شناسهٔ خبر: 28172843 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

دگرخوان

صاحب‌خبر - سرمقاله «تناقض و رسوایی»/ احمد نقیب‌زاده بعضی‌ها، جمهوریخواهان را مالکان و وارثان اصلی امریکا می‌دانند که اگر کاری با توافق‌ آنها صورت گرفت، پایدار می‌ماند و اگر کاری خارج از دایره اصلی آنها یعنی سناتورها و صاحبان صنایع و نظامیان جمهوریخواه صورت گیرد، محکوم به شکست است. این دسته از ناظران همین نظر را هم به محافظه‌کاران ایرانی دارند که برنده جنگ بودند و نظام جمهوری اسلامی هم دست‌پرورده آنهاست که با هرگونه اصلاحی که مستلزم تغییر در ارکان این نظام باشد، مخالفت می‌کنند. چرا زمانی که احمدی‌نژاد در رأس کار بود و پیوسته دم از مذاکره مستقیم می‌زد، نه کسی سنگ‌اندازی می‌کرد و نه به طور جدی مخالفتی ابراز می‌داشت. طبیعی است که از این صغرا و کبرا چیدن این نتیجه حاصل می‌شود که دو جناح محافظه‌کار در هر دو کشور باید اختلافات موجود را از بین ببرند. طبعاً جان‌ کری خیانتکار آن‌طور که ترامپ می‌خواندش، نمی‌تواند چنین مهمی را به‌ نام خود ثبت کند بخصوص وقتی به‌ یاد می‌آوریم که حل مسأله ایران به گل دیپلماسی اوباما تبدیل شده بود. روحانی خوش خیال هم نمی‌تواند مدام صیحه بکشد که تحریم‌ها ترک خورده و دیگر قابل بازگشت نخواهد بود. این همیشه راستگرایان هستند که پرستیژ و نمادها برایشان مهم‌تر از واقعیات است. انتخاب روز سیزدهم آبان برای شروع تحریم‌های گسترده که مصادف با سالروز گروگانگیری اعضای سفارت امریکا است، گویا این واقعیت است که این تحقیر هنوز در ذهن راستگرایان زنده است... آیا ایرانی‌ها فرصتی را از دست دادند و قدر اوباما را ندانستند؟ گذشته‌ها گذشته و ما ضمن آنکه امیدواری خود را برای شکست ترامپ و جناحش در انتخابات مقننه آینده حفظ می‌کنیم، باید مواظب باشیم بیش از این سرنوشت کشور خود را با دمدمی مزاجی‌های ترامپ و گروه صهیونیست‌هایی که او را احاطه کرده‌اند، گره نزنیم که از منجنیق فلک سنگ فتنه می‌بارد. یادداشت «ناپایداری و ناامیدی دو پایه جنگ روانی»/ ابوالقاسم قاسم زاده ناپایدار نشان دادن مدیریت کلان و ناامید نشان دادن مردم و جامعه دو رویکرد اصلی جنگ رسانه‌ای است. در شرایط مشکلات معیشتی و اقتصادی انتخاب این دو محور برآمده از تجربه تاریخی درباره ایران است. اغلب شبکه‌های رسانه‌ای در غرب و حتی در منطقه بخصوص در کشورهای عربی به‌ صورت مستمر این مأموریت را انجام می‌دهند. هدف این است که نظام حاکم در ایران ناپایدار و مردم ناامیدند... محور مقابله با این جنگ موذیانه دو عنصر آگاهی و شفافیت است. آگاهی مردم از طریق شفافیت مدیریت کلان و رشد فرهنگی جامعه به‌دست می‌آید. مشکلات را آن گونه که واقعیت دارد، حتی اگر از ضعف‌های مدیریتی باشد، باید با مردم در میان گذاشت. دایره فساد که حوزه سلامت مدیریت اجرایی در کشور شده است باید به‌صورت شفاف و بدون اغماض با مردم در میان گذاشته شود. نظام حاکم هیچ سرمایه‌ای بالاتر از اعتماد و حمایت مردم ندارد. در جنگ روانی ـ تبلیغاتی اصل اعتماد مردم هدف‌گذاری شده است تا ناپایداری و ناامیدی را در ایران رایج کنند. آیا در ساختار ارتباطات رسانه‌ای اعم از صداو‌سیما و مطبوعات سمت‌و‌سوی آگاهی و شفافیت برای تقویت و پایداری اعتماد عمومی است یا ناخواسته در زمین حریف بازی می‌کنیم و بستر ناپایداری و ناامیدی را گسترش می‌دهیم؟... چنانچه اعتماد عمومی، به سان سال‌های نخست انقلاب به جامعه برگردد، جنگ روانی رسانه‌ای که بر بستر سستی اعتماد عمومی سوار شده است، شکست خواهد خورد. در این منازعه، پیشدستی خبری، در همه حوزه‌ها، نقش کلیدی دارد. چنانچه مردم اخبار راست را بموقع، از منابع داخلی دریافت کنند، اخبار دروغ منابع خارجی را باور نخواهند کرد. صدالبته شفافیت هزینه دارد، اما فایده آن، برای کلیت نظام بسیار بزرگتر و بیشتر از هزینه آن برای جریان‌های خاص است. سرمقاله «الزامات سیاست خارجی»/ روح‌الله اسلامی اصول بدیهی در مورد مبانی و تکنیک‌های سیاست خارجی وجود دارد. اینکه همه کشورها دنبال منافع ملی خود هستند بنابراین از آنها توقع اخلاقی بودن، اعتماد، راستگویی و فرشته مسلکی نداشته باشیم. با همه بازیگران بین‌الملل می‌توان رابطه داشت و حتی زمانی که دو کشور در جنگ به سر می‌برند منطقی و کم‌هزینه است که مراودات دیپلماتیک داشته باشند... ایران برای افغانستان همیشه پناه بوده است و اتباع افغانستان میلیونی در ایران زندگی می‌کنند. افغانستان به آب‌های آزاد دسترسی ندارد و ایران بدون پیش شرط چابهار و خط راهی برای آنها باز کرده است. اکنون سیستان و بلوچستان باید اولویت دستگاه سیاست خارجی ایران باشد و بازگشت آب به هامون و رونق کشاورزی و بهبود محیط زیست آنجا به نفع هر دو کشور است. مهم این است که هامون و وضعیت آب سیستان و بلوچستان وارد معادله سیاست خارجی ایران با افغانستان شود. در موضوع عراق نیز باید مرزهای دو کشور مشخص و در مجلس عراق تصویب شود. حساب و کتاب غرامت جنگ، کمک‌ها و... باید محاسبه شود. می‌توانیم هزینه‌ها و سرمایه‌ها را ناگهانی دریافت نکنیم، اما نمی‌توانیم همه را ببخشیم و به حساب نیاوریم و کار به جایی برسد که مرزها مشخص نباشد، باید مشخص شود چرا برخی در عراق در زمان قطع آب و برق علیه ایران شعار می‌دهند و به پرچم و کنسولگری ایران توهین می‌کنند. سیاست خارجی ایران باید در ظاهر تنش‌زدا، مبتنی‌بر روابط حسنه، اخلاقی و کاملاً متعهدانه رفتار کند، اما در واقعیت همه امور را بسنجد و هیچ موضوعی را رها نسازد. آنچه اکنون به‌نظر می‌رسد در حال روی دادن است و بخصوص مرزنشینان را اذیت و منافع ملی کشور را دچار آسیب ساخته است، رویکردهای صفر و صدی است که یا تنش‌زدایی محض یا قطع ارتباط را دستور کار قرار داده‌اند. «ضرورت‌های امروز عاشورا»/ احمد حسینی محتوای سخنرانی‌ها که در بهترین شکل آن، سخنران محترم بجای پرداختن به زندگی و سیره اباعبدالله، به‌طور مکرر از کرامات بزرگانی از علما داستان‌هایی شگفت نقل می‌کنند و به گونه‌ای آن را به عاشورا وصل می‌نمایند که برای اهل مجلس غیر از حیرانی و برای جوانان بجز رفتن به‌دنبال ریاضت‌های آنچنانی و در نهایت کج راهی و توسل به خرافات حاصلی ندارد. یا در شکل مرسوم و سازمان یافته آن تسویه حساب‌های سیاسی با جناح رقیب و خلق شمر و یزید و ابن زیاد و... در توصیف مخالفان خود و سوق دادن افکار عزاداران حسینی به مصادیق این سخنان سعی وافر می‌نمایند. و آنچه درکل فراموش می‌شود حسین مظلوم است. همان جریانی که در روزگاری نه چندان دور با تشبیه بزرگانی مثل مرحوم هاشمی و دیگران به طلحه و زبیر، خودشان را در جایگاه امیر مؤمنان می‌دیدند این روزها جایگاه سرور شهیدان را اشغال کرده‌اند. در عاشورای سال 61 هجری حضرت اباعبد‌الله 57 ساله بودند و متأسفانه در کمتر منبری از رخدادها و سیره آن حضرت و احادیث انسان ساز و نورانی ایشان در این سال‌های طولانی سخن گفته می‌شود، گویی آن حضرت اول محرم به دنیا آمده و روز عاشورا هم شهید شده‌اند و این خود مظلومیتی مضاعف است. در این میان گروهی نیز هستند که با چشم پوشی از سبک عزاداری سنتی آن را در قالب‌هایی روشنفکرانه و بقول خودشان امروزی مطرح می‌کنند که این هم به نوعی انحراف محسوب می‌شود و همواره نتیجه افراط گرایش به تفریط بوده است. سرمقاله «یکدل باش اگر با حسین(ع) ره می‌سپاری...»/ محمد ایمانی نمی‌شود به قول رئیس‌فراکسیون کذا (معاون رئیس جمهوری در دولت مدعی اصلاح‌طلبی) با معاندان فرومایه در حد «گوگوش تا سروش» ائتلاف کرد و درعین حال از انقلاب و اسلام دم زد. نمی‌شود یک سال مدعی شد داستان کربلا داستان مذاکره و سازش است و سالی دیگر گفت «کربلا و محرم یادآور فداکاری و ایثار و درس‌آموز ماست که چگونه باید ایستادگی، استقامت و فداکاری کرد. داستان کربلا داستان ایستادگی و مقاومت و تسلیم نشدن است.» امام حسین درس عزت و ایستادگی داد حتی زیر سم اسب‌های دشمن. آنها که گفتند خزانه خالی است و امریکا می‌تواند ظرف پنج دقیقه تمام توان نظامی ما را نابود کند و نسخه انفعال و تحمیل‌پذیری پیچیدند، باید تناقضات بزرگ خود با گفتمان سالار آزادگان را حل کنند. همان‌ها اگر به لوازم گفتمان مقاومت عمل کرده بودند، خسارت محض را برای کشور به ارمغان نمی‌آوردند.... مکتبی که تربیت شده آن، جهاد شهادت را «احلی من‌العسل» می‌داند، با ترس از تهدید و جنگ دشمن یا ترساندن مردم از این طریق قابل جمع نیست.

نظر شما