شناسهٔ خبر: 28354216 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

گفت‌وگو با 3 عکاس حوزه دفاع مقدس

عکس‌هایی که جلوی جنگ‌ها را می‌گیرند

برای شناخت تاریخ مصور دفاع مقدس به سراغ جمعی از عکاسان رفتیم و به صورت مجزا با همه آنها که گفته‌های زیادی از آن دوران دارند به گفت ‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

صاحب‌خبر -
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، جنگ، روایت زنان و کودکان بی‌پناه است؛ روایت جوانانی است که مرگ را شجاعانه به آغوش می‌کشند. روایت از جان گذشتن و ایستادگی همه برای دفاع میهن است. روایتگران این قصه که گاه در قالب داستان و گاه به صورت نمایش یا فیلم سینمایی و هنرهای تجسمی حضور دارند به دنبال نمایشی از چهره واقعی جنگ‌ها و ثبت تاریخ و هویت یک ملت هستند. در این مسیر حساس و پرمخاطره اما عکاسان روایتگران لحظه‌های نزدیک به خود واقعه هستند. کسانی که در دل جنگ و با سلاح خود که همان دوربین روی دوش‌شان است، سعی دارند تاریخ کشور خود را با فشردن دکمه شاتر ثبت کنند. روایت کردن جنگ خواه با قلم، خواه با دوربین‌‌ و خواه با هر وسیله دیگر باشد، روح روایتگر جنگ و مخاطب را آزرده می‌سازد. عکاسان، آزرده خاطرانی هستند که از نزدیک و با گوشت، پوست و استخوان خود صحنه‌هایی را دیدند که هر چقدر با کلمات و آثار مختلف بخواهیم آنها را وصف کنیم شاید برای مخاطب سخت باشد. در کنار روح بلند و احساس قوی یک نگاه نافذ و کنجکاوانه می‌خواهد تا در صحنه باشید و محسور اتفاقات اطراف خود نشوید. در میان عکس‌های هشت سال نبرد ایران و عراق با آثاری روبه‌رو می‌شویم که هرکدام علاوه‌بر هویت تاریخی خود بهره‌مند از یک کلاس درسی به نام اخلاق است. عکس‌هایی که به قول کاوه گلستان از عکاسان نامی کشور به مثابه سیلی بر صورت مخاطبان است. عکاسان جنگ، روایتگرانی هستند که فارغ از هرگونه توصیف و تفسیر فقط سعی دارند برشی از حقیقت را به مخاطب خود نشان دهند و چه بسیار عکس‌هایی که خالصانه و بدن سانسور نمایانگر این اتفاقات هستند. برای شناخت تاریخ مصور دفاع مقدس به سراغ جمعی از عکاسان رفتیم و به صورت مجزا با همه آنها که گفته‌های زیادی از آن دوران دارند به گفت ‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

 

سیدعباس میرهاشمی:

نتوانستیم عکس‌های خارجی جنگ ایران و عراق را جمع آوری کنیم

نام سیدعباس میرهاشمی با انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس پیوند خورده است. کسی که 17 سال با خون‌دل خوردن و از صفر تعداد عکس‌های این انجمن را به حدود یک میلیون اثر رساند. رسالت عکس را تاریخ و هویت یک ملت می‌داند که حفظ آن باید مورد توجه مسئولان فرهنگی قرار گیرد. او انجمن عکاسان را پس از 18 سال فعالیت یک جوان تنومند شده و محصول همکاری گروهی از عکاسان و اعتماد عمومی می‌داند که اگر نبود میسر نمی‌شد.

اتفاقات غیرمنتظره و تلخی که در جبهه مشاهده می‌کردید چقدر در روحیه شما تاثیرگذار بود؟

تجربه عکاسی در شرایط جنگی، شرایط بسیار سخت و طاقت‌فرسایی دارد و می‌توان گفت که هیچ‌کس دوست ندارد تا در این شرایط عکاسی کند ولی وقتی دشمن به سمت شما حمله می‌کند باید ایستادگی کرد. وقتی در شرایطی حضور دارید که رزمنده‌ها و مردم با از خودگذشتگی و ایثار در حال دفاع از آب و خاک میهن هستند مطمئنا این روحیه در خود عکاس هم نفوذ می‌کند تا نهایت تلاش خود را برای ثبت گوشه‌ای از این ایثارگری‌ها انجام دهد. طبیعتا در شرایط سخت و بحرانی جنگ، تجربیات ارزشمندی از قبیل دوستی‌ها، از جان‌گذشتگی‌ها، صبرها و... را تجربه می‌کنید که به ندرت اتفاق می‌افتد در شرایط دیگری آنها را ببینید و از این نظر کلاس درس خیلی خوبی به حساب می‌آید.

