سلامت نیوز:چندی پیش زن میانسالی با مراجعه به یکی از دادسراهای تهران از مرد شیادی که به بهانه کمک از او و دخترش کلاهبرداری کرده بود، شکایت کرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از قانون ، این زن درباره جزییات کلاهبرداری چنین گفت:«روز گذشته آیفون خانه به صدا درآمد و با توجه به اینکه در حال آشپزی بودم از دخترم خواستم تا ببیند چه کسی زنگ را زده. حواسم به غذا بود که دختر کوچکم آمد و سراسیمه گفت آقایی میگوید که خواهرم سر کوچه حالش بد شده و سریع برای کمک بیاید.
از شنیدن این حرف آنقدر هول کردم که چادر سر کردم و دویدم سر کوچه ولی خبری از خواهرم نبود، دلم هزار جا رفت که نکند اورژانس خواهرم را به بیمارستان برده یا همسایهها او را به بیمارستان رساندهاند. از نگرانی چیزی نمانده بود که غش کنم. از چند نفر از مغازهدارهای محل پرسیدم آیا زن جوانی را دیدهاند که حالش بد شده باشد و آمبولانس آمده باشد اما کسی چیزی ندیده بود. یکی از مغازهدارها گفت از ظهر کسی را ندیده که بیهوش شود وگرنه او در این مدت این صحنه را میدید.
یک ربع بعد که به خانه برگشتم دخترم گفت که پول را گرفتهام يا نه؟ با تعجب گفتم چه پولی و او در جواب گفت بعد از رفتن من، همان مرد دوباره آیفون را زده و گفته که حال خواهرم خوب نیست و من پول میخواهم تا خواهرم را به بیمارستان ببرم.دخترم به تصور اینکه من واقعا پول میخواهم از کمد ۵۰۰ هزار تومان پول آورده و تحویل مرد ناشناس داده است.بعد از این ماجرا تازه یادم افتاد که خواهرم شهرستان زندگی میکند و اگر بخواهد به خانهام بیاید قبلش زنگ میزند، در ضمن او همراه با شوهرش برای زیارت به مشهد رفتهاند».بازپرس پس از شنیدن اظهارات این زن به تیمی از کلانتری مربوطه ماموریت دادند تا اگر مرد شیاد را شناسایی کردند او را بازداشت و به دادسرا منتقل کنند.
با گذشت این ماجرا شکایت دیگری این بار به کلانتری شد که مردی به بهانه کمک دست به سرقت گردنبند زن جوانی زده است.این زن در تحقیقات به پلیس گفت:«در حال تماشای تلویزیون بودم که آیفون خانه به صدا درآمد و مردی با صدای هراسان گفت که مادرم سر خیابان از حال رفته و من بدون اینکه به کسی زنگ بزنم و مطمئن شوم سریع به خیابان رفتم. هر طرفی را که نگاه کردم خبری از مادرم نبود. برگشتم خانه تا موبایل بردارم که پسرم گفت مردی زنگ در را زده و گفته که برای بردن مادربزرگ به بیمارستان پول به او بدهد».
بدین ترتیب و با توجه به اینکه تعداد سرقتها در حال افزایش بود و از طرفی بررسیها نشان میداد که مرد شیاد در منطقه کوچکی دست به سرقت میزند چند تیم با لباس مبدل ماموریت یافتند هنگام ظهر که این مرد نقشههای خود را به اجرا میگذاشت شروع به گشتزنی کنند.
چند روز بعد از این ماجرا ماموران با داد و فریادهای زن میانسالی خود را به او رساندند. این زن لباس مرد 35 سالهای را گرفته بود و ادعا میکرد او دزد است. مرد جوان که با دیدن ماموران پلیس رنگ و رویش پریده بود ادعا کرد این زن او را اشتباه گرفته است. ماموران با بازرسی بدنی از او انگشتر طلا و 120 هزار تومان بهدست آوردند که زن میانسال مدعی شد این مرد از کیفی که دخترش در اختیار او گذاشته، سرقت کرده است.
این زن به ماموران گفت: خانه بودم که زنگمان به صدا درآمد. این مرد گفت خواهرم سرخیابان تصادف کرده. سریع سر خیابان رفتم و دیدم خبری نیست. بدو بدو بهسوی خانه رفتم تا به خواهرم زنگ بزنم که این مرد را دیدم که مقابل خانه دستش را توی کیفم که پسرم برای او آورده، کرده و پول و انگشترم را برداشت. او با دیدن من فرار کرد تا اینکه موفق شدم بعد از چند کوچه تعقیب او را بگیرم.
مرد جوان حتی با پیدا شدن پول و انگشتری از جیبش همچنان ادعای بیگناهی کرد و گفت پول و انگشتر متعلق به مادرش است. با این وجود و ادعای بیگناهی مرد شیاد، ماموران کلانتری با دعوت از دو مالباخته دیگر خواستند تا دزد پولهایشان را شناسایی کنند.
دو زن مالباخته همراه با کودکان خود به کلانتری آمدند و بچهها با دیدن مرد جوان گفتند دزد همین مرد است. با بهدست آمدن این سرنخ مرد جوان که بررسی سوابقش هم نشان داد چند سابقه دزدی و بازداشت در پرونده خود دارد به ناچار لب به اعتراف گشود و به دزدیهایش اعتراف کرد.
گفت و گو با دزد دروغگو
«خسرو» 35 ساله است و سه سابقه دزدی از سالهای گذشته در پروندهاش دارد. جوان قدبلند با چهرهای موجه است. اصلا به او نمیخورد دزد باشد ولی او یک دزد قدیمی و سابقهدار است. میخواهد هر طوری شده، رضایت شاکیهایش را بگیرد.
اعتیاد داری؟
تا پارسال مواد میکشیدم ولی چند ماه است پاکم.
زن و بچه هم داری؟
نه. ازدواج نکردم خدا رو شکر وگرنه کی میخواست شکم آنها را سیر کند.
زندان هم رفتی؟
چند ماه تو بودم و6 ماه میشود كه بیرونم.
این شگرد دزدی چطور به ذهنت آمد؟
توی زندان از یکی از همبندیهایم یاد گرفتم.
نمیترسیدی که بازداشت شوی؟
نقشه من طوری بود که به این راحتیها دستگیر نشوم ، ولی این نقشه آخرم الکی الکی باعث شد گیر بیفتم. این زن خیلی زرنگ بود که مرا به دام انداخت.
چقدر گیرت آمده تا حالا؟
شاید سه میلیون.
با پولهای دزدی چه کردی؟
خرج بدهی و خورد و خوراک.
تا چه زمانی میخواستی به این کارت ادامه بدهی؟
نمیدانم.
کسی را داری بیاید دنبال کارت؟
پدرم هست ولی نمیآید.
چرا؟
از کارهایم خسته شده.
دزدیهای مرد دروغگو از خانواده ها و کودکان
این شگرد را در زندان یاد گرفتم
صاحبخبر -
∎
نظر شما