سلامت نیوز: فصل خزان که به واپسین روزهای خود نزدیک میشود، موسم قرار پاییز با زمستان میرسد تا روزهایمان را به دست آخرین فصل سال بسپارد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری ،سالهاست که این ایام را بهعنوان شب یلدا یا همان شب چله به دورهمی و لحظات شاد سپری کردهایم. اما امسال قبل از آخرین روز پاییز، یلدای متفاوت و شیرینی در گوشهای از شهر و کنار برجهای سربه فلک کشیده خشتی برپا شد. جایی که گرچه اسمش دولتخواه است، اما بیشباهت به منطقه صفر مرزی و روستاهای دوردست نیست. محلهای که ساکنانش هنوز هم میراث مصیبتهای کورههای خاموش آجرپزی را به جان خریده و زندگی کنار خاک و خشت را تجربه میکنند. به دور از علت و چرایی این وضع ساکنان اطراف کورهها، همراه مسئولان فرهنگسرای مهر ساعتی مهمان آنها شدیم تا لحظههای شاد برای کودکان کار، مهاجر و محروم رقم بخورد. این خاطره شیرین با همکاری دختران جهادی «حنیفا» و یکی از قنادان خیرخواه منطقه شادتر و شیرینتر شد.
وقتی پیشنهاد برپایی جشن شاد برای کودکانکار و ساکنان کورههای آجرپزی از سوی همشهری محله مطرح شد، خودمان هم فکر نمیکردیم مسئولان و خیّران به این اندازه مشتاقانه پای کار بیایند. چندروز مانده به شب یلدا، مسئولان فرهنگسرای مهر، جُنگ شادی همراه با استقرار لوازم بازی برای بچههای ساکن در اطراف کورههای آجرپزی را فراهم کردند. ساعتها پیش از شروع برنامه، مسئولان فرهنگسرا برای آمادهسازی فضا خودشان را به خیابان پیروزجنوبی محله دولتخواه میرسانند. جایی در محاصره دهها برج آجری که روزگاری برای خودشان تنور داغ و بروبیایی داشتند. اهالی همین که سر و صدای مهمانهای محلهشان را میشنود، از خانه بیرون میآیند. گرچه میان این همه گرد و خاک برپا کردن سفره یلدا کار سادهای نیست، اما برای خودش صفایی دارد.
اینجا همه برای گرفتن گوشهای از کار، از هم سبقت میگیرند تا در شادی این خانوادهها بیشتر سهیم باشند. یکی لحاف کرسی پهن میکند و دیگری ترمه میآورد تا کدو تنبل و کاسههای انار و هندوانه روی آن بگذارد. شمعها روی کرسی روشن میشوند تا کمکم فضا برای برپایی مراسم آماده شود. به یکباره صدای شور و اشتیاق بچهها بلند میشود. کیک بزرگی با تزیین زیبایی از هندانه و انار به بساط روی کرسی اضافه میشود. رنگ و لعاب کیک خامهای با فوندانت (تزیین خوراکی) هندوانهای شکل، عقل و هوش بزرگترها را هم از سر میبرد، چه رسد به بچهها. دور تا دور کرسی روفرشیهایی پهن شده تا ساده و بیریا مهمانها روی زمین بنشینند. مادرها و مادربزرگها ترجیح میدهند کنار کرسی نشسته و از دور شادی و شعف کودکانشان را تماشا کنند. آن طرف اما بازی مهیج ترامپولین (از رشـــــــــــتههای ژیمناستیک) طرفدارانش را دور خودش جمع کرده است. بچهها با ذوق وصفناپذیر برای پریدن روی تشک فنری سر از پا نمیشناسند. یکی از بچهها میپرسد: «آقا این بازی پولیه؟ چند دقیقه میشه بازی کرد؟» مردی که کنار دستگاه ایستاده میگوید: «نه پسرم رایگانه. هرچقدر دوستداری برو بازی کن.» شنیدن این جمله بچهها را برای این بازی مهیج مشتاقتر میکند.
