جوانآنلاین : خواهناخواه جایزه اسکار و اینکه سینمای ایران در خاک آمریکا جایزه بگیرد، برای مدیران سینمای ایران مهم بوده و هست. این علاقهمندی، اتفاقا بعد از دوبار جایزه گرفتن فیلمهای اصغر فرهادی در آکادمی اسکار بیشتر هم شد. دو روز قبل، فیلمسینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» بهعنوان نماینده سینمای ایران برای حضور در رقابت جوایز اسکار معرفی شد. فارغ از همه بحثهایی که هر سال موضعگیری مدیران فرهنگی نسبت به این جایزه وجود دارد؛ شکل انتخاب این جایزه، هرساله مورد بحث رسانههاست. امسال که بحثها با معرفی اعضای هیات انتخاب جایزه اسکار شروع شد، حتی کانون کارگردانان سینمای ایران طی نامهای از بنیاد سینمایی فارابی و سازمان سینمایی ارشاد تقاضا کرده بود تا روال انتخاب فیلم برای مراسم اسکار به خانه سینما بازگردد اما بنیاد سینمایی فارابی نپذیرفت و سرانجام مقرر شد کمیتهای برای انتخاب و معرفی فیلم به مراسم اسکار تشکیل شود و اعضای آن را خانه سینما معرفی کند. با رائد فریدزاده، دبیر شورای عالی بینالملل سینمای ایران و سخنگوی کمیته انتخاب نماینده ایران برای مراسم اسکار، درباره وضعیت انتخاب این نماینده مراسم اسکار 2019 گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
معیار انتخاب افراد برای هیات هشت نفرهای که فیلم ایرانی ارسال شده به اسکار را مشخص کردند، چه چیزی بود؟
روال هر سال انتخاب نمایندگان سینمای ایران برای اسکار به این شکل است که خانه سینما لیستی را به سازمان سینمایی پیشنهاد میدهد. افرادی که در این لیست حضور دارند نباید در طول یک سال گذشته در فیلمی که در لیست فیلمهای منتخب مطرح میشود، مشارکت داشته باشند. چنین فهرستی در سالهای مختلف، متشکل از هفت یا هشت نفر بوده و تنها معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان نماینده سازمان سینمایی و بنیاد فارابی معرفی میشود و در جلسات شرکت میکند. امسال هم بنده بهعنوان دبیر شورایعالی بینالملل سینمای ایران و معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی تنها عضو حقوقی هیات انتخاب بودم.
به نظر شما وزن افرادی که در این هیات قرار گرفتند به لحاظ تاثیرگذاری بر آرا، به یک اندازه است؟
قطعا افرادی که در این لیست هستند اگر دقت بفرمایید جزء افراد سرشناس و صاحبنام عرصه سینما خواهید یافت که سوابق درخشانی دارند. اینها افراد وزینی هستند. برآیند آرا را همه اعضا قبول دارند. من هم بهعنوان یک شخص حقیقی یا حقوقی قرار نیست درباره یک رای حرف بزنم.
هدف کلی بنیادسینمایی فارابی از ارسال فیلم به اسکار چیست؟ آیا قرار است تصویر خاصی از ایران نمایش داده شود یا هدف جایزه گرفتن است و اینکه فیلمسازان خودمان را راضی کنیم و آنها را تشویق کرده باشیم؟
اگر به بیانیهای که هیات انتخاب منتشر کرد دقت کنید، بخش زیادی از پرسشهای شما در آنجا لحاظ شده است. امروزه سینما فقط حضور رقابتی یک فیلم در عرصه هنری نیست، بلکه یک ابزار در خدمت دیپلماسی فرهنگی است که برای جمهوری اسلامی ایران نامآوری میکند و پرچم ایران را در عرصههای مختلف بینالمللی برافراشته نگاه میدارد. معرفی فیلم به اسکار هم از این قاعده مستثنی نیست، یک امکانی است برای معرفی بخشی از فرهنگ ما. همچنین مراسم اسکار هم فرصتی مغتنم برای ابراز عقیده و بیان دیدگاه است.
فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» قرار است چه پیامی را برای آمریکاییها داشته باشد و چه محتوایی را از طرف ما به آنها ابلاغ کند؟
بیشتر از محتوا، خود نفس این حضور قابل اعتناست؛ یعنی شما در حقیقت بخشی از تاریخ و فرهنگ خودتان را به واسطه یک فیلم میتوانید به عرصه بینالمللی عرضه بکنید تا دیده شود. این امکان و قابلیتی است که حتما باید از آن به نحواحسن استفاده شود.
این حضور که خیلی سال است مسالهاش حل شده و ما هر سال در اسکار شرکت میکنیم. در حال حاضر انتخاب این فیلم از بین فیلمهای «شماره ۱۷ سهیلا» و «تنگه ابوقریب» مورد سوال است که طبق همان بیانیه هیات انتخاب که اشاره فرمودید، قرار است دیپلماسی فرهنگی را بهعنوان تابعی از دیپلماسی عمومی پی بگیرد. با توجه به اینها «بدون تاریخ، بدون امضا» قرار است چه کارکردی داشته باشد و حامل چه پیامی از طرف ما باشد؟و وجه ممیز این فیلم نسبت به دو اثر دیگری که انتخاب نشدند چیست؟
معیارهایی که برای انتخاب این فیلم وجود داشت را میتوان تعمیم داد به 110 فیلمی که سال گذشته در سینمای ایران تولید شدند. اما به هر حال اعضای هیات انتخاب هم میتوانند صاحب سلایق و علایق متفاوتی باشند. این هیات با این اعضا، نهایتا به این نتیجه رسید که فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» میتواند در عرصه رقابت با بقیه فیلمها نماینده شایستهای از ایران باشد؛ یعنی توان بالای رقابتی با فیلمهای دیگر برای اسکار، وجه ممیز «بدون تاریخ، بدون امضا» بود. معیارهای متفاوتی در این زمینه وجود دارد و یکی از آنها این است که بتوانید یک فیلم را خوب عرضه کنید. عرضه و پخش بینالمللی فیلم خیلی مهم است. «بدون تاریخ، بدون امضا» جزء معدود فیلمهایی بود که پخشکننده بینالمللی در آمریکای شمالی داشت. بقیه فیلمها متاسفانه تا این لحظه اگر هم پخشکننده جهانی داشتند، به قدرت و قوت پخشکننده این فیلم نبود. اگر شما یک فیلم خیلی خوب و ارزشمندی هم داشته باشید اما پخشکننده مناسب پشت آن قرار نگیرد آن فیلم هیچوقت دیده نخواهد شد و به آن مرحله هم نمیرسد که مورد قضاوت قرار بگیرد. از طرف دیگر جوایز متعددی که این فیلم کسب کرده و آن را در عرصه بینالمللی شناسانده و نقدهای مثبتی که در جایجای دنیا برای آن به رشته تحریر درآمده است، زمینههای موثری را فراهم میکنند که میتواند به موفقیت این فیلم بینجامد.
یعنی پیشبینی میکنید که این فیلم در اسکار شانسی برای نامزدی یا جایزه داشته باشد؟
آنچه اشاره کردم لزوما به معنای این نیست که این فیلم در اسکار موفق میشود. معنای این سخن این است که امکان مورد قضاوت قرار گرفتن و دیده شدن «بدون تاریخ، بدون امضا» به دلیل آنچه بیان شد، نسبت به سایر فیلمها بالاتر است.
یعنی شما بهعنوان یک مقام حقوقی از نفس ارسال فیلم به اسکار حمایت میکنید و در مورد انتخاب این فیلم بخصوص، میفرمایید این انتخاب به عهده افراد دیگر است؟
با اینکه من به شما عرض کردم عضو حقوقی هیات بودم؛ ولی عضوی از کمیته منتخب هم هستم و از برآیند و نتیجه نهایی آرای آن دفاع میکنم. بحث من این است که فراتر از ارسال صرف یک فیلم به مراسمی سینمایی، این کار یک فرصت مناسب برای فعالیت در عرصه دیپلماسی فرهنگی است که باید از آن حداکثر استفاده را کرد.
این بحث قدیمی که یک فیلم ایرانی در مجامع بینالمللی حضور پیدا کند و ما احساس کنیم این فیلم سیاه است، در مورد فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» خیلی قابل توجه است. در پیوند با مبحث دیپلماسی فرهنگی که شما مطرح کردید، ارسال چنین فیلمی چه توجیهی داشت؟
تشخیص اینکه آیا این فیلم سیاه است یا نه را فکر میکنم بهتر است به عهده منتقدان بگذاریم.
سیاه بودن فیلم ایراد ندارد. مساله این است که آن را قرار است به دیگران نشان بدهیم یا نه؟
من فکر میکنم مساله مهمی که در این بین فراموش شده این نکته است که ما جایگاه و زاویه دیدمان را تعمیم میدهیم به جایگاهی که گویا تمام مخاطبان جهانی از همین زاویه دید ما دارند یک فیلم را نگاه میکنند. خیلی متفاوت است که شما با چه پسزمینه فرهنگی و تاریخی و براساس چه مقتضیات زمانی و مکانی با یک اثر هنری مواجه میشوید. الزاما آنگونه که من بهعنوان یک ایرانی، نشانههای یک فیلم را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهم، این یک امر عمومی نیست که بقیه هم همانگونه فیلم را ارزیابی کنند.
با توجه به همه اینها معیاری وجود ندارد که بدانیم آیا یک فیلم تصویر سیاهی از ما نشان میدهد یا نه؟
به نظر من تلخی یک فیلم دال بر سیاهنمایی آن نیست. یک فیلم میتواند بهشدت تلخ باشد، اما با استفاده از همین ابزار شما را به فکر و اندیشه وادار کند. چنین فیلمی همین که به شما تلنگری میزند و از روند عادی و معمولی زندگی خارجتان میکند، ناچار میشوید به پرسشی که مطرح کرده بیندیشید.
در بین سه فیلم نهایی برای فرستادن به آکادمی اسکار، «تنگه ابوقریب» هم حضور داشت. ممکن است سال بعد این فیلم بهعنوان نماینده ایران به اسکار برود؟
خیر. طبق مقررات اسکار، فیلمی که به این مراسم فرستاده میشود، باید حداقل یک هفته در همان سال اکران شده باشد. بنابراین شما میتوانید فقط از بین فیلمهایی که در سال گذشته اکران شده، یک فیلم را به این مراسم بفرستید.
جوانآنلاین : خواهناخواه جایزه اسکار و اینکه سینمای ایران در خاک آمریکا جایزه بگیرد، برای مدیران سینمای ایران مهم بوده و هست. این علاقهمندی، اتفاقا بعد از دوبار جایزه گرفتن فیلمهای اصغر فرهادی در آکادمی اسکار بیشتر هم شد. دو روز قبل، فیلمسینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» بهعنوان نماینده سینمای ایران برای حضور در رقابت جوایز اسکار معرفی شد. فارغ از همه بحثهایی که هر سال موضعگیری مدیران فرهنگی نسبت به این جایزه وجود دارد؛ شکل انتخاب این جایزه، هرساله مورد بحث رسانههاست. امسال که بحثها با معرفی اعضای هیات انتخاب جایزه اسکار شروع شد، حتی کانون کارگردانان سینمای ایران طی نامهای از بنیاد سینمایی فارابی و سازمان سینمایی ارشاد تقاضا کرده بود تا روال انتخاب فیلم برای مراسم اسکار به خانه سینما بازگردد اما بنیاد سینمایی فارابی نپذیرفت و سرانجام مقرر شد کمیتهای برای انتخاب و معرفی فیلم به مراسم اسکار تشکیل شود و اعضای آن را خانه سینما معرفی کند. با رائد فریدزاده، دبیر شورای عالی بینالملل سینمای ایران و سخنگوی کمیته انتخاب نماینده ایران برای مراسم اسکار، درباره وضعیت انتخاب این نماینده مراسم اسکار 2019 گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
معیار انتخاب افراد برای هیات هشت نفرهای که فیلم ایرانی ارسال شده به اسکار را مشخص کردند، چه چیزی بود؟
روال هر سال انتخاب نمایندگان سینمای ایران برای اسکار به این شکل است که خانه سینما لیستی را به سازمان سینمایی پیشنهاد میدهد. افرادی که در این لیست حضور دارند نباید در طول یک سال گذشته در فیلمی که در لیست فیلمهای منتخب مطرح میشود، مشارکت داشته باشند. چنین فهرستی در سالهای مختلف، متشکل از هفت یا هشت نفر بوده و تنها معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان نماینده سازمان سینمایی و بنیاد فارابی معرفی میشود و در جلسات شرکت میکند. امسال هم بنده بهعنوان دبیر شورایعالی بینالملل سینمای ایران و معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی تنها عضو حقوقی هیات انتخاب بودم.
