خبرگزاری تقریب: 12 شهریور در تقویم ایرانی سالروز مبارزه با استعمار انگلیس نامگذاری شده است؛ روزی که در سال 1294 رئیسعلی دلواری فرمانده نیروهای مقاومت تنگستان در برابر نیروهای انگلیسی به شهادت رسید و به همین دلیل سالروز کشته شدن وی در تقویم به نام روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس نامگذاری شده است.
*پرده اول/ استعمار نظامی انگلیس
در روز 8 آگوست 1915 نیروهای انگلیسی بدون مقدمه و اخطار قبلی و اعلام جنگ به دولت ایران، در بوشهر پیاده شدند. آنان که قبلاً جزایر خلیج فارس را متصرف شده بودند، بوشهر را که علاوه بر موقعیت ژئوپولتیک، مرکز عمده مبادلات تجاری و صادرات و واردات با شبه جزیره هند و شیخ نشین های حوزه خلیج فارس و کشورهای اروپائی بویژه انگلستان و آلمان بود، به اشغال درآوردند.
این اقدام، مرزنشینان غیور تنگستانی را که در گذشتۀ نه چندان دور تا یکی دو سال قبل از جنگ جهانی اوّل سابقۀ برخورد و مقابله با نیروهای تجاوزگر داشتند، به عکس العمل واداشت. رئیس علی دلواری (۱۲۶۱-۱۲۹۴ خورشیدی) در نوک پیکان حمله به اشغالگران قرار گرفت.
از خود گذشتگی نهضت جنوب ایران به جلوداری رئیس علی دلواری و همراهی و همگامی سران قبایل تنگستان، بوشهر، دشتی و دشتستان در جریان جنگ بین الملل اوّل، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم جنوب ایران بشمار می رود.
در گیرودار حمله انگلیسیها به بوشهر هنگامی که رئیسعلی در محلی به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیسیها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسید.
البته معمولاً مورخین، دخالت انگلیس در کشور ما را از زمان جنگ ایران با انگلیس در هرات می دانند که به شکست ایران و از دست دادن هرات انجامید. همان گونه که دخالت روس را در اوضاع ایران، از زمان شکست ایران در جنگ قفقاز و سقوط و جدایی آن سرزمین از ایران، و قرارداد ننگین «ترکمن چای» میدانند که هر دو شکست در زمان فتحعلیشاه اتفاق افتاد.
*پرده دوم/ استعمار نو وفرقهسازی
از سوی دیگر با توجه به نقشآفرینیهای متعدد انگلستان در کشورمان در 100 سال اخیر و فرقهسازی و تفرقه مذهبی بین ملتهای مسلمان در این گزارش به بررسی نقش استعمار انگلیس پرداختهایم.
در واقع فرقه سازي و جلوه دادن آن به عنوان جنبشهاي اجتماعي، يكي از حربههايی بوده كه انگلستان در دوران تسلط خود بر بخش عظيمي از جغرافياي جهان، براي تقويت این سلطه از آن بهره برد.
اين حركت در مناطق مختلف داراي اشكال گوناگون بود و به فراخور شرايط محيطي و آداب و رسوم و سنن مردم بومي اجرا ميشده است که از آن نمونه میتوان به وهابيگري، قادیانیگری، بابیت و بهائیت اشاره کرد.
محسن اسلامی - استاد دانشگاه و رایزن سابق فرهنگی ایران در سازمان ملل دراین باره معتقد است: درخصوص سیاستهای انگلستان در خاورمیانه باید به این نکته توجه کنیم که سیاست انگلستان یک سیاست راهبردی است و به گونهای طراحی شده که در حقیقت افقهای دوردست را از سدههای پیش میبیند و به نوعی با نگاه به آینده سیاست خودش را تنظیم میکند.
به همین جهت طبعا مطالعه گستردهای از ناحیه انگلستان درخصوص مناطق خاورمیانه صورت گرفت؛ مطالعهای کاملا کاربردی و برگرفته از جامعهشناسی دقیق ملتهای منطقه. اگر درخصوص قرارداد سال 1917 که در حقیقت به تقسیم ممالک دولت عثمانی مربوط میشود نگاه کنیم با همین تفکر برنامهریزی شده اقدام به تقسیم سرزمینهای عربی عثمانی کرد و به گونهای طراحی را دنبال کرد که همواره برنامه بلندمدت حضور خود در منطقه خاورمیانه فراهم شود.
ملتهای خاورمیانه به مذهب به عنوان یک اولویت مهم نگاه میکنند و مسائل مذهبی در راس امور این ملتهاست.
*نقش تاریخی بریتانیا در فتنهگری مذهبی
انگلیسیها در طول تاریخ با همین رویکرد به مذهب میپردازند و نقش و مقوله مذهب به عنوان یکی از مقولههای مهم در راستای هژمونی انگلستان تعریف میشود.
