ایران آنلاین / بر این اساس وزارت ورزش و جوانان ایران نیز هرساله تعدادی از قهرمانان جوان ایرانی را معرفی میکند که در مطلب زیر با سه قهرمان 96 گفتوگو شده است. در ادامه نیز با چند قهرمان آن سوی مرزها آشنا میشوید که خلاصهای از داستان آنها را برای شما ترجمه کردهایم
---
محمد یاوری، جوان 27 ساله بوشهری و فارغالتحصیل مهندسی رایانه قهرمان هلال احمر و امداد و نجات است. او بهعنوان یکی از جوانان برگزیده کشوری از سوی وزارت ورزش و جوانان در گفت و گو با ما میگوید: «از دوران دبیرستان به فعالیت هلال احمر علاقهمند شدم. بهعنوان امدادگر داوطلب، شروع به کار کردم و خوشحالم که در این 7 سال لبخند رضایت انسانهای زیادی را دیدهام که با تلاش من و دیگر امدادگران به زندگی بازگشتهاند. خاطرات زیادی از امداد و نجات دارم که هیچگاه فراموش نمیکنم. لبخند خانواده این پسر که از نگرانی کنار ساحل آرام و قرار نداشتند برایم باارزش بود. یک بار نیز قایق ماهیگیری با سه خدمه در دریای طوفانی ناپدید شد و من در تاریکی شب بدون هماهنگی با مسئولان همراه با یکی از دوستانم به دریا زدیم و ساعتی بعد آنها را درحالی که از همه جا ناامید شده بودند نجات دادیم. گرچه فردای آن روز توبیخ شدم اما اشک شوق آن ماهیگیران برای من ارزش این توبیخی را داشت.بهعنوان یک جوان معتقدم که عنصر فداکاری با وجود بسیاری از جوانان ما عجین شده و آنها بارها ثابت کردهاند که در هر شرایطی حاضرند برای نجات جان یک انسان از جان خودشان نیز بگذرند.»
---
ما زینت مجالس شدهایم
محمدحسین زرآبادی متولد 69 قزوین و کارشناس ارشد مردم شناسی، در زمینههای فیلم و روزنامه نگاری فعال است و برای شناساندن ظرفیتهای شهرش تلاش میکند. او که از سوی وزارت ورزش و جوانان بهعنوان جوان نمونه کشوری معرفی شده و بارها در جشنواره مطبوعات استانی و جشنواره فیلمهای کوتاه سینمای جوان مقام آورده، معتقد است اغلب با جوانان بهعنوان زینت مجالس رفتار میشود و موقع بهرهگیری از پتانسیلها و ظرفیتها کنار گذاشته میشوند. وی در گفت و گو با «ایران»می گوید:«بهعنوان یک جوان خودم را در برابر مردم و بخصوص نسل جوان مسئول میدانم وهمه سعی و تلاشم این است که بتوانم مفید باشم. در عرصه فرهنگی و مطبوعات همه تلاشم این است که ضمن انعکاس وضعیت شهرم به همه، از ظرفیت بالای قزوین بهعنوان قطب خوشنویسی و فرهنگ ایرانی صحبت کنم. سالهاست تلاش میکنم این واقعیت را به همه نشان دهم که جوانان فقط زینت مجالس نیستند که هر زمان به آنها نیاز داشتیم دعوت به همکاری کنیم ولی به هیچ وجه از آنها در تصمیمگیریهای مهم و اساسی استفاده نکنیم.» باید از جوانها در حلقههای تصمیمگیری استفاده کرد.
---
33 بار اهدای خون تا 33 سالگی
محمد ابراهیم صبوری مطلق، دانشجوی دکترای مدیریت آموزشی در دانشگاه آزاد خرم آباد و قهرمان جوان عرصه اهدای خون. میگوید از 19 سالگی اهدای خون را آغاز کرده و تا به امروز بیش از 33 بار خون هدیه داده است. او نیز یکی از جوانان برگزیده وزارت ورزش و جوانان است. وی در گفت و گو با «ایران» می گوید: «خرم آباد به دنیا آمدم و از همان کودکی دوست داشتم به دیگران کمک کنم. وقتی پا به 19 سالگی گذاشتم با پیشنهاد داییام که پزشک است برای اولین بار خون هدیه کردم.
حال خوبی دارم و از اینکه با خون من یک بیمار نیازمند به زندگی بازمیگردد حس خوب پیدا میکنم. چند روز قبل برای سی و سومین بار خون خودم را اهدا کردم و خوشحالم که در 33 سالگی با خون خودم جان 33 انسان را نجات دادهام.»
سال گذشته در هفتمین آیین تندیس ملی فداکاری دانشجویان ایران از وی بهعنوان دانشجوی فداکار تجلیل شد اگرچه خود معتقد است همه جوانهای ایران قهرمان و فداکار هستند.
