شناسهٔ خبر: 30062382 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

سیاست‌های رادیکال سعودی در منطقه، ایران، ترکیه، قطر و روسیه را بیش از قبل به‌هم نزدیک کرده؛ این ائتلاف نوظهور تاکتیکی است یا راهبردی؟

ائتلاف جدید منطقه‌ای

صاحب‌خبر - فرهیختگان: از آن زمانی که عربستان سعودی حساب و کتاب خود را از دیگر مسلمانان جدا کرد و هم‌پیمان آمریکا و اسرائیل در منطقه شد، همواره یکی از موضوعات داغ صف‌آرایی دو بلوک از کشورهای منطقه مقابل یکدیگر بود؛ از یک سو عربستان در کنار کشورهایی چون بحرین و امارات با حمایت‌های عربستان و اسرائیل و از سوی دیگر ایران، عراق، سوریه، لبنان (به مصداق حزب‌الله) و فلسطین. این وضعیت در گذر زمان و پدید آمدن حوادث مختلفی مانند ماجرای سوریه باعث شد تحولاتی در این دو محور پدید آمده، دسته‌بندی‌ها دقیق‌تر و شفاف‌تر شود و طبیعتا چالش‌ها نیز عمیق و عمیق‌تر. در ماجرای سوریه، ترک‌ها که قبلا نسبت بدی با سعودی‌ها نداشتند و از قضا می‌خواستند با تسری قدرت خود در منطقه مقابل ایران هم بایستند، با گذشت زمان و مشخص شدن نقشه‌های محرمانه آمریکا و عربستان برای منطقه، به کلی از مسیر قبلی بازگشتند و ترجیح دادند بیش از آنکه با اسرائیل، آمریکا و عربستان به دنبال تامین منافع خود باشند، به همسایه‌های قدیمی خود بپیوندند و ایران و عراق را جایگزین کنند. قطری‌ها که به واسطه نزدیکی جغرافیایی،قومی و مذهبی با سعودی‌ها سال‌های سال در جایی نزدیک به پادشاهی سعودی ایستاده بودند، بعد از چند دوره دخالت عربستان در حاکمیت قطر و نهایتا چالشی که در سال 2017 میان این دو کشور رخ داد و قطری‌ها مورد تحریم جدی عربستان و دیگر کشورهای عربی قرار گرفتند، این کشور هم ترجیح داد منافع ملی خود در منطقه و روابط استراتژیک سیاسی – اقتصادی خود را در تعامل با کشورهایی تنظیم کند که هم صادقانه رفتار کنند و هم حق حاکمیتش را به رسمیت بشناسند. کمک‌های ایران در زمان تحریم قطر از سوی کشورهای عربی باعث شد همسایه شمالی بخش مهمی از سیاست خارجی قطر را دربر گیرد و تضادهای قبلی، این‌بار برای تامین منافع مشترک به همکاری تبدیل شود. حالا اما با تشدید تحریم‌ها علیه ایران و چالش میان آمریکا و ترکیه، به نظر می‌رسد همگرایی‌ها گسترده‌تر شده و ائتلاف نانوشته‌ای میان چند کشور منطقه در حال شکل‌گیری است؛ کشورهایی که علاوه‌بر همسایگی، تهدیدات یکسان امنیتی و اقتصادی آنها را به هم نزدیک کرده و نوید همکاری‌های موثر در آینده از روابط آنها داده می‌شود. هفته گذشته نشست مهم دوحه تبدیل به یک میتینگ سیاسی برای به رخ کشیدن روابط حسنه میان ایران، ترکیه و قطر شد و توئیت محمدجواد ظریف ذیل عکسی که به قول برخی از رسانه‌ها «حرف‌ها برای گفتن داشت»، ضمن اینکه تهدید آمریکایی‌ها بود، این پیام را مخابره می‌کرد که ایران از دوحه هم برای آمریکا خط و نشان می‌کشد. «فرهیختگان» در شماره امروز خود، همگرایی ایران، قطر و ترکیه در مقابل عربستان، امارات و بحرین را مورد بررسی قرار می‌دهد. قطر و سیاست