شناسهٔ خبر: 28877585 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

پزشکی که برای بازگرداندن دیوان شعر خراسانی تا روسیه و تاجیکستان هم رفت

جمع‌آوری اسناد و منابع ادبیات با هزینه شخصی

صاحب‌خبر -
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از خراسان جنوبی؛ «محمود رفیعی» رشته تحصیلی و تخصصی‌اش پزشکی است ؛ پزشک اطفال، اما نامش در انجمن مفاخر فرهنگی کشور و به ویژه خراسان جنوبی نه به خاطر پزشک بودن بلکه به دلیل فعالیت‌های ادبی‌اش شناخته شده است. عشق به سرزمین مادری و زادگاهش او را بر آن داشته که در کنار پزشکی، درادبیات و فرهنگ هم دست به قلم برده و به ترجمه، چاپ و تالیفاتی در این زمینه روی آورد تا آن جا که تاکنون ۴۰ اثر را روی پیشخوان کتابفروشی‌ها گذاشته است .

اهل فرهنگ وادب در خراسان جنوبی با نام «محمود رفیعی» غریبه نیستند. سال ۱۳۱۸ در درخش متولد شد، تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش و همچنین دبستان نزاری بیرجند طی کرد و دوره متوسطه را در دبیرستان‌های شوکتی بیرجند والبرز تهران گذراند.

رفیعی درباره دوران تحصیلش می‌گوید: استادانی دلسوز داشتیم اما تعداد دبیران کم بود و در برخی رشته‌ها در بیرجند معلم نبود. از سویی بر تدریس معلمان تا آخر سال نظارت نبود و برخی کتاب‌ها را تا آخر سال تمام نمی‌کردند. در دبیرستان مجتهدی البرز دیدم امکانات چقدر با بیرجند تفاوت دارد ولی بازهم با همه محدودیت‌ها دوستان و دانش‌آموزانی که از بیرجند می‌آمدند و در تهران امتحان می‌دادند در رشته‌های خوب قبول می‌شدند. مردم به این نتیجه رسیده بودند که از طریق درس خواندن بچه‌هایشان به جایی می‌رسند و درس و تحصیل را برای فرزندانشان بهترین چیز می‌دیدند.

مادرش ادامه تحصیل در رشته کشاورزی را به او توصیه کرد اما خودش به پزشکی علاقه‌مند بود و با نمرات بالا شرایط تحصیل در پزشکی در کشور سوئیس را احراز کرد . ۱۵ سال در خارج از کشور مشغول تحصیل بود و سال ۵۱ در دانشگاه تهران، مرکز طبی دکتر اهری استادیار شد. ۳۰ سال تدریس و پزشکی، تربیت حدود دو هزار و ۵۰۰ پزشک و پرستار و پرداختن به تالیف کتاب و مقالاتی در زمینه تخصص و حرفه‌اش از کارهای روزانه وی بود.

او که دکتر قریب را نیز همراهی می‌کرد و از او انگیزه می‌گرفت خودش درباره ورودش به عرصه تالیف و ادبیات می‌گوید: سال ۵۱ برای سرکشی به ملک پدری و دیدار دوستان به منطقه آمدم و دیوان اشعار شاعران محل را درخواست کردم اما هر که می‌رسید فقط چند بیتی می‌خواند و افراد جز یکی دو کتاب از شیخ عبدالحسین آیتی منبع و کتابی نداشتند. احساس کردم درباره بزرگان فرهنگ منطقه کاری نشده است. این منابع را برای آشنا شدن با منطقه‌ام می خواستم چرا که آدمی باید با فرهنگ محلش آشنا باشد. درست نبود بیرجندی باشم و با فرهنگ محل بیگانه باشم و از نزاری یا عبدالعلی بیرجندی چیزی ندانم  .این سفر وحس خوب، بهانه و علتی برای تحقیق در فرهنگ و ادبیات خراسان جنوبی شد تا آن جا که شروع به کار درباره نزاری کردم و دیوان‌های اشعار و نسخه‌های خطی او را جمع‌آوری کردم و به چاپ رساندم.

