**چرا سعودي بازنده نهايي است؟
ايرنا پلاس: برخي معتقدند در جنگ يمن، بازنده اصلي سعودي است. ارزيابي شما در اين خصوص چيست؟
زارعي: به چند دليل سعودي بازنده اين جنگ است. يکي از نظر نظامي؛ سعودي ائتلاف پرقدرتي از 19 کشور را تشکيل داده است و از جنگندههاي بسيار پيشرفته استفاده ميکند. درحاليکه طرف ديگر اين ماجرا يک ضد هوايي ندارد که به هواپيماي متجاوز، حتي اخطار دهد. متجاوز بدون هيچ ترسي بمبش را روي سر مردم خالي ميکند. در چنين شرايطي بايد اين جنگ خيلي زودتر از اينها به پايان ميرسيد. ولي الان نزديک به چهار سال است که جنگ ادامه دارد. متجاوزان در استانهاي پهناور جنوب که فاقد جمعيت و منابع طبيعي است حضور دارند. در چنين ميداني پيروز شدن کار دشواري نيست. اما سعودي الان به منطقه سخت جنگ رسيده است. در منطقه سهل، چهار سال طول کشيده که سعوديها بتوانند يک پيشروي داشته باشند. هرکسي هم نگاهي به اين صحنه ميکند، ميگويد اگر اينطور باشد، ده سال ديگر هم ادامه پيدا ميکند. اين يعني شکست در حوزه نظامي.
شکست ديگر ائتلاف در حوزه اطلاعاتي است. بالاخره کشوري که ميخواهد وارد جنگ شود، بايد حساب خيلي چيزها را کرده باشد و حتماً سيستم اطلاعاتي عربستان و سيستمهاي اطلاعاتي که بهنوعي همپيمان عربستان بهحساب ميآيند، اطلاعاتشان را در اختيار عربستان قرار دادهاند و عربستان با حساب اين اطلاعات تصميم به عمليات گرفته است. مسلماً اگر روز اول به سعوديها ميگفتند که بايد دو سال بجنگيد، سعوديها به همين راحتي ريسک جنگ را قبول نميکردند. اين اطلاعات داده شده و همه ميدانند که اطلاعات غلط، ناکافي و گمراهکننده بود. بنابراين شکست دوم، شکست اطلاعاتي بود.
شکست سوم سعودي، شکست اخلاقي است. شما آمديد و به يک کشور همسايه حمله کرديد. چه کسي به شما اين حق را داده که عليه کشور همسايه بجنگيد؟ حالا کشور همسايه ديکتاتوري باشد يا جمهوري. هر چه هست به خودش مربوط ميشود. از ديگر سو، جنگ غني عليه فقير قابلقبول نيست. چراکه يک جنگ يکطرفه و ظالمانه است. همچنين جنگ عليه همکيش امر نکوهيدهاي است. الان ميگويند جنگ عرب عليه عرب، و جنگ مسلمان عليه مسلمان. اين هم باز يک مقوله ناپسندي است. بنابراين سعوديها در اين جنگ هيچ مستند اخلاقي ندارند و هيچ دفاع اخلاقي از خودشان نميتوانند داشته باشند. امروز اين مسئله طوري غليظ شده است که غربيها هم دارند يک به يک به حرف ميآيند و ميگويند اين جنگ مشروعيت ندارد و اخلاق و حقوق انساني زير پا گذاشته شده است و بايد متوقف شود. اين امر نشاندهنده اين است که اين جنگ از نظر اخلاقي شکست خورده و سعوديها سومين شکستشان، شکست اخلاقي است.
چهارمين شکست سعودي، شکست تاکتيک و استراتژي است. اينها تاکنون چهار استراتژي را در جنگ يمن دنبال کردند. استراتژي اول، استراتژي هجوم همهجانبه پرشدت عليه مردم يمن بود که آن را «عاصفة الحزم» نامگذاري کردند. در واقع اين عمليات تحتعنوان عاصفة الحزم شروع شد و يک سال ادامه پيدا کرد. استراتژي دوم اين بود که مسئله سقوط نظامي انصارالله را کنار بگذارند و مسئله مهار انصارالله را مطرح کردند. در اين مرحله نام عمليات را «اعادة العمل» گذاشتند؛ يعني بازگشت اميد. گفتند ما انصار را بهعنوان يک عنصر سياسي قبول ميکنيم، ولي عنصر نظامي نبايد درميان باشد و انصارالله بايد سلاح و ارتش را تحويل دهد، مراکز استانها را تحويل دهد و منحصراً بهعنوان يک حزب سياسي فعاليت کند و جريان آقاي هادي و انصارالله در قالب يک حزب سياسي فعاليت کنند. اين عمليات دو سال به درازا کشيد و بعد از دو سال آمدند و گفتند عمليات گروگانگيري را عملياتي ميکنيم. يعني پايتخت را ميگيريم و از طريق گروگانگيري پايتخت انصارالله را وادار به تسليم ميکنيم که اين مرحله هم حدود 6 ماه به طول انجاميد و در نهايت به نتيجه نرسيد. شگرد چهارمي که اينها دنبال کردند، گفتند ما يک پيروزي بزرگ را مبناي حل مسئله قرار ميدهيم. منظور از پيروزي بزرگ، پيروزي در حديده بود که از ماه مبارک رمضان شروع کردند و گفتند ما ظرف يک ماه حديده را ميگيريم و با فتح حديده به جنگ پايان ميدهيم.