دقایقی بعد با صدای موسیقی و آواز عموهای گروه هنری ترنم، برنامه شروع شده و بچهها و خانوادههایشان از گوشه و کنار خانههای کاهگلی و فرسوده بااشتیاق خودشان را به جشن میرسانند. بعد از اجرای موسیقی شاد، «ایلدار محمدزاده» کارشناس ادبی از رسم و رسوم جشن یلدا میگوید. او با گفتن این جملات که گذر زمان هم نتوانسته غبار فراموشی بر آیین شب یلدا بنشاند و هنوز هم شاهنامهخوانی و حافظخوانی جایگاه خاص خودش را حفظ کرده است، بچهها را دور کرسی جمع میکند. بعد هم دستهجمعی نیت کرده و فال حافظ میخوانند. بعد از آن نوبت به «فائزه شیرازی» کارشناس فرهنگی میرسد تا با خواندن چند قصه زیبا و جذاب، آیین قصهگویی شب یلدا را زنده کند. اما نگاه بچهها از اول تا آخر مراسم به کیک روی میز است. دلشان میخواهد هرچه زودتر نوبت به بریدن کیک و خوردن خوراکیهای خوشمزه برسد. مینا زیر لب به دوستش مرجان میگوید: «هندونههای روی کیک خوردنیاند؟ اگه خوردنی باشه من یکیشون رو میخوام.» مرجان اما علاوه بر کیک، مشتاق است از انارهای روی میز هم بچشد و برای خوردن خوراکیها سر از پا نمیشناسد. صدای پچپچ بچهها مقدمه برای خوردن خوراکیها و بردین کیک میشود. دور کرسی عکس یادگاری میگیرند و بالاخره به خواسته خوشمزهشان میرسند.
در میان شرکتکنندگان، کودکانی هستند که گرچه قامت کوتاهی دارند اما مردانه کار میکنند. این را از دستان پینه بسته و صورتهای آفتاب سوختهشان میتوان فهمید. کودکان اتباع خارجی از جمله افغانستان هم از شرکتکنندههای این جشن هستند. چشمهای ذوقزدهشان خبر از شور و اشتیاق وصفناپذیرشان میدهد. شاید حضور در چنین برنامههای شادی بتواند غبار خستگی و غربت را از چهره آنها زدوده و به آنها اجازه دهد همانند سایر کودکان پایتخت شادی کنند.
رسیدگی به وضع تحصیلی کودکان
«سمیه مظفری» مدیر روابطعمومی مراکز فرهنگی و هنری منطقه19 در حاشیه این جشن از برنامههای آینده این مرکز در کورههای آجرپزی میگوید: «همه این کودکان بچههای بااستعدادی هستند که به خاطر مشکلات و کمبودها، محدود شدهاند. وظیفه ماست تا با همکاری گروههای داوطلب استعدادهای آنها را کشف و در مسیر درست هدایت کنیم. امروز بچهها در این برنامه، لحظات شاد و کار گروهی را تجربه کردند. البته رسیدگی به این کودکان نباید فقط محدود به برپایی برنامههای شاد باشد. ما تلاش میکنیم در برنامههای ماههای آینده برای تقویت بنیه علمی دانشآموزان، کلاسهای آموزشی و تدریس خصوصی و گروهی برگزار کنیم. برای ارتقای سطح سواد اجتماعی خانوادهها هم کلاسهای مشاوره از جمله فرزندپروری برپا خواهیم کرد. البته سعی میکنیم در این برنامهها از نهادها و فعالان نذر فرهنگی بهرهبگیریم.»
