راهكارهاي هيجانزدايي در دانشآموزان
صاحبخبر - صفياله ملكي اگرچه به اشتباه احساسات و هيجانات را به يك معني در زبان فارسي Emotion ترجمه كردهاند اما اكثر روانشناسان از جمله جميز - لنگه هيجان را يك امر اجتماعي ميداند كه به صورت ادراكي - آگاهانه و يادگيري اجتماعي بوده كه از طريق تجربه از دوران كودكي در انسان حاصل ميشود. لذا هيجان بيشتر جنبه شناختي و عاطفي دارد و به صورت انتزاعي در ذهن افراد ساخته و تكوين ميگردد كه در جوامع و مكانهاي مختلف متفاوت است به طوري كه در بعضي از كشورها كودكان از سگ و ميمون ميهراسند اما در جوامع ديگر آنان را دوست دارند، نشانگر اين است كه نوع واكنش افراد به ترس از حيوانات بستگي به تجربه، آموزش و نوع شناخت آنان دارد. پس محركهاي پيرامونياي كه به مرور زمان در افراد ( از دوران كودكي) تكوين و حاصل ميشود، متفاوت است البته نه فقط در حوزه ترس بلكه در حوزههاي رفتاري مثل خشم- اضطراب - شادي- گريه و ... كه از علائم هيجان ميباشد در فرهنگها - افراد و جوامع متفاوت بوده و بستگي به نوع آموزش و تجربه آنان دارد. پس هيجان برخلاف احساسات Feeling - Sensibility- Sense-bloodو heart كه بيشتر جنبه غريزي و غير ارادي دارد، هيجان آگاهانه و ارادي ميباشد البته احساسات زمينه ساز هيجان بوده و مكمل و لازم و ملزم يكديگر هستند. اهميت هيجان هيجان چه جنبههاي مثبت آن مثل خنده و شادي و چه جنبههاي منفي آن مثل اضطراب - خشم و ... لازمه زندگي انسان ها ميباشد. هيجان مثل سوخت براي ماشين است. هيجان نوع روش برخورد مناسب با تحركهاي اجتماعي يا به اصطلاح روانشناسان محركها در افراد ميباشد كه ميتوانند به سه مدل واكنش پيدا كنند: 1- رفتاري: گريه، خنده، فرار- پنهان شدن اشك و لبخند 2- شناختي: تلقين پذيري- زودباوري- شكلگيري عادات در ذهن انسان - عصبانيت و ... 3- فيزيولوژيكي: ضربان قلب- عرق كردن- انقباض يا انبساط رگها- رنگ پريدگي و ... پس هيجان يك اختلال زيستي و ذهني و حركتي نيست بلكه يك امر مهم در سازگاري اجتماعي و تكوين شخصيت افراد است كه انسان براي سلامتي روحي و جسمي و كاهش فشارهاي رواني در مقابل تحريكهاي اجتماعي از خود واكنش نشان ميدهد. و يك نوع مصونيت و توانمندي در مقابل خطرات احتمالي محسوب ميشود. آسيبهاي هيجانگرايي منفي اگر هيجان تنظيم و به صورت علمي و منطقي و آگاهانه كنترل و هدايت گرديد، كه بيشتر وظيفه والدين دانش آموزان ميباشد، اين وظيفه خطير را بر عهده گيرند مفيد خواهد بود. اما اگر نوع مقابله با هيجان آموزش داده نشود حتي در بيشتر مواقع از طرف والدين به فرزندان منتقل شود زمينه ساز افسردگي- اختلالات رفتاري يادگيري، پرخاشگري و حتي بيماريهاي جسمي و روحي خواهد شد مطالعات و پژوهشهاي علمي در جهان نشانگر آن است كه بيشترين بيماران قلبي به خاطر افسردگي رواني ميباشد همچنين براساس يافتههاي علمي يك همبستگي معناداري بين خشم - افسردگي - اضطراب در ابتلاي به بيماري سرطان وجود دارد. 75 درصد از كساني كه مبتلا به سرطان بوده و داراي روحيه اميدواري و شادابي هستند به مدت 10 سال توانستند زنده بمانند بنابراين عشق و اميدواري به عنوان يك هيجان مي تواند در سلامتي جسمي افراد تاثيرگذار باشد. راهكارهاي هيجان زدايي در كودكان و دانش آموزان 1- پذيرش واقعيت هاي موجود: انتظارات بيش از حد والدين از فرزندان