تلخي ها و شيريني هاي حرفه خبرنگاري
صاحبخبر - اشاره: خبرنگار، کسي است که روشنگري و پرسشگري را به خوبي مي داند و براي اغناي ذهن جامعه از قدرت قلم و فکر خود بهره مي برد. به گزارش پايگاه اطلاع رساني صدا و سيما، بيست سال پيش در 17 مرداد سال 77، هشت ديپلمات و خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران در مزارشريف افغانستان به دست تروريستهاي طالبان، ناجوانمردانه به شهادت رسيدند. از آن روز تا به حال 17 مرداد به ياد محمود صارمي، خبرنگاري که در مزارشريف شهيد شد، روز خبرنگار ناميده ميشود. به همين مناسبت، تعدادي از خبرنگاران معاونتهاي صدا، برون مرزي و سياسي صدا و سيما، تلخي ها و شيرين هاي حرفه شان را بيان کردند، که ماحصل آن تقديم حضورتان مي شود؛ * علي اصغر نادرپور - گزارشگر پيشکسوت راديو: ثبت تصوير يک اتفاق، آن را مانا ميکند، اما يک گزارش راديويي چرا و چگونه مي تواند مانا شود؟ به نظر من، هوش و گوش و چشم و زبان گزارشگر، کسي که مي بيند، ميشنود و مي خواهد آن را بازگو کند، بايد بسيار ورزيده باشد؛ يعني بايد نگاهي تيزبين داشته باشد. گزارشگر فعال و پويا، دقيق ميبيند، آن را در ذهن پرداخت ميکند و بعد زبان و کلمات است که بار اين همه را به دوش ميکشد. گزارشگر زنده و هوشيار، خود به تنهايي يک برنامهساز است. بعد از چشم و هوش و گوش، آنچه گزارشگر را مسلح ميکند کلمات است؛ چراکه تمام آن همه بار معنايي و ديداري چشم و هوش و گوش را کلمات به دوش ميکشند. اساسيترين زاويه کار گزارش، مخاطبشناسي است. اگر گزارشگر معرفت اين را داشته باشد که با قشرهاي مختلف جامعه چگونه ارتباط برقرار کند به اصل هدف زده است. * ناصر يوسفيان - گزارشگر برنامههاي علمي و پزشکي راديو جوان: گزارشگري را ميتوان با شعر و شاعري مقايسه کرد. شاعر بايد اطلاع وسيعي از تاريخ و شعر کشورش داشته باشد تا بتواند شعري را بسرايد که ماندگار باشد. گزارشگر، نماينده سازمان است. نحوه صحبت کردن و ميزان سوادش در هر زمينهاي که ميخواهد گزارش بگيرد، نوع لباس و... البته مهم است. براي اينکه او در بين مردم و مراسم مختلف که مقامات حضور دارند، حاضر ميشود بايد به اخبار روز تسلط کامل داشته باشد. آنقدر ذهن تيز و قدرت بالايي داشته باشد که بداند چه مطالبي را با توجه به سياست هاي سازمان بگويد يا خير؟ چه لحني را براي اثرگذاري بيشتر انتخاب کند؟ جمله بندي موجز را رعايت کند چون گزارش راديويي معمولاً بين 2 تا 3 دقيقه است. يکي از مشکلاتي که گزارشگران با خانواده هايشان دارند اين است که ساعت کار مشخصي ندارند. ما هميشه آماده خدمتيم. من از خودم و رفاه خانواده ام ميزنم، ولي متاسفانه اين، هيچ جا ديده نميشود. گاهي براي تهيه گزارش مجبوريم که با فرد بيماري که بيماري عفوني و مسري مثل «سل»،«هپاتيت» و«ايدز»دارد، براي جلب اعتماد و حرف زدن به طور مستقيم در ارتباط باشيم. با همه اين احوال به چشم کارگر به ما نگاه ميکنند. در صورتي که گزارشگران به مثابه کارشناسان برنامهاند. يکي از سختترين گزارش هاي راديويي، گزارش هاي مردمي است چون مردم فکر ميکنند که ما مقصريم يا اينکه مي توانستهايم کاري