به گزارش خبرگزاری فارس، سایت فرهنگ سدید نوشت: هرچند پیرامون عزاداری در میان مذاهب اسلامی تفاوتهایی وجود دارد، اما یکی از مهمترین مشترکات شیعه و سنی محبت و مودت نسبت به اهلبیت رسول خدا (ص) است. برای نشان دادن لزوم علاقه به اهلبیت (ع) نزد اهل تسنن میتوان به شواهد بسیار زیادی اشاره کرد.
در قرآن کریم محبت و دوستی با آیه مودت بر مسلمین واجب شده است. همچنین روایاتی که از طریق اهل سنت نقلشده بر این محبت و دوستی تأکیددارند. یکی از این روایات که مشتمل بر جملات متعددی است با جمله «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا» آغاز میشود و به جمله «ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحه الجنه» به پایان میرسد. فخر رازی که یکی از علمای برجسته اهل سنت است این روایت را در تفسیر خود نقل کرده در زیر آن میگوید: شکی در این نیست که بین فاطمه، علی، حسن و حسین و بین پیامبر (ص) تعلق شدیدی وجود داشته و واجب است که آنان آل محمد باشند.
اهل سنت هرچند از ائمه اطهار (ع) در مورد اهمیت عزاداری امام حسین (ع) روایاتی نقل نکردهاند، ولی از پیامبر اسلام (ص) روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین (ع) نقل شده که از آن جمله این روایت است: «… روزی حسین (ع) در کودکی بر پشت و گردن پیامبر (ص) بازی میکرد که جبرئیل به پیامبر (ص) گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت؛ و سپس محل شهادت او را به پیامبر (ص) نشان داده و مشتی خاک سرخرنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه میدهد…»؛ و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و وقایع بعدازآن نقل شده که دریکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامیکه حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.»
از دیرباز تاکنون شاهد ابراز ارادت اهل تسنن به ساحت مقدس امام حسین (ع) برپایی مراسم عزاداری برای آن حضرت هستیم. امام شافعی رئیس مکتب شافعیان، دوست داشتن اهلبیت (ع) را بنا بر نص قرآن کریم [شوری/۲۳] واجب و صلوات بر آل محمد (ص) در نماز را لازم دانسته است.
عبدالجلیل رازی قزوینی از علمای شیعه در قرن ششم در کتاب مشهور خود بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض» معروف به نقض، شواهد متعددی از عزاداری اهل تسنن برای امام حسین (ع) ارائه کرده که برخی از آنها عبارت است از: مراثی امام شافعی درباره امام حسین (ع) و شهدای کربلا، مراثی شهدای کربلا که پیروان ابوحنیفه و شافعی سرودهاند و «بیعدد و بینهایت است»، برپایی عزا در روز عاشورا در اصفهان توسط خواجه بومنصور ماشاده (۵۳۶) از علمای شافعی «که در مذهب سنت در عهد خود مقتدا بوده است»، عزاداری خواجه علی غزنوی از علمای حنفی (۵۴۸) در بغداد که در روز عاشورا آل ابوسفیان را لعنت میکرد، برگزاری مراسم عزاداری عاشورا در بغداد بااینکه مرکز خلافت عباسی است، عزاداری مجدالدین مذکر همدانی (۵۵۵) علمای شافعی در همدان که مراسم وی بهگونهای بوده که موجب شگفتی شیعیان قم میشده است، عزاداری خواجهامام ابوالمعالیبنابیالقاسم بزاری حنفی در نیشابور در روز عاشورا که «این تعزیت بهغایت کمال داشتی و دستار بگرفتی و نوحه کردی و خاک پاشیدی و فریاد از حد بیرون کردی»، عزاداری ابومنصور حفده شافعی (۵۷۱) خواجه محمد حدادی از علمای حنفی و نیز شیخ ابوالفتوح نصرآبادی و خواجه شرف الائمه ابونصر هسنجانی از علمای اهل تسنن ری در روز عاشورا و لعن کردن آنان بر ظالمان، عزاداری عمده الدین حنفی قاضی ساوه (۵۶۷) که در مسجد جامع طغرل در شهرری با حضور بیست هزار آدمی این قصه بهنوعی گفت و این تعزیت به صفتی داشت از سر برهنه کردن و جامه دریدن که مانند آن نکرده بودند.