**در مورد نقش ايران واقعاً برجستهسازي و دروغپردازي شده است
ايرناپلاس: مشابه همان استراتژي که ما در جنگ داشتيم.
بله، که البته به جايي هم نرسيد. اينها گفتند ما عمليات موفقي را انجام ميدهيم و جنگ را تمام ميکنيم. البته دروغ ميگفتند. سعوديها براي اينکه به جامعه يمن بگويند ما فشارمان محدود به يک استان است، يا به انصارالله بگويند که ما در اينجا بهدنبال حذف يک طايفه نيستيم و نميخواهيم قتلعام طايفهاي داشته باشيم و زيديها را از دم تيغ رد کنيم، گفتند حديده را ميخواهيم. درصورتيکه حديده هم زيدينشين است. ولي واقعيت اين است که اينها اگر حديده را ميگرفتند، انرژي ميگرفتند تا شهرهاي ديگر را هم تصرف کنند. از طرفي با بهدستآوردن استان حديده معلوم ميشد ميشود شهرهاي ديگر را از دست انصارالله درآورد. لذا جنگ تشديد ميشد. اين تاکتيکها وقتي عوض ميشوند، معنايش اين است که تاکتيک قبلي شکست خورده و ناکام مانده است. لذا ميتوانيم بگوييم در اين جنگ، سعوديها شکست استراتژيک و شکست تاکتيکي خوردند و ناکارآمدي خودشان را در مقابل انصارالله نشان دادند.
ايرنا پلاس: نوع ورود نظام جمهوري اسلامي ايران به اين موضوع در چه سطح و به چه شکلي است؟
زارعي: در مورد نقش ايران واقعاً برجستهسازي و دروغپردازي شده است. شما ميدانيد که ما با يمنيها مرز مشترکي نداريم. نه آب و نه خاک مشترک. از طرفي قطعنامه 2216 که در ابتداي اين جنگ صادر شد، رسماً يمنيها را محاصره کرد؛ هم در زمين هم در دريا و هم در هوا. لذا عملاً اين امکان را داد که هر کشوري بتواند محمولهها و کشتيها و رفت و آمدها را کنترل کند و حتي فراتر از کنترل بتواند برخورد کند. بعد هم اينها آمدند ناوهايشان را در اقيانوس هند، در منطقه خليج عدن و در درياي سرخ چيدند که عملاً امکان کمکرساني به مردم وجود نداشته باشد. بنابراين تا حد بسيار زيادي امکان کمک اقتصادي و نظامي ايران به اين مردم از بين رفته است و امکان کمک وجود ندارد. يعني ما نميتوانيم ناوي راه بيندازيم و ناو داخلش آرد يا دارو باشد که بخواهيم آنجا ببريم. کشورهايي مثل آمريکا و فرانسه محموله را ضبط ميکنند. کما اينکه چند مورد محمولهها ضبط شد و به جيبوتي منتقل شد. بنابراين کمکهاي گسترده عملاً امکانپذير نيست.
اما در عينحال جمهوري اسلامي در دو سه موضوع استراتژيک به يمنيها کمک ميکرد. يک کمک در حوزه سياسي است، بالاخره جمهوري اسلامي مخالف اين جنگ و مخالف فشار بر مردم يمن است و در مجامع بينالملل سياسي از حق اين مردم دفاع ميکند و عليه اشغالگيري متجاوزان موضع ميگيرد. اين يعني اينکه صحنه بينالملل يکطرفه در اختيار سعودي قرار ندارد.
دومين کمکي که ما به يمنيها کرديم، در حوزه فنسالاري است. اينها در يک دوره قابلملاحظهاي جنگ نداشتند. قبل از اينکه جنگ ششم فروردين 94 آغاز شود، اينها داراي قدرت بودند. بنابراين در اين مقطع ايران توانست بخش قابلتوجهي از تکنولوژيها را در حوزههاي مختلف منتقل کنند و يمنيها بتوانند در شرايط بحران خودشان را ازلحاظ صنعتي؛ اعم از صنعت نظامي و معدني؛ اداره کنند و اگر شرايطي مثل امروز پيش آمد توان اداره خودشان را داشته باشند. اين انتقال علم و فنآوري نقش مهمي در مقاومت مردم يمن در برابر تجاوز داشته است.