انجام بدهيم و ندادهايم. براي گزارشي پنج دقيقهاي مجبوريم ساعت ها وقت بگذاريم، با مردم صحبت کنيم تا اعتماد کنند و حرف بزنند. نمي توانيم به او بگوييم وقت ندارم. * علي محمدي - گزارشگر راديو تهران: خبرنگار يعني از عشق به شيدايي رسيدن. باهمه تلخيها و شيرينيها 28 سال سپري شد. درست است که اين حرفه جزء مشاغل سخت، پر اضطراب و... محسوب مي شود، اما مانا کسي است که زبانش صداقت، رفتار و کردارش همسوي مردم باشد و خود را بينياز از مشاوره و پرسش نداند. خوب گوش کند. وقتي خوب گوش کند خوب عمل ميکند. زبانش زبان مردم، نگاهش عميق باشد. خبرنگاران، داستان نويسان خطرناکي هستند؛ خطرناک بودن يعني در عمق فاجعه قدم زدن و خلاصه خبرنگار کسي است که با عمل، رفتار وکردارش قلبها را تسخير کند؛ البته راديو وشرايط جذب آن سخت تر از ديگر رسانههاست، اينجا عاشق ميطلبد و بس. * علي رشيدي - گزارشگر پارلماني راديو ايران: گزارشگر يا خبرنگار به واسطه ارتباط رودر رويي که با مردم و مسئولان دارد وظيفه سخت و دشوار انعکاس نظرات مردم به مسئولان و بازتاب پاسخ مسئولان را به مردم دارد. بده بستاني که امانتداري در آن، اهميت اين وظيفه را دو چندان کرده و گاهي وقتها موجب دلخوري طرفين شده است. سؤالات بيشمار مردم و پاسخهاي کوتاه مسئولان موجب سوء تفاهمهاي زيادي شده که در نهايت دامان گزارشگر يا خبرنگار را گرفته است. شخصي که از بدنه جامعه است و به دليل انعکاس مشکلات مردم مشکلات شغلي و صنفي خودش ساليان سال است که در آخرين پرسش ها قرار ميگيرد يا هيچ وقت طرح نميشود. گزارشگري و خبرنگاري يکي از متنوعترين و در عين حال سختترين مشاغل دنياست. به همين سبب،نياز به روحيهاي کاملاً ماجرا جويانه و در عين حال هنرمندانه دارد. شايد به همين سبب باشد که بسياري از کارشناسان رسانهاي گزارشگر را به تنهايي يک برنامهساز ميدانند. فردي که تواناييهاي چند گانه برنامه سازي از جمله نويسندگي، گويندگي، صدابرداري و تهيه کنندگي را در آن واحد دارد و در صورت استفاده درست از آن ميتواند اثر بسزايي در ارائه محتوا داشته باشد. شغل ما تماماً خاطره است. زماني شيرين مي شود که بتوانيم مرهمي بر دردي باشيم و حقي را به صاحب حق برسانيم که در اين سالها کم نبوده است و لحظهاي تلخ ميشود که مشکلي را ميبيني ولي کاري نميتواني بکني. شايد اگر روزي را به مناسبت شغلي در تقويم گرامي ميداريم فقط به خاطر اثر گذاري آن شغل در جامعه باشد؛ البته درعين بي مهري هايي که به فعالان آن شغل مي شود. پس بياييد کمي با هم مهربان تر باشيم. * مائده علاقه مند - گزارشگر ورزشي راديو ورزش: بارها مسابقات مختلفي را در حد 10 دقيقه، نيم ساعت يا چرخشي بين دو نيمه واليبال گزارش کردهام، ولي تنها بازيهايي که کامل گزارش کردم،مسابقه کبدي بزرگسالان امسال و قهرماني جوانان سال گذشته و ليگ برتر تير و کمان بود. اين گزارش هم در نوع خودش جالب بود و 55 دقيقه هم طول کشيد. خود مسئولان هم تعجب کردند و به من گفتند اگر مي دانستيم واقعاً مي خواهيد بازي را يکسره گزارش کنيد، برايتان ميز و صندلي ميگذاشتيم. تمام مدت، سر پا ايستادم و بازي را گزارش کردم، خسته