برپایی مجالس عزای حسینی در دوره ی تیموریان و صفویان
مجالس عزاداری امام حسین (ع) در خراسان بزرگ در دوره تیمویان (از ۷۸۲ تا ۹۱۱) که حاکمانی سنی مذهب بودند، رواج داشته است؛ چنانکه مینویسد: «جمعی از محبان اهلبیت (ع) هرسال که ماه محرم درآید مصیبت شهدا را تازه سازند و به تعزیت اولاد حضرت رسالت پردازند، همه را دلها به آتش حسرت بریان شود و دیدهها از غایت حیرت سرگردان ...». مجالس عزاداری در خراسان بزرگ اختصاص به شیعیان نداشت و اهل تسنن هم برای امام حسین (ع) عزاداری میکردند و حتی در دربار تیموریان مجلس عزاداری برگزار میشد. مجالس گریه بر مصائب امام حسین (ع) در هرات مرکز حکومت تیموریان بسیار رونق داشت و واعظ کاشفی در این شهر مجلس عزاداری برگزار میکرد. کتاب روضه الشهداء اثر ملاحسین واعظ کاشفی (۹۱۰) است که ظاهراً خود از صوفیان اهل تسنن و پیرو طریقت نقشبندیه بوده است. یکی از شاگردان سنی مذهب او به نام محمود واصفی پس از مرگ استادش به نیشابور سفر میکند و اهل نیشابور که در آن زمان غالبا سنی بودهاند از وی استدعا میکنند که به سبک کاشفی برای آنان روضه بخواند و روضهخوانی وی به تقلید از کاشفی با استقبال فوقالعاده مردم مواجه میشود.
در دوره صفوی در مجالس سوگواری، کتاب واعظ کاشفی (رایجترین متن در مجالس عزاداری آن دوره) را بر دست میگرفتند و چون به زبان فارسی نوشتهشده بود، از رو میخواندند و مردم میگریستند. بهمرورزمان به کسی که کتاب روضه الشهداء را میخواند روضهخوان و به این مجالس، مجالس روضه و روضهخوانی گفته شد؛ بنابراین یکی از رایجترین متون مجالس سوگواری از قرن دهم تا به امروز نوشته یکی از علمای اهل تسنن بوده است.
امروزه نیز در مناطق مختلف جهان اسلام اهل تسنن برای امام حسین (ع) عزاداری میکنند؛ مثلاً در بین تاجیکان سنی مذهب، مرثیهخوانی رواج دارد و منحصر بهروز عاشورا نیست. در تمام فصلهای سال بهویژه در مراسم زنانه بیبی سهشنبه، مرثیهخوانی برقرار است. یکی از متونی که در این مجالس خوانده میشود مثنوی صیقلی به زبان ازبکی سروده شاعر سنی مذهب، صیقلی حصاری است. مسلمانان اهل تسنن پاکستان، بنگلادش و هند نیز در دهه نخست ماه محرم برای امام حسین (ع) عزاداری میکنند و حتی در هندوستان بااینکه اکثریت هندو هستند، روز عاشورا تعطیل رسمی است. اهل تسنن در مناطق مختلف افغانستان مانند کابل، ولایت بدخشان و بهویژه در ولایت بلخ و مزار شریف برای شهدای کربلا مجالس سوگواری برپا میکنند. در اندونزی، مالزی و جنوب فیلیپین نیز مسلمانان که غالبا سنی شافعی هستند در روز عاشورا سوگواری میکنند. ترکمنهای ایران که پیرو مذهب حنفی هستند در روزهای عاشورا و اربعین سوگواری میکنند و حتی دستههای عزاداری راه میاندازند. در بین کردهای سنی مذهب ایران و عراق نیز عزاداری امام حسین (ع) بسیار رواج دارد. در کردستان ایران با آغاز ماه محرم مراسم جشن یا عروسی برگزار نمیشود. برخی زنان کرد از اول تا پایان محرم، سرمه به چشم نمیزنند. در شهر سنندج مردم در شب عاشورا به مقبره پیر عمر میروند و تا پاسی از شب با روشن کردن شمع به دعا و ذکر میپردازند. برخی کردهای ایران به حضرت ابوالفضل (ع) توسل میکنند و به نام آن حضرت نذر میکنند. شاعران کرد نیز اشعار و مراثی باارزشی درباره امام حسین (ع) سرودهاند. برای نمونه شیخ رضا طالبانی کرکوکی (۱۳۲۸ ه.ق) از کردهای شمال عراق را میتوان نام برد.