او برای این کار تا دوشنبه و سن پترزبورگ هم سفر کرده است. البته در این مسیر ذوق شعر و ادبی را که از نیاکانش به ارث برده است را نمی‌توان نادیده گرفت. مادرش حاجی بی بی از زنان شاعر واهل مکتب در درخش بود و اشعاری در مدح ائمه معصوم و به خصوص سیدالشهدا(ع) دارد. جد بزرگش محمدبن رفیع عبدالکریم درمیانی متخلص به لامع است، دیوان اشعاری دارد که توسط رفیعی به چاپ رسیده است.

رفیعی به چگونگی تدوین دیوان نزاری اشاره می‌کند و ادامه می دهد: اثری از نزاری به صورت مکتوب و رسمی چاپ نشده و به همین دلیل ناشناخته مانده بود. در حالی که  این شاعر حدود ۱۰ دیوان داشت که دو نسخه اصلی ازدیوان او دردوران قاجار به قیمت ارزان خریداری و به سن پترزبورگ و دوشنبه منتقل شده بود اما به ایران پس نمی‌دادند تا زمانی که شوروی فرو پاشید، آنگاه کلیات نزاری و دیوانش را پس گرفتیم اما چون اشعارش پیچیده است و برای درک مفاهیم باید از دوران او مطلع بود به ناچار از دکتر مصفا از استادان برجسته ادبیات دانشگاه تهران برای انتشار آن‌ها کمک گرفتم که چند سال روی آن ها کار شد که «ازهر و مزهر»، سفر نامه، نامه‌های منظوم و رباعیات نزاری، ادب‌نامه و...ازجمله آن اشعار است.

رفیعی در کار انتشار کتاب و جمع‌آوری منابع از جایی کمک مالی و بودجه یا کمک هزینه دریافت نمی‌کند. در این مسیر با ایده وخواسته قلبی خود اقدام و میراث پدری را هزینه می‌کند.

علاوه بر این دیوان‌های شعر؛ رفیعی عبدالعلی بیرجندی را در اخترشناسی و ریاضیات را نیز به خوبی معرفی می‌کند و اینگونه درباره این مفاخر اهل خراسان جنوبی توضیح می‌دهد: چند سال قبل سراغ کتاب‌های بیرجندی را گرفتم اما چیزی نیافتم حتی در دانشگاه هم اثری چاپ یا مقالات همایش ضبط و ثبت نشده بود بنابراین با افرادی که در همایش شرکت کرده بودند دوباره تماس گرفتم و مقالاتی از تاجیکستان و هندوستان و ایران و...جمع‌آوری شد و یک سال طول کشید تا به صورت کتاب تدوین وچاپ شد. کتاب دیگری به نام «شرح عبدالعلی بیرجندی بر تذکره خواجه نصیر طوسی» را دو پروفسور در آمریکا منتشر کرده بودند که به دو زبان انگلیسی وعربی بود دکتر تهامی بخش عربی و من انگلیسی آن را ترجمه کردیم و این اثر هم منتشر و به یونسکو عرضه و باعث شد یونسکو بزرگداشتی برای عبدالعلی بیرجندی برگزارکند.

این پزشک اهل فرهنگ و ادب معتقد است که ادبیات مخزنی پر از حکمت است و یک ایرانی برای رسیدن به فرهنگ متعالی خود باید از مخزن حکمت مطلع باشد.
 
او تاکید می‌کند: خواندن، به تنهایی کافی نیست باید آن را سرمشق خود کند . قدم اول برای تعالی، مطلع شدن است و پس از آن باید سعی کرد و دانسته را به عمل درآورد. البته منظور این نیست که همه ادیب باشیم و دائم ادبیات بخوانیم بلکه باید از منابع و ذخایر خود مطلع باشیم و اطلاعاتی از شاهنامه،مولانا و...داشته باشیم.

