صاحبخبر - گروه سیاسی
جهان نيوز، محمد زعیمزاده: «آن زمستان» نامی است که سازنده مستند پرتره آیتالله مصباحیزدی برای اثرش انتخاب کرده، مستندی که متمرکز بر زمستان سال 1394 یعنی موسم انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم است و سعی میکند با نزدیک شدن به آیتالله مصباح، برشهایی از کنشگری سیاسی او در کنار زندگی شخصیاش را به تصویر بکشد.
نامی که برای مستند ساخته شده را نمیپسندم و آن را نقض غرض اهداف سازندگان مستند میدانم؛ بعید است مستندساز نداند عامه مردم برداشت مثبتی از مفهوم زمستان ندارند و بعیدتر است که نشنیده باشند دونالد ترامپ هم برای وحشتناک نشاندادن تحریمها علیه ایران از ادبیات زمستان در راه است، استفاده کرده. مستند دو بخش مهم دارد؛ اول زندگی شخصی آیتالله و دوم روایتی از مناسبات سیاسی ایشان. سازنده خواسته یا ناخواسته در هر دو بخش از آیتالله آشناییزدایی میکند.
«آن زمستان» روایتی صمیمی و راحت از زندگی آیتالله مصباحیزدی ارائه میدهد که این اتفاق مثبتی است، عرصه مستند در سالهای اخیر از روایت زندگی علما و روحانیون خالی بوده است، تصاویر سادهای که عروس حضرت امام(ره) از زندگی ایشان گرفتهاند، قابی آشنا و مثبت در ذهن مخاطبان است و احتمالا این تصاویر یکی از الگوهای سازنده «آن زمستان» بوده است. سازنده را باید در این قسمت موفق دانست؛ کار کردن در خانه، دادن هدیه روز زن به همسر، روابط صمیمی با شاگردان و نزدیکان، بذلهگویی و خندهرو بودن آیتالله و... توانسته تصویر کلاسیکی را که مخاطب از آیتالله در ذهن دارد، با چالش روبهرو کند.
اما هدفگذاری دوم مهمتر است، مستند با تصاویری نمادین آغاز میشود و آیتالله در بیمارستان چشمهایش را عمل میکند؛ بازهم بعید است مستندساز نداند که پیام این شروع، این است که قرار بوده تحولی در نگاه چهره نخست مستند اتفاق بیفتد، با این پیشفرض و همزمان با ارائه تصاویری از زندگی آیتالله، چند دیالوگ مهم اتفاق میافتد.
مرتضی آقاتهرانی نزد آیتالله میآید و درباره روند جلسات وحدت اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم گزارشی ارائه میکند و حین گزارش از برخی سهمخواهیها گلایه میکند؛ آقای مصباح با متانت توصیه به وحدت میکند و میگوید قرار نیست همه به یک اندازه با شما همراهی کنند؛ اینکه این توصیه چقدر در شکلگیری لیست نهایی واحد اصولگرایان در سال 94 تاثیرگذار بوده است حتما میتواند محل بحث باشد.
در صحنهای دیگر سردبیر «پرتو سخن» ارگان رسمی موسسه امامخمینی(ره) نزدیک به آیتالله مصباح، نزد آیتالله میآید و در فاصله 6 روز مانده به انتخابات سوالی ریشهای درباره ترجیح نظام پارلمانی بر ریاستی میپرسد. دهقانی میگوید نظام ریاستی و انتخاب مستقیم رئیسجمهور توسط مردم معضلات بزرگی دارد و فردی که رای بالایی میآورد معمولا مستظهر به رای مردم! از چارچوبهای نظام خارج میشود. به این ترتیب نظام پارلمانی بر نظام ریاستی و انتخاب مستقیم رئیس قوهمجریه ارجحیت دارد. اینکه چرا سردبیر نشریهای که باید به شکل فعال در انتخابات نقشآفرینی کند 6 روز مانده به روز رایگیری چنین سوال فلسفی و پایهای دارد بماند، اما پاسخ آقای مصباح به این سوال جالب است؛ آیتالله تلویحا میگوید که دهقانی اشتباه و از رای مستقیم مردم دفاع میکند. اینها دو نمونه مهم در مستند است که از تصور مخاطب نسبت به مشرب فکری آیتالله مصباح آشناییزدایی میکند.
مستند حتی سعی میکند با به تصویر کشیدن جلسه آیتالله با نماینده واتیکان از برخی کلیشههایی که پیرامون ایشان در حوزههای عقیدتی ساخته شده است هم فاصله بگیرد. مثالهایی از این دست در مستند زیاد است، اما اشاره به آنها در همین حد کفایت میکند و خطر اسپویل شدن داستان را هم کمتر.
مستندی اینچنینی حتما مخاطب خاص دارد. ریتم نسبتا کند مستند دایره مخاطبان را هم محدودتر میکند، اما «آن زمستان» مستند مهمی است، چون بهنظر میرسد رسیدن به جزئیات زندگی شخصی عالمی چون آیتالله مصباح جز با هماهنگی خود ایشان ممکن نبوده است، یعنی تلویحا میشود گفت آنچه بر پرده سینما تصویر شده موافقت خود آیتالله یا حداقل افراد بسیار نزدیک به ایشان را هم بههمراه داشته است.
آنچه در این مستند ارائه میشود البته با منطق عمومی چند سال اخیر آیتالله در فضای واقعی سیاست هم، داستانی میکند، جراحی چشم در ابتدای مستند شاید معنایش دگرگونگی در سیاستورزی باشد، مفاهیمی چون تحزب، لیستی رای دادن، وحدت و... مفاهیمی بود که قبلا کمتر از این دستگاه سیاسی و فکری شنیده میشد، پراگماتیسم شاید واژهای مناسب برای توصیف این وضعیت نباشد، اما توجه به شرایط بهجای مطلقگرایی در سیاست، برداشت حداقلیِ خوبی است از آنچه بر پرده سینما رفته است.
عمل چشم اول فیلم را میتوان اینگونه هم توصیف کرد، شاید مستندساز میخواهد بگوید حالا که ما جور دیگری نگاه میکنیم، شما هم جور دیگری ببینید.∎
نظر شما