مسلمانان اهل تسنن پاکستان، بنگلادش و هند نیز در دهه نخست ماه محرم برای امام حسین (ع) عزاداری میکنند. در بین تاجیکان سنی مذهب، مرثیهخوانی رواج دارد و منحصر بهروز عاشورا نیست. در تمام فصلهای سال بهویژه در مراسم زنانه بیبی سهشنبه، مرثیهخوانی برقرار است. یکی از متونی که در این مجالس خوانده میشود مثنوی صیقلی به زبان ازبکی سروده شاعر سنی مذهب، صیقلی حصاری است.
گر هواخواه حسینی ترک سر کن چون حسین / شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است
از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا / صد شرف دارد بر آن وادی که گویند ایمن است
... سنیام سنی ولیکن حب آل مصطفی / دین و آیین من و آبا و اجداد من است
شیعه و سنی ندانم دوستم با هر که او / دوست باشد دشمنم آن را که با او دشمن است»
رویکرد اهل تسنن به اهلبیت (ع)، متأثر از تمایل عالمان بزرگ اهلسنّت، بر محور محبّت اهلبیت بوده است. محدثانی که فضایل خاندان پیامبر را انکار نکرده و این روایات را در کتابهای خود ذکر کردهاند؛ تعدادی از آنان در کتابهای رجال اهل سنّت مانند میزان الاعتدال ذهبی، متهم به تشیع شدهاند. ازجمله آنها میتوان از احمد بن حنبل، امام مذهب حنبلی نام برد که در دو کتاب خود مسند و فضائل الصحابه، احادیث بیشماری، درباره فضائل اهلبیت: آورده است. همچنین محمد بن جریر طبری دانشمند بزرگ جهان اسلام، اقدام به جمعآوری طرق حدیث غدیر کرده است. همچنین کتابهایی در خصوص مقتل امام حسین (ع)، از سوی آنان نگارش یافته که نشاندهنده وجود عزاداری، در میان اهل سنّت است؛ ازجمله آنها، مقتل الحسین نوشته خوارزمی (۵۶۸) و روضة الشهدا نوشته ملاحسین کاشفی (۹۱۰) که وی در مقدمه روضة الشهدا، اشارهکرده که علت تألیف این کتاب وجود مراسم سالیانه عزاداری، در آن سامان است، حتی یکی از عالمان حنفی به نام محمد معین بن محمدامین السندی التقوی (۱۱۶۱) کتابی به نام قرة العین فی البکاء علی الحسین (ع)، تألیف کرده و در آن ثابت کرده است که برپایی عزا برای حسین (ع) مختص به شیعه نیست و درباره لزوم گریه برای امام حسین (ع) سخن گفته است.
بسیاری از عالمان و واعظان بزرگ اهل سنت، در روز عاشورا، مصیبت امام حسین (ع) را ذکر میکردند و مردم را به گریه وامیداشتند؛ چنانکه این مطلب در نقل رازی در کتاب النقص منعکسشده است. ابن جوزی، عالم بزرگ حنفی نیز گزارشهایی از ذکر مصیبت امام حسین: را بهوسیله جدش نقل کرده است.
تفتازانی از متکلمین به نام اهل سنت میگوید: ظلمی که بر اهلبیت پیامبر (ص) انجامگرفته نمیتوان آن را پنهان نمود؛ زیرا بر این ظلم که درنهایت شناعت بوده، جمادات و حیوانات بیزبان شهادت میدهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوهها از جا کنده شوند و صخرهها تکهتکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید و عذاب آخرت شدیدتر و ماندگارتر است.
بنابراین میتوان گفت علما آگاه اهل سنت نیز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتمزده هستند. هرچند عوام آنان اطلاعات چندانی از مسئله عاشورا و کربلا ندارند و لذا در برخی از مناطق اهل سنت دیدهشده که در روز عاشورا برای امام حسین (ع) مجلس عزا تشکیل میدهند. منتهی مجالس در میان اهل سنت به علتهای مختلفی فراگیر نیست.