تغییر موازنه قدرت نشست بین‌المللی دوحه که از روز شنبه با حضور هم پیمانان قطر ازجمله روسیه، ایران و ترکیه آغاز به‌کار کرده بود، طی دو روز برگزاری‌اش پیام‌های روشنی را به سراسر جهان به‌خصوص عربستان و واشنگتن مخابره کرد. این پیام‌ها آنجایی معنای بیشتری گرفت که تصاویر دستان در دست و لبخندهای محمدجواد ظریف و وزرای هم‌ترازش در قطر و ترکیه از ائتلاف و اتحادشان پرده برداشت و شکست اجماع عربی علیه ایران را به تصویر کشید. اهمیت اقدام قطر مبنی‌بر برگزاری نشست دوحه در سایه نشست چند روز قبل سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس بیش از پیش خواهد بود؛ نشستی که در ریاض و با غیبت سران قطر، عمان و امارات در سایه اختلافات شدید اعضا برگزار شد و نشان داد پایه‌های این ائتلاف عربی چندان محکم نیست و این روزها لرزان‌تر از قبل شده است. اعلام خروج دوحه از اوپک تا آغاز سال جدید میلادی آن‌هم چند روز مانده به اجلاس اخیر اوپک نیز از عزم راسخ قطر در تغییر سیاست‌هایش حکایت داشت. قطر که همچنان با تحریم یک‌سال و چند ماهه عربستان، مصر، امارات، بحرین و به تبع آن قطع ارتباط سایر کشورها با دوحه به بهانه حمایت از تروریسم، دست و پنجه نرم می‌کند به‌نظر می‌رسد درصدد است تغییر در سیاست‌هایش را این روزها بی‌واهمه از سعودی به‌منصه‌ظهور برساند. در همین راستا به‌نظر سیاست‌ورزی سال‌های اخیر عمانی‌ها در نگاه قطری‌ها خوش درخشیده و آنها نیز بدشان نمی‌آید در لوای خروج از سایه عربستان، عرض‌اندامی در عرصه بین‌الملل داشته باشند. سیاست در پیش گرفته شده سال‌های اخیر عمان مبنی‌بر سیاست‌ورزی مستقل از عربستان بوده و این سیاست تا اندازه‌ای توانسته مسقط را در نقش یک میانجی بین‌المللی موفق جلوه دهد. از طرف دیگر قطر نشان داده که دیگر حاضر نیست هزینه ماجراجویی‌های همسایه خود یعنی سعودی را بپردازد؛ هزینه‌هایی که دوحه معتقد است هیچ سود سیاسی و اقتصادی برایش ندارد و حتی حیوانات نیز از شر سعودی در امان نیستند. به‌خصوص اینکه بعد از بحرانی که عربستان برای دوحه رقم زد، این کشور نمک‌گیر حمایت‌های ایران شده است. از طرف دیگر هر اندازه که قطر در اوپک و سهم نفت جهان، حرفی برای گفتن نداشت، بزرگ‌ترین ذخایر گاز جهان، این کشور را یکی از بازیگران اصلی گاز جهان خواهد کرد و قطر به‌وسیله هماهنگی با روسیه و ایران در مجمع گازی می‌تواند به قدرت اثرگذار در حوزه انرژی تبدیل شود، بی‌آنکه ایران همچون عربستان داعیه پدرخواندگی قطر را داشته باشد و در منطقه رقیبش باشد. اگرچه در این بین از رقابت میان ایران و قطر در میدان مشترک گازی (پارس‌جنوبی) نیز نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. سوریه و سیاست‌ورزی دوحه در دمشق و تفاوت نگاه به معارضان سوری نیز از دیگر نقطه افتراق‌های تهران و دوحه به حساب می‌آید. از سوی دیگر اهمیت ناتوی عربی علیه ایران برای واشنگتن و وجود بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در دوحه از طرف دیگر نشان می‌دهد ایالات متحده حتی به