حضور در منطقه و عکاسی از عملیات‌ها برای همه عکاسان فراهم بود یا حتما باید عضو رسانه یا ارگانی بودند تا اجازه حضور داشتند؟

در اوایل جنگ هرکس و با هر ابزاری برای مبارزه با دشمن در جبهه حاضر بود و طبیعی است که شرایط برای همه عکاسان فراهم بود و هیچ سازمانی مانع حضور آنها نمی‌شد و عکس‌های بسیاری هم توسط مردم عادی در اوایل جنگ گرفته شد ولی هرچه جلوتر رفتیم و سازمان‌های نظامی منسجم‌تر شدند و با تشکیل ستاد جنگ حضور عکاسان، فیلمبرداران و خبرنگاران با هماهنگی‌های بهتر صورت می‌گرفت. به‌طوری که منجر به محدود شدن حضور عکاسان آزاد در منطقه شد. باید بگویم در جنگ سه قسم عکاس حضور داشت؛ عده‌ای از آنها قبل از آغاز جنگ و در اتفاقات انقلاب حضوری فعال داشتند و جزء عکاسان رسانه محسوب می‌شدند. دسته دوم عکاسانی بودند که با آغاز جنگ فعالیت عکاسی خود را در یگان‌های رزم آغاز کردند به‌طوری که تا پیش از این سابقه فعالیت جدی در این زمینه نداشتند و دسته سوم را می‌توان مردم عادی نام برد که با دوربین‌های خانگی خود عکس‌هایی نه‌چندان حرفه‌ای را از اتفاقات آن زمان گرفتند.

در زمینه چاپ کتاب عکس هم آثار بسیاری را منتشر کردید، به لحاظ تعداد و استقبال از آنها توضیح بفرمایید؟

در مدت17 سال تاسیس انجمن بیش از 50 عنوان کتاب توسط ما و ناشران دیگر به چاپ رسیده است که سهم انجمن از این تعداد چیزی در حدود 20عنوان کتاب است. تیراژهایی که برای هر کتاب داریم بسته به نوع و موضوع آن متفاوت است ولی چیزی در حدود 2000 تا 6000 تیراژ است که حتی بعضی از این کتاب‌ها دیگر در بازار موجود نیست و باید دوباره تجدید چاپ شوند.

برنامه‌ای برای تغییر در چارت سازمانی انجمن و نیز تغییر رویکرد حمایتی خود از عکاسانی که از جنگ کشورهای همسایه، نقاط محروم یا آسیب‌های اجتماعی عکاسی می‌کنند، دارید؟

ابتدا باید بگویم عکاسی از جنگ فقط محدود به حضور عکاس در یک میدان نبرد نیست بلکه این تعاریف بسته به نوع و موقعیت حضور وی متفاوت است. تعریف ما در انجمن فقط ساماندهی عکس‌های دوران دفاع مقدس است و سعی داریم تا با توجه به رویکرد اصلی خود حرکت کنیم. این که عکاسان مستند و خبری بسیار خوبی داریم شکی نیست به‌طوری که بسیاری از آنها با نگاه کنکاشانه به دنبال سوژه‌های خود هستند. عکاسانی که از آسیب‌های اجتماعی اطراف خود یا از مقاومت‌های مردمان سوریه و عراق عکاسی می‌کنند، نشان از رشد عکاسی ما می‌دهد و خیلی دوست داریم تا از آنها حمایت کنیم ولی بودجه و وقت انجمن جوابگوی فعالیت‌های جدیدتر نیست.

عکس‌های زیادی توسط عکاسان خارجی و عراقی از اسرا و شهدای ایرانی گرفته شده؛ آیا برای خرید این آثار اقدامی صورت گرفته است؟

با توجه به بودجه اندک انجمن خیلی در این زمینه موفق نبودیم. البته باید بگویم عکس‌هایی که در کشور عراق تولید شده‌اند بیشتر توسط نیروهای نظامی صورت گرفته و کمتر عکاسان حرفه‌ای از این اتفاق عکاسی کرده‌اند ولی نمی‌توان نقش خاص عکاسان بین‌المللی حاضر در خاک عراق و تولید آثاری را که در این زمینه داشتند انکار کرد.