هم نشدم، چون عاشق کارم هستم. گزارشگري کار سختي است. تو بايد بتواني براي مخاطبت تصويرسازي کني، بايد زباني را به کار ببري که قابل پذيرش باشد. شايد ندانيد واژ ههايي که براي گزارشگري ورزش بانوان به کار ميرود، ملاحظات خاصي دارد. به علاوه اين که تحمل بالا، انرژي، صبر و تمرين زياد مي خواهد. بخشي از کار، علاقه و تجربه است، اما آموزش هم لازم است. هر روز مثل يک دانشجو سر کلاس ميرفتم، در دانشکده صدا و سيما ورکشاپي با مدرس خارجي برگزار شد و من تنها خانم شرکت کننده در آن کلاس بودم. خلاصه که من به هيچ کلاس و دوره آموزشي، «نه» نگفتهام. از هر کلاس و هر استادي چيزي آموختهام که امروز به کارم ميآيد. تلاشهايي هم کردهام، با مديران سازمان بسيار صحبت کردم تا فضاي گزارشگري خانم ها فراهم شود. از طرف ديگر با نايب رئيس فدراسيون هاي ورزشي هم ارتباط برقرار کردهام و به آنها گفتهام که از راديو بخواهند بازيهايشان را گزارش کند، چون راديو محدوديت هاي تصويري تلويزيون را ندارد. اين کار همت بالايي ميخواهد. خود فدراسيون ها هم بايد قدمي بردارند تا امکان حضور بانوان گزارشگر بيشتر فراهم شود. * سيار پيش بهار - خبرنگار پارلماني خبرگزاري صداوسيما: داراي مدرک کارشناسي ارشد علوم ارتباطات هستم و به صورت حرفهاي از سال 68 فعاليت خبرنگاري خود را در يکي از روزنامههاي عصر آن دوره که هماکنون صبحها منتشر ميشود در بخش سياسي آغاز کردم. پس از چند سال و با اتمام دوره کارشناسي ارشد، در سال 72 در واحد مرکزي خبر صداوسيما مشغول به کار شدم و بخشهاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و در نهايت سياسي از جمله حوزههاي رياست جمهوري، مجلس و وزارت امور خارجه را تجربه کردم. با آغاز جنگ آمريکا با عراق به مدت بيش از يکسال بهصورت مأموريتهاي دو و سه ماهه در عراق حضور يافتم و در سال 84 نيز براي انجام مأموريت اداري بهعنوان خبرنگار سازمان به مدت پنج سال و نيم در پاکستان حضور يافتم. با حضور داعش در سوريه و جنگهاي اين کشور عليه تروريستها در سالهاي 92 و 93 شش ماه براي پوشش خبري درگيريها در سوريه حضور داشتم. واقعه منا در سال 94 و حضور در صحنه کشتار حجاج بهعنوان يک شاهد و گزارشگر، از ديگر دوران حرفهاي فعاليت من در خبرگزاري صداوسيماست. در حال حاضر در واحد سياسي خبرگزاري بهعنوان خبرنگار پارلماني فعاليت ميکنم. خبرنگاري، حرفهاي است با سختيها و مشکلات فراوان و شخصي که بهعنوان خبرنگار فعاليت ميکند بايد آنها را بپذيرد؛ چرا که برخي مواقع آنقدر عرصه براي يک خبرنگار در حوزه کاري، دشواريهاي مربوط به کار و همچنين حوزه پيراموني تنگ ميشود که اگر ظرفيت هضم و مديريت آنها را نداشته باشد در کارش موفق نخواهد شد، بهگونهاي که يا بايد حرفه خبرنگاري را رها کند يا نميتواند در کارش موفق شود و اين کار را همانند يک کار اداري و روزمره ادامه ميدهد. در مواردي ما شاهد آن هستيم که برخي نيروها به واسطه داشتن صرفاً يک شغل بهعنوان خبرنگار به کار گماشته ميشوند، بدون اينکه شاخصهاي اصلي اين حرفه را داشته باشند و اين کار، زدن تيشه بر ريشه اين حرفه است. اگر ما ميخواهيم که يک