مرد جوانی که ۱۵سال قبل مرد حسابداری را به خاطر سرقت ۱۰میلیون تومانی با همدستی دو نفر ازهمدستانش به قتل رساندهبود با پرداخت دیه از قصاص نجات پیدا میکند.
به گزارش خبرنگار ما، قاتل که مرد ۳۳سالهای به نام ارسلان است ۱۵سال قبل در پاساژی حوالی هفت تیر مرد حسابداری را با همدستی دو نفر از دوستانش به قتل رساند. پس از حادثه متهم بازداشت شد و دو همدست وی فراری شدند و قضات دادگاه هم هر سه متهم را به قصاص محکوم کردند. صبح دیروز جلسه صلح و سازش برای جلب رضایت اولیایدم به سرپرستی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد و متهم از زندان رجاییشهر به دادسرای امور جنایی منتقل شد. اولیایدم در نهایت با میانجیگری قاضی محمد شهریاری اعلام کردند در صورتی که متهم دیه پرداخت کند او را میبخشند و بدین ترتیب به متهم ششماه فرصت دادند تا دیه مقتول را پرداخت کند و از چوبه دار نجات یابد.
ارسلان در جلسه صلح و سازش با اظهار پشیمانی از اولیایدم درخواست گذشت کرد و گفت: من بیگناهم و دوستانم مرتکب قتل شدند و فرار کردند که قتل به گردن من افتاد. دوست دارم به زودی آزاد شوم و ازدواج کنم، اما من آدم بیکسی هستم و پدر و مادر ندارم و بهترین دوران زندگیام را در زندان سپری کردهام و در این مدت در زندان رختشویی میکنم تا درآمدی کسب کنم. چند باری مقتول به خوابم آمد و با گریه و التماس به او گفتم که من بیگناهم و از خانوادهات بخواه مرا ببخشند که او هم با خنده میگفت: به زودی همه چیز درست میشود و الان هم که اولیایدم رضایت دادند خیلی خوشحالم، اما من پولی برای پرداخت دیه ندارم و به همین دلیل از خیرین درخواست دارم کمکم کنند.
وی در پایان گفت: در این مدت هر روز در انتظار چوبه دار بودم و هر بار که قاتلان قصاص میشدند فکر میکردم بعدی نوبت من است. به همین دلیل در این مدت به قرآن پناه بردم و تعدادی سوره حفظ کردم و همیشه برای شادی روح مقتول قرآن میخوانم و کارهای خیر انجام میدهم.
به گزارش خبرنگار ما، قاتل که مرد ۳۳سالهای به نام ارسلان است ۱۵سال قبل در پاساژی حوالی هفت تیر مرد حسابداری را با همدستی دو نفر از دوستانش به قتل رساند. پس از حادثه متهم بازداشت شد و دو همدست وی فراری شدند و قضات دادگاه هم هر سه متهم را به قصاص محکوم کردند. صبح دیروز جلسه صلح و سازش برای جلب رضایت اولیایدم به سرپرستی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد و متهم از زندان رجاییشهر به دادسرای امور جنایی منتقل شد. اولیایدم در نهایت با میانجیگری قاضی محمد شهریاری اعلام کردند در صورتی که متهم دیه پرداخت کند او را میبخشند و بدین ترتیب به متهم ششماه فرصت دادند تا دیه مقتول را پرداخت کند و از چوبه دار نجات یابد.
ارسلان در جلسه صلح و سازش با اظهار پشیمانی از اولیایدم درخواست گذشت کرد و گفت: من بیگناهم و دوستانم مرتکب قتل شدند و فرار کردند که قتل به گردن من افتاد. دوست دارم به زودی آزاد شوم و ازدواج کنم، اما من آدم بیکسی هستم و پدر و مادر ندارم و بهترین دوران زندگیام را در زندان سپری کردهام و در این مدت در زندان رختشویی میکنم تا درآمدی کسب کنم. چند باری مقتول به خوابم آمد و با گریه و التماس به او گفتم که من بیگناهم و از خانوادهات بخواه مرا ببخشند که او هم با خنده میگفت: به زودی همه چیز درست میشود و الان هم که اولیایدم رضایت دادند خیلی خوشحالم، اما من پولی برای پرداخت دیه ندارم و به همین دلیل از خیرین درخواست دارم کمکم کنند.