به نظر شما وزن افرادی که در این هیات قرار گرفتند به لحاظ تاثیرگذاری بر آرا، به یک اندازه است؟
قطعا افرادی که در این لیست هستند اگر دقت بفرمایید جزء افراد سرشناس و صاحبنام عرصه سینما خواهید یافت که سوابق درخشانی دارند. اینها افراد وزینی هستند. برآیند آرا را همه اعضا قبول دارند. من هم بهعنوان یک شخص حقیقی یا حقوقی قرار نیست درباره یک رای حرف بزنم.
هدف کلی بنیادسینمایی فارابی از ارسال فیلم به اسکار چیست؟ آیا قرار است تصویر خاصی از ایران نمایش داده شود یا هدف جایزه گرفتن است و اینکه فیلمسازان خودمان را راضی کنیم و آنها را تشویق کرده باشیم؟
اگر به بیانیهای که هیات انتخاب منتشر کرد دقت کنید، بخش زیادی از پرسشهای شما در آنجا لحاظ شده است. امروزه سینما فقط حضور رقابتی یک فیلم در عرصه هنری نیست، بلکه یک ابزار در خدمت دیپلماسی فرهنگی است که برای جمهوری اسلامی ایران نامآوری میکند و پرچم ایران را در عرصههای مختلف بینالمللی برافراشته نگاه میدارد. معرفی فیلم به اسکار هم از این قاعده مستثنی نیست، یک امکانی است برای معرفی بخشی از فرهنگ ما. همچنین مراسم اسکار هم فرصتی مغتنم برای ابراز عقیده و بیان دیدگاه است.
فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» قرار است چه پیامی را برای آمریکاییها داشته باشد و چه محتوایی را از طرف ما به آنها ابلاغ کند؟
بیشتر از محتوا، خود نفس این حضور قابل اعتناست؛ یعنی شما در حقیقت بخشی از تاریخ و فرهنگ خودتان را به واسطه یک فیلم میتوانید به عرصه بینالمللی عرضه بکنید تا دیده شود. این امکان و قابلیتی است که حتما باید از آن به نحواحسن استفاده شود.
این حضور که خیلی سال است مسالهاش حل شده و ما هر سال در اسکار شرکت میکنیم. در حال حاضر انتخاب این فیلم از بین فیلمهای «شماره ۱۷ سهیلا» و «تنگه ابوقریب» مورد سوال است که طبق همان بیانیه هیات انتخاب که اشاره فرمودید، قرار است دیپلماسی فرهنگی را بهعنوان تابعی از دیپلماسی عمومی پی بگیرد. با توجه به اینها «بدون تاریخ، بدون امضا» قرار است چه کارکردی داشته باشد و حامل چه پیامی از طرف ما باشد؟و وجه ممیز این فیلم نسبت به دو اثر دیگری که انتخاب نشدند چیست؟
معیارهایی که برای انتخاب این فیلم وجود داشت را میتوان تعمیم داد به 110 فیلمی که سال گذشته در سینمای ایران تولید شدند. اما به هر حال اعضای هیات انتخاب هم میتوانند صاحب سلایق و علایق متفاوتی باشند. این هیات با این اعضا، نهایتا به این نتیجه رسید که فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» میتواند در عرصه رقابت با بقیه فیلمها نماینده شایستهای از ایران باشد؛ یعنی توان بالای رقابتی با فیلمهای دیگر برای اسکار، وجه ممیز «بدون تاریخ، بدون امضا» بود. معیارهای متفاوتی در این زمینه وجود دارد و یکی از آنها این است که بتوانید یک فیلم را خوب عرضه کنید. عرضه و پخش بینالمللی فیلم خیلی مهم است. «بدون تاریخ، بدون امضا» جزء معدود فیلمهایی بود که پخشکننده بینالمللی در آمریکای شمالی داشت. بقیه فیلمها متاسفانه تا این لحظه اگر هم پخشکننده جهانی داشتند، به قدرت و قوت پخشکننده این فیلم نبود. اگر شما یک فیلم خیلی خوب و ارزشمندی هم داشته باشید اما پخشکننده مناسب پشت آن قرار نگیرد آن فیلم هیچوقت دیده نخواهد شد و به آن مرحله هم نمیرسد که مورد قضاوت قرار بگیرد. از طرف دیگر جوایز متعددی که این فیلم کسب کرده و آن را در عرصه بینالمللی شناسانده و نقدهای مثبتی که در جایجای دنیا برای آن به رشته تحریر درآمده است، زمینههای موثری را فراهم میکنند که میتواند به موفقیت این فیلم بینجامد.
