صاحبخبر - گروه فرهنگ - چند ماهی است که برخورد با پدیده مخرب «قاچاق کتاب» آغاز شده است. اتحادیه ناشران با همکاری ضابطان قضایی هر هفته مقادیر قابل توجهی از این کتابها را پیدا و ضبط میکنند اما انگار این کتابهای قارچگونه تمامی ندارند...
هفتهای نیست که خبر ضبط کتابهای قاچاق از یک انبار، کتابفروشی یا چاپخانه منتشر نشود اما انگار باندهای انتشار و توزیع این کتابها بسیار گستردهتر از آن است که به نظر بیننده میآید. همین چند روز پیش بود که کارگروه صیانت از حقوق ناشران، مولفان و مترجمان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران اعلام کرد، چهار عنوان کتاب را که به شیوه غیرقانونی (قاچاق) تکثیر شده و در حال صحافی بوده کشف کرده است. بنابه گفته این کارگروه، شمارگان هرکدام از چهار عنوان کتاب قاچاق در این کارگاه صحافی حدود هزار نسخه بود. کتابهای عنوانشده البته با حکم قضایی ضبط، صورتجلسه و به انبار ویژه کتابهای قاچاق منتقل شد و با تشکیل پرونده، مدیرمسئول این کارگاه صحافی که در محدوده خیابان ۱۷ شهریور جنوبی قرار دارد و همینطور سرمایهگذار انتشار کتابهای یادشده تحت تعقیب قضایی قرار گرفتند.
اما چرا با وجود برخوردهای قاطع مراجع ذیصلاح، باز هم سوداگران به قاچاق کتاب ادامه میدهند؟ علیرضا بهشتی، مدیر انتشارات روزنه دراینباره به ایسنا گفته است: قاچاق کتاب قطعا کار صحیحی نیست و به نشر لطمه میزند. هر ناشر موفقی را که در نظر بگیرید، از تعداد معدودی از کتابهایش که پرفروش شده، سود میبرد؛ مثلا نشر ققنوس ممکن است ۵۰ درصد از فروشش به خاطر پنج تا از کتابهایش باشد یا آقای مرادی انتشارات نگاه به من میگفت قسمت عمده بار این نشر بر دوش ۱۰ تا از نویسندهها است. افست کردن کتاب هم کار راحتی است زیرا نه هزینه تایپ میدهند، نه ویراستاری، نه طرح جلد و نه حق تالیف و به یکباره قسمت سودآور ۵۰ ناشر را ازآن خود میکنند که فکر میکنم سودش از زدن بانک هم بیشتر است. طبعا برخی تحریک میشوند تا این کار را انجام بدهند و اگر با آنها برخورد نشود، رویشان زیاد شده و کارشان را علنی میکنند.
مهشید میرمعزی، مترجم که ترجمهاش از «و نیچه گریه کرد» اروین یالوم قاچاقی منتشر میشود هم به عنوان یکی از بخشهایی که در ماجرای قاچاق کتاب متضرر میشود، گفته است: به نظرم باید به صورت جدی قاچاق کتاب پیگیری شود و اینکه فقط بخواهند کسانی را که در کنار خیابان کتاب میفروشند جمع کنند، کافی نیست زیرا قاچاق کتاب فراتر از یک کتاب و دو کتاب و ۱۰ کتاب و فروختن آن در کنار خیابان است. آنطور که من فهمیدهام، سیستمی پشت این ماجرا وجود دارد که کتابها را در تیراژهای بالا منتشر میکند و کاملا موازی با سیستم نشر پیش میرود، باید سرچشمه آن پیدا شود؛ اینکه کدام چاپخانه آنها را چاپ میکند و سرمایهگذارش کیست و چه کسی پول میدهد تا این کتابها را چاپ و پخش کنند؟ چه کسی دستفروشهای معمولی کنار میدان انقلاب را بیرون کرده و کتابهای قاچاق را دسته به دسته و در روز روشن برای فروش میگذارد؟
میرمعزی افزود: ادبیات به اندازه کافی مظلوم است، دیگر اینقدر بدبختش نکنیم. با کتابهای قاچاقی که فروخته میشود، اعتماد خوانندهها را از بین میبریم. تا کتابی پرفروش میشود، کسی آن را برمیدارد و قاچاق میکند. یک ناشر میگفت غلط تایپیای که در صفحه خاص کتاب اصلی بود در کتاب قاچاق هم بود؛ یعنی به صورت رسمی دزدی میشود. آدمی و یا سیستمی که این کار را انجام میدهد به قدری پشتش گرم است که عین کتاب را چاپ میکند. منِ مترجم یا فلان ناشر هم که مخالف هستیم نمیتوانیم کاری بکنیم، مسئله این است که چه کسی باید جلوی اینها را بگیرد؟ منِ مترجم نمیتوانم در خیابان راه بیفتم که این کتابِ من است، من برای این کتاب ماهها زحمت کشیدهام و کتاب من را نفروشید. بیگناهترین فرد در این سیستم به نظرم دستفروشها هستند زیرا اصلا نمیدانند این کتابها چیست و فقط میفروشند.