قیمت میانجیگری میان عربستان و قطر از دوحه نخواهد گذشت. علاوه‌بر آن میل به عرض‌اندام مستقل و به‌دور از سایه سعودی در عرصه بین‌الملل نیز قطری‌ها را به ائتلاف و بده‌وبستان مستقیم با ایالات متحده بی‌رغبت نشان نمی‌دهد. از همه‌جا رانده، از همه‌جا مانده! نسل جدید حاکمان عربستان سعودی همان کوره‌راه‌های همگرایی و دوستی با همسایه‌های خود را هم مسدود کردند و با رفتن به دامان آمریکا و اسرائیل دشمنی خود با ایران را با دشمنی با بسیاری از کشورهای منطقه توسعه دادند و نهایتا امروز در نقطه‌ای ایستاده‌اند که برای بسیاری از کشورها و ملت‌های منطقه حتی برخی از کشورهای دوست، به‌عنوان یک تهدید بالفعل شناسایی می‌شوند. حضور محمدبن سلمان در قدرت، همه ملاحظات حاکمان سعودی را به کناری گذاشت و چالش‌هایی جدیدی را برای این کشور پدید آورد. حمله همه‌جانبه ارتشِ در اختیار بن‌سلمان به یمن که در نگاه دربار سعودی ضعیف‌ترین حلقه زنجیره مقاومت و البته بالفعل‌ترین تهدید عربستان بود، باعث شد عربستان درگیر یک جنگ فرسایشی و بی‌نتیجه با همسایه جنوبی خود شود و طی پنج سال نه‌تنها برگ برنده‌ای برای رویارویی با ایران به دست نیاورد، بلکه تحت فشار سنگین رسانه‌ها و افکار عمومی منطقه و جهان هم در سنای آمریکا محکوم شود و هم مجبور به تن دادن به مذاکره و اعلام آتش‌بس شود. سعودی‌ها در این مدت تمام توان خود را به کار گرفته بودند که هم انصارالله را نابود کنند و هم قدرت را در تنگه باب‌المندب به دست بگیرند تا بخش اعظمی از بزرگ‌ترین شاهراه جهان را از آن خود کنند و علاوه‌بر آن بتوانند مسیر تحریم‌های نفتی ایران را نیز باز کرده و امکان رسیدن نفت دائمی به غرب را تضمین کنند. محمد بن‌سلمان البته دخالت‌های خود در کشورهای منطقه را با تسری به قطر وارد فاز جدیدی کرد و زمانی که از مسیر تحولات سیاسی در ساختار قدرت این کشور نتوانست به نتایج مطلوبی برسد، مسیر تحریم این کشور را در پیش گرفت و از متحدان خود خواست ضمن تحریم قطر، دوحه را ترک کنند؛ اتفاقی که باعث شد به‌طور ناگهانی بیش از 10 کشور عربی سفارت خود در قطر را تخلیه و روابط سیاسی- اقتصادی را نیز قطع کنند. قطری‌ها البته به سرعت با کمک گرفتن از همسایه‌های شمالی و کشورهایی مانند ایران و ترکیه مشکلات خود را حل کردند، اما نهایتا این چالش باقی ماند تا اینکه قطر در اعتراض به تک‌روی‌های عربستان حتی اوپک را نیز ترک و فاصله خود با سعودی‌ها را بیشتر کند. عربستان حتی به مصر هم رحم نکرد و چالش‌های اساسی با این کشور چه در ماجرای محمد مرسی و چه در مساله جزایر تیران و صنافیر نارضایتی گسترده مردم این کشور را برای خود به همراه آورد و باعث شد همراهی‌های استراتژیک گذشته با خلل مواجه شود. سعودی‌ها در سوریه اما اشتباه مهلک‌تری را مرتکب شدند و علنا در مقابل دولت این کشور قرار گرفتند. حمایت تام و تمام از داعش نه‌تنها سوریه را به جنگ بلندمدتی فرو برد، بلکه تا مرز ساقط کردن حاکمیت عراق نیز پیش رفت و عمیق‌ترین چالش سال‌های اخیر در منطقه را پدید