وقتی وهابیت در منطقه ظهور میکند این امر چیزی نیست مگر مولود پشتیبانی گسترده دولت انگلستان درخصوص وجود یک تفکر، اعتقاد و عقیده برای پشتیبانی منافع بریتانیای کبیر یا وقتی صحبت از بهائیت میشود باز هم نگاههای پشتیبان دولت انگلستان دیده میشود؛ چراکه مذهب نقش اصلی را در تحولات خاورمیانه ایفا میکند و مردم با مذهب پیوند خوردهاند و مذهب میتواند احساسات مردم خاورمیانه را تحریک کند.
از این رو یکی دیگر از ابزارهای دولت انگلستان درخصوص تفرقه مذهبی و تحریک احساسات مذهبی فرق مختلف چه اهل سنت، چه شیعه، چه درون اهل سنت یا درون شیعه یا در دو کمپ شیعه و سنی است و همه اینها را دولت انگلستان به صورت حرفهای در طول تاریخ دنبال کرده است.
بنابراین کم و بیش تفرقه مذهبی به عنوان یک اصل در سیاستهای انگلستان شناخته میشود و با اتفاقاتی که سال 2011 در جهان اسلام افتاد و عموما هم به جهت دولتها یا حکام مستبد عربی این اتفاق رقم خورد، دولت انگلستان باز پرونده اختلافات مذهبی را فراهم کرد.
*سواستفاده انگلستان از اختلافات مذهبی در جریان بیداری اسلامی
به معنای دیگر پرونده اختلافات مذهبی روی صحنه آمد و از جریان ناآرام و خیزشهای موجودی که در کشورهای عربی به هر حال شاهد آن بودیم بهرهبرداری مذهبی کرد و نظام مذهبی را به سرعت جایگزین آرمانهای بلند اجتماعی ـ سیاسی مردم کرد.
چیزی که در حال حاضر در حوزه گروههای تکفیری شاهدش هستیم چیزی جز اولویت پیدا کردن مذهب در فضاهای سیاسی ـ اجتماعی به گونهای که نزاعهای مذهبی را در قالب نزاعهای اصلی در خاورمیانه ظاهر کرده و آنچه فراموش شده در حقیقت آرمانهای بلند سیاسی اجتماعی آزادیخواهانه انقلابهای عربی در سال 2011 است.
متاسفانه پایین بودن سطح آگاهی جامعه اسلامی نسبت به استراتژی دولت انگلستان هنوز هم وجود دارد، هنوز در اهل سنت دیدگاهی وجود دارد با سیاست دولت انگلستان در حوزه مذهب همراه است و در تشیع نیز برخی همان نسخههای انگلستان برای حوزه مذهب را تایید میکنند.
بنابراین این امر نشان میدهد جوامع اسلامی هنوز به آن شرایط مطلوب از جهت آگاهی نرسیدهاند و نمونه این کم اطلاعی را میتوان موج سازی اخیر رسانههای خارجی در اتهام زنی به زائران عراقی در مشهد دانست.
*تخریب زائران عراقی در مشهد از روزنامه انگلیسی گاردین آغاز شد
در همین زمینه علیرضا رشیدیان استاندار خراسان رضوی معتقد است: تخریب وجهه مشهد با سفارش سعودیها و از روزنامه انگلیسی گاردین آغاز شد و عده ای نیز در داخل کشور بلندگوی دشمن در این زمینه شدهاند.
رشیدیان همچنین تاکید کرده است: دشمن تلاش می کند در آستانه اربعین حسینی به سیاه نمایی پرداخته و رابطه بین ایران و عراق و مردم دو کشور را تیره کند.
* اتحاد ملت ایران و عراق برای انگلیس یک کابوس است
از سوی دیگر با توجه به خبرسازی برخی رسانهها علیه زائران عراقی در مشهد مسعود رضایی پژوهشگر برجسته تاريخ معاصر معتقد است: انگلیس استاد تفرقهانگیزی و توطئهچینی است و آنها در این زمینه سابقه 200 ساله دارند و از اتاق فکر و ستاد عملیاتی بسیار ورزیده برخوردار هستند.
این پژوهشگر تاريخ معاصر میگوید: اتحاد مردم ایران و عراق یک کابوس برای انگلیس است چراکه ملت ایران و عراق در صورت اتحاد و همدلی میتوانند منافع و نفوذ انگلیس در منطقه را کم کنند و یک جریان اسلامی و انقلابی و ضداستعماری و ضد صهیونیستی شکل دهند و از این رو آمریکا و انگلیس سعی دارند با ایجاد تفرقهآفرینی و حتی ایجاد خصومت و تنفر جلوی این موج را بگیرند.
بنابراین تفرقه افکنی را میتوان راهبرد اصلی انگلستان دانست که هرگاه که یک ندای جداییطلبانه یا تفرقهافکنانه در مذهب شیعه و دین اسلام به وجود آمد، حامی بزرگ و اصلی آن انگلیس است و در همین پارادایم آنها به دامن زدن اختلافات شیعه و سنی اهتمام ویژه داشته و دارند و شایعه اخیر مشهد هم پایان این سیاست تفرقه نخواهد بود.
نظر شما