جناب تیجانی که مستبصر شیعه و از علمای برجسته تونس است، در یک سخنرانیهای خود با اشاره این مطلب اظهار نمود:
به یکی از کشورهای عربی سفری داشتم که ورود من به آن کشور مصادف با جمعه و روز عاشورا بود، از شیعیانی که من را دعوت کرده بودند، خواستم تا مسجدی که اهل سنت در آن نماز جمعه برگزار میکنند را به من نشان دهند. با گروهی از شیعیان به مسجد رفتیم و نماز جمعه را با اهل سنت اقامه کردیم، بعد نماز از امامجمعه خواستم تا چند دقیقه به من وقت صحبت بدهد و او نیز باکمال اشتیاق پذیرفت. در آن سخنرانی چنددقیقهای خطاب به اهل سنت گفتم: آیا میدانید که امروز عاشورا است و حسین فرزند رسول خدا (ص) در این روزبه شهادت رسیده است؟! پس چرا عزاداری نمیکنید؟! آیا حسین (ع) سرور جوانان بهشت نیست؟! آیا حسین (ع) سبط پیامبر نیست؟! چرا در این روز عزاداری نمیکنید؟! آیا تصور میکنید که حسین (ع) شیعه است و نباید برای او عزاداری کنید؟! ای اهل سنت! بدانید که حسین فرزند رسول خداست! جناب تیجانی میگوید: وقتی سخنانم به اینجا رسید، صدای گریه از بین مردم بلند شده بود و همه گریه میکردند. وقتی این صحنه را مشاهده کردم به آنان گفتم: هر کس دوستدار امام حسین (ع) است، برخیزد و با ما به بیرون مسجد بیاید تا باهم برای امام حسین (ع) عزاداری کنیم. بهاینترتیب یک جمعیت چند هزار نفره برخاست و چند ساعت در بیرون مسجد برای امام حسین (ع) عزاداری کردیم. به نظر میرسد که اهل سنت نیز مانند شیعیان محب و عاشق اهلبیت هستند، اما کوتاهی از علمای اهل سنت است که این مطالب را برای مخاطبینشان بازگو نمیکنند».
اگرچه لازم به ذکر است که پیش از روی کار آمدن آلبویه، برخی از گروههای متعصب اهل سنت، به پیروی از بنی امیه و نواصب، نسبت به عزاداری امام حسین (ع) عکسالعملهای منفی داشتند و این عکسالعملها در عصر آلبویه، در قالب درگیریهای بسیاری که در روز عاشورا میان حنابله و شیعیان روی میداد، بروز میکرد. عمادالدین طبری از علمای شیعه در قرن هفتم مینویسد: «اهل لار روز دهم محرم را کالعید دانسته، آن روز را محیا گویند و مشایخ متصوفه منحوسه در آن روزبه استماع دف و نی و سماع میپویند». ولی بهتدریج به جهت جایگاه خاندان پیامبر و علاقه اهل سنّت به سادات، سوگواری امام حسین (ع) در روز عاشورا به میان آنان نیز راه یافت. عبدالجلیل رازی میگوید: اولا معلوم جهانیان است که بزرگان و معتبران ائمه فریقین از اصحاب امام مقدم بوحنیفه و امام مکرّم شافعی و علما و فقهای طرایف، خَلَفاً عن سلف، این سنّت را رعایت کردهاند و این طریقت نگاه داشته. اولا خود شافعی که اصل است و مذهب بدو منسوب است، بیرون از مناقب او را در حسین و شهدای کربلا مراثی بسیار است و یکی از آن، قصیدهای که میگوید:
أَبکی الحسین و أرثی منه أهل بیت رسول الله مصباحاً ...
با مبالغتی تمام و کمال و دیگر قصیدهای است که میگوید:
تأوّب همی فالفؤاد کثوب ارق نومی فالرّقاد عجیب؛ ...
بااینوجود، در مقابل این عزاداریها که در بین اهل تسنن بهویژه حنفیان و شافعیان رایج بوده و هست، جریانهای متمایل به اسلام اموی مانند سلفیان و وهابیان با عزاداری امام حسین (ع) به مقابله برخاسته و مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا حرام و بدعت میدانند. از دیرباز تاکنون در بین اهل تسنن این باور دروغین را رواج دادهاند که روز عاشورا عید است و روزه گرفتن در این روز مستحب است. بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینیخوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال اینها مناسب میدانند. این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی آن را در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب شیعیان پایهگذاری کرد و برخی از اهل سنت که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت میکنند و در روز عاشورا اظهار سرور و شادمانی میکنند متأثر از همین فرهنگ میباشند.