آورد. عراق و سوریه اما با شکست داعش عربستان را تا مرزهای خود عقب راندند و پس از موفقیت تصمیم گرفتند در جبهه‌ای حضور داشته باشند که برای زمان طولانی‌تری متضمن سیاست، اقتصاد و امنیت‌شان باشد. در این ماجرا اما عربستان همه چیز را از چشم ایران می‌بیند و هرآنچه را که ناکامی در سوریه و عراق کسب کرده، دستاویزی برای ایجاد تنش با ایران ساخته است. به‌راه انداختن جنگ نیابتی، همراهی برای تحریم نفتی و ده‌ها اقدام دیگر از جمله این مصادیق است. حالا عربستان مدت‌هاست تلاش می‌کند با حمایت آمریکا ائتلاف یا اتحادیه‌ای از کشورهای منطقه را برای مقابله با ایران تشکیل دهد که البته خیلی‌ها پیش‌بینی می‌کنند مانند ائتلافی که برای حمله به یمن تشکیل داد، از پیش شکست خورده باشد. دوربرگردان نه ترکیه امروز همان ترکیه ۶،۵ سال پیش است و نه اردوغان همان اردوغان گذشته. وقتی آنها تصور می‌کردند می‌توانند از ماجرای سوریه رهیافت اقتداری برای خود بسازند، گمان این را نمی‌بردند که آشوب سوریه برای آنکارا به یک تهدید جدی بدل شود یا زمانی که می‌خواستند وارد اتحادیه اروپا شوند و از این مسیر یک سر و گردن از جهان‌سومی‌ها بالاتر قرار بگیرند، فکر این را هم نمی‌کردند که درِ این اتحادیه برای همیشه روی آنها بسته بماند. آنها حتی پیش‌بینی این را هم نمی‌کردند که روزی با آمریکا نیز وارد تنش شده و از جانب این کشور تحریم شوند. مجموعه‌ای از این شرایط و چالش‌ها که هم امنیتی بود، هم سیاسی و هم اقتصادی نهایتا ترک‌ها را به این نقطه رساند که از مواضع خود در سوریه کوتاه بیایند و به جای تقابل وارد جاده همکاری با ایران و روسیه شوند و به جای امید داشتن به روابط راهبردی با اروپا و آمریکا از فرصت‌های منطقه‌ای استفاده کنند. ترکیه در فصل جدید روابط خود با کشورهای منطقه روابطی محوری با ایران شکل داده و اردوغان طی پنج سال گذشته هشت بار با رئیس‌جمهور ایران دیدار داشته که چهار بار آن مربوط به یک سال گذشته است. روابط تجاری ترکیه و ایران در این سال‌ها نیز با افزایش چشمگیری روبه‌رو شده است؛ برای مثال در سال ٢٠١٧ بیش از 59 درصد نسبت به 2016 رشد داشته و به رقم10 میلیارد و 751 میلیون دلار رسیده است. کارشناسان البته پیش‌بینی می‌کنند این روابط می‌تواند به سرعت به سطح 30 میلیارد دلار نیز برسد و به عبارتی آنقدر تحکیم شود که گسستنی نباشد که البته بعد از چند سفر مهم هیات‌های اقتصادی ترک به تهران، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس‌جمهور هفته گذشته را در ترکیه به سر برد تا هم تفاهمات گذشته را بررسی و هم تدابیر لازم را برای سفر چند روز آینده حسن روحانی به آنکارا آماده کند؛ سفری که گفته می‌شود می‌تواند در مسیر شکست تحریم‌های آمریکا علیه ایران بسیار موثر و کارساز باشد. روسیه کجای این میدان ایستاده؟ در ماجراهای اخیر منطقه، روس‌ها قطعا نقش مهمی ایفا کرده‌اند. این نقش هرچند قطعا به صورت صد درصدی در راستای منافع ملی خودشان بوده، اما شرایط به‌گونه‌ای رقم خورده که آنها مجبور باشند بخشی از مسیر تامین منافع ملی خود را با همراهی ایران طی کنند. هرچند شائبه‌هایی درخصوص نقش عربستان در کاهش قیمت نفت و جایگزینی نفت ایران در زمان تحریم‌های آمریکا وجود دارد و شاید اقدام روشنی بر خلاف این حرف از روسیه موجود نباشد، اما مسائل مهم و اقدامات ویژه روسیه هم در هفته‌های اخیر و هم در یکی دوسال گذشته نشان می‌دهد میدان تعامل تهران - مسکو هم وسیع بوده و هم پراتفاق. یکی از بسترهای خبرساز همکاری تام و تمام ایران و روسیه برای تامین امنیت منطقه است. این دو کشور همکاری خود را در سوریه و برای حذف تروریست‌ها از این کشور آغاز کرده و می‌توان گفت آن را به یک الگوی همکاری امنیتی تبدیل کرده‌اند. بعد از آن با قرار گرفتن در مقابل تهدید مشترک غرب مجموعه‌ای از روابط اقتصادی و راهبردی را پدید آوردند که افزایش سطح مبادلات تجاری و برنامه‌ریزی برای آینده روابط اقتصادی طی سفرهای پیاپی مقامات دوکشور از جمله تدابیر این حوزه است. تدوین پیمان حقوقی دریای خزر، توافقات مهم ترانزیتی و حمل‌ونقل که همین یکی‌دو هفته پیش به نقاط قابل‌توجهی رسید، در کنار یک توافق بزرگ اقتصادی که اخبار آن جسته و گریخته مخابره می‌شود، دستاوردهایی است که بیشتر از یک توافق عادی، رنگ و بوی همکاری‌های راهبردی را دارد. توافق تجارت آزاد میان ایران و کشورهای اوراسیا که روسیه مهم‌ترین آنهاست، در تحلیل بسیاری از کارشناسان می‌تواند در صورت جدی گرفته شدن از سوی طرفین به یک همکاری راهبردی و بلندمدت تبدیل شود؛ همکاری اقتصادی مهمی که در وهله اول باعث شکننده شدن تحریم‌های ایالات متحده آمریکا و اروپا علیه تهران و مسکو خواهد شد. نباید این را نادیده گرفت که روسیه امروز به نوعی در کنار همگرایی ایران، ترکیه و قطر قرار دارد و به عبارتی تکمیل‌کننده یک پازل بزرگ منطقه‌ای در غرب آسیاست. حسن هانی‌زاده: قطر و ترکیه می‌توانند دروازه‌ای برای مقابله با تحریم‌ها باشند حسن هانی‌زاده، کارشناس مسائل منطقه با اشاره به ائتلاف شکل‌گرفته میان سه کشور ایران، قطر و ترکیه به «فرهیختگان» گفت: «این ائتلاف مرحله‌ای و مقطعی نتیجه برخی از متغیرها و رخدادهای منطقه‌ای بود؛ اختلافی که میان ترکیه و عربستان و مصر ایجاد شده است. به بیان دقیق‌تر، اختلافی که قطر با عربستان، بحرین و امارات داشته، موجب شده این دو کشور یعنی قطر و ترکیه، بیش از گذشته نسبت به ایران متمایل شوند و از ظرفیت ایران برای تقابل با عربستان استفاده کنند.» وی افزود: «به همین دلیل قطر که در طول دو سال گذشته مورد محاصره مشترک امارات، عربستان، بحرین و مصر قرار گرفته، راه برون‌رفت از این بحران و محاصره زمینی و هوایی را نزدیک شدن به ایران و ترکیه دانست.» هانی‌زاده با اشاره به دیدگاه مشترک قطر و ترکیه به اوضاع مصر و حاکمیت سابق اخوان‌المسلمین تصریح کرد: «این دو از یک سو با دولت مصر در تقابل هستند و از سوی دیگر با عربستان به خاطر معارضات آن با دوحه در یک سال گذشته درگیری دارند.» هانی‌زاده در توضیح چالش‌های پیش روی این ائتلاف و چشم‌انداز آن گفت: «اگر مشکلات قطر با مصر و عربستان حل شود، قطعا این کشور به کانون اصلی خود یعنی شورای همکاری خلیج‌فارس بازخواهد گشت و از ایران فاصله خواهد گرفت.» وی اضافه کرد: «ترکیه نیز اگر روابط خود را با عربستان و مصر بهبود بخشد، از همکاری‌های خود با ایران خواهد کاست.» این کارشناس مسائل غرب آسیا با بیان اینکه این ترکیب می‌تواند یک مثلث همکاری مشترک در منطقه ایجاد کند، تصریح کرد با وجود این نباید از آن انتظار یک ائتلاف دائمی و پایدار داشت. هانی‌زاده خاطرنشان کرد: «ماجرای قتل خاشقجی، افکار عمومی را علیه عربستان تحریک کرده، این کشور را به انزوا کشانده و بر این اساس هم‌اکنون ریاض از موضع تهاجمی خود نسبت به ترکیه و قطر و ایران کاسته است.» وی درباره نوع مواجهه آمریکا با این ائتلاف گفت: «ایالات متحده هم سعی دارد به‌گونه‌ای روی این ائتلاف تاثیر بگذارد و شرایطی ایجاد کند تا عربستان ضمن دادن دست آشتی به قطر از این انزوا خارج شود. به همین دلیل به نظر می‌رسد اگر قطر به عربستان نزدیک شود، قطعا از ایران فاصله خواهد گرفت.» هانی‌زاده یادآور شد که ترکیه نیز درصورت قرار گرفتن تحت تاثیر فشارهای آمریکا ممکن است از ایران فاصله گرفته و به سمت عربستان متمایل شود. این کارشناس مسائل منطقه در پاسخ به میزان احتمال موفقیت آمریکا در این پادرمیانی گفت: «قطر قرار است از اوپک خارج شود و احتمال خروج آن از شورای همکاری خلیج‌فارس هم وجود دارد، ولی آمریکایی‌ها سعی دارند محور شش‌گانه شورای همکاری خلیج‌فارس را برای تقابل با ایران حفظ کنند. به هر روی، خروج قطر از شورای همکاری خلیج‌فارس قطعا به نفع ایران خواهد بود، چراکه این شورا تضعیف خواهد شد و تضعیف این شورا قطعا به نفع ایران است.» بنابراین اگر اختلافات قطر با عربستان همچنان ادامه یابد، این کشور می‌تواند سیاست مستقلی خارج از شورای همکاری خلیج‌فارس اتخاذ کند و جایگزین بازار امارات باشد. به هر ترتیب نباید فراموش کرد که امارات دنباله‌رو سیاست‌های عربستان است.» به گفته این کارشناس مسائل بین‌الملل، ترکیه نیز هم شریک اقتصادی ایران است، هم دارای مرز مشترک است و هم می‌تواند دروازه‌ای برای ایران برای مقابله با تحریم‌های آمریکا باشد، چراکه این کشور هم در شرایط کنونی با آمریکا دچار اختلاف شده است. وی تصریح کرد: «هر سه کشور ترکیه، قطر و ایران در شرایط نسبتا مشابهی قرار دارند و به همین دلیل می‌توانند به هم نزدیک شوند.» نصرت‌الله تاجیک: نباید به همراهی ایران، ترکیه و قطر به چشم یک ائتلاف دائم نگاه کرد نصرت‌الله تاجیک، کارشناس مسائل منطقه با اشاره به نشست دوحه به «فرهیختگان» گفت: «منطقه ظرفیت دسته‌بندی‌های جدید، موقت، ناپایدار و غیردرون‌زا را ندارد و و این دسته‌بندی‌ها و دور و نزدیک شدن کشورها به هم اساسا دردی از رشد و توسعه کشورها دوا نکرده و کمکی به آنها برای قرار‌گیری روی ریل توسعه درون‌زا و بومی نمی‌کند.» وی افزود: «چنین دسته‌بندی‌هایی از این جهت درون‌زا نیستند که تحمیلی محسوب می‌شوند و تحت تاثیر شرایط بیرونی قرار