 

محسن راستانی:

عکس‌های جنگ می تواند جلوی جنگ ها را بگیرد

محسن راستانی از آن دسته عکاسانی است که آغاز دفاع مقدس، شروع کار عکاسی وی بود. این هنرمند 60 ساله دارای لیسانس عکاسی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است و هم‌اکنون به‌عنوان عکاس و مدرس رشته عکاسی فعالیت دارد. به‌عنوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران درسال ۱۳۵۹ کار خود را شروع کرد و علاوه‌بر حضور غیرمستمر در هشت سال جنگ ایران و عراق به عکاسی پروژه‌هایی مانند جنگ آلمان، بیروت، لبنان، لهستان، خانواده ایرانی، بوسنی و هرزگوین و ارمنستان پرداخته است.

جزء آن دسته از افرادی هستید که با شروع جنگ به کار عکاسی مشغول شدید، با توجه به شرایط سخت منطقه و آماتور بودن شما چقدر خود را در این زمینه موفق می‌دانید؟

زادگاه و شهر من خرمشهر است. شهری که از ابتدایی‌ترین ساعات جنگ با اتفاقات غیرمنتظره بسیاری روبه‌رو بود. من هم به‌عنوان یک جنوبی در مدت هشت سال، تقریبا به صورت غیرمنظم در عملیات‌های مختلف حضور داشتم و بعد از اتمام آن هم ازجنگ‌های لبنان و بوسنی عکاسی کردم.

در عکاسی از صحنه‌های ویرانی و کشتار انسان‌ها چگونه احساس‌تان را مدیریت کردید؟

عکاس هم مثل هر فردی مطمئنا در این شرایط خاص دچار هیجانات احساسی می‌شود ولی وقتی پای رسالت کاری به میان می‌آید، مطمئنا می‌توان این‌طور درنظر گرفت که هر عکس ما می‌تواند یک جهان را به تأمل وا دارد. عکاس اگر در صحنه‌هایی که حضور پیدا می‌کند با تعمق، بینش و نگاه هنری خود به خلق اثر بپردازد، تاثیر دوچندانی را در حساس کردن جهانیان به موضوع جنگ ایفا می‌کند. عکاس جنگ باید سعی کند تا با اثر خود مانعی بر شروع جنگی دوباره شود. وقتی جنگی اتفاق می‌افتد در واقع رابطه‌های انسانی را خدشه‌دار می‌کند و عکاس سعی می‌کند تا با نزدیک شدن به افراد آسیب‌دیده و رزمنده‌ها به نوعی احساس تنهایی آنها را که از طریق جنگ حاصل شده است، به تصویر درآورد. یادم می‌آید در خیلی از منطقه‌ها که حضور پیدا می‌کردیم، نگاه مردم به ما به‌عنوان نمایندگان صلح بود که سعی داریم تا با انتشار عکس‌هایمان، دردمندی آنها را با دیگران به اشتراک بگذاریم.

عکس‌های جنگ و صدمات تصویرگری آن حتی می‌تواند این نکته را به آیندگان گوشزد کند که از وقوع چنین اتفاقات ملال‌آور و خشنی جلوگیری کنند. عکس‌های جنگ جلوه‌ای دوگانه دارند و می‌توانند هم به‌عنوان نماینده‌ای از شجاعت ملت و هم به‌عنوان نماینده‌ای از آسیب‌های جنگ درنظر گرفته شوند و عکاس باید با نگاه بی‌طرفانه خود هر دو جنبه از موضوعات را پوشش دهد.

با توجه به صحبت‌های شما چقدر عکس‌های تولید شده از دوران جنگ توانستند حس بیننده را بر‌انگیزانند؟

نگاهی که عکاس ایرانی به واقعیت اطراف خود داشت، خیلی منظم و یک‌جانبه به موضوعات بود و آن‌طور که باید جامع‌نگر و موشکافانه، اتفاقات اطراف خود را رصد نمی‌کرد. این نگاه باعث شد تا عکاسان ما بیشتر به سراغ روحیه دادن و ایجاد ‌انگیزه بروند و از ثبت تصاویر خیلی از شهیدان و مجروحان غافل شوند. عکاسان همیشه تمایل به تولید عکس‌هایی فاقد روحیه جنگ‌طلبی و خشونت داشتند و حتی اگر به خیلی از عکس‌های آن دوران نگاهی بیندازیم ما را با یک فضایی فاقد المان‌های جنگی روبه‌رو می‌کند.