وقتی سلفی های تکفیری مانع عزاداری سیدالشهدا میشوند
با توجه به نفوذی که سلفیها در مناطق مختلف جهان اسلام پیداکردهاند برای نخستین بار نسبت به این مراسم، پیش و پس از برگزاری، در کشور تاجیکستان هشدار داده شد و واکنشهای تندی صورت گرفت. انتشار بیانیهای رسمی با امضای شورای علمای جمهوری تاجیکستان مهمترین واکنش و آغاز واکنشهای سازمانیافته در مراسم نماز جمعه مورخ ۶ محرم ۱۴۳۳ درباره برگزاری بزرگداشت عاشورا بود. بازتاب این موضوع و ارائه دیدگاههای موافق و مخالف تا ماهها در رسانههای مکتوب و شنیداری تاجیکستان تداوم داشت و درنهایت، توره جانزاده با اتهام فتنهانگیزی و نفاق مذهبی محاکمه و مجرم شناختهشده و با پرداخت جریمه نقدی و محرومیت از امامت جمعه و جماعت مجازات شد. مسجد محمدی برای چندین ماه بسته شد و پس از بازگشایی نیز تبدیل به مسجد پنج وقته (غیر جامع؛ مسجدی که نماز جمعه در آن برگزار نمیشود) شد.
متأسفانه وزارت اوقاف مصر نیز در عاشورای سالهای جاری، زیارتگاه راسالحسین (ع) را به روی زائران بست و مانع از اجتماع عزاداران در این مکان شد. ریشه این امر را باید در قدرت گرفتن جریانهای سلفی در مصر پس از سقوط دولت حسنی مبارک جستجو کرد؛ سلفیانی که باید آنان را تافته جدا بافته نامید چون هم با شیعیان مخالفاند و هم با بقیه اهل تسنن. بههرحال نباید اعمال سلفیان و وهابیان و برخی از سنیهای منحرف یا جاهل را بهحساب همه اهل تسنن گذاشت و منکر مودت و محبت بسیاری از آنان نسبت به امام حسین (ع) شد؛ زیرا جلالالدین سیوطی از کبار علمای اهل تسنن در کتاب تاریخ الخلفاء مینویسد: «قلب تحمل بیان ماجرای کشته شدن حسین را ندارد. انا لله وانا الیه راجعون».
دلایل و مستندات پارهای از علمای اهل سنت، برخی روایات است که در آن، بر ممنوعیت گریه و عزاداری بر مرده تأکید شده است؛ امّا این روایت بر اساس دیدگاه برخی از صاحبنظران اهل سنت، از جهت سند و محتوا مخدوش است. نووی از اندیشمندان اهل سنت میگوید: «روایات فوق ازنظر عایشه پذیرفتهنشده، او به راویان آن نسبت فراموشی و اشتباه میدهد؛ زیرا خلیفه دوم و پسرش عبدالله، این روایات را بهصورت صحیح از پیامبر نگرفتهاند» و ابن عباس میگوید: «این روایات سخن خلیفه است، نه سخن پیامبر (ص)»[1]. خلفای صدر اسلام، صحابه و اهل مکه و مدینه در وفات پیامبر (ص) و همچنین در مرگ سایر عزیزان و خویشاوندان خود، به گریه و عزاداری میپرداختند؛ این موضوع در کتب معتبر اهل سنّت بهروشنی پیداست. حتی خلیفه دوم که ظاهراً مردم را از گریه و عزاداری منع میکرد، خود عزاداری داشته و در مرگ عزیزانش گریه میکرد. عایشه، ابوبکر، عثمان، عبدالله بن مسعود و بسیاری از صحابه و تابعین نیز در سوگ عزیزان خود گریه و عزاداری میکردند.
از طرف دیگر در تاریخ نمونههایی از برپایی عزاداری مردم، برای درگذشت شخصیتهای اهل سنت ثبتشده است مثلاً؛ برای جوینی (۴۷۸) عزاداری کردند. ذهبی از درگذشت جوینی و مراسم سوگواری او چنین یاد میکند: «با درگذشت او، بازارها تعطیل گردید و جمعیت زیادی در مراسم او حضور یافتند ... مردم تا پایان ماه رمضان در کنار قبر او شب را به صبح رساندند ... مراسم عزاداری را روز شنبه برپا کردیم ...» (همان، ص ۳۷۹).
جای تعجب دارد که برخی مورخان و صاحبنظران به نام اهل سنت، بهآسانی و با مسامحه، صحنههای سوگواری و عزاداری مردم برای عالمان سنی مذهب را گزارش و آن را بدون هیچ تحلیل و یا نقدی نقل میکنند و گاه به بزرگی از آن یاد مینمایند، اما در برابر عزاداری بر اهلبیت (ع) و امام حسین (ع) موضعگیری میکنند؟ بهطوریکه گفتهشده است که مراسم جشن ازدواج فرزند یکی از مفتیان بزرگ عربستان در عاشورا برگزار شد!