سيستم قوي خبري داشته باشيم و خبرنگاران را براي يک دوره 30 ساله انتخاب کنيم بهتر است به تواناييهاي افراد از هر نظر توجه کنيم و افراد عادي را بهعنوان خبرنگار گزينش نکنيم؛ زيرا پس از چهار پنج سال به روزمرگي ميافتند. ما براي اينکه خبرنگارانمان در ميان مردم اعتبار داشته باشند و مردم به حرفهايشان اعتماد کنند و مشکلات و واقعيتها و راهبردهاي کشور در عرصههاي مختلف را بپذيرند، بايد در درجه اول به خبرنگار از نظر سازماني اعتبار و عزت لازم و کافي را بدهيم. خبرنگار بايد به اندازه کافي اعتبار داشته باشد تا بتواند براي مشروعيت و مقبوليت سازمان، روزنامه يا نشريه خود نيز اعتبار کسب کند. اينکه هر خبر و گزارشي با چنان مهارتي تهيه شود که مردم از ديدن يا شنيدن آن احساس خوبي پيدا کنند و به برخي از سوالات آنها پاسخ داده شود، احساس خيلي خوب و مثبتي است و شخص احساس ميکند که بهعنوان يک خبرنگار ميتواند در افزايش روحيه بخش مهمي از جامعه نقش داشته باشد. همچنين اين امر سبب ميشود که خبرنگار روز به روز نسبت به شغل و همچنين فعاليتي که در اين زمينه انجام ميدهد حساس باشد و جلوي برخي قضاوتها درباره امور جامعه و عملکرد افراد را بگيرد. اما بايد واقعيتها را هم در نظر گرفت؛ چرا که ممکن است برخي اخبار براي گروههايي از مردم يا مجريان ناخوشايند باشد که خبرنگار بايد با ارائه واقعيتها به وظيفه حرفهاياش عمل کند. البته يک نکته کليدي و اساسي هم در اينجا وجود دارد که بايد به آن توجه شود و آن اينکه خبرنگار در هر جامعه و نظام خبري و در هر کجاي دنيا، تنها تهيهکننده، نويسنده، کارگردان و مجري اخبار و گزارشهاست و بحث ديگري که در اين مجال فرصت پرداخت به آن نيست، موضوع انتشار و پخش آن در رسانههاست که در اين باره مسئوليتي متوجه خبرنگار نيست. اما مهم آن است که خبرنگار بهعنوان نماينده خبري مردم بتواند با آگاهي از فضاي جامعه و قوانين حاکم بر آن به گونهاي اخبار و گزارشها را تنظيم کند و در اختيار پخش يا انتشار براي مردم قرار دهد که مخاطب را راضي نگه دارد و بخشي از سوالات آنها را پاسخ داده باشد. * برمک بيات - خبرنگار ارشد خبرگزاري صداوسيما: آنچه سبب ناديده گرفتن مشکلات در حرفه خبرنگاري ميشود علاقه به اين حرفه است و اينکه بدانيد با کاري که انجام ميدهيد گرهي از مشکلات کشور و مردم گشوده خواهد شد. شيريني کار خبرنگاري به ويژه در رسانه ملي نشان دهنده پويايي اين حرفه است و هر روز با روز قبل متفاوت است؛ ويژگياي که در ساير مشاغل وجود ندارد. امکان تجربه کردن موضوعاتي که درک آن براي هر فرد عادي ممکن است وجود نداشته باشد اما شما بهواسطه حرفه خبرنگاري تجربيات متنوع و گرانبهايي را کسب ميکنيد. ماهيت حرفه خبرنگاري در استانها، تهران يا خارج کشور همگي يکسان است، اما هر کدام ويژگي خاص خود را دارد. مثلاً در شهرستان به علت کمبود نيرو، خبرنگار مجبور است وظايف مختلفي را انجام بدهد که اگر چه سخت است، خبرنگار را ميسازد و توانمند ميکند. در تهران، دسترسي ما به منابع خبري بيشتر است و مخاطبان بيشتر ما را ميبينند و اين براي قشري از خبرنگاران جذاب و شيرين است و در