مورد دیگری که عکاسان ما از آن بی‌بهره بودند، دانش روبه‌رو شدن با شرایط حساس در جنگ بود که نمونه‌های آن را می‌توان در نگاه و فرم‌های ساده عکس‌ها مشاهده کرد. عکس‌هایی که نگاه مولف و حتی خیلی از جزئیات و فرمت مدیوم عکس‌ها کمتر در آنها به چشم می‌آید. عکاسان همیشه یک فاصله مشخصی را با سوژه خود داشتند و کمتر تلاشی برای نزدیک شدن به سوژه‌های خود انجام می‌دادند. جنگ همیشه در پلان اول ما نیست و کمتر اتفاق می‌افتد که اسلحه یا نمادهای جنگ توسط سوژه و عکاس به مخاطب نشان داده شود. یادم می‌آید که حتی رزمنده‌ها در هنگام عکاسی بیشتر دوست داشتند تا وجه غیرطبیعی و حالت تفریح‌گونه آنها را نمایش دهیم که این اعتراض را همیشه به آنها داشتم که هدف حضور ما دفاع است پس باید این واقعیت را با نمادهایی همچون فانوسقه، اسلحه و بی‌سیم نمایش بدهیم.

 عکاسی آنالوگ آن هم با تعداد محدودی نگاتیو که سرمایه عکاس است، کار شما را دچار مشکل نمی‌کرد؟

کمبود تعداد فیلم و مشکلاتی که در مسیر تهیه آن وجود داشت در آن برهه زمانی یکی از نکاتی بود که همیشه عکاسان را قبل از فشار دادن دکمه شاتر به تعمق نسبت به سوژه وا می‌داشت. شاید یکی از دلایلی که عکاسان قدیم در کار خود موفق هستند، همین موضوع باشد که همیشه قبل از کار عکاسی با اندیشه کار می‌کردند در حالی که امروزه می‌بینیم دوربین‌های دیجیتال کار عکاس را راحت‌تر کرده است و بی‌نهایت از یک سوژه عکس می‌گیرند و کار او تازه در مرحله انتخاب اثر و از میان کلی عکس شروع می‌شود در حالی که در گذشته کمتر مواردی پیش می‌آمد عکاس، عکسی را که گرفته است حذف کند.

 

ساسان مویدی:

شبکه‌های اجتماعی عکاسان جنگ را پس نمی‌زنند

از پوشش تصویری هشت سال دفاع مقدس بگیر تا اتفاقات آزادی کوبانی، آزادی شنگال و مجموعه زنان ایزدی منطقه اقلیم کردستان عراق گوشه‌هایی از پروژه‌های ساسان مویدی با محوریت جنگ است. عکاسی که معتقد است جنگ ایران و عراق بزرگ‌ترین اتفاق دهه 60 و یک واقعه‌ ملی بود و هرچقدر برای فرهنگ بصری آن تلاش کنیم باز کم است.

جزء آن دسته از عکاسانی هستید که تقریبا در هر اتفاق مهم جنگ حضور داشتید. می‌خواستم بدانم با توجه به روحیه شما، کار کردن در چنین شرایط چگونه بود؟

از آغاز روزهای جنگ در خیلی از عملیات‌ها حضور داشتم. شروع جنگ به‌گونه‌ای بود که همه درگیر بودند و جنگ تقریبا تمام زندگی مردم را تحت‌الشعاع خود قرار داده بود. وقتی در منطقه حضور داشتم از تک تک موقعیت‌ها استفاده می‌کردم تا به شکار لحظه‌های مهم و نافذ از فعالیت‌های رزمنده‌ها بپردازم. مجموعه کتاب «50 روز از جنگ» که به 50 روز موشکباران تهران می‌پردازد، نمونه‌ای از حضور مستمر من در رویدادهای جنگ است که با استقبال بسیار زیاد مردم هم روبه‌رو شد. در این مجموعه سعی کردم تا از حضور مردم در پناهگاه‌ها، بمباران هواپیماهای عراقی، کشتار مردم، تخریب خانه‌ها و... عکاسی کنم، در حالی که اگر مثل خیلی از عکاسان دیگر هراس و دلهره داشتم این مجموعه نتیجه مطلوبی نداشت و نمی‌توانست به‌عنوان بخشی از هویت تاریخی کشور مورد استناد قرار گیرد. خیلی از افراد در آن روزها شهید شدند و کودکان بسیاری را از زیر آوار خارج کردم یا در عملیات کربلای 5 و مواجهه با تعداد زیادی شهید در هر گوشه‌، تاثیر بدی در روحیه من گذاشت ولی با توجه به رسالت کاری که داشتم باید به نحو احسن مأموریتم را که همانا به تصویر کشیدن صحنه‌های نبرد بود، انجام می‌دادم.