کودکان حاشیه شهر را دریابیم
«سعید رنجبریان» مدیر مراکز فرهنگی و هنری منطقه۱۹ فراهم آوردن فضای شاد و مفرح برای کودکانکار و ساکنان کورههای آجرپزی را از جمله اهداف این طرح عنوان کرده و میگوید: «در محدوده این منطقه، روستاها و محلههای کمبرخوردار زیادی وجود دارد که شرایط معیشتی ساکنان آن چندان مساعد نیست. از اینرو تعدادی از کودکان مجبورند پابه پای بزرگترها کار کنند. کار در سن کم، آنها را از لذت دوران کودکی، تفریح و شادمانی دور میکند. حتی آن دسته از کودکانی هم که کار نمیکنند، به دلیل کمبود امکانات تفریحی و مشکلات مالی، از بسیاری از فرصتها محروم میمانند. همچنین این کودکان همیشه در معرض آسیبهای اجتماعی هستند و تعدادی از آنها خیلی زودتر از آنکه فکرش را کنند، وارد دنیای بزرگترها و مشکلات آن شدهاند. وظیفه ماست که این کودکان را دریابیم و برنامههای بیشتری برایشان اجرا کنیم.» رنجبریان از دیگر برنامههای این مرکز که برای محلههای کمبرخوردار اجرا شده میگوید: «اجرای نمایشهای متنوع و جذاب، برپایی اردوهای تفریحی و گردشگری برای کودکان کار، اجرای برنامههای کتابخوانی، شاهنامهخوانی و نقالی ویژه خانوادهها با دکوری مناسب با عنوان «فرهنگسرایسیار» در دستور کار ماست. این برنامهها ترکیبی از اقدامات فرهنگی، هنری و ایستگاهی است و پیشتر در روستاهای کاشانک، جعفرآباد، قلعهنو حاجی موسی، شهرک گلریز و مرتضیگرد با رویکرد ارتقای فرهنگ نظم و انضباط و قانونگرایی با بهرهگیری از گروههای هنری و اجرای برنامههای مختلف و متنوع برگزار شده است.»
برکت کار ما در کارهای خیر است
مثل همیشه برای تهیه شیرینی و کیک این جشن سراغ سهراب، احمد و جعفر حسنزاده رفتیم. کاسبان خیراندیشی که در کار خیر همیشه پیشقدم هستند. با روی باز از تهیه کیک بزرگ این جشن استقبال کرده و هدیه ویژه جشن یلدا را آماده کردند. آنها قبلاً نیز برای برنامههایی چون تجلیل از خانوادههای شهدا، جشن کودکانکار و قدردانی از افراد شاخص منطقه، تهیه کیک و شیرینی را برعهده گرفته بودند. حتی بارها با همکاری خبرنگاران همشهری محله، آجیل و شیرینی شبعید برخی از خانوادههای حاشیهنشین را تقبل کردهاند. «جعفر حسنزاده» میگوید: «برکت روزی و کار ما در همین کارهاست. گرچه کم است، اما تلاش میکنیم در حدامکان از رسیدگی به همشهریان بهویژه هممحلهایهای کمبرخوردار دریغ نکنیم. البته بسیاری از همکاران ما هم در این فعالیتهای خیرخواهانه شرکت میکنند.» جالب است بدانید این روزها که در آستانه شب یلدا هستیم، سهمیه شیرینی و آجیل و شکلات بسیاری از خانوادههای کمبضاعت توسط این برادران کنار گذاشته شده است.
شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید...
«یلدا» یکی از جشنهای باستانی و کهن ما ایرانیان است و از دیرباز تاکنون همزمان با فرارسیدن این شب، بسیاری از خانوادههای ایرانی دور هم جمع میشوند تا بلندترین شب سال را در کنار یکدیگر به جشن و شادمانی و گپوگفت و مهرورزی سپری کنند. جدا از آداب و رسوم این جشن ملی، همچون خوردن میوهها و خوراکیهای ویژه این شب که جنبهای نمادین دارد و برای ما ایرانیان پیامآور برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی است، صلهرحم و دیدار با بزرگترها و اقوام و سپری کردن ساعاتی در کنار آنها به جرئت درخشانترین ویژگی این شب بلند است؛ خصلت پسندیدهای که این آیین کهن را نزد ما ایرانیان ارزشمند و سالیان سال زنده نگه داشته و در کشورمان به قوت خود باقی مانده و حتی پررنگتر نیز شده است چراکه صلهرحم یکی از آموزههایی است که دین اسلام همواره بر آن تأکید بسیار داشته و آن