رفیعی سپس مجدد به آثار و نوشته‌هایی در مورد حکیم نزاری در شوروی و به زبان روسی اشاره می‌کند و می‌گوید: از یکی از استادان دانشگاه تهران خواستم تا اثر او را ترجمه کند تا زندگی نزاری و بزرگی او معلوم شود . البته فکر می‌کردم دانشگاه به اندازه کافی گرفتاری دارد که به این کار نرسد بنابراین شخصا برای گرفتن این اثر به روسیه رفتم و پیگیری کردم تا این کتاب از روسی به فارسی ترجمه شد. در دوران جنگ جهانی انگلیس‌ها شرق ایران را اشغال کرده و روس‌ها هم از شمال تا بیرجند پیشروی کرده بودند دیکسون فرمانده انگلیسی خاطرات خود را از موقعیت‌های سیاسی و اجتماعی، برداشت‌ها، نظرها واتفاقات درشرق ایران نوشته است.

او می‌فزاید: درشرق ایران در بیرجند، زابل و زاهدان کنسولگری بود. شرق ایران برایشان اهمیت زیادی داشت می‌ترسیدند روس‌ها، آلمان‌ها یا ترک‌ها بیایند و هندوستان را از چنگ آنان دربیاورند. می‌خواستند جلوی هر خطری برای هندوستان را بگیرند به همین دلیل کنسولگری‌ها را راه انداخته و موظف بودند هر هفته گزارشی به هندوستان، سپس به انگلیس ارسال کنند و اطلاعات کاملی از وضعیت شرق کشور منتقل می‌شد؛ گزارش‌های محرمانه و خوبی که بعد از ۳۰ سال می‌توانید به آن دسترسی داشته باشید و این اطلاعات متعلق به حدود ۱۱۰سال قبل است که هیچ ایرانی دنبالش نرفت. ما این نوشته‌ها را پیگیری و با عکس برداری و... نسخه‌هایی تهیه و ترجمه کردیم. این مجموعه حاوی، گزارش‌های کنسولگری انگلیس از منطقه سیستان و قاین است. در حالی که ما از گذشته بیرجند اطلاعات مستند تاریخی و اجتماعی نداریم و متاسفانه در ایران خودمان دست‌نوشته‌ای درباره این موضوعات ثبت نشده اما انگلیسی‌ها از نظر سیاسی و اجتماعی و... برایشان مهم بوده وهر چیز کوچکی در شرق ایران را گزارش می دادند.

آن‌طور که خودش می‌گوید چهار جلد از این کتاب اسنادی به چاپ رسیده و جلد پنجم زیر چاپ است. هر صفحه برای عکس گرفتن و هماهنگی بیش از یک پوند هزینه داشت، کتابی که بیش از هزار صفحه ورق داشت .حال جلد ششم آن به چاپ نزدیک شده اما رفیعی حتی حساب نکرده چقدر پول داده است و تنها در اندیشه تامین این منابع از خارج کشور و ترجمه بوده است. کتاب‌هایی که رفیعی در اندیشه فروش آن نیست بلکه هدفش احیای فرهنگ است که مغفول مانده است.

رفیعی حدود ۴۰ کتاب درزمینه‌های مختلف با هزینه شخصی به چاپ رسانده است و به قول ناهید بنی‌اقبال کار یک فرهنگستان را یک نفره انجام داده است . به همین دلیل انجمن مفاخر کشور در حالی که عرف نبود که برای یک پزشک برزگداشت و مراسمی بگیرد به واسطه این کارها و روشن کردن تاریخ بیرجند در زمره مفاخر  به حساب آورد و ضمن برگزاری بزرگداشتی برای او با چاپ کتاب «زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی مورخ دانا و پزشک توانا دکتر محمود رفیعی» با مقالاتی از وی و دیگر صاحب نظران تلاش کرد گوشه‌هایی از خدمات فرهنگی محمود رفیعی به شکلی شایسته بیان شود.

نظر شما