خارج کشور هم امکان تجربههاي تکرار ناشدني را خواهيد داشت. در کنار حضور در تحولات مهم سياسي يا درگيريهاي منطقهاي، يکي از خاطرات شيرين من، سفر به پايگاه فضايي بايکنور قزاقستان بود. تهيه گزارشي از پناهگاه سرّي استالين در شهر مسکو نيز از جمله خاطرات جالبي است که در اين مدت تجربه کردهام. مخاطب محوري، مردمي بودن و بودن در ميان مردم، شجاعت، خلاقيت و نوآوري، توجه به نياز مخاطبان، توان برقراري توازن ميان دغدغههاي جامعه و عملکرد مسئولان و رعايت اخلاق حرفهاي، شاخصهايي هستند که اگر يک خبرنگار در طول فعاليت حرفهاي، آنها را رعايت کند، هم در ذهن مردم ماندگار خواهد بود و هم اعتبار و محبوبيت کسب خواهد کرد، اما اگر هدف خبرنگار در اين مسير نباشد و دنبال کارهاي نمايشي و مطرح کردن خود باشد فقط در حافظه کوتاه مدت مخاطبان جاي خواهد گرفت. اگر سوژهاي که خبرنگار انتخاب ميکند دغدغه بخش بزرگي از جامعه باشد و به طوري به آن سوژه بپردازد که منجر به حل يک مسئله و دغدغه در زندگي مردم شود، قطعاً در ذهن مردم خواهد ماند و اين را بدانيم که با مخاطبان هوشمندي مواجه هستيم و درک و فهم بالايي دارند و براساس آن ما را قضاوت ميکنند. بيشترين جذابيت دوران خدمت در سازمان بهويژه در حوزه خبر آن است که شما همواره در غم و شادي يا سختي و آساني در کنار مردم هستيد. خلق حماسههاي ملي را به تصوير ميکشيد و از اينکه مردم با همه مسائل و سختيها در توسعه کشور مشارکت دارند احساس غرور ميکنيد. سالهاست که مردم ايران با بمباران خبري شبکههاي ماهوارهاي و شبکههاي اجتماعي در فضاي مجازي مواجه هستند که کاملاً منسجم و هماهنگ از اتاق فکري در خارج کشور هدايت ميشوند؛ اما با وجود اين جنگ تمام عيار، وقتي مشاهده ميکنيد مردم همچنان به ارزشهايي که چهل سال قبل براي آن انقلاب کردهاند پايبند هستند و دسيسههاي دشمن نتوانسته در بين آنها گسست ايجاد کند و شما اينها را ميبينيد و لمس ميکنيد، بسيار زيباست. به طور طبيعي وقتي شما گزارشي تهيه ميکنيد و پس از پخش آن، چه در آنتن و چه در فضاي مجازي، شاهد بازخورد مثبت آن باشيد احساس خوبي پيدا ميکنيد و اگر همکاري بگويد احساسي ندارم، درست نيست. شايد اين يک واقعيت باشد که خبرنگار با همه وجودش علاقه دارد که نتيجه تلاشش هر چه بيشتر ديده شود و در فضاي مجازي هم انتشار يابد. اين نشان دهنده اثرگذاري تلاش خبرنگار است. بازنشر موضوع چه مثبت و چه منفي، نشان دهنده آن است که خبرنگار توانسته قشري از جامعه را به موضوع حساس کند تا آنجا که آن را بازنشر کرده يا به آن واکنش نشان دادهاند. اتفاقاً اگر خبرنگاران رسانه ملي بتوانند مانند حضور در آنتن، در فضاي مجازي هم کنشگر و اثرگذار باشند بسيار اتفاق مبارکي خواهد بود. * زينب چخماقي - خبرنگار خبرگزاري صداوسيما: از سال 80 در هفتهنامه سروش فعاليت مطبوعاتي و همکاريام با سازمان را شروع کردم. دو سال هم در باشگاه خبرنگاران جوان مشغول به کار بودم. از سال 83 هم در اداره کل اخبار جامجم به عنوان خبرنگار تلويزيون مشغول به کار شدم. بعد از ادغام خبر جامجم و واحد مرکزي هم به آنتن داخلي پيوستم. در مجموع 15 سال است که