روزی روزگاری همه آدمها عادت داشتند یک آلبوم عکس بزرگ و کلی عکسهای سیاه و سفید و رنگی داشته باشند. یکی از سرگرمیهای همان آدمها این بود که وقتی آخر هفتهها و تعطیلات دور هم جمع میشدند آلبومهای خود را ورق میزدند و کلی خاطرههای خوشمزه تعریف میکردند. کلی روزهای خوب و لبخندهای قشنگ با همین عکسها برای آدم زنده میشد و جان دیگری به قلب و روح میدادند. خاطره سیزدهبهدر، سفر دستهجمعی به شمال، آدمبرفی بهمنماه و کلی جشن عروسی و تولدهای مختلف که انگار همین دو یا سه ثانیه پیش برای آدم اتفاق افتاده بود. آن روزها، عکس گرفتن و دوربین داشتن و کل اعضای فامیل در یک قاب کوچک جا شدن معنی و لذت دیگری داشت، اما الان کام عکس گرفتن خیلیها تلخ شده است. عکس گرفتن و آلبوم عکس داشتن دیگر شوق و لذت قبلی را ندارد. قبلترها، ثبت لحظهها یک جور دیگر معنی میشد. یک یا دو عکس میگرفتند و الباقی زمان را به بگو و بخند میگذراندند. الان باید از تک تک کارهای روزانه یک پست اینستاگرامی بسازند و یک پانوشت «همین الان یهویی» به آن اضافه کنند که مثلاً از قبل برای فخر فروختن برنامه نداشتهاند و خیلی اتفاقی از بهترین لحظات خود عکس گرفتهاند. اصلاً اگر الان از شام و ناهار و صبحانهای که میخوری، عکس نگیری و پست نکنی از زمان عقب افتادهای و مال دوران اصحاب کهف هستی.
تصاویر لحظههای زندگی مرا از دست ندهید!
آنان فکر میکنند که اطلاعات درباره لحظه لحظه زندگیشان برای بقیه مهم است و دیگران باید بدانند که فلان شخص به فلان کشور سفر کرده است و به بهترین استخرها و رستورانهای دنیا پا گذاشته است و از همه اینها جالبتر هم وجود دارد و آن هم صفحه اینستاگرامی عکسهای یک ماهگی تا یک سالگی پسر و دختر عزیز آنها است. آخر یکی نیست بگوید این نوزاد به صفحه و لایک و قلب و پیام اینستاگرامی و مجازی نیاز دارد یا به عشق و توجه و تربیت درست و حسابی؟ یکی باید بیاید و از این آدمها بپرسد که چند وقت یک بار به خانه والدین خود میروند و به آنها سر میزنند یا چند دوست واقعی دارند و هر هفته به دور هم جمع میشوند.
تصاویر لحظههای زندگی مرا از دست ندهید!
آنان فکر میکنند که اطلاعات درباره لحظه لحظه زندگیشان برای بقیه مهم است و دیگران باید بدانند که فلان شخص به فلان کشور سفر کرده است و به بهترین استخرها و رستورانهای دنیا پا گذاشته است و از همه اینها جالبتر هم وجود دارد و آن هم صفحه اینستاگرامی عکسهای یک ماهگی تا یک سالگی پسر و دختر عزیز آنها است. آخر یکی نیست بگوید این نوزاد به صفحه و لایک و قلب و پیام اینستاگرامی و مجازی نیاز دارد یا به عشق و توجه و تربیت درست و حسابی؟ یکی باید بیاید و از این آدمها بپرسد که چند وقت یک بار به خانه والدین خود میروند و به آنها سر میزنند یا چند دوست واقعی دارند و هر هفته به دور هم جمع میشوند.
