به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، ارائه هر گونه راهکار عملیاتی برای مقابله با این پدیده که یکی از بزرگترین معضلات شهری در کشورهای در حال توسعه بشمار می آید و هم اینک بخش قابل توجهی از جمعیت کشور ما نیز درگیر آن هستند، منوط به شناخت درست از چرایی و چگونگی آن است.
در تعریف حاشیه نشینی، ملاک ها و معیارهای متفاوتی همچون معیارهای جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد.
طبق تعریف جامعه شناسان شهری، حاشیهنشین به کسی گفته می شود که در شهر ساکن است، اما به دلایل مختلف نتوانسته است به شکل رسمی در نظام اجتماعی-اقتصادی شهر ادغام گردد.
بنابر این حاشیهنشینی، صرفاً شامل سکونت در سکونت گاه های غیر رسمی و دوری فیزیکی از شهر یا مرکز شهر نیست. با این حال بارزترین شکل حاشیه نشینی در همین سکونت گاه های غیر رسمی و در حاشیه شهرها شکل می گیرد.
بر این اساس و به باور کارشناسان حدود20میلیون نفر در کشور حاشیه نشین هستند. البته این مقدار شامل ساکنان بافت های فرسوده نیز می شود. در واقع 11 میلیون نفر در بافت های فرسوده 495 شهر و حدود 9 میلیون نفر نیز در سکونت گاه های غیر رسمی در 91 شهر زندگی می کنند.
بنابر این حتی اگر صرفاً ساکنان سکونت گاه های غیر رسمی را در نظر بگیریم، جمعیت کثیری از کشور در شرایط نامناسبی در حاشیه شهرها زندگی می کنند. با در نظر گرفتن این موضوع که حدود 30 درصد از جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند، سنگینی بار حاشیه نشینی بر جامعه به ویژه جامعه شهری بیشتر احساس می شود.
حال سؤال این است که حاشیه نشینی چیست؟چه کسانی به حاشیه شهرها روی می آورند؟ چرا افراد در حاشیه شهرها ساکن می شوند؟ با چه مسائل و مشکلاتی روبه رو هستنند؟ آیا راه حلی اساسی برای این مسئله اجتماعی وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤال ها و ده ها پرسش و سؤال دیگر نیازمند کالبدشکافی تاریخی این مسئله در کشور هستیم.
هر چند به اعتقاد کارشناسان، مسئله شهری حاشیه نشینی دارای قدمتی طولانی است با این حال در کشورهای در حال توسعه همچون ایران پدیده حاشیه نشینی به شکل کنونی اش محصول فرایند مدرنیزاسیون و به ویژه اجرای برنامه های مختلف توسعه بوده است.
به گفته کارشناسان، تجربه توسعه در ایران به شکلی بوده که ابتدا در اجرای برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بخشی از جامعه به حاشیه رانده شده و در واقع نوعی حاشیه رانی اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی رخ داده و متعاقب آن مسئله حاشیه نشینی در شهرها پدیدار شده است.
واقعیت این است که برنامه های توسعه چه در قبل و چه در بعد از انقلاب، عمدتا شهر-محور و اقتصاد-محور بوده است. محتوای این گونه برنامه ها به صورتی بوده که همواره شهرها و اقتصاد در مرکز سیاستگذاری ها قرار داشته و روستاها و ابعاد اجتماعی فرهنگی برنامه ریزی های توسعه ای به حاشیه رانده شده اند. بنابر این نخستین حاشیه رانی در محتوای خود برنامه های توسعه رخ داده است.
پیامد این برنامه ها ابتدا حاشیه رانی اقتصادی، سپس حاشیه رانی فرهنگی و در نهایت حاشیه رانی اجتماعی بوده است. این امر به لحاظ نظری ناشی از این واقعیت بود که بخش کشاورزی در مقابل صنعت و در نتیجه روستا در مقابل شهر در برنامه های توسعه نادیده گرفته شد.
در ایران از نظر تاریخی نخستین و بارزترین نمود این حاشیه رانی در برنامه اصلاحات ارضی قابل مشاهده است. ماهیت این برنامه به گونه ای بود که رویای تبدیل شدن به کشوری صنعتی و توسعه یافته منجر به توسعه صنایع مونتاژ و وابسته و احداث کارخانه های متعدد در شهرها و نادیده گرفتن روستاها و روستاییان شد.
در کنار این حاشیه رانی اقتصادی و رشد روزافزون رسانه های ارتباط جمعی همچون رادیو و تلویزیون، نوعی حاشیه رانی فرهنگی نیز رخ داد. بدین صورت که به تدریج فرهنگ و سبک زندگی شهری به عنوان نمود پیشرفت و مدرن بودن به جامعه معرفی شد و فرهنگ و سبک زندگی روستایی همچون نماد عقب ماندگی. بدین ترتیب در جریان تغییر و تحولات فرهنگی جامعه روستاییان و فرهنگ روستایی به حاشیه رانده شد.
آنچه امروزه با نام حاشیه نشینی و به عنوان یک مسئله مهم اجتماعی از آن یاد می شود در واقع نوعی حاشیه رانی اجتماعی است که در نتیجه حاشیه رانی های اقتصادی و فرهنگی رخ داده است. این حاشیه رانی اجتماعی زمانی نمایان شد که در نتیجه طرد اقتصادی و فرهنگی روستاییان که زمانی بیشترین بخش جمعیت کشور را شکل می دادند پدیده مهاجرت های روستا - شهری اتفاق افتاد. در نتیجه مهاجرت از روستاها به شهرهای کوچک و بزرگ، نسبت جمعیت روستایی به جمعیت شهری کشور به تدریج معکوس شد. به گواه نخستین سرشماری های انجام شده در دهه 30 ، جمعیت روستاییان قبل از اصلاحات ارضی بیش از 70 درصد کل جمعیت کشور بود. این در حالی است که امروزه تنها حدود 30 درصد از جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند.
در ابