شناسهٔ خبر: 29402442 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

ران اونز

افسانه شایسته سالاری آمریکایی/ بزرگترین رسوایی تقلب در دانشگاه هاروارد

کتاب «بهای پذیرش دانشگاهی» روایتی است خردکننده از اقدامات فسادآلودی که برای دریافت پذیرش دانشگاهی در بسیاری از دانشگاه های پیشروی ما صورت می گیرد که در آنها انواع عوامل غیر آکادمیک یا مالی در امتیاز دادن به صاحبان نفوذ نقش ایفا می کند.

صاحب‌خبر -

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: درست قبل از تعطیلات آخر هفته روز کارگر، نیویورک تایمز خبری را در صفحه اول خود منتشر کرد که از بزرگ ترین رسوایی تقلب درتاریخ دانشگاه هاروارد خبر می داد که طی آن نزدیک به نیمی از دانشجویانی که درس نقش کنگره در دولت را انتخاب کرده بودند، در امتحان نهایی خود تقلب یا رونویسی کرده اند یا به طور غیرقانونی با یکدیگر همکاری داشته اند. هر ساله هاروارد تنها 1600 دانشجوی جدید را پذیرش می کند در حالی که هم اکنون حدود 125 دانشجوی این دانشگاه تنها به دلیل همین اتفاق در معرض تعلیق احتمالی قرار دارند. یکی از مسئولین هاروارد این وضعیت را «بی سابقه» توصیف کرده است.
ولی آیا ما واقعا باید از این رفتار در میان دانش آموزان در اکثر موسسات دانشگاهی معتبر آمریکایی شگفت زده شویم؟ از یکی دو نسل پیش فرصت های خاصی که در اختیار همگان قرار می گیرد در جامعه آمریکایی به شدت محدود شده است و هر چه گذشته درصد  بیشتری از  نخبگان مالی، رسانه ای، کسب و کار و سیاسی ما از شمار نسبتا اندکی از دانشگاه های پیشروی ما بعلاوه چند مدرسه حرفه ای همین دانشگاه ها بیرون آمده اند. ظهور یک هنری فورد و تبدیل شدن یک پسر مکانیک روستایی به سلطان کسب و کار جهان، به نظر می رسد که امروزه عملا غیرممکن شده است، چرا که حتی موفق ترین ترک تحصیل کرده های دانشگاهی آمریکایی نظیر بیل گیتس و مارک زاکربرگ، غالبا معلوم می شود که از ارتباطات بسیار مناسبی با دانشجویان پیشین هاروارد برخوردار بوده اند. در واقع موفقیت اولیه فیس بوک عمدتا ناشی از تایید قدرتمندی بود که فیس بوک از دسترسی انحصاری اولیه در هاروارد و بعدا تنها در جامعه دانشگاه های شرق آمریکا از آن بهره مند گردید.
در طول این دوره ما شاهد افول ملی دامنه داری در مشاغل طبقه متوسط با دستمزدهای خوب در بخش تولید و دیگر منابع استخدامی برای افراد فاقد مدرک کالج بوده ایم و دستمزدهای آمریکاییان متوسط  ظرف 40 سال گذشته ثابت بوده یا کمتر شده است. همزمان شاهد تمرکز حیرت انگیز ثروت در 1 درصد ثروتمندترین های آمریکا بوده ایم که هم اکنون ثروت خالص آنها تقریبا معادل ثروت 95 درصد بقیه جامعه است.
در این وضعیت که گاه به عنوان یک جامعه «برنده همه چیز را می برد» توصیف می شود، خانواده ها با استیصال در پی به حداکثر رساندن شانس های راه یافتن فرزندانشان به گردونه برندگان هستند، هر چند با پذیرش خطر ناکامی و فقر یا حتی رسیدن به نقطه ای که در آن طبقه متوسط به سرعت رو به وخامت می رود. و بهترین و یگانه ترین روش برای تبدیل شدن به یکی از این برندگان اقتصادی، به دست آوردن پذیرش از یک دانشگاه برتر است که بلیت سهل الوصول رسیدن به ثروت وال استریت یا جایگاه های مشابه را در اختیار آنها قرار می دهد؛ موسسات پیشروی که هر چه می گذرد استخدام های خود را بیشتر منحصر به فارغ التحصیلان اتحادیه دانشگاه های شرق آمریکا یا تعدادی انگشت شمار از دیگر کالج های برتر می کنند. در طرف دیگر بخش فاینانس بیشتر  طرفدار استخدام از میان دانشجویان هاروارد، ییل یا پریسنتون بعد از دریافت مدرک است.

جنگ بر سر دریافت پذیرش از کالج نخبگان
به عنوان یکی از نتایج مستقیم این وضعیت، جنگ بر سر پذیرش های دانشگاهی به شکل حیرت انگیزی مغلوبه شده و بسیاری از خانواده های طبقه متوسط یا متوسط رو به بالا مقادیر زیادی از پول و وقت را روی چیزی سرمایه گذاری می کنند که یک یا چند نسل پیشتر غیرقابل تصور به نظر می رسید؛ وضعیتی که به یک مسابقه تسلیحاتی همه علیه همه منجر می شود که دانشجو را درمانده و والدین را خسته و فرسوده می کند. در طول 30 سال گذشته شرکت های  کمک آموزشی ما رشد کرده و تقریبا از هیچ به صنعتی سالانه 5 میلیارد دلاری رسیده و این امکان را فراهم آورده است تا مرفهین بتوانند از امکان دریافت یک پذیرش دانشگاهی برای فرزندانشان که قابلیت تحصیلی کمتری دارند بهره مند شوند. به همین ترتیب شهریه سالانه سنگین 35 هزار دلاری که مدارس خصوصی نخبگان نظیر دالتون یا اکیتر دریافت می کنند، بیش از آنکه برای برخورداری از یک تحصیلات دبیرستانی برتر باشد، راهی برای ایجاد این امیدواری است که شانس دانش آموز را برای ورود به اتحادیه دانشگاه های شرق آمریکا به شدت افزایش می دهد. بسیاری از والدین نیویورکی حتی برای ثبت نام فرزندانشان در بهترین برنامه پیش دبستانی ممکن خود را به آب و آتش می زنند و به دنبال جا دادن فرزندانشان در جایگاهی مناسب در ابتدای یک نوار نقاله تحصیلی هستند که در نهایت به هاروارد ختم می شود. برخی نیز به روشی مستقیم تر پاسخی برای نگرانی های خود پیدا می کنند، مثل  کاری که اخیرا در زنجیره های تقلب گسترده آزمون اس ای تی در حومه های مرفه نشین نیویورک فاش شد.  در این تقلبات به برخی از دانش آموزان هزاران دلار  پرداخت شده بود تا از طرف همکلاسی های ثروتمندتر اما ضعیف ترشان آزمون اس ای تی بدهند.
اما با توجه به ارزش اجتماعی و  اقتصادی بسیار زیادی که هم اکنون به مدرک هاروارد یا ییل داده می شود، شمار اندکی از افراد مسئول در پذیرش های نخبگان، با دریافت پاکت های چاق و چله از قدرت هنگفت و تقریبا بی سابقه خود برای شکل دادن به روابط جامعه ما برخوردار شده اند. حتی میلیاردرها، سلاطین رسانه ای و سناتورهای آمریکایی ممکن است  زمانی که فرزندانشان به سنین کالج رفتن نزدیک می شوند، سخنان و اعمالشان را بیشتر سبک و سنگین کنند. و اگر از چنین قدرتی برای انتخاب نخبگان آینده ما به شیوه ای فسادآلود مورد استفاده قرار گیرد، شاید نتیجه اجتناب ناپذیر آن گزینش نخبگانی فاسد باشد که پیامدهای خوفناکی برای آمریکا به همراه دارد. از این روست که حتی با وجود آنکه وضعیت اقتصاد ملی ما رو به وخامت رفته، رسوایی تقلب گسترده در هاروارد و شاید زنجیره بی پایانی از رسوایی های مالی، کسب و کاری و سیاسی دیگری درطول یکی دو دهه گذشته، کشور ما را فراگرفته است.
همین چند سال پیش  دنیل گولدن گزارشگر سابق وال استریت جورنال و برنده جایزه پولیتزر، کتاب «بهای پذیرش دانشگاهی» را منتشر کرد که روایتی است خردکننده از اقدامات فسادآلودی که برای دریافت پذیرش دانشگاهی در تعداد زیادی از دانشگاه های پیشروی ما صورت می گیرد که در آنها انواع عوامل غیر آکادمیک یا مالی در امتیاز دادن برای صاحبان نفوذ نقش ایفا می کند و نتیجه آن زیرپاگذاشتن آن عده از دانشجویانی است که بالاترین توانایی و بیشترین سختکوشی را دارند و فاقد یک عنصر خاص هستند.
در یکی از این موارد یک معاملات املاکی و بساز و بفروش ثروتمند از نیوجرسی که بعدا به اتهامات فساد سیاسی روانه زندان فدرال شد، مبلغ 2 و نیم میلیون دلار به هاروارد پرداخت کرده بود تا از این طریق به دریافت پذیرش برای پسر به کلی فاقد توانایی علمی خود کمک کند. وقتی در نظر داشته باشیم که مبالغ اهدایی موجود هاروارد 15 میلیارد دلار است و هر روز حدود 7 میلیون دلار دریافتی سرمایه گذاری دارد، متوجه می شویم که یک فرهنگ فساد مالی، منطق نامعقول و پوچی را به وجود می آورد که بر اساس آن، مدیران ارشد هاروارد شرافت دانشگاهشان را تنها در ازای مبلغی می فروشند که معادل چند ساعت از ارزش کل درآمد سالانه شان و معادل مبلغی است که یک مدرس هاروارد در ازای یکصد دلار بابت زیاد کردن نمره یک دانشجو دریافت می کند.

نویسنده:  ران اونز (Ron Unz)  روزنامه نگار
منبع: yon.ir/tvnFK

انتهای پیام. 

برچسب‌ها:

نظر شما