتقال نفت را به بندر عقبه از مسیر اردن در اختیار داشت و نفت خود را از آنجا به بازار بین المللی صادر می کرد.
فرانسه نیز یکی از مهمترین شرکای تجاری و صنعتی عراق دوران صدام بود که علاوه بر تجارت عمومی، در حوزه های نظامی نیز روابط گسترده ای با بغداد داشت، بطوری که پاریس نیازهای نیروی هوایی ارتش بعثی صدام در جنگ علیه ایران را با جنگنده های میراژ 2000 و سوپراتاندارد تامین کرد.
حالا حجم عظیمی از خرابی ها و خسارات برای دولت مرکزی عراق از جنگ علیه تروریسم به جا مانده است؛ پل ها و جاده ها، زیرساخت ها ، پالایشگاه ها و بسیاری از تاسیسات شهری دستکم 4 استان شمالی عراق به میزان بیش از 80 درصد نابود شده است و دولت مرکزی عراق برای ترمیم این ویرانی ها به بودجه هنگفتی نیاز دارد که برخی ها برآورد آن را تا هزار میلیارد دلار هم تخمین زده اند.
با این همه، مساله آنجاست که عراقی ها اگرچه برای بازسازی ، به پول دولت های ثروتمند خلیج فارس و تکنولوژی ، تجهیزات و تامین مالی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی نیاز دارند، اما این را هم خوب می دانند که نمی توانند به این کشورها خیلی اعتماد کنند و ریسک کار با این دولت ها بسیار بالاست.

*چرا بغداد این همه برای آمریکا مهم است؟
دو گمانه ای را که در بالا به آن اشاره شد، به صورت تلفیقی و همزمان هم قابل ارزیابی است؛ به این معنا که بسیاری ازکشورها به دنبال ورود به بازار عراق هستند و در این خصوص رقابت جدی است و از طرفی این کشور در معادلات منطقه ای نقش موثری می تواند داشته باشد و در همین ارتباط طبیعی است که واشنگتن برای کشیدن بغداد به صف خود تمام زورش را بزند.
اما بغداد چرا در معادلات منطقه ای برای آمریکایی ها این همه اهمیت دارد ؟ اولا به لحاظ جغرافیایی یک مرز طولانی به طول 1400 کیلومتر، با چندین دروازه گمرکی با ایران دارد که نمی توان اهمیت و نقش آن را در هر معادله ای در منطقه نادیده گرفت.
دوم اینکه، شرایط فرهنگی، دینی و حتی قومی حاکم بر فضای روابط تهران و بغداد و پیوستگی های دو سوی مرزهای ایران و عراق به گونه ای است که قدرت های ثالث و خارجی نمی توانند برای آن برنامه ریزی کنند.
ملت عراق بعد از صدام ، حالا تنها و بهترین شریک و دوست خود را ایرانی می دانند که طی چند دهه همواره از آنان حمایت کرده است و آخرین مورد آن هجوم ملخ وار داعش بود که به اذعان رهبران عراق اگر نبود پل هوایی تهران – بغداد ، پایتخت عراق سقوط می کرد و این کشور به دست تروریست های تکفیری می افتاد. حتی آمریکایی ها نیز برغم داشتن یک پیمان امنیتی گسترده با عراق به درخواست های کمک بغداد در روزهای داغ ژوئن 2014 اعتنایی نکردند.
علاوه بر این اکنون مشترکات مذهبی، دینی و فرهنگی میان ایرانیان و عراقی ها بیش از هر زمان خود را نشان داده است و اکثریت مردم این کشور اعم از شیعه، سنی و کرد امروز بطور طبیعی متحد ایران هستند.
این را آمریکایی ها بهتر از هر کس دیگری می دانند، بنابراین فشار بر دولت و جریان های سیاسی این کشور را در دوره جدید تشدید کرده اند.
از محمد علی حیدری هایی
خاورم**1770**1586

نظر شما