یعنی پیشبینی میکنید که این فیلم در اسکار شانسی برای نامزدی یا جایزه داشته باشد؟
آنچه اشاره کردم لزوما به معنای این نیست که این فیلم در اسکار موفق میشود. معنای این سخن این است که امکان مورد قضاوت قرار گرفتن و دیده شدن «بدون تاریخ، بدون امضا» به دلیل آنچه بیان شد، نسبت به سایر فیلمها بالاتر است.
یعنی شما بهعنوان یک مقام حقوقی از نفس ارسال فیلم به اسکار حمایت میکنید و در مورد انتخاب این فیلم بخصوص، میفرمایید این انتخاب به عهده افراد دیگر است؟
با اینکه من به شما عرض کردم عضو حقوقی هیات بودم؛ ولی عضوی از کمیته منتخب هم هستم و از برآیند و نتیجه نهایی آرای آن دفاع میکنم. بحث من این است که فراتر از ارسال صرف یک فیلم به مراسمی سینمایی، این کار یک فرصت مناسب برای فعالیت در عرصه دیپلماسی فرهنگی است که باید از آن حداکثر استفاده را کرد.
این بحث قدیمی که یک فیلم ایرانی در مجامع بینالمللی حضور پیدا کند و ما احساس کنیم این فیلم سیاه است، در مورد فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» خیلی قابل توجه است. در پیوند با مبحث دیپلماسی فرهنگی که شما مطرح کردید، ارسال چنین فیلمی چه توجیهی داشت؟
تشخیص اینکه آیا این فیلم سیاه است یا نه را فکر میکنم بهتر است به عهده منتقدان بگذاریم.
سیاه بودن فیلم ایراد ندارد. مساله این است که آن را قرار است به دیگران نشان بدهیم یا نه؟
من فکر میکنم مساله مهمی که در این بین فراموش شده این نکته است که ما جایگاه و زاویه دیدمان را تعمیم میدهیم به جایگاهی که گویا تمام مخاطبان جهانی از همین زاویه دید ما دارند یک فیلم را نگاه میکنند. خیلی متفاوت است که شما با چه پسزمینه فرهنگی و تاریخی و براساس چه مقتضیات زمانی و مکانی با یک اثر هنری مواجه میشوید. الزاما آنگونه که من بهعنوان یک ایرانی، نشانههای یک فیلم را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهم، این یک امر عمومی نیست که بقیه هم همانگونه فیلم را ارزیابی کنند.
با توجه به همه اینها معیاری وجود ندارد که بدانیم آیا یک فیلم تصویر سیاهی از ما نشان میدهد یا نه؟
به نظر من تلخی یک فیلم دال بر سیاهنمایی آن نیست. یک فیلم میتواند بهشدت تلخ باشد، اما با استفاده از همین ابزار شما را به فکر و اندیشه وادار کند. چنین فیلمی همین که به شما تلنگری میزند و از روند عادی و معمولی زندگی خارجتان میکند، ناچار میشوید به پرسشی که مطرح کرده بیندیشید.
در بین سه فیلم نهایی برای فرستادن به آکادمی اسکار، «تنگه ابوقریب» هم حضور داشت. ممکن است سال بعد این فیلم بهعنوان نماینده ایران به اسکار برود؟
خیر. طبق مقررات اسکار، فیلمی که به این مراسم فرستاده میشود، باید حداقل یک هفته در همان سال اکران شده باشد. بنابراین شما میتوانید فقط از بین فیلمهایی که در سال گذشته اکران شده، یک فیلم را به این مراسم بفرستید.
نظر شما