در اعزام عکاسان به منطقه اجباری وجود داشت یا اینکه بیشتر به صورت داوطلبانه انجام می‌شد؟

در آن برهه خیلی از عکاسان بودند که از حضور در شرایط جنگی امتناع می‌کردند. البته دلایل منطقی هم برای این عدم حضور داشتند و مثل عکاسان آژانس‌های خارجی بحث بیمه جنگی را مطرح می‌کردند که مدیران رسانه‌ها هم حاضر به انجام آن نبودند. البته ناگفته نماند که بیشتر عکاسان بدون منت و چشمداشت مادی در منطقه جنگی حاضر بودند و اساسا بحث‌های اداری امروزی در آن زمان خیلی معنا نداشت و در یک کلام می‌توان گفت عکاسان جان خود را در طبق اخلاص گذاشته بودند و در میدان جنگ حاضر می‌شدند.

به حضور عکاسان خارجی اشاره کردید، آیا در نشان دادن واقعیت‌ها، شیطنت‌هایی هم از طرف آنها صورت گرفت؟

در آن زمان آقایان محمد فرنود، کاوه گلستان و خیلی از بچه‌های عکاس دیگر برای آژانس‌های خارجی کار می‌کردند و در ابتدای جنگ هم حضوری فعال داشتند ولی بعد از آزاد‌سازی خرمشهر و با توجه به انتشار عکس‌هایی که با مقررات جنگ مغایرت داشت از حضور آنها ممانعت به عمل آمد و فقط در بعضی از برنامه‌های ویژه از آنها دعوت می‌شد.

شبکه‌های اجتماعی فرصت خوبی را برای ارتباط شما با مخاطبان آثارتان به وجود آورده‌ا‌‌‌ند. از بازخوردهای مردم چه احساسی دارید؟

اولین حضور من در سال 86 و تقریبا 10 سال پیش است. قبل از حضورم در فضای مجازی همیشه فکر می‌کردم با انتشار عکس‌های جنگ مورد توهین و دشمنی تعداد زیادی از مردم قرار بگیرم اما با انتشار آنها، روزبه‌روز بر تعداد مخاطبان علاقه‌مند به این عکس‌ها افزوده شد. به نظرم مخاطب آثار و مستندات تصویری دفاع مقدس بسیار است ولی ما آن‌طور که باید نتوانستیم برای آثار خود خروجی مناسبی پیدا کنیم.

بعد از این اتفاق و مواجهه با مخاطبان مشتاق خیلی از عکاسان حوزه دفاع مقدس را مجاب به حضور در شبکه‌های اجتماعی کردم که به لطف خدا با استقبال مخاطبان هم روبه‌رو شدند. تا به حال با هیچ کس چه موافق و چه مخالف روبه‌رو نشدم که با ارزش‌هایی که شهیدان به خاطر آن جا خودشان را فدا کردند، مخالفت کنند و این موضوع نشان می‌دهد که گفتمان شهادت و از خودگذشتگی در برابر ظلم و برای وطن توسط هر فرد ایرانی، کاری ارزشمند و تابو محسوب می‌شود.

از حرفه عکاسی آن‌طور که باید جواب گرفتید؟

اگر عکاسی نکنم دچار افسردگی می‌شوم و هرچقدر به جلو حرکت می‌کنیم، احساس می‌کنم کمبود دارم و سواد من نسبت به عکاسی کم است. همیشه در پروژه‌هایی که دنبال می‌کنم پیدا کردن اسپانسر در درجه کمی از اهمیت قرار دارد بلکه بیشتر از هرچیز رسالت کار عکاس و علاقه من به عکاسی مهم است حتی اگر مجبور به خرج کردن از جیب خودم باشم.

 

* نویسنده : افشین حیدری روزنامه نگار

نظر شما