امروزه مفهوم سادهزیستی در جامعه ما بیشتر در حد شعار باقی مانده است و برخی افراد نیز تصور میکنند سادهزیستی به معنی زندگی بیکیفیت است. در صورتی که اینطور نیست و سادهزیستی مفهومی مقابل مفهوم مصرفگرایی و تجملگرایی است. متأسفانه جامعه ما هر روز بیشتر از دیروز به سمت مصرفگرایی و تجمل گرایی سوق پیدا میکند. مصرفگرایی یک معضل اجتماعی است که اگر گریبان هر جامعهای را بگیرد، خطرات بزرگی مردم آن جامعه را تهدید میکند. دولت سوئد- کشوری که مرفه است- در سیاستی جدید در راستای مبارزه با فرهنگ مصرفگرایی، برای تعمیر کالاها از دوچرخه گرفته تا ماشین لباسشویی، تخفیف مالیاتی در نظر میگیرد. در واقع هدف این دولت تشویق شهروندان به تعمیر لوازم کهنه به جای خرید کالای جدید است که نتیجه آن مبارزه با مصرفگرایی است. حال ببینیم در جامعه ما معضل مصرفگرایی تا چه حد گریبان ملت و دولت را گرفته است؟
فقیران پولدار!
دیوید لی، کاپیتان تیم ملی والیبال امریکا طی سفری که به ایران داشت، در اثر سلفیهایی که مردم یا خبرنگاران با او میگرفتند، یک سؤال در ذهنش پیش آمد. او به یکی از خبرنگاران گفت: چرا اینقدر مردم ایران به گوشی آیفون علاقه دارند؟ نکند کارخانه آیفون در ایران است؟! در پاسخ به او باید گفته میشد: نه تنها کارخانه آیفون، بلکه کارخانه پورشه، بنز و مازراتی هم در ایران است! اصلاً تمام برندهای بزرگ دنیا در ایران است! اما اشتباه نکنید. ما ثروتمند نیستیم. فقیران پولداری هستیم که از شدت مصرفگرایی افسارگسیخته به این روز دچار شدهایم! ما به هر قیمتی باید با کلاس باشیم! پنج نفری در آپارتمان ۶۰ متری زندگی میکنیم، اما در آشپزخانه پنج متریمان یخچال سایدبایساید داریم! در تمام سال، ۲۰ هزار تومان خرج کتاب خریدن نمیکنیم، اما ۱۰ میلیون تومان برای خرید تلویزیون الایدی پول میدهیم! در طول روز ۱۰ دقیقه پیادهروی نمیکنیم، اما یک تردمیل آخرین مدل گوشه خانههایمان خاک میخورد!
ریشه مصرفگرایی افراطی کجاست؟
افراد برای برطرف کردن احساس نارضایتی، کسالت و خلأ درونی که بشر امروزی به آن مبتلاست، سعی میکنند به صورت دیوانهوار اقدام به کارهای گوناگون کنند تا فقط بتوانند آن خلأ و احساس نارضایتی را جبران کنند. به عبارت بهتر افراد در جهت اعتراض به این نارضایتی و خلأ است که سعی میکنند به هر صورتی که شده با خرید، مصرفگرایی و... این خلأ را پر کنند فارغ از اینکه تمامی این اقدامات تنها راهی برای روبهرو نشدن با خود فرد هستند. این تهی بودن درونی است که به صورت عزت نفس پایین و مصرفگرایی مزمن نمود پیدا میکند، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هر چه افراد بیشتر به سمت مصرفگرایی میروند و به حفظ ظاهر به صورت شیکتر بودن میپردازند، حال درون آنها افسردهتر و اعتماد به نفس آنها پایینتر است.