---
از اهدای ماکارونی تا سایت خیریه
آشنایی ماریا رز بیلدینگ دختر دانشجویی که از 14 سالگی در کلیسای شهر آیوا در ایالت آیوای امریکا به فقرا و گرسنگان کمک میکرد، با گرانت نلسون که دانشجوی رشته حقوق بود و کدنویسی میکرد، باعث شد آنها سایت آنلاینی راهاندازی کنند تا کسب و کارهای مرتبط با موادغذایی که مقداری از محصولاتشان را دور میریختند با خیریهها پیوند پیدا کنند. این سایت که توسط دانشآموزان و دانشجوها گردانده میشود، از سال 2015 تاکنون بالغ بر 1.8 میلیون پوند غذا در اختیار خیریههای سراسر کشور قرار داده است.درواقع این ایده سال 2009 یعنی وقتی ماریا 14 سال داشت به ذهن او رسید؛ ماریا در کلیسا کسی را دید که مقدار زیادی ماکارونی و پنیر به آشپزخانه کلیسا هدیه کرد اما تعداد فقرایی که کلیسا به آنها کمک میکرد آنقدرها نبود. آن زمان او فهمید باید ارتباطی دوسویه میان اهداکنندهها و خیریهها برقرار شود، اما نمیدانست چگونه باید این کار را کرد. ایدهای که بالاخره زمان دانشجویی به بار نشست.
---
اگر یک روز عینکت شکست
یاش گوپتا پسر جوانی که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تحصیل میکند، از 5سالگی عینک میزند.
عینک او وقتی 14 سال داشت شکست، طوری که مجبور شد یک هفته بدون عینک به مدرسه برود.
او همان موقع پی برد چه چیز ارزشمندی را از دست داده است و همین اتفاق باعث شد به فکر راهاندازی پویشی برای کمک به کودکان فقیری باشد که بینایی ضعیفی دارند. او با جستوجویی در این زمینه خیلی زود فهمید که بیش از 12 میلیون دانشآموز در سراسر جهان از نداشتن عینک رنج میبرند و نمیتوانند جهان را خوب ببینند و در مدرسه نمرات خوبی بگیرند.
او حالا مؤسسه غیرانتفاعی خودش را راه انداخته تا با جمعآوری عینکهای دست دوم، آنها را به دانشآموزان فقیر کشورهای مختلف برساند.
تا امروز، مؤسسه او بالغ بر 1.5 میلیون عینک دست دوم را به دانشآموزان نیازمند در کشورهای مکزیک، هائیتی، هندوراس و هند رسانده است.
---
با یک کلم هم میشود آینده را ساخت
کتی استاگلیانو وقتی کودکی 9 ساله بود، در یکی از پروژههای درس علوم شهر سامِرویل در ایالت کارولینای جنوبی جوانه کلمی را به خانه آورد تا در باغچه بکارد و بزرگ شدنش را ببیند. او از کلمش مراقبت کرد تا بزرگ شد و وزنش به 20 کیلو رسید. کتی این کلم را به آشپزخانهای اهدا کرد که برای فقرا غذای گرم میپخت. مسئول آنجا به او گفت کلمش غذای 275 نفر شده و او دلهای زیادی را گرم کرده است. این تعریف کتی را بسیار تحت تأثیر قرار داد و فهمید با اهدای سبزیجات تازه میتواند به آدمهای گرسنه زیادی کمک کند تا هر روز غذای گرم بخورند. با این انگیزه وقتی به سن نوجوانی رسید مؤسسه غیرانتفاعی برای این کار باز کرد و تلاش کرد با جمعآوری کمک مردم باغچههای کوچکی را اجاره کند و با کمک دوستانش به کشت سبزیجات در آنها مشغول شود و محصولاتش را به خیریهها بدهد. حالا او دختر جوانی است که بیش از 100 باغچه دارد و در اوقات فراغت بعد از کلاسهایش در دانشگاه به آنها رسیدگی میکند تا افراد گرسنه بیشتری در طول روز غذای گرم بخورند.
---
باشگاه راگبی ممفیس
در سال 2012، گروهی از جوانان ورزشکار ممفیس مؤسسه خیریهای با هدفی بلندپروازانه راهاندازی کردند: «استفاده از قدرت راگبی برای ایجاد تغییرات اجتماعی»آنها در یکی از مناطق فقیرنشین ممفیس ایالات متحده امریکا که به بزهکاری و اعتیاد جوانان و نوجوانان شهره بود، باشگاهی ورزشی راهاندازی کردند تا با دعوت از نوجوانان،
این بچهها را از دنیای پرخطر بیرون حفظ کنند.
این باشگاه خیلی زود آن چنان موفق شد که تیم نوجوانان آنها در دو بخش پسران و دختران به مقام قهرمانی کشور دست پیدا کرد و خیلی از آن نوجوانان ورزشکار راهی تیمهای خوب کشور شدند.
این باشگاه باعث شده تا نوجوانانی که در آن مشغول میشوند، علاوه بر ورزش به درس و مدرسهشان نیز توجه کنند، به طوری که نرخ پذیرش آنها در کالجهای مختلف صد درصد بوده. مسئولان این باشگاه خوشحال هستند که توانستهاند به بچههای زیادی کمک کنند تا راهشان را در زندگی بیابند.
نظر شما