در رسانه ملي به عنوان خبرنگار مشغول به کار هستم. در کنار تمام سختيها، مشکلات و اضطرابها، کار خبرنگاري سراسر جذابيت و تجربه است، اما با مرور روزهاي گذشته، بيشتر جذابيتهاي اين حرفه در خاطرم تازه ميشود، مانند تلاش براي نگاه کردن به يک سوژه تکراري از زاويهاي تازه، يا کلنجار رفتن با يک موضوع خبري تا از دل آن حرف تازه و مورد نياز مخاطب را بيرون بکشيم، يا تجربه سوژهها و موضوعات بکر و غيرتکراري و ملاقات با شخصيتهاي محبوب و صاحب انديشه. اينها همه آن چيزي است که مشکلات را به حاشيه ميبرد و به فراموشي ميسپارد. هر وقت مردم دردها، مشکلات، نيازها و انتظاراتشان را از زبان خبرنگاري بشنوند او را باور ميکنند. خبرنگاري که فارغ از تشويق و تمجيد حوزههاي خبري، زبان حال مردم باشد خود به خود اعتبار پيدا ميکند. جذابتر از ديده شدن گزارش و بازنشر آن، اثرگذاري گزارش است، اينکه گزارش جريانساز شود و واکنش مردم و مسئولان را برانگيزد؛ اينکه تکاپويي براي يک تغيير يا اصلاح به جريان بيفتد و شما مجري اين اتفاق باشيد. بله شديداً لذت بخش است، آنقدر که حاضر خواهيد شد بعد از آن حتي با هزينههاي شخصي به ارتقاي کيفيت آثار اين چنيني بپردازيد. * سيد ناصر فاطمي - خبرنگار اجتماعي شبکه خبر: مشکلات خبرنگاران در حيطه فعاليتشان به وفور ديده ميشود و متأسفانه هيچگونه حمايتي از آنها نميشود. با توجه به اينکه کشور در اوضاع بحراني و خاص قرار دارد و مردم نيز به لحاظ اقتصادي فشارهاي مضاعفي را تحمل ميکنند، گاهي اوقات که ما خبرنگاران را در کوچه و خيابان ميبينند معترض هستند که شما تنها کساني هستيد که به آنها اعتماد داشتيم، اما پيام ما را به گوش مسئولان نميرسانيد و به نوعي به وظيفه رسانهايتان عمل نميکنيد. هر لحظه فعاليت ما در گروه اجتماعي توأم با خاطرات تلخ و شيرين است. از سقوط هواپيماي C130 حامل خبرنگاران و شهادت عليرضا افشار خبرنگار شبکه خبر در اين پرواز گرفته تا شهادت سيد حميد حسيني در منا و محسن خزائي در سوريه، زلزلهها و ريزش ساختمان پلاسکو و... مجموعه خاطرات تلخ خبرنگاران شبکه خبر هستند. گلايههاي هر روزه مردم مبني بر اينکه پيام ما را به مسئولان کشور برسانيد نيز خاطرات تلخي را براي ما رقم ميزنند و احساسات ما را جريحهدار ميکنند. از سوي ديگر وقتي ميبينم که مردم از بازتاب گزارشها و اخبار ما در شبکه خبر و همچنين فضاي مجازي رضايت خاطر دارند و با توليد و انتشار اين گزارش گرهي از مشکلات مردم باز شده است، اسباب خوشحالي و رضايت ما را فراهم ميکند. فضاي مجازي اگر چه در بسياري از موارد به کمک ما ميآيد، در برخي مواقع شايعهپراکني در اين فضا، بار مضاعفي بر دوش خبرنگاران تحميل ميکند. * مرضيه منزوي - خبرنگار حوزه ادبيات و کتاب شبکه خبر: 16 سال است که خبرنگار شبکه خبر هستم، سازمان از يک طرف تابع قوانين کشوري است، از طرف ديگر هم نيست. طبق قانون، خبرنگاري جزء مشاغل سخت محسوب ميشود اما به طور عجيب و غريبي خبرنگاران صداوسيما برخلاف خبرنگاران رسانههاي مکتوب و مطبوعات شامل اين قانون نميشوند. عليرغم همه سختيها و مشکلات، من اين شغل را دوست دارم و همه مشکلات