نگاهی به صفحات حوادث روزنامهها نشان میدهد که جامعه امروز ما دستخوش اتفاقاتی عجیب، بیسابقه، منحصربه فرد و تأسفآور است. تأمل در انگیزه و دلایل بسیاری از این اتفاقات که ماهیت منازعه و درگیری دارند نشان میدهد که بخش اعظم آنها در اثر تصمیمات آنی و لحظهای یک یا دو طرف دعوا صورت گرفتهاند.
تیتر این چند خبر که از میان صدها تیتر مندرج در صفحات حوادث روزنامهها انتخاب شدهاند به خوبی بیانگر نقش خانمان برانداز عارضهای به نام خشم هستند که دریک لحظه به جلد افراد فرو میرود و تا این افراد به خود بیایند و به پیامدهای تصمیم خود بیندیشند، کار خود را میکند و آنچه که نباید اتفاق بیفتد، میافتد!
* قتل همسر در خشم ناشی از توهم
* دختر بچه دو ساله قربانی یک لحظه خشم مادر شد
* پسری پس از مشاجره با پدر خود به دنبال خشمی آنی با ضربهای بر سر پدرش باعث مرگ او شد…
اکثر ما وقتی مورد سئوال قرار میگیریم که چرا به عاقبت خشونتی که انجام دادیم نیندیشیدیم یک پاسخ واحد داریم و آن، این است که یک لحظه اسیرخشم شدیم و نفهمیدیم چه کار داریم میکنیم و زمانی متوجه خطایمان شدیم که دیگر کار از کار گذشته بود!
برخی از روانشناسان «خشم را یکی از پیچیدهترین احساسات انسانی میدانند که به صورت ناگهانی، انفجاری و غیرمنتظره بروز میکند و موجب اقدامات جسمانی و هیجانی میشود که حتی در تاریخ بشریت، مشکلات فراوانی را برای جوامع مختلف پیش آورده و به واقع باید آن را دلیل بسیاری از جنایات هم دانست.»
بنابراین تعریف، احساسی که به صورت «ناگهانی، انفجاری و غیرمنتظره» در یک انسان بروز میکند، به تولید خشم میانجامد و اگر ما بتوانیم احساسات خودمان را کنترل و مدیریت بکنیم و مانع بروز ناگهانی و یکباره احساساتمان بشویم، شاید غول خانمان برانداز خشم راهی به درون ما انسانها پیدا نکند.
به عقیده این روانشناسان هیچ گاه نمیتوان منبع بروز خشم را از ریشه خشکاند ولی میتوان آن را مدیریت کرد و اگرچه ممکن است انسان به خودش حق بدهد در برابر شرایط نامناسب و آزاردهنده یا ناکامیها عصبانی شود ولی ما انسانها میتوانیم تمرین کنیم با وجود عصبانیت، رفتارهای پرخاشگرانه و مخرب نداشته باشیم و به خود و به دیگران آسیب نرسانیم .
براساس تعاریف روانشناسی، پرخاشگری به معنای واقعی کلمه رفتاری است که هدف آن صدمهزدن به خود، یک فرد دیگر یا اموال اوست و میتواند به اشکال مختلفی چون سوء استفاده کلامی، تهدید کردن یا اعمال آسیب زننده بروز کند، اما خشم فقط هیجان درونی است و الزاما منجر به پرخاشگری نشده یا به زبان ساده جنبه جسمی پیدا نمیکند؛ پس می توان گفت که یک فرد می تواند خشمگین شود، بدون اینکه الزاما رفتار پرخاشگرانه داشته باشد.
خشم مرز و محدوده نمی شناسد
اگر به دو خبر از دو اتفاق که یکی درداخل و دیگری در خارج از کشور روی داده است، توجه کنیم متوجه میشویم که خشم نه پیوند میان انسانها را و نه مرزها و محدودهها را میشناسد!