دیدگاه برخی از علمای اهل سنت مانند شیخ محمد ضیائی (از علمای اهل سنت جنوب کشور) درباره عزاداری بر این است که: در مذهب اهل سنت چیزی بنام احترام شخص مرده وجود ندارد. خوب نیست. در مذهب وجود ندارد. مراسمی به نام سینهزنی و عزاداری در مذهب [اهل سنت] نداریم. نمیشود چیزی به مذهب چسبانید. میشود از خانه بیرون رفت [اما] نمیشود زمین، اتاق و دیوار خانه را عوض کرد. حتی قول ضعیفی هم نیست، هیچ قولی وجود ندارد. موضعگیری اهل سنت در مقابل در مقابل سایر فرقههای اسلامی که زیر پرچم اسلام با اهل سنت یکی هستند چنین است: امت اسلام حکم تشکل یک خانواده دارد که بعد از فوت پدر خانواده، وارثان بر سر تقسیم میراث اختلاف پیداکردهاند. زنان، دختران و پدران امت مرحوم شدهاند و این اختلاف را نتوانستهاند حل کنند تا [نوبت] به فرزندزادگان رسید. پسر زادهها دودسته شدهاند: اکثریت میگویند: پدرانمان بر سر میراث اختلاف کردهاند حالا درست نیست آن اختلاف را برملا کنیم، همسایهها را خبر دهیم، امت را هم خبر دهیم. خوب این اختلاف [را] داشتهاند دیگر. خدا همه را ببخشد. این موضعگیری اهل سنت است؛ اما در داخل همین خانواده افرادی معتقدند خیر، ما باید حق را بگوییم. باید این چیز را که میگوییم به همه اعلام کنیم که این خانواده مقدس نبوده و اکثریت نادرست و ظالم و خائن بودهاند».
درنتیجه گیری از این یادداشت میبایست چنین گفت که درحالیکه معاندان بهوسیله رسانههایشان سعی دارند حادثه کربلا را نقطه انشقاق شیعه و سنی معرفی کنند و همان سیاستی را در پیشگرفتهاند که امروز درباره داعش انجام میدهند، اهل سنت نهتنها درباره کربلا با شیعیان دچار افتراق نیست بلکه با آنان همراه و هم دردند. مردم شیعه و سنی ایران که سالهاست در کنار یکدیگر در آرامش و امنیت زندگی میکنند، احترام ویژهای به آداب و سنن همدیگر میگذارند، مخصوصاً اینکه اگر یکی از این سنتها، آیین عزاداری برای سرور جوانان اهل بهشت باشد.
بدینجهت یادآوری سالیانه واقعه عاشورا و ذکر مظلومیت امام حسین (ع) که از مهمترین شدهای دوستی خاندان پیامبر (ص) است، بستری برای پذیرش وحدت در بلاد اسلامی بوده است؛ ازاینرو اشعار بسیاری در مراثی امام حسین (ع) از سوی شاعران اهل سنّت موجود است. بهویژه طریقتهای تصوّف که اکثرشان بهنوعی خود را مربوط به علی (ع) میدانستند؛ چنانکه دکتر شیبی در توصیف طریقت نقشبندی هرات در قرن دهم میگوید: گریه برای امام حسین (ع) جانشین مجالس ذکر صوفیانه (که نقشبندیان آن را ملغی کرده بودند) شده بود.
منابع:
- طاووسی مسرور، سعید، (بیتا)، عزاداری اهل سنت برای امام حسین (ع)، پایگاه تخصصی امام حسین (ع) کرپ و بلا.
- جمعی از نویسندگان، (بیتا)، روایات عزاداری در منابع اهل سنت، پایگاه علمی، فرهنگی، اعتقادی الشیعه.
- محیطی، مجتبی (بیتا)، علت عزاداری نکردن اهل سنت برای امام حسین (ع)، پایگاه جامع ادیان، فرق و مذاهب.
- بینام، (بیتا)، موضع اهل سنت پیرامون عزاداری، پایگاه جامع عاشورا.
- بینام، (۱۳۹۰)، نقد وهابیت، پرسمان دانشجویی، معاونت آموزش و پژوهش نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه.
[1] شرح النووی، ج ۵، ص ۳۰۸.
انتهای پیام/ح
نظر شما