محمد روشن، نویسنده، پژوهشگر و استاد سابق دانشگاه به مناسبت روز بزرگداشت حافظ، در گفتوگو با
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گفت: یکی از ویژگیهای شعر حافظ این است که از لحاظ تمام صنایع شعری بیهمتاست. جافظ آنقدر در کاربرد ترکیبات و واژگان شعری و کلام عرفانی تسلط دارد که ملاحظه میکنید که همه فارسیزبانهای ایران، یک شب یلدا را با حافظ برگزار میکنند، غزل میخوانند و فال میگیرند؛ یعنی بدون اختیار و استثنا، دانا و نادان، خوانا و ناخوان، به شعر حافظ تفأل میزنند. به احتمال بسیار میتوان گفت که ۹۰ درصد این افراد مفهوم واقعی شعر را درنمییابند، ولی کنایات و استعاراتی که حافظ ماهرانه و با هنر شاعرانه خود به کار میبرد، باعث میشود که خواننده عادی و عامی هم به اصطلاح ادبا، حظ خودش را میبرد.
روشن همچنین به القاب حافظ اشاره کرد و افزود: دین ما میگوید «القاب تنزل من از سماء»، یعنی القاب از آسمان نازل میشوند و در واقع آسمانی هستند. میدانید که حافظ را «لسان الغیب» گفتهاند، که به نظر من این خیلی معنا و مفهوم دارد. حافظ برای ما ایرانیها لسان الغیب است، یعنی آنچه را که میگوید، تو پنداری همان قلمزدهای است که ما فکر میکنیم قلم زن در پیشانی ما نوشته است.
وی در ادامه گفت: از هنرهای دیگر حافظ -همانطور هم که خودش بارها به کار برده- «رندی» است. میدانید که واژگان در دورههای مختلف زبان فارسی، بارهای معنایی گوناگون به خود میگیرند. مثلا امروز واژه «رند» خیلی مقبول نیست و بلافاصله مترادف آن قلاش به ذهن خطور میکند، در حالی که حافظ بارها از این واژه در شعرش استفاده کرده و برای خودش به کار برده است.
محمد روشن
در میان حافظشناسان علامه قزوینی منحصر به فرد است
این پژوهشگر پیشکسوت زبان و ادب فارسی درباره حافظشناسان اظهار کرد: در میان حافظشناسان علامه قزوینی منحصر به فرد است، ولی مثلا دکتر حسنعلی هروی هم جزو اولین کسانی است که تقریباً شرح جامعی بر دیوان حافظ نوشته است؛ البته بهاءالدین خرمشاهی هم زحمتهایی کشیده و شرح خوبی نوشته، که قابل ملاحظه است. همچنین از اولین کسانی که درباره حافظ کار کردهاند، میتوان به قاسم غنی اشاره کرد که البته من او را هیچ دوست ندارم. به گمان من او طبیبی ادیب و سخنشناس اما خدمتگزار بود؛ یعنی با تمام وجود در تهیه و تطابق نسخهها در خدمت علامه قزوینی بود. به همین دلیل هم هست که وقتی شما مشهورترین نسخههای حافظ را که مشاهده میکنید، در ابتدای آن، نام قزوینیغنی است؛ اتفاقاً پسرش سیروس غنی خاطراتش را در ۶ جلد نگاشته است و از آن کتابهای قابل توصیه است، چون علاوه بر خاطرات شخصی، در حقیقت به یک معنی ایرانشناسی هم در آن مستتر است.
تا زمانی که زبان فارسی زنده است راه برای حافظپژوهی باز است
روشن بر ضرورت ادامه حافظپژوهی و حافظشناسی تاکید کرد و افزود: درباره حافظ آثار بسیاری نوشته شده و دامنه کتابها و مقالات او بسیار گسترده است، اما باز هم کافی نیست، چون بشر، آدمی و بهویژه فارسیزبان، وقتی به چیزی دل میبندد، به این راحتی نمیتواند از آن دل بکند. حافظ هم جزو همین دلبستگیها است، بنابراین تا زمانی که زبان فارسی زنده است این شیفتگی و دلبستگی به حافظ زنده است و راه برای پژوهش و کار بیشتر درباره او باز است. از طرفی هم چون آدمی متجسس و کنجکاو است، نمیشود گفت که آیندگان ما نگرشی تازه تر نسبت به حافظ پیدا نکنند، بنابرین منابع روزآمد میطلبند.
∎
روشن همچنین به القاب حافظ اشاره کرد و افزود: دین ما میگوید «القاب تنزل من از سماء»، یعنی القاب از آسمان نازل میشوند و در واقع آسمانی هستند. میدانید که حافظ را «لسان الغیب» گفتهاند، که به نظر من این خیلی معنا و مفهوم دارد. حافظ برای ما ایرانیها لسان الغیب است، یعنی آنچه را که میگوید، تو پنداری همان قلمزدهای است که ما فکر میکنیم قلم زن در پیشانی ما نوشته است.
وی در ادامه گفت: از هنرهای دیگر حافظ -همانطور هم که خودش بارها به کار برده- «رندی» است. میدانید که واژگان در دورههای مختلف زبان فارسی، بارهای معنایی گوناگون به خود میگیرند. مثلا امروز واژه «رند» خیلی مقبول نیست و بلافاصله مترادف آن قلاش به ذهن خطور میکند، در حالی که حافظ بارها از این واژه در شعرش استفاده کرده و برای خودش به کار برده است.
محمد روشن
در میان حافظشناسان علامه قزوینی منحصر به فرد است
این پژوهشگر پیشکسوت زبان و ادب فارسی درباره حافظشناسان اظهار کرد: در میان حافظشناسان علامه قزوینی منحصر به فرد است، ولی مثلا دکتر حسنعلی هروی هم جزو اولین کسانی است که تقریباً شرح جامعی بر دیوان حافظ نوشته است؛ البته بهاءالدین خرمشاهی هم زحمتهایی کشیده و شرح خوبی نوشته، که قابل ملاحظه است. همچنین از اولین کسانی که درباره حافظ کار کردهاند، میتوان به قاسم غنی اشاره کرد که البته من او را هیچ دوست ندارم. به گمان من او طبیبی ادیب و سخنشناس اما خدمتگزار بود؛ یعنی با تمام وجود در تهیه و تطابق نسخهها در خدمت علامه قزوینی بود. به همین دلیل هم هست که وقتی شما مشهورترین نسخههای حافظ را که مشاهده میکنید، در ابتدای آن، نام قزوینیغنی است؛ اتفاقاً پسرش سیروس غنی خاطراتش را در ۶ جلد نگاشته است و از آن کتابهای قابل توصیه است، چون علاوه بر خاطرات شخصی، در حقیقت به یک معنی ایرانشناسی هم در آن مستتر است.
تا زمانی که زبان فارسی زنده است راه برای حافظپژوهی باز است
روشن بر ضرورت ادامه حافظپژوهی و حافظشناسی تاکید کرد و افزود: درباره حافظ آثار بسیاری نوشته شده و دامنه کتابها و مقالات او بسیار گسترده است، اما باز هم کافی نیست، چون بشر، آدمی و بهویژه فارسیزبان، وقتی به چیزی دل میبندد، به این راحتی نمیتواند از آن دل بکند. حافظ هم جزو همین دلبستگیها است، بنابراین تا زمانی که زبان فارسی زنده است این شیفتگی و دلبستگی به حافظ زنده است و راه برای پژوهش و کار بیشتر درباره او باز است. از طرفی هم چون آدمی متجسس و کنجکاو است، نمیشود گفت که آیندگان ما نگرشی تازه تر نسبت به حافظ پیدا نکنند، بنابرین منابع روزآمد میطلبند.
نظر شما