کمرنگ شدن باورهای سنتی
از منظر دیگر میتوان گفت: این تجملگراییهای افراطی نشان میدهد از باورهای سنتی فاصله گرفتهایم و به سمت آشفتگی ارزشها پیش میرویم. برای کودکانمان اسباببازیهای لوکس و گرانقیمت میخریم که نه تنها نیروها و استعدادهای نهفته او را بیدار نمیکند و او را به جنب و جوش وا نمیدارد، بلکه روحیه مصرفی و تجملگرایی و فخرفروشی را در کودک تقویت میکند. ما در واقع با این اقدامات، فرزندانمان را کم تحمل بار میآوریم. ایجاد روحیه تجملگرایی و تأمین تجهیزات و وسایل لوکس برای فرزندان از عواملی است که میتواند نقش مهمی در کم تحملی آنها داشته باشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که یکی از اثرات منفی تجملگرایی، کم تحملی است.
سرطان خودخواهی، محصول دیدگاه مصرفگرایی
یکی دیگر از اثرات منفی روحیه تجملگرایی، میل به خودخواهی است. یکی از بدترین و مشکلزاترین ویژگی انسانی، خودخواهی است. خودخواهی باعث میشود افراد منافع خود را تا حدی مهم بدانند که حقوق دیگران را نادیده بگیرند. در این حالت اخلاقیات و انسانیت تنزل پیدا میکند. همانطور که میبینیم امروزه بسیاری از انسانها دچار سرطان خودخواهی شدهاند. در واقع میتوان گفت: خودخواهی امروز انسانها، محصول دیدگاه مادیگرایی، لذتگرایی و مصرفگرایی است.
اسیر منفی بافی نشویم
مردم به دلیل ترس از قضاوت شدن هم به مصرفگرایی روی میآورند. زود قضاوت کردن اطرافیان نیز یک معضل فرهنگی در جامعه امروز ماست که اکثر افراد یا به آن مبتلا هستند یا از زود قضاوت شدن توسط دیگران رنج میبرند. زود قضاوت کردن در واقع یعنی قضاوت کردن شخصیت، اخلاق و در کل درونیات افراد از روی صرفاً ظاهر آنها. به همین دلیل است که افراد بیشتر در تکاپو هستند تا ظاهر را خوب حفظ کنند. آنها تا حدی تمرکزشان به حفظ ظاهر زندگیشان است که از باطن و اصل زندگی غافل شدهاند. غیراخلاقیترین عادت افراد، این است که مدام و بیوقفه، درباره هر کس، پیش از آنکه بفهمند یا درک کنند، قضاوت میکنند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن از مخربترین رفتارهاست. در واقع قضاوت و نظر دادن بیجا در مورد دیگران، انتقاد نیست، بلکه نوعی توهین است. بنابراین میتوان گفت: یکی از راههای پیشگیری از رشد مصرفگرایی مزمن، بیعلاقگی به قضاوت کردن دیگران در این زمینه است. اگر به دیگران اجازه دهیم بیشتر از اینکه بازدهای به زندگی ما بدهند، از آن کسر کنند، تعادل زندگیمان برهم میخورد و بدون اینکه متوجه شویم و بخواهیم، اسیر منفیبافی خواهیم شد. بنابراین اگر کمتر به قضاوت دیگران اهمیت دهیم، کمتر اسیر بند روحیه مصرفگرایی و تجملگرایی میشویم.
سوار گردونه مصرفگرایی نشویم
سعی کنیم صبر کردن را بیاموزیم. صبر کردن و تحمل زیاد را تمرین کنیم. اگر برای رسیدن به خواستههایمان صبر داشته باشیم، همچنین اگر برای برآورده کردن خواستههای فرزندانمان عجله نداشت باشیم، نتیجهاش سازندگی درونی است. ضمناً میتوانیم با تقویت فرهنگ سادهزیستی مخصوصاً برای عروس و دامادهایی که تازه تشکیل خانواده دادهاند، با مصرفگرایی مبارزه کنیم. ما میتوانیم با تعیین معیارهای سادهزیستی برای زندگیهایمان، جلوی هرگونه تجملگرایی افراطی را بگیریم و به این نکته توجه کنیم که یکی از راههای افزایش شادمانی و رضایت از زندگیمان این است که مراقب باشیم بر گردونه مصرفگرایی سوار نشویم.
*روانشناس و مشاور خانواده
نظر شما