در مسئله ديگر هم هر موقعي که ما مجال پيدا کرديم و توانستيم کمک کنيم، به مردم مظلوم يمن کمک کرديم. مثلاً در يک مقطعي از طريق عمان ميشد به يمنيها کمکهايي رساند: مثل سوخت، آرد و دارو. يا زماني امکانپذير بوده است که از طريق نماينده دبير کل سازمان ملل کمکي را به مردم يمن برسانيم که اين کار انجام شده است. بهخصوص در دوره نماينده سابق دبير کل سازمان ملل، توانستيم از طريق سيستم سازمان ملل کمکهايي به مردم يمن برسانيم. در واقع وقتي مجالي براي ايران بهدست آمده دريغ نکرده است. ولي واقعيت امر اين است که مردم يمن مستقلاً مقاومت ميکنند و اين مقاومت بومي است. کل کمکهاي ما در حوزههاي غذايي و دارويي و امثال اينها، حتماً بيش از چهار، پنج درصد نيازهاي مردم يمن را پوشش نداده و باقي از داخل تأمين شده است و مردم در آنجا توانستهاند در شرايط سخت زندگي خود را بهگونهاي که قابل دوام باشد، اداره کنند. در عينحال که فشارها و ستمگري ائتلاف در اينجا بخش قابلتوجهي از مردم را دچارمحروميتهاي زياد کرده است.
**روزهاي آخر جنگ؟
ايرنا پلاس: شما اساساً چشمانداز آتشبس در يمن را چگونه ارزيابي ميکنيد. برخي معتقدند آتشبس در يمن به يک معنا آغاز گفتوگوهاي منطقهاي است. تحليل شما از نقش آتشبس در تحولات بعدي منطقه چيست؟
زارعي: تاکنون دستکم در دو نوبت آتشبس محدود به اجرا گذاشته شده است. يک بار هم انصارالله همين امسال آتشبس يک طرفه را به اجرا گذاشت و يک دوره بيست روزه اين اتفاق افتاد. الان آيا تکرار آتشبس امکانپذير است؟ بله! آيا آتشبس الزاماً به معناي توقف جنگ است؟ نه! آتشبس يک مرحلهاي قبل از تصميم به صلح و مذاکره است. آتشبس ميدهند، بعد گفتوگو ميکنند و اين آتشبس ممکن است منجر به صلح شود يا منجر به جنگ يا تشديد جنگ شود. خود آتشبس فينفسه تعيينکننده وضعيت جنگ نيست. اما آتشبس ميتواند نشانه اين باشد که طرفي که درخواست گفتوگو ميکند، تا چه اندازه در درخواست خود صادق است.
حالا سؤال شما را بايد اينجور پرسيد که آيا اين جنگ بهزودي تمام ميشود يا نه؟ پاسخي که من به اين سؤال ميدهم اين است که اين امر بستگي به جنگ در حديده دارد و اگر جنگ حديده که تا الان با شکست ائتلاف مواجه بوده، ادامه پيدا کند، يعني ائتلاف سعودي به نتيجهاي نرسد و دستاورد مهمي بهدست نياورد، اين جنگ متوقف ميشود. به نظر من سعوديها و اماراتيها چارهاي جز گفتوگو نخواهند داشت. اما اگر اينها بتوانند در حديده به پيروزي برسند و شهر را بگيرند که تاکنون موفق نشدهاند، معنايش اين است که ميتوانند به انصارالله غلبه کنند. نتيجه چنين وضعيتي اين است که جنگ ادامه پيدا ميکند و با شدت بيشتر سعوديها حمله به استانهاي بعدي يمن را آغاز ميکنند. به خاطر همين حديده بسيار تعيينکننده است. اگر انصارالله پيروز شود، که پيروزي انصارالله يعني اينکه آنها نتوانند شهر را بگيرند، پيروزي ديگري را ما براي يک نيروي متجاوز نميتوانيم قائل شويم. در واقع پيروزي او يعني ماندن او. اگر انصارالله بتواند بماند و در اين مدت يک ماه بتواند مقاومت کند و نگذارد شهر دست سعوديها بيفتد، من خيلي احتمال ميدهم که جنگ طي ماههاي آينده متوقف شود و کار به گفتوگو و مذاکره سياسي برسد.
ايرنا پلاس: تحليل خودتان از سرنوشت جنگ حديده چيست؟
زارعي: من تحليلم اين است که اگر قرار بود ائتلاف به پيروزي برسد، پنج ماه کافي بود و الان وضعشان قويتر از پنج ماه قبل نيست. بنابراين ميتوانيم بگوييم که احتمال سقوط حديده زياد نيست و اين سقوط اگر اتفاق نيفتد، اميد به ختم جنگ زياد است.
**مرده و زنده بودن منصورهادي تاثيري بر جنگ ندارد
ايرنا پلاس: فکر ميکنيد صلح در يمن در عرصه بينالمللي چه تأثير و دستاوردي براي جمهوري اسلامي ايران و چه تأثيري در مناسبات منطقهاي دارد؟
زارعي: ما نميخواستيم اينطور ديده شود، ولي تبليغات دشمن اينطور نشان داد که يک طرف جنگ ايران است و طرف ديگر سعودي و آمريکا و... است. البته اين امر واقعيت ندارد. ما طرف جنگ نيستيم، اما چون آنها آمدند و خيلي تبليغات کردند، بنابراين شکست آنها در جنگ، خودبهخود به معناي شکست از ايران هم تلقي ميشود و اين موضع ما را در منطقه تقويت ميکند. کمااينکه موضع آمريکاييها و سعوديها را در منطقه ضعيفتر ميکند.
ايرنا پلاس: دو هفته پيش خبري تحت عنوان مرگ منصور هادي منتشر شد. اين سنخ از اخبار نميتواند نوعي پالس براي مختومه شدن جنگ باشد؟
زارعي: من فکر نميکنم هادي در اين ماجرا خيلي موضوعيت داشته باشد. سعوديها خيلي بدهکار منصور هادي نبودند که بخواهند اينجا بدهيشان را بپردازند. در واقع منصور هادي براي آنها يک وسيله و ابزاري بود و يک عامل مشروعيت براي جنگ بود که بگويند ما از رئيسجمهور قانوني حمايت کرديم. درحاليکه رئيسجمهور قانوني نبود و قبل از اينکه جنگ شروع شود، آقاي هادي شخصاً استعفا داده بود. تازه مگر جنگ خارجي با درخواست رئيسجمهور مشروعيت پيدا ميکند؟ بنابراين سعوديها چارهاي نداشتند که فردي را بياورند و بگويند اين رئيسجمهور است و اين هم درخواست رئيسجمهور است. اخيراً مطرح شد که آقاي هادي در يکي از بيمارستانهاي آمريکا مشغول معالجه است و اصل اينکه ايشان بيمار و در آمريکا مشغول معالجه است، تأييد شده است. اشخاص نزديک به او اين موضوع را تأييد کردهاند. در اين ميان شايعه شد که ايشان مردهاند و يک شايعهاي هم مطرح شد که بهشدت دچار بيماري مغزي شده است. با اين وجود من فکر نميکنم مردن يا نمردن منصور هادي در معادلات يمني بتواند کمترين نقشي ايفا کند. الان هم آقاي هادي مرده سياسي حساب ميشود، حالا چه حيات فيزيکي داشته باشد، چه نداشته باشد.
ايرنا پلاس: در پايان اگر نکتهاي را لازم به اشاره ميدانيد، بفرماييد.
زارعي: جنگ يمن يک مينياتور است. يک مينياتور از کشوري که دست خالي دارد، ولي مشروع است. چون از تماميت ارضي کشورش، از ملتش و از عزت و امنيت و آينده خودش دفاع ميکند. يک طرف ديگر دنيايي است از امکانات، تسليحات، اعتبارات بينالمللي و موقعيتهاي خارجي و تکيه بر نهادهاي حقوقي بينالمللي و هر چيزي که در عالم مادي بشود براي پيروزي بر ملتي کسب کرد. همه اين امکانات وجود دارد، ولي مشروعيت وجود ندارد. اين همه امکانات نتوانسته است ضعف مشروعيت را پوشش دهد. ولي در طرف مقابل، آن مشروعيت توانسته ضعف امکانات مالي را تا حدود زيادي جبران کند و اين يک محل عبرتي براي همه ملتها از جمله براي خود ما است که توجه به اين مسئله داشته باشيم. اگر ما در مشروعيت داخلي، حقوق و اصول داخلي و استراتژيهاي داخلي خودمان تکيه کنيم، مشروعيت داريم و با اين مشروعيت است که ميتوانيم بر همه مشکلات غلبه کنيم.
گفتوگو از سيد عمادالدين محمودي، فريبا بامداد
**اداره کل اخبار چندرسانهاي**ايرناپلاس**
انتهاي پيام /*
نظر شما