وی در پایان گفت: در این مدت هر روز در انتظار چوبه دار بودم و هر بار که قاتلان قصاص میشدند فکر میکردم بعدی نوبت من است. به همین دلیل در این مدت به قرآن پناه بردم و تعدادی سوره حفظ کردم و همیشه برای شادی روح مقتول قرآن میخوانم و کارهای خیر انجام میدهم.
آغاز ماجرا
اوایل اردیبهشت سال۸۲ بود که مأموران پلیس پایتخت از قتل مرد جوانی در پاساژی حوالی میدان هفتتیر با خبر و راهی محل شدند. نخستین تحقیقات نشان داد مقتول حسابدار یکی از فروشگاههای پاساژ است که لحظاتی قبل با اصابت ضربات چاقو به قتل رسیدهاست. همچنین در بررسیهای محل حادثه مشخص شد قاتل یا قاتلان پس از حادثه ۱۰میلیون تومان از گاوصندوق محل کار حسابدار و مقداری وسایل دیگر سرقت کرده و از محل گریختهاند.
در چنین شرایطی مأموران دست به تحقیقات میدانی زدند و دریافتند مدتی است پسر ۱۸سالهای به نام ارسلان نگهبان پاساژ است که پس از حادثه همراه دو نفر از مهمانهایش به نامهای حمید و ولی از محل به مکان نامعلومی گریختهاند.
بدین ترتیب مأموران پلیس ارسلان و دو دوستش را به عنوان مظنونان حادثه تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه سهروز بعد موفق شدند ارسلان را دستگیر کنند. متهم در بازجوییها ابتدا منکر قتل شد و گفت: چند سالی است سرایدار پاساژ هستم. در این مدت دوستانم به محل کارم رفت و آمد میکردند، اما مدیر پاساژ به من اجازه نداده بود که آنها شب در پاساژ بخوابند به همین سبب دوستان پس از خوردن شام به محل زندگی خودشان میرفتند. شب حادثه حمید و ولی مهمان من بودند که برای گرفتن شام به بیرون رفتم. آن شب مقتول که حسابدار بود هنوز به خانهاش نرفته بود و مشغول به کار بود که به او گفتم دوستانم در اتاقک نگهبانی من هستند و پس از اینکه شام بخورند به خانههایشان میروند. من از پاساژ بیرون رفتم و دقایقی بعد وقتی به پاساژ برگشتم دوستانم سراسیمه از پاساژ خارج شدند که فهمیدم حسابدار را به قتل رسانده و اموالش را سرقت کردهاند. پس از این خیلی ترسیدم و فرار کردم و به کرج رفتم و پس از دو شب برای انجام کاری به تهران آمدم که دستگیر شدم.
متهم در حالی که منکر قتل بود در بازجوییهای فنی به قتل مرد حسابدار باهمدستی دو نفر از دوستانش اعتراف کرد و گفت: به خاطر سرقت دست به قتل زدهاند. بدین ترتیب متهم در شعبه ۱۱۴۸دادگاه به جرم قتل عمد محاکمه شد و هیئت قضایی هم وی را به قصاص و دو همدستش را نیز به صورت غیابی به قصاص محکوم کردند. رأی دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای اجرا به دادسرای امور جنایی تهران فرستاد شد. در حالی که حدود ۱۵سال از حادثه میگذرد، اولیایدم در جلسه صلح و سازش متهم را به شرط پرداخت دیه بخشیدند.
نظر شما