رسول بهروش در همشهری ورزشی نوشت: هرگز، شاید حتی یک روز هم در زندگی فوتبالی امیر قلعهنویی نبوده که او خودش را مظلوم و جفا دیده، بیگناه و زخمخورده و قربانی و ستمکشیده نداند. هر بار که لب باز میکند از خیانتهای مجهولی سخن میگوید که در حقش شده. همیشه همه داوریها به ضرر تیم او بوده و همیشه دیگران تمام تلاششان را به کار گرفتهاند تا او را حذف کنند، اما نتوانستهاند. حتی بلاکشترین قهرمانان افسانهای تاریخ هم این همه از روزگار شکایت ندارند که امیر قلعهنویی دارد. حالا هم رسیدن پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا داغ دلش را تازه کرده و میگوید: «در زمان ما همه بسیج شدند تا استقلال من صعود نکند.» او میگوید و برایش مهم نیست که حرفهایش درست است یا نه، مبنای تاریخی دارد یا ندارد. این تاکتیک قلعهنویی است؛ آنقدر میگوید و تکرار میکند که خودش باورش میشود و از آن به بعد به عنوان یک «فکت تاریخی» از آن یاد میکند. الان هم داستان همین است.
لطفا حرفهای قلعهنویی را به طور دقیق بخوانید: «برای پرسپولیس همه بسیج شدند تا موفق شود، ولی برای استقلال در آن دوره همه بسیج شدند تا موفق نشویم. در آن دوران فقط آقایان قالیباف و حبیب کاشانی به ما کمک کردند. آن زمان قبل از بازی با بوریرام از آقای تاج که مسوولیت داشتند، خواهش کردیم بازی ما را با ذوبآهن عقب بیاندازد. تازه ما باید به فولادشهر هم میرفتیم ولی هر کاری کردیم نشد. ما در آن زمان به فولادشهر رفتیم و بعد از آن بلافاصله به بانکوک سفر کردیم. 7 ساعت هم با اتوبوس مسافت طی کردیم تا به بازی بوریرام برسیم. بعد که بوریرام را بردیم، مشخص شد باید به کرهجنوبی برویم. بعد 8 ساعت تا بانکوک آمدیم و سپس به سئول رسیدیم و دوباره به بانکوک بازگشتیم. حالا با این شرایط سخت به نظر شما بدن بازیکنان چطور میخواهد آن بازی را انجام بدهد؟» در مورد این ادعاها طرح چند نکته لازم است که آنها را با هم مرور میکنیم:
1- امیر قلعهنویی فضای پیش از بازی استقلال- بوریرام را با فضای قبل از بازی پرسپولیس- کاشیما مقایسه میکند. این در حالی است که بازی آن زمان آبیها در مرحله یکچهارم نهایی و بازی اخیر سرخها در مرحله فینال لیگ قهرمانان بوده است. باید به طور ویژه از آقای قلعهنویی عذرخواهی شود که قبل از بازی مرحله یکچهارم نهایی که ما اغلب سالها در آن نماینده داریم، وزیر و وکیل به محضر ایشان و تیمشان مشرف نشدند. این قصور تاریخی را ببخشایید ژنرال عزیز!
2- امیر میگوید بازی لیگی استقلال را قبل از مسابقه با بوریرام لغو نکردند، اما برای پرسپولیس این کار را کردند. طبق اطلاعات موجود، مسابقه برگشت آبیها با بوریرام روز 27 شهریور 92 برگزار شده، در حالی که دیدار آنها با ذوبآهن روز 21 شهریور بوده؛ آیا شش روز قبل از بازی یکچهارم نهایی نباید برای استقلال مسابقه میگذاشتند؟ مگر پرسپولیس 7 روز قبل از بازی رفت فینال با کاشیما در زمین افتضاح تختی به مصاف سایپا نرفت؟ الان شما تبعیضی احساس میکنید؟
3- استقلال بعد از بازی با بوریرام فقط یک سفر 5 ساعته تا بانکوک داشت و بعد از آن به راحتی با یک پرواز مستقیم راهی سئول شد تا بازی رفت نیمهنهایی را برابر نماینده کرهجنوبی برگزار کند. رسانهها در آن زمان در مورد سفر آبیها به کره تیتر زدند: «استقلال راحت و کم دردسر به سئول رسید.» سرچ کنید و مطلبش را بیابید که خواندنیهای بیشتری هم دارد. این تیم که از بهترین بازیکنان آن زمان ایران و اسکلت کامل تیم ملی بهره میبرد، شش روز فرصت داشت تا در کره برای بازی با سئول آماده شود، اما نهایتا دو گل خورد و فوتبالیها خوب یادشان هست که حداقل چهار یا پنج گل دیگر هم باید میخورد.
4- قلعهنویی میگوید به استقلال او نگاه ملی وجود نداشت. حالا بیایید بخشی از مصاحبه علی فتحاللهزاده را درست چند ساعت بعد از بازی برگشت با بوریرام مرور کنیم. بخوانید و خودتان قضاوت کنید: «این پیروزی را به هموطنان عزیزم بهخصوص هواداران استقلال و رسانهها و مطبوعات ورزشی که مثل تیم ملی به استقلال نگاه کردند تبریک میگویم. صالحی امیری و کیومرث هاشمی امیدواری زیادی به من دادند و ما همقسم شده بودیم تا در تایلند پیروز از میدان بیرون بیاییم.» حتما میدانید که آقای صالحی امیری آن روزها سرپرست وزارت ورزش بودند؛ یعنی درست معادل جایگاه امروز مسعود سلطانیفر. حالا سرویسهایی که قالیباف به عنوان شهردار وقت تهران و حبیب کاشانی به عنوان عضو شواری شهر به استقلال دادند و خود قلعهنویی به اسم آنها اشاره میکند به کنار.
5- این وسط یک نکته جالبتر هم وجود دارد که شاید آقای قلعهنویی آن را به یاد نمیآورد. درست شب بازی رفت استقلال و بوریرام، مهدی تاج در کسوت رییس سازمان لیگ با صدور یک قطعه چک 100 میلیون تومانی از حساب سازمان لیگ در وجه باشگاه استقلال، این مبلغ را برای برای پرداخت پاداش پیروزی احتمالی آبیها بر رقیب تایلندی در اختیار علی فتحاللهزاده قرار داد؛ پولی که دقایقی بعد از بازی نفد شد و در رختکن در اختیار بازیکنان گرفت. توجه کنید لطفا؛ از حساب سازمان لیگ در وجه استقلال برای بازی رفت مرحله یکچهارم نهایی. بعد قلعهنویی میگوید: «همه بسیج شده بودند که ما حذف شویم.»
6- کاش در این دنیای وانفسا، در همان اصفهان زیبا و دلربا، یک نفر روبهروی امیر قلعهنویی بنشیند و موقع صرف چای خیلی دوستانه به او بگوید الان تقریبا همه مردم ایران اینترنت دارند و بعضا ممکن است در مورد چیزهایی که شما میگویید تحقیق کنند. این یعنی شما اگر بلافاصله بعد از درگذشت ناصر حجازی برای اولین بار در تلویزیون اعلام کنید: «من حجازی را سرمربی استقلال کردم» ممکن است غیر از شاهدان حقیقی منبع دیگری نتواند صحت و سقم این ادعای بزرگ را در بیاورد، اما وقتی در مورد وقایع پنج سال پیش حرف میزنید، علاوه بر اینکه هنوز هزاران نفر آنها را با جزییات کامل به یاد دارند، اخبار و اطلاعات آن روزگار در اینترنت هم موجود و قابل بازیابی است؛ درست مثل مستندات این مطلب که با چند کلیک ساده به صورت واو به واو در دسترس خواهد بود. عاجزانه به شما توصیه میکنیم همچنان بخش بیشتری از مصاحبههایتان را به روزگار دهه شصت و هفتاد، حقایقی که یک روز قرار است هاشم بیکزاده در دفاع از حقانیت شما افشا کند، دوران کارآموزیتان در لورکوزان و البته نامه صادق هدایت به محمد مصدق(!) اختصاص بدهید و با مظلومنماییهای بیپشتوانه، تن تاریخ را نلرزانید.
41 41
نظر شما