پست و پیام و لایک به معنای اجتماعی بودن نیست
ارتباط واقعی یعنی اینکه چند نفر در دنیای واقعی از من خاطره خوش دارند و میخواهند وقت خود را با من بگذرانند. ارتباط واقعی یعنی اینکه کودک من چقدر مؤدبانه حرف زدن و مؤدبانه ارتباط برقرار کردن را از من یاد گرفته است. چهار تا پست و پیام و لایک که اجتماعی بودن نیست. اگر وسیله ارتباطیای اختراع شده، برای راحتتر شدن زندگی آدمها است و نه برای دروغین و دورتر شدن رابطهها. هیچ کس از اینستاگرام و قلب و پیام مجازی نمیتواند لذت واقعی را بچشد. البته همه این کژکاریها به علت فقدان فرهنگ صحیح استفاده از فضای مجازی است. خیلی از جوامعی که چنین برنامههایی را به وجود آوردهاند کمتر از جوامع مصرفکننده وقت خود را پای فضای مجازی میگذارند و در عوض هوای دنیای واقعی را دارند و به جای بهروزرسانی اینستاگرام مشغول بهروزرسانی شخصیت و درون خود هستند. برای آنها استفاده از این ابزار ارتباطی معنی راحتتر کردن کارهای روزانه و خبررسانیهایی مفید را دارد و متوجه شدهاند که بهروز بودن واقعی در پست اینستاگرامی خلاصه نمیشود بلکه به تعداد صفحههایی که در روز مطالعه میکنند بستگی دارد. درد دارد این همه غفلت بعضی آدمها که از ۲۴ ساعت فقط چند دقیقه همدیگر را نگاه میکنند و با هم حرف میزنند. درد دارد نگاه پیرمردی که در انتظار یک لبخند واقعی از نوهاش خشک شده است. درد دارد دست مادری که با عشق چای جلوی فرزند خود میگذارد و او با حواسی پرت با قلبهای سرد به مادر خود میگوید تشکر. فقط چند دقیقه فکر کنید که قلبهای اینستاگرامی چقدر سرد و کوچک و بیجان هستند.
آنان که در دنیایی شلوغ، تنها هستند
اکثر آنهایی که به قلب و پیام اینستاگرامی اعتیاد دارند فکر میکنند هرچه تعداد بازدیدکنندگان صفحه آنها بیشتر باشد پس تنها نیستند و بسیار اجتماعیاند، در صورتی که تنهایی واقعی یعنی بین هزاران قلب مجازی غرق شدن و دنیای خود را اندازه چهار تا پیام اینستاگرامی کوچک کردن. تنهایی واقعی وقتی به وجود میآید که برای جمع کردن چند تا قلب دروغین مجبور شوی از اندام خود عکس و پست اینستاگرامی بسازی. بعضیها آنقدر بین این صفحه و آن صفحه گم شدهاند که دیگر نمیتوانند خود را در واقعیت پیدا کنند. آنقدر چشمها در پی فلان پست و فلان صفحه است که چاله جلوی پای خود را نمیبینند. بعضیها آنقدر با سرعت زیر پست دیگران قلب میگذارند که سرعت خودرو خود را فراموش میکنند و یک عمر تاوان یک لحظه غفلت را میدهند! باید از آنها پرسید به کجا شتابان؟ باید به آنها گفت که در این دنیای مجازی هیچ چیز منتظر شما نیست که چنین شتابان در آن میگردید و میگردید، اما در دنیای واقعی چشم مادر و پدر به دنبال یک نگاه گرم و یک لبخند شیرین شما است. پس کمی برای رضای خداوند هم که شده است قلب پدر و مادر خود را بچسب و قلبهای اینستاگرامی را فراموش کن.
برای لحظاتی از اینستاگرام بیرون بیاییم
بیایید برای لحظاتی اینترنت را خاموش کرده و پردههای پنجره را کنار زده و دنیای واقعی را تماشا کنیم. دیگر وقت آن رسیده است همان یک نفری باشیم که از خود میپرسید: آیا کودک من به مادر هشیار نیاز دارد یا به آلبوم عکس مجازی. دیگر باید همان شخصی باشیم که صفحه اینستاگرام را برای خبررسانی و اطلاعرسانیهای مفید استفاده میکند نه برای فخر فروختن و مدگرایی. باید همین الان پانوشتهای یهویی و توهینها و قضاوتها را پاک کنیم و به جای آن مطالب مفید را پست کنیم. وقت آن رسیده است که کاربر مفیدی در دنیای اطلاعات و ارتباطات باشیم و از عصر جدید برای بهروزرسانی شخصیت خود استفاده کنیم.
نظر شما