آن را به جان ميخرم. خبرنگاري توأم با خاطرات تلخ و شيرين است و با سختيها و حادثههاي گوناگون عجين شدهاست. در جريان سانحه سقوط هواپيماي C130 متأسفانه همکارمان عليرضا افشار و چند تن از تصويربرداران شبکه خبر و در چند سال اخير نيز سيد حميد رضا حسيني را در حادثه منا از دست داديم. با توجه به اينکه در شبکه خبر به عنوان خبرنگار حوزه ادبيات و کتاب فعاليت ميکنم اگر بدانم که مخاطبان شبکه از ديدن گزارش يا خبري در حوزه ادبيات و دفاع مقدس رضايت کامل دارند، احساس کاميابي ميکنم. گاهي اوقات که در برخي از برنامههاي خبري حوزه ادبيات و کتاب حضور پيدا ميکنم و حاضران نسبت به گزارشها يا شعرهاي پخش شده ابراز رضايت ميکنند يا برخي از استادان از قلم و نوشتارم تعريف و تمجيد ميکنند، بسيار خوشحال ميشوم که اين گزارشها آثار مثبتي بر مردم گذاشته است. * ماجد شرحاني - خبرنگار شبکه جهاني الکوثر: خبرنگار، قلب مهربان و روح بزرگي دارد. هميشه با غم مردم غمگين و با شاديهايشان شاد ميشود. با ديدن اشکهاي مادر پير و فرزندان معلولش آرام اشک ميريزد و در کنار کودک سرطاني که اميدوارانه با بيماري ميجنگد پژمرده ميشود. با ديدن دستهاي پينهبسته کشاورز، به وجود پدران سرزمينش ميبالد و وقتي اختراع جوان مخترع را ميبيند به ايراني بودنش افتخار ميکند. اين مختصري است از يک روز کاري خبرنگار. شايد سؤالي پيش آيد که تحمل اين همه دغدغه و فشار و آزار در ازاي چه؟ همکار بزرگوار! سرت را بالا بگير. ميخواهم چيزي بگويم، ميخواهم بگويم که خبرنگاري نه پيشه است، نه حرفه، و نه سرگرمي؛ خبرنگاري عشق است. سرت را بالا بگير. اي عاشق! * شبنم جوادي - خبرنگار معاونت برون مرزي: خبرنگار، فقط يک واژه نيست، بلکه يک راه است. خبرنگار، شخصيتي است جريانساز. خبرنگار با پويش اخبار و اطلاعات و تلاش براي اطلاعرساني و آگاهي، زنده است و با فرهنگسازي و خبررساني در عرصه رسانه و تحول در افکار عمومي، حياتي دوباره مييابد. خبرنگار در گرما و سرما، در آرامش و دشواريها و در هرجا و هرمکاني براي اداي تکاليف حرفهاي خويش حضور مييابد و نقش آفريني ميکند. خبرنگار در قبال منافع ملي کشورش، باورها و اعتقادات مردم و اخلاق اجتماعي مسئول است. * آدين ياشارويچ - خبرنگار شبکه سحر (بوسني): 6 سال پيش، پس از يادگيري زبان فارسي و اتمام دوره کارشناسي در دانشگاه المصطفي، در شبکه جهاني سحر و به عنوان گزارشگر تلويزيوني مشغول شدم. با توجه به اينکه به آشنايي با مردم علاقه بسياري دارم، دقيقاً در قالب همين شغل است که بخش گمشده خودم را پيدا کردم. عاشق اين کار هستم و هميشه سعي ميکنم تمام مراحل آن را به بهترين نحو ممکن به اتمام برسانم. چون هر گزارشي که تهيه ميکنيم و هر مصاحبهاي که انجام ميدهيم به معناي يک آشنايي جديد است. * زياد غالب - خبرنگار شبکه العالم (يمن / الحديده): خبرنگاري در ميادين جنگي، شرايط خاصي دارد، بايد بوي باروت! را با کلمات به مخاطب منتقل کرد، البته براي من همکاري با يک شبکه تلويزيوني غير يمني به مراتب سختتر از همکاري با شبکههاي خبري بومي است، چرا که شبکههاي داخلي از مخاطب و محدوده جغرافيايي کمتري