با حضورش بهعنوان طراح گریم در بیش از 160 فیلم و سریال در ایران و کشورهای منطقه، کسب پنج سیمرغ چهرهپردازی جشنواره فیلم فجر و یکی از 10 طراح چهره برتر جهان به روایت مجله معتبر make up artist تنها بخش کوچکی از کارنامه درخشان عبدالله اسکندری گریمور 73 ساله سینما، تلویزیون و تئاتر کشورمان است. حضور در پروژه سریالهایی چون شاهگوش، ساخته داوود میرباقری، امامعلی(ع)، مختارنامه، هزاردستان و فیلمهایی چون مادر، هامون، ناخدا خورشید، بایسیکلران، دستفروش، دلشدگان، پری، روز واقعه و... از او بهعنوان یکی از وزنههای سنگین چهرهپردازی سینمای ایران یاد میکند.
وی بیش از 45 سال است که در این هنر فعالیت میکند و تاکنون شاگردان بسیاری را به صورت تجربی تربیت کرده است که جزء چهرهپردازان خوب کشور بهشمار میروند. وی معتقد است آموزش این هنر بیش از کلاس و جزوه نیازمند حضور در محل گریم و انجام تستهای مختلف است.
با این گریمور باسابقه گفتوگویی را انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
زمانی که شما این کار را شروع کردید وضعیت هنر گریم به چه صورت بود و چقدر در این سالها این هنر با تغییرات همراه بوده است؟
سال 1351 یعنی تقریبا 46 سال پیش آگهی تلویزیونی مبنیبر جذب تعدادی گریمور منتشر شد که با دیدن آن تصمیم گرفتم شانس خودم را امتحان کنم. البته پیش از آن و از دوران دبیرستان نقاشی کار میکردم و بیگانه با طراحی نبودم ولی این امتیازی که در تلویزیون ملی آن زمان فراهم شده بود من را مجاب کرد از آزمون سه مرحلهای که بسیار هم سخت بود، عبور کنم و وارد تلویزیون شوم. بعد از اعلام اسامی 14 نفر و بودن اسم من در آن لیست، دورهای 6 ماهه را نزد استاد محتشم که از گریمورهای خوب آن دوران بودند، گذراندم و از آن به بعد تقریبا کار حرفهای خودم را شروع کردم. آن زمان در مقایسه با الان تعداد گریمورها خیلی زیاد نبودند و شاید تعداد آنها به 20 نفر هم نمیرسید ولی درحال حاضر تعداد گریمورهای سینما و تلویزیون ما به بیش از 500 نفر هم میرسد که تقریبا اکثریت آنها در کار خود از توانایی و چیرهدستی بالایی برخوردار هستند. همین مهم باعث شده به علت فقر گریمور در پروژههای کشورهای همسایه، از گریمورهای ایرانی استفاده کنند.
در سالهای قبل از انقلاب این هنر خیلی میان مردم و حتی اهالی هنر مطرح نبود و شاید در فیلمهای آن زمان و حتی دهه بعد و پس از انقلاب هم گریموری در بعضی کارها رواج داشت ولی هر چه جلوتر آمدیم، فهم و درک درستی از آن به وجود آمد بهطوری که الان میتوان گفت گریم یکی از ملزومات فیلم و تئاتر است و بدون آن کمتر کاری پیش میرود.
کار گریم چقدر میتواند در شکلدادن شخصیت بازیگر و باورپذیرتر کردن آن برای مخاطب در سینمای ما مهم جلوه کند؟
مطمئنا اگر گریم اصولی و متناسب با شخصیتی که بازیگر آن را بازی میکند، باشد به باورپذیرتر کردن نقش نزد مخاطب کمک میکند و درمقابل اگر گریمی خیلی با آن نقش فاصله داشته باشد در مخاطب تاثیر معکوس میگذارد و آنطور که باید نمیتواند آن را بپذیرد.
بنده به شخصه و در اکثر کارهایی که بهعنوان گریمور حضور داشتم، سعی کردم در گریم بازیگرها با آنها ارتباط داشته باشم و نظراتشان را درمورد ذهنیتی که از قصه و نقش دارند پرسوجو کنم و ببینم که کاراکتر را چطور توصیف میکنند.
همیشه و در هر کاری استفاده از نظرات بازیگران و سایر عوامل برای پیشبرد کار گریم، یکی از ملزوماتی بوده که بر آن تاکید داشتم. درمورد گریم بازیگر هم شخصی که قرار است حرف اول و آخر را بزند و با گریم ارتباط بگیرد، خود آن بازیگر است و اگر گریم به دل او بنشیند میتواند حس بگیرد و در نقش خود موفق ظاهر شود و اگر عکس این قضیه اتفاق بیفتد و گریم مورد قبول بازیگر نباشد، باعث میشود بازی تصنعی و غیرقابل باوری را از وی شاهد باشیم.
در یک کار جمعی مثل فیلمسازی یا تئاتر، نقشها در قالب گروه معنا پیدا میکنند و هر کدام از افراد به تنهایی نمیتوانند بگویند که من مهمترین نقش را برعهده دارم. درست است که مخاطب فقط چند بازیگر را جلوی دوربین میبیند ولی اگر کاری دیده میشود مدیون زحمات افرادی است که علاوهبر جلوی دوربین در پشت دوربین هم کار میکنند. درمورد گریم هم اگر کاری به دل مخاطب مینشیند که نمونههای زیادی از آن را در سینما شاهد بودیم، به خاطر همکاری گروه نور، فیلمبرداری، صحنهآرایی و نقش بازیگر است که باعث شده تا یک گریم در ذهن مردم ماندگار شود.
بارها شده خیلی از مردم و آشنایان گفتند فیلمی را بیشتر از اینکه با موضوع و بازی بازیگران آن به یاد داشته باشیم با گریم آن است که در خاطرشان ماندگار شده است. بهعنوان مثال سریال شاهگوش را خیلی از مردم با گریم آن در ذهن خود به خاطر دارند یا چهره اسیدپاشی شده فیلم لانتوری یا در فیلم گوزنها که تنها گوشه کوچکی از کارهایی هستند که مردم گریم آن فیلم را در ذهن خود به یاد میآورند.
سنگینترین گریمی که انجام دادید و بعد از اتمام آن خوشتان آمده و به دلتان نشسته، کدام کار بوده است؟
من در همه کارها لذت بردم چون عاشق کارم هستم. ولی گاهی گریمهایی هستند که با توجه به کاراکتر و شرایط چهره بازیگر، کار ما را دشوارتر میکند و مدتهای زیادی باید بر چهره بازیگر کار انجام دهیم. در فیلم دستفروش، چهره محمود بصیری که در آن زمان بازیگر جوانی بود را باید تبدیل به یک پیرزن 120 ساله میکردیم که با توجه به فرم صورت و حجم وسیعی از چین و چروک و تغییرات جنسیتی، کار بسیار سنگینی را تجربه کردیم. البته از این دست گریمها در سینما و تلویزیون ما بسیار هستند که خیلی از آنها به خاطر نوع کار در ذهن مخاطب مینشینند.
تعداد گریمورهای سینمای ایران به نسبت سالهای قبل از انقلاب، افزایش یافته است. در این میان چه چیزی میتواند باعث تفاوت کیفی اجرای یک گریمور به نسبت دیگران باشد؟
بدونشک تجربه و دانش گریمور و شناخت تیپهای مختلف و جغرافیای گوناگون جهان میتواند او را در یادآوری و درک درست حالتهای چهره یاری کند و حتی با توجه به دانش خود، کارگردان را در درک درست کاراکتر داستان یاری کند. باید گفت تبحر گریمور میتواند باورپذیری یک نقش را نزد مخاطب افزایش دهد.
تماشای چهرهها و حالات افراد در فضای عمومی چقدر برای شما مهم است و از آن الهام میگیرید؟
از وقتی که وارد این حرفه شدم یکی از کارهایی که در زمانهای بیکاری انجام میدادم حضور میان طبقات مختلف جامعه و تماشای آنها بود. سعی میکردم تا با دیدن چهرههایی مثل آتشنشان، پلیس، دکتر، گدا، معتاد و... همیشه آن را در ذهن خودم مرور کنم تا در هنگام مواجهه با چنین نقشهایی مستأصل نباشم و با یک زمینه ذهنی به چهرهپردازی بپردازم.
البته این روزها با توجه به گستردگی اینترنت میتوانید بهراحتی هر نوع چهره و کاراکتری را که بخواهید مشاهده کنید و در کار خود از آن الهام بگیرید و از این نظر کار را بسیار راحتتر کرده است.
اسم شما تقریبا در هیچ آموزشگاهی به چشم نمیخورد، دلیل خاصی دارید که وارد حیطه تدریس نشدید؟
سبک یاد دادن به صورت قدیمی و تجربی را خیلی بهتر از کلاس و کتاب دوست دارم و اصولا با این سبک آموزش امروزی خیلی قرابتی ندارم. کار گریم یک کار تجربی است و اینکه بگوییم فلان کار را انجام دهید یا فلان شخصیت باید خال، خطوط و چین و چروک داشته باشد خیلی در مسیر آموزش یک فرد راه به جایی نمیبرد بلکه باید هنرجو در کار و تجربی اینها را بیاموزد. در هر کاری معمولا تعداد محدودی هنرجو را با خود به سر پروژه میبرم و آموزش میدهم و مفتخرم بگویم تعداد زیادی از گریمورهایی که آموزش دادم الان در سینما و تئاترمان به صورت جدی فعال هستند.
چهرهپردازیای که در ایران شاهد هستیم چقدر با این هنر در جهان تفاوت دارد؟
در کشورهای اروپایی و آمریکایی به بعد تخصصی گریم خیلی توجه میشود بهطوری که برای آن به صورت مجزا تعریفهای ریزتری انجام شده است و هر کسی در کار خود به صورت تخصصی فعالیت میکند درحالی که در ایران اگر فردی گریمور است هر نوع چهرهپردازیای را باید انجام دهد چون در غیر این صورت از گردونه رقابت کنار گذاشته میشود. وسایل کار هم یکی از مشکلات کاری است که گریمورها در ایران با آن روبهرو هستند و با توجه به اینکه واردات وسایل گریم بهندرت اتفاق میافتد مجبور هستیم با شرایط سختی کار کنیم.
البته باید بگویم در مقایسه با کشورهای منطقه هنرمندان ما بسیار بالاتر هستند. چند سالی است که در کشورهای اطراف حرکتهایی را برای افزایش تعداد هنرمندان گریمور خود در پیش گرفتهاند ولی در مقایسه با ایران که بیش از چهار دهه است در این حوزه فعالیت میکند، خیلی فاصله دارند. با توجه به این افتخارآفرینیهایی که هنرمندان ما دارند ایکاش مسئولان فرهنگی و هنری قدری بیشتر به این هنر توجه کنند. هنری که در منطقه حرف اول را میزند بیش از هر چیز نیازمند توجه مسئولان است و باید با وارد کردن وسایل کار از خارج کشور، زمینه پیشرفت این هنر را هر چه بهتر مهیا کنند.
حتی میتوانیم با برگزاری دورههای مشترک و استفاده از گریمورهای خارجی در پروژههای داخلی، ضعفهای خودمان را شناسایی کنیم و نکات جدیدی از آنها یاد بگیریم.
در این سالهایی که فعالیت میکنید، پیش آمده افرادی برای اهداف شخصی خودشان از شما درخواست گریم داشته باشند؟
بسیار پیش آمده افرادی برای شبعروسی خود یا اهداف سودجویانه درخواست گریم داشتند که حتی خیلی از آنها در قبال انجام کار حاضر به پرداخت پولهای بسیار زیادی هم بودند که قبول نکردم و در پاسخشان آنها را ارجاع دادم به اینکه کارهایی که مجوز ارشاد دارند را قبول میکنم.
کار گریم در سینما و تلویزیون چقدر با سینمای خانگی تفاوت دارد؟
در سینمای خانگی، آزادی گریمور به مراتب بیشتر از تلویزیون و سینماست و از محدودیتهایی که در آنجا وجود دارد کمتر در سینمای خانگی با آن روبهرو هستیم. درواقع باید گفت که تلویزیون، رسانهای است که متعلق به طیف زیادی از مردم است و باید تقریبا سلایق زیادی را راضی نگه دارد درحالی که مخاطب در شبکه نمایش خانگی، بنا به علاقهای که نسبت به تماشای یک اثر دارد، با میل و نظر شخصی خود اقدام به خرید اثر نمایشی میکند.
با کارگردانهای بسیاری کار کردهاید، کدامیک از آنها حرفه شما را بهتر درک میکرده و تعامل کاری بیشتری داشتهاید؟
در این سالها با کارگردانهای بسیاری کار کردم که تقریبا درک آنها نسبت به گریم مثبت بوده است و تقریبا صفر تا صد کار را برعهده خودم سپردند. به نظرم در کار سینما وقتی در میان تمام بچههای گروه، ارتباط صمیمانهای حاکم باشد و در انجام وظایفشان همه در خدمت پیشبرد کار باشند، میتوان انتظار داشت که فیلم خوبی از آب در بیاید.
* نویسنده : افشین حیدری روزنامه نگار
نظر شما