اما حضور او در خلال تبدیل خانه آیتالله به موزه و خاطراتش از بازدیدها، نشان از قرابتهای دیگر میان او و رئیس فقید
مجمع تشخیص مصلحت نظام داشت. در خلال گفتوگو با فائزه هاشمی، بارها از طرف دختر آیتالله هاشمی مخاطب قرار میگیرد تا توضیحات را اصلاح یا تکمیل کند. او درباره خانه میگوید: «بعد از انقلاب افرادی که در این خانه زندگی میکردند، به خاطر مشکل رفت و آمد ابراز نارضایتی میکنند و امام میفرمایند تا خانه را بخرند. بعد از ترور، امام پیگیر میشوند که خانه در چه حالی است؟ بعد که متوجه میشوند خالی است، میگویند به آقای هاشمی بگویید بیاید اینجا برایش امنتر است. ظاهراً این خانه متعلق به یکی از امرای ارتش بوده و بعد بنیاد میخرد و بعد هم دولت از بنیاد میخرد و الان مالکیتش با دولت است.»
سلیمانی درباره واکنش افرادی که برای نخستین بار به این خانه پا میگذارند، میگوید: «افراد زیادی میپرسند آقای هاشمی چند سال اینجا بودند؟ میپرسند یعنی تا روز آخر اینجا بودند؟ میگفتند که آقای هاشمی در کاخ زندگی میکند؟»
او سپس به دشواری اثبات اینکه آیتالله هاشمی رفسنجانی در همین خانه زندگی میکرده اشاره داشته و میگوید: «خیلیها باور نمیکنند؛ میگویند آقای هاشمی جایی دیگر بوده و شما جایی دیگر را به عنوان موزه درست کردید تا به مردم نشان دهید و بقبولانید اینجا منزل ایشان بود. در نهایت از هر اتاق عکسی که آقای هاشمی در آنجا بوده را گذاشتیم؛ مثلاً بالای مبلی که آقای هاشمی مینشستند تصویر دیدارشان با ملک عبدالله را گذاشتیم؛ تازه وقتی تطبیق میدهند، باورشان میشود. در مرحله اول خیلی باور نمیکنند.»
نظر شما