میرمعزی در ادامه با اشاره به قیمت پایین کتابهای قاچاق گفت: ناشر کتابی را منتشر میکند، پول مولف و مترجم و پخش و هزارتا چیز دیگر را میدهد و آن کتاب را ۳۰ هزار تومان میفروشد اما کنار خیابان همان کتاب را ۲۰ هزار تومان میفروشند. زمانی که مخاطب این را میبیند، خب از کنار خیابان میخرد. این کتابهای ۲۰ هزار تومانی نباید باشد، زیرا غیرقانونی است. همچنان که فروختن مواد مخدر ممنوع است، فروختن کتاب قاچاق هم باید ممنوع باشد. اگر مواد مخدر برای جسم ضرر دارد، قاچاق کتاب ضرر روحیاش بیشتر است؛ فساد را در جامعه زیاد میکند، به مردم یاد میدهد تقلب کنند و جنس تقلبی بخرند و این خیلی بدآموزی دارد. بعد غر هم میزنیم فرهنگمان کم است. ما راجعبه دزدی کتاب حرف میزنیم. ما اهالی فرهنگ هستیم اما چه کاری از دستمان برمیآید؟ مگر اینکه شما گزارش بنویسید و چهار نفر آدم هم حرف بزنند. فکر میکنید چه کسی باید وارد عمل شود؟ وزارت ارشاد باید وارد شود و به عنوان شاکی و نماینده ما شکایت کند، برود ریشه این ماجرا را پیدا و آن را خشک کند.
اما چاره چیست؟ چگونه باید با این پدیده قاچاق کتاب مقابله کرد؟ بهشتی، مدیر انتشارات روزنه راهکارهایی را برای مقابله با قاچاقچیان پیشنهاد کرده و افزوده است: باید از نزدیکترین بخش به مشتری، مقابله را شروع کرد. جمع کردن بساطیهای کنار خیابان، کار سختی نیست. کارهای سختتر از این را هم انجام دادهاند اما کسانی که باید با این کار مقابله و برخورد کنند، انگیزه ندارند. کتابفروشها هم با کوچکترین واکنش ارشاد کتابهای قاچاق را جمع میکنند زیرا هیچ کتابفروشی دوست ندارد به خاطر این موضوع پروانهاش ابطال شود یا دو روز مغازهاش را ببندند. اگر کتابفروشی احساس کند در صورت فروش کتاب قاچاق با قوه قضائیه و وزارت ارشاد درگیر میشود، قطعا این کتابها را جمع میکند. البته قبلا زیاد میشنیدم در کتابفروشیها کتاب قاچاق میفروشند که این موضوع کمرنگتر شده و بیشتر بساطیهای کنار خیابان و مترو این کار را میکنند. او همچنین درباره نحوه آگاهیبخشی به مردم درباره کتابهای قاچاق نیز گفت: آنها برای کسب مشتری از دو موضوع استفاده میکنند؛ یکی مسئله سانسور و ممنوعیت کتابها است. مردم احساس میکنند این کتابها را از کتابفروشیها نمیتوانند بخرند. زیادهرویهایی که در ممنوعیتها وجود دارد مردم را حریصتر کرده است. وزارت ارشاد باید سختگیریهایش را معقولتر کند تا در بازار کتاب اثر مثبت بگذارد. مسئله دوم ارزانقیمت بودن این کتابها است؛ کسی که کتاب را افست کرده، هزینههایی را که من ناشر پرداخت میکنم ندارد بنابراین کتاب را ارزانتر میفروشد. این موضوع بر روی کسی که میخواهد کتاب بخرد اثر دارد.
اما میرمعزی معتقد است باید نقطه شروع را پیدا کرد و در آنجا جلوی این اتفاق را گرفت. او گفت: در اینکه قاچاق کتاب در کشورمان زیاد است، تردیدی وجود ندارد و کسی نمیتواند بگوید نه اینطور نیست؛ هست، خیلی هم زیاد است و روز به روز بدتر هم میشود. هر کتابی که فروشش بالا میرود و به چاپ چندم میرسد به صورت قاچاق منتشرش میکنند پس سیستمی پشتش است که خیلی قوی است زیرا کسانی بودند که تا تهش رفتند اما زورشان نرسید. به نظر شما با گرفتن چند انبار ماجرا تمام میشود؟ ضبط یک انبار و منهدم کردن کتابهایش مشکل ما را حل نمیکند. مشکل ما این است که این کار باید متوقف شود آنهم از نقطه شروعش نه از وسطش، نقطه شروع را باید پیدا کنند.∎
نظر شما