زمينه ساز اضطراب، ترس، افسردگي وپرخاشگري در كودكان ميباشد. براساس پايان نامه دكتراي با عنوان عوامل اجتماعي موثر بر مدرسه هراسي دانش آموزان شهر تهران بخش عمده اي از علت ترس از مدرسه، والدين هستند. پذيرش واقعيتهاي موجود در جامعه و ميزان تواناييهاي جسمي - شناختي اجتماعي و عاطفي كودكان مي تواند نوع و مدل كاهش هيجان و هدايت و كنترل آن را براي اولياء دانش آموزان فراهم نمايد، دكتر شعارينژاد معتقد است خلق و خوي مثل عصبانيت - اضطراب - شادي- عشق و اميدواري والدين در خانه به فرزندان منتقل ميشود و در سرنوشت و شخصيت آنان تاثيرگذار خواهد بود. 2- تنظيم هيجانات يكي از وظايف مهم معلمان و اوليا آن است كه هيجانات دانش آموزان را سركوب نكنند، سبكهاي مقابله با آن را آموزش دهند، صورت مسئله را پاك نكنند بلكه از روشهاي مسئله مدار (دنبال حل مسئله)- هيجان مدار (دنبال حل هيجان) - اضطراب مدار (دنبال دوري از اضطراب) استفاده نمايند. دانش آموزان بايد امنيت هيجان خود را در مدرسه وخانه تجربه كنند و براي اين كار نياز به تجزيه و تحليل رفتار خود دارند. چه كسي بايد اين قدرت ارزيابي هيجان خوب و مثبت و هيجان منفي را به دانش آموزان آموزش دهد؟ مكانيزمهاي دفاعي- توانايي كنترل هيجانات بايد براي كودك و دانش آموزان به صورت ادراكي آموزش و تجربه شود و در نهايت هيجانات به نحو مطلوب هدايت و كنترل شود. 3- الگوگرايي والدين و معلمان بهترين الگوي كودكان ودانشآموزان كه از نظر فرويد اثرات عميق حتي براي دوران بزرگسالي براي انسان حاصل ميشود، والدين و كسب تجربه از آنان است شفاف سازي و آگاه سازي دانش آموزان از طريق الگوسازي براي آنان ميباشد. اسلام نيز دوران تربيت را به سه دوره تقسيم بندي نموده است: 1- دوره سيد تا 7 سالگي- دوران آزادي كودك چون تربيت شديد و سخت گيرانه تاثير چنداني ندارد. 2- دوره عبد از 7 تا 14 سالگي: دوران تأديب كه كودك بايد تربيت و ادب شود. 3- دوره وزير 14 تا 21 سالگي: دوران مشورت كه بايد به نوجوانان شخصيت و به نظرات آنان ارزش قائل شد. لذا والدين و معلمان اول بايد شناخت كافي از نيازهاي رواني- جسماني- شناختي و اجتماعي و موقعيت دانش آموزان براساس توصيه اسلام و نظريه پردازان غربي (يافتههاي علمي) داشته باشند و در گفتار و عمل الگو و هيجان زدايي كودكان ودانش آموزان باشند. 4- ايجاد روحيه نشاط و اميدواري از نظر جان ديوئي روانشناس تعليم و تربيت جهاني معلم خوب كسي است كه بتواند دانش آموزان را پويا و فعال بار بياورد امروز معلم خود صرفا باسواد بودن - سخنور بودن نيست بلكه با نشاط و فعال كردن دانش آموزان در آموزش يك هنر براي يك معلم محسوب ميشود يكي از وظايف همه والدين و معلمان ا يجاد روحيه عشق- محبت- توكل به خدا- دوستي همنوع و نگرش مثبت به خود- جامعه و آينده ميباشد كه يك محرك قوي در انتخاب مسير تلاش بيشتر براي موفقيت آنان خواهد بود هر چه انگيزه مثبت و بالايي در دانش آموزان فراهم و ايجاد شود، هيجان مثبت به وجود آيد سلامتي جسمي و رواني آنان بهتر خواهد شد و اختلالات رفتاري آنان كاهش خواهد يافت. ايجاد آرامش همراه به آسايش (در حد توان ) از وظايف اصلي و بسيار مهم والدين و مدارس ميباشد كه بايد از طريق دوستي - همدلي- وحدت، مودت حاصل و به فرزندان ودانش آموزان به عنوان يك فرهنگ انتقال يابد.∎
نظر شما