را یکی از نشانههای انسان دیندار دانسته است. این روزها، اما با توجه به رشد قیمت اجناس و مهمتر از آن فراگیر شدن زندگی تجملاتی، فرصت بسیاری از دور هم بودنهای گذشته در خانوادهها از بین رفته و متأسفانه حتیگاه دیده میشود که اعضای یک خانواده به ندرت فرصتی را به گپوگفت و ساعتی نشستن در کنار یکدیگر اختصاص میدهند، چه رسد به دورهمیهای فامیلی دور و نزدیک. در این میان، اما فرا رسیدن برخی مناسبتها بهانه خوبی است تا اندکی از این احوال ناخوشایند دورمان کند و به سمت کوچهپسکوچههای خاطرهانگیز کودکی پروازمان دهد؛ به زمانی که بی هر بهانهای، قوم وخویش دورهم جمع میشدند و شب چله اوج این گردهماییهای باشکوه بود و چراغ خانه مادربزرگ انگار پرنورتر از همیشه میدرخشید. یلدا تنها بهانه است، بهانهای که در این روزهای پرمشغله و انبوه دغدغههای اقتصادی به کانون گرم خانواده و دیدار اقوام سوقمان میدهد و برسر سفره پر مهر پدربزرگ و مادربزرگ مینشاندمان؛ حتی اگر با وجود گرانیهای این روزها در سفره بزرگترها میوههای رنگارنگ و تنقلات مخصوص این شب آنچنان مهیا نباشد. یلدای امسال در دو قدمی است و جمعه پیش رو میتواند با خلاقیت مادران سادهزیست و قناعتپیشه ایرانی به زیباترین شب سال و یک دورهمی گرم و صمیمی بدل شود؛ حتی بدون آجیل و پسته 200 هزارتومانی و انبوه میوههای گران و سفره شام رنگارنگ. بیبهانه، آخرین شب پاییز 97 را دریابیم و گردهم آییم و ساعتی خنده را جایگزین مشکلات و سادگی را چاشنی محفل گرم دورهمی خود کنیم و تفألی به دیوان خواجه شیراز بزنیم که از قرنها پیش فرارسیدن این شب را چنین به ایرانیان نوید داده است: «شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید.»
انسجام برنامههای فرهنگی در محلههای کمبرخوردار
منطقه19 در دل خود، محلههای کمبرخوردار و روستاهای متعددی را جای داده است. این مهم، مسئولیت متولیان فرهنگی را در اجرای برنامههای متنوع و سازنده در این محدوده دوچندان میکند. تمرکززدایی برنامهها از داخل محدوده شهری به محلههای مرزی و روستاها از اولویتهاست زیرا آنگونه که آمارها در 14محله این منطقه نشان میدهد، تراکم مجموعههای فرهنگی در محلههای نواحی یکو2 بیش از نواحی دیگر است. این درحالی است که ساخت سراهای محله و خانههای فرهنگ هم در چند سال اخیر نتوانسته پاسخگوی نیاز همه شهروندان باشد. برای توزیع عادلانه سرانههای فرهنگی در این منطقه نیاز به مشارکت همه نهادهای فرهنگی هستیم. اجرای جُنگهای شادی مثل جشن شب یلدا در کنار کودکانکار اقدام پسندیدهای است اما کافی نیست و باید مستمر باشد.
البته با توجه به شرایط اقتصادی مراکز فرهنگی و هنری منطقه، استمرار این برنامهها کمی دشوار است. از اینرو اجرای برنامههای فرهنگی و هنری نیازمند همکاری همه نهادهای متولی فرهنگی از جمله معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری، سراهای محله و مشارکت گروههای مردمنهاد و خیریههاست. البته ناگفته نماند مشارکت در اجرای این برنامهها چندین مزیت دارد. مزیت نخست این است که با همفکری مسئولان فرهنگی و استفاده از ظرفیتهای مراکز مختلف میتوان بهترین برنامهها را اجرا کرد. مزیت بعدی کاهش هزینههاست که این روزها دغدغه مهم مدیران است. نکته سوم هم اجتناب از موازیکاری است که متأسفانه در چند سال اخیر به وفور در اجرای برنامههای فرهنگی مشاهده شده است. به نظر میرسد وقت آن رسیده تا مسئولان فرهنگی برای اجرای برنامههای فرهنگی و اجتماعی در محلهها بهویژه در محـــدودههای کـمبرخوردار تـعامل بیشتری داشته باشند تا در انجام رسالت خود بیش از پیش موفق باشند.
نظر شما