برخوردارند؛ اما شبکههاي ماهوارهاي خبري مانند العالم که بينندگان گستردهاي از لحاظ پوشش جغرافيايي در قارههاي مختلف دارد کار را براي خبرنگار سختتر ميکند. همکاري با شبکه العالم افقهاي تازهاي به روي من گشود و تجربههاي جديدي براي من در پيداشت، بخصوص اينکه اين شبکه سعي دارد در انتقال و انعکاس رخدادها، پيشرو باشد و به دليل شرايط سخت جنگي، شبکه العالم جزء شبکههاي انگشتشمار حاضر در الحديده است. نميدانستم در ايران روزي را براي ما خبرنگاران نامگذاري کردند و از اينکه روزي را به نام ما خبرنگاران در تقويم داريد به خود ميبالم. * سامان کجوري - خبرنگار پرس تي وي: وقتي در سال 78 کارم را با راديو انگليسي شروع کردم هميشه آرزوي وجود شبکهاي خبري به زبان انگليسي در ايران را داشتم تا منعکس کننده واقعيات درست ايران به جهانيان باشد. با کار در پرس تي وي رؤياي جواني من به واقعيت تبديل شد و الان افتخار ميکنم که در شبکهاي پيشه شريف خبرنگاري را بر عهده دارم که تنها بازوي مطمئن و رسانهاي ايران در فضاي بينالمللي است؛ شريف به اين دليل که شما بايد از خودتان بگذريد تا واقعيات موجود را به کساني که دسترسي به اين اطلاعات ندارند و به همه دنيا برسانيد. افتخار ما در پرس تي وي اين است که صداي افراد مظلومي شدهايم که قدرتمندان رسانهاي دنيا نميخواهند اين صداي مظلوميت شنيده شود و همين کافي است که بدانيم راه را درست پيمودهايم و با افتخار «صداي بي صدايان» شده ايم. * قنبر نادري - خبرنگار پرس تي وي: وقتي با لوگوي پرس تي وي به سمت مسئولي براي گفتوگو ميروم، ديگر آن مقاومت سابق وجود ندارد و همه اينها به دليل تلاش صادقانه خبرنگاراني است که در اين شبکه تلاش ميکنند تا تصوير صادقي از اتفاقي که پيش آمده ارائه دهند. کسي نبايد پرس تي وي را دستکم بگيرد، چون در حال حاضر حرف اول و آخر منطقه غرب آسيا را به لحاظ اطلاعرساني پرس تي وي مي زند. صداقتي که در گفتارمان داريم سبب شده که سانسور شويم. چهار ماه در يمن بودم و به چشم ديدم که هيچ حرفي از يمن و واقعيات آن نبايد در رسانهها گفته شود؛ چرا که نميخواهند اين اتفاقات و حقايق تلخ آن را مردم دنيا ببينند. صداقت در گفتار و عمل، حرف اول و آخر پرس تي وي است. * سمانه کچويي - خبرنگار هيسپان تي وي: با وجود تقريباً يک دهه فعاليت، تنها شبکه اسپانيايي زبان برونمرزي، با تمام بي مهريها و کم لطفيهايي که ديده، با وجود تمام تحريمهايي که از طرف قدرتهاي رسانهاي دنيا متحمل شدهايم، هيچ وقت دلسرد نشدهايم و هر روز و با انرژي بيشتر در اين راه سخت خبرنگاري جنگيدهايم تا رسالتي را که بر عهده داريم، با افتخار به انجام برسانيم. با تمام اين سختيها، در سفرهايي که داشتهام يا درکامنتهايي که مخاطبان در فضاي مجازي براي گزارشهاي ما ميگذارند، به خوبي مشخص است که هيسپان تي وي توانسته نفوذ رسانهاي خود را در مراکز هدف گسترش دهد و هماکنون بسياري از وب سايتهاي اسپانيايي زبان دنيا از خبرهاي هيسپان تي وي به عنوان منبع خبري خود در اخبار غرب آسيا استفاده ميکنند و اين خود نشاندهنده اعتماد و اهميتي است که هيسپان تي وي در منطقه دارد.∎
نظر شما