مرد جوانی با سابقه خشونت خانگی در ممفیس ایالت تنسی آمریکا به علت ضرب و شتم و قتل زن جوانی که معشوقهاش بود تحت تعقیب قرار گرفت.
طبق گزارش پلیس و به گفته همسایهها، متهم که مردی ۳۱ ساله است پس از این که چندین بار معشوقهاش را با آجر مورد ضرب و شتم قرار داد، با ماشین از روی جسدش رد شد و پا به فرار گذاشت.
به گفته یکی از همسایهها، وی پس از این که با آجر زن جوان را کشت به داخل خانه رفت و پس از روشنکردن خودرو، چندین بار در مقابل چشم سایر همسایهها از روی جسد زن عبور کرد و زمانی که شاهدان عینی قصد دستگیری او را داشتند با سرعت زیاد ماشین، آنها را تهدید کرد و متواری شد. اکنون متهم به این دلیل متواری شده و پلیس در حال پیگیری این جنایت است.(رکنا)
یک مرد روستایی که برای برطرف کردن اختلافاتش با همسرش به پاسگاه رفته بود، وقتی فهمید او مهریهاش را به اجرا گذاشته است، در تصمیمی شتاب زده جلوی در پاسگاه با ماشین همسرش را زیر گرفت .
این حادثه در مقابل پاسگاه روستای سرهنگ از توابع تربت حیدریه واقع در استان خراسان رضوی اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که این زن و شوهر که مدام با یکدیگر اختلاف داشتند با بالاگرفتن اختلافات، کارشان به پاسگاه کشید. مرد جوان که برای راضی نگه داشتن همسرش پیش از این چند زمین به نام او کرده بود در پاسگاه فهمید که همسرش مهریه ۵۰سکهایاش را اجرا گذاشته است. وقتی آنها از پاسگاه بیرون آمدند مرد از همسرش خواست سوار ماشین شود اما او سوار نشد و مرد خشمگین در فاصلهای نزدیک با ماشین سمندش به او کوبید و حتی ۲مرتبه دیگر از روی او رد شد و جانش را گرفت. (همشهری)
هر دو این اتفاق در یک موضوع مشترکند و آن، این است که دوطرف منازعه هر دو زوج هستند، یعنی قبل از این حادثه آن قدرهمدیگر را دوست داشتند و به یکدیگر نزدیک بودند که زیر یک سقف زندگی میکردند و به قول معروف یک روح در دو جسم بودند!
برغم این شرایط، چه اتفاقی افتاده است که مرد مرتکب چنین جنایتی درقبال عزیزترین فرد در زندگیاش میشود!
آیا جز این است که خشم میتواند همه مرزهای پیوندی و احساسی انسانها را درنوردد و یک انسان مهربان، لطیف و عاشق را به هیولایی خشن، پلید و جنایتکار تبدیل کند؟
اشکال و نشانههای مختلف خشم
روانشناسان، خشم را به طور کلی به دو نوع انفعالی و تهاجمی دستهبندی میکنند و میگویند: خشم انفعالی، شکلهای متفاوتی دارد، اما میتواند به نوعی پرخاشگری غیرکلامی تعبیر شود که به صورت منفی خود را بروز میدهد و معمولا جایی به وجود میآید که فرد از دست کسی عصبانی است، اما نمیتواند به او بگوید و به جای این که به درستی احساسش را بیان کند، ناراحتی و آزردگی خود را مخفی میکند و چیزی بر زبان نمیآورد. سپس به جای آن با خشم به دیگران نگاه میکند و رفتاری بسیار سرد و خشن در پیش میگیرد .
به زعم این روانشناسان، در خشم انفعالی ممکن است معلوم نباشد فرد عصبانی یا آزرده خاطر است و حتی به عکس به نظر موافق، مؤدب، دوستانه، مهربان و خوش برخورد آید؛ در حالی که زیر این برخوردها، خشمی عظیم نهفته است. خشم انفعالی الگوی مخرب رفتاری است که باعث میشود فرد گرفتار و سرشار از انرژی منفی به اطرافیان خود از نظر عاطفی صدمه برساند و به تدریج روابط مناسبش را با دیگران از میان ببرد. این نوع خشم بسیار بادوام است و مدام خود را نشان میدهد. افرادی که مبتلا به خشم انفعالی هستند معمولا پشت سر دیگران غیبت کرده، برای مردم مزاحمت ایجاد میکنند و از این که آنها را آزار بدهند، لذت میبرند و این گونه خود را تسکین میدهند.
در خشم تهاجمی از نظر این روانشناسان، فرد عصبانی ناگهان دست به برخورد تند کلامی یا فیزیکی زده و به خود و اطرافیانش صدمه میرساند و کنترل رفتار خود را به کلی از دست میدهد. این افراد معمولا با کوچکترین تحریکی عصبانی شده و عکسالعمل شدیدی از خود نشان میدهند. در برخوردهای کلامی ممکن است دیگران را تهدید و به آنها توهین کنند، آنها را دست بیندازند یا حتی انجام اعمال دور از اخلاقی را به آنها نسبت دهند و در برخوردهای فیزیکی شروع به کتک کاری با فرد مقابلشان میکنند. این افراد در هر شرایطی سعی دارند آرامش دیگران را برهم بزنند. مثلا صدای موسیقیشان را تا آنجا که میتوانند بلند میکنند و بیشترین تخلفات رانندگی را مرتکب میشوند.البته به گفته این کارشناسان، خشمهای تهاجمی را نباید با جسارت و قاطعانه عملکردن اشتباه گرفت. در واقع جسارت رفتاری منطقی، قاطع و به موقع است که از شخص هنگام گرفتن حقی که از او ضایع شده است، بروز میکند. همچنین خشم را نباید با خصومت یکی دانست. خصومت نوعی ویژگی شخصی است که در وجود برخی افراد نهادینه شده و معمولا زمانی به وجود میآید که عقاید و اهداف افراد در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند.
روشهای کنترل خشم
برای این که بتوانیم جلوی خشمهای مخرب را بگیریم قبل ازهرچیز باید دلیل آن را بیابیم. سعی کنیم ریشه خشم را پیدا و با کمک مشاور آن را برطرف کنیم. اگر درحل مشکلات مختلف مهارت کافی پیدا کنیم، کمتر عصبانی و خشمگین خواهیم شد.
روانشناسان برای ابراز مناسب خشم یا متعادل نگهداشتن آن روشهای ذیل را توصیه میکنند:
با فردی که باعث ناراحتیتان شده است رک و صریح صحبت کرده، احساستان را صادقانه مطرح کنید و مراقب باشید فقط کسی که شما را عصبانی کرده هدف قرار دهید.
همیشه آماده باشید از عقایدتان دفاع کنید و یاد بگیرید با احساسات طرف مقابل بازی نکنید و سعی نکنید با ارعاب و تهدید به خواستتان برسید و هرگز حقوق انسانی کسی را زیرپا نگذارید.
وقتی فردی قصد عصبانی کردن شما را دارد، خیلی ساده به او لبخند بزنید. این کار نه تنها فرد آزاردهنده را که توقع چنین واکنشی ندارد، خلع سلاح میکند، بلکه باعث میشود دید شما روی شرایط موجود مسلط شود.
روش قدیمی شمارش تا ۱۰ هنوز هم فکر بدی نیست. ابتدا لحظهای صبر کنید، چند نفس عمیق بکشید و تا ده بشمارید. مطمئن باشید آرامشتان را به دست میآورید .
هرگاه از دست کسی عصبانی شدید، لحظهای خود را به جای او قرار دهید و بیندیشید چه چیزی ممکن است او را وادار به چنین رفتاری کرده باشد. شاید واکنش او منطقی است و شما بتوانید احساسش را درک کنید و به این ترتیب نه تنها شما هم عصبانی نخواهید شد، بلکه به آرام کردن او هم کمک خواهید کرد .
تاجمحمد کاظمی
code
نظر شما