دارند و به بیان دقیق‌تر، برخاسته از انتخاب‌های درونی نیستند.» تاجیک ادامه داد: «اگر ائتلافی براساس استفاده از مزیت نسبی کشورها برای یکدیگر به‌ویژه در حوزه اقتصادی و تمدنی شکل گیرد، می‌تواند دائمی باشد.» این کارشناس مسائل منطقه در توضیح چالش‌های پیش روی این ائتلاف خاطرنشان کرد: «ترکیه اکنون سیاست رویکرد به غرب با بازی با کارت شرق را دنبال می‌کند. آنها سالیان سال پشت دروازه‌های اتحادیه اروپا ماندند و بعدا به این نتیجه رسیدند که به اندازه کافی کارت‌های شرق را در اختیار بگیرند و بعد با این کارت‌ها وارد غرب و اتحادیه اروپا شوند.» وی ادامه داد: «انتخاب نهایی قطری‌ها نیز به‌طور طبیعی همسایگان‌شان است. اما این همسایگان هم‌اکنون در شرایط دشمنی با دوحه قرار دارند و به این واسطه قطر تلاش دارد جهت تقویت جایگاه خود از دیگر کشورها نظیر ایران و ترکیه بهره ببرد. مضاف بر اینکه تجربه یک سال گذشته نشان می‌دهد قطر برای ترکیه – در مقایسه با ایران- فضای بیشتری را برای مبالات تجاری باز کرده است.» تاجیک خاطرنشان کرد: «بعد از همسویی‌های قطر، ترکیه و عربستان در توسعه فعالیت‌های داعش و گروه‌های مسلح در سوریه، سیاست‌های آنها با هم زاویه پیدا کرد و وارد این این فاز شدند.» این کارشناس مسائل منطقه ضمن تأکید بر منافع مقطعی چنین ائتلاف‌هایی یادآور شد: «باید این موضوع را مورد توجه قرار داد که چنین دسته‌بندی‌هایی می‌تواند زمینه را برای سیاست ترامپ برای متشنج نگه داشتن منطقه و فروش تسلیحات بیشتر فراهم کند.» به گفته تاجیک، دستگاه سیاست خارجی باید نسبت به این موضوع واقف باشد که منافع مقطعی چنین ائتلافی نباید به قیمت استفاده ابزاری این کشورها از ایران تمام شود.» وی با تاکید بر اینکه ترکیه نیز در این ائتلاف منافع خود در قطر را دنبال می‌کند و طبیعتا به دنبال حل مشکلات این کشور نیست، ادامه داد: «وضع پدیدآمده شاید بیش از هر چیز ریشه در سیاست‌های حذفی و تخریبی عربستان در منطقه داشته باشد؛ سیاست‌هایی که کشورها را به جان هم می‌اندازد.» تاجیک در توضیح این سیاست‌ها گفت: «عامل اصلی سیاست افزایش تنش در منطقه، تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن مشکلات داخلی و گسل‌هایی نظیر جنگ قدرت، گسل بین‌نسلی، تضاد مدرنیته و سنت است که سعودی روی آن قرار دارد.» این کارشناس مسائل بین‌المللی، وضع پدیدآمده را عاملی برای آن دانست که کشورهای منطقه از جمله ایران نتوانند به صورت درازمدت روی منابع خود برنامه‌ریزی کنند و بالاجبار و به صورت دائم در این دسته‌بندی قرار گیرند. وی با بیان اینکه ایران باید بیش از این به توازن میان سیاست خارجی و سیاست داخلی توجه کند، گفت: «شرایط کنونی ما را به سمت و سویی برده که بیش از ظرفیت سیاست خارجه، بر آن بار می‌کنیم.» تاجیک در جمع‌بندی اظهارات خود یادآور شد: «در شرایط کنونی باید به دنبال روش‌هایی باشیم که آرامش را در منطقه پدید آورده و به تثبیت برساند تا بتوانیم مدل توسعه سیاسی- اجتماعی خود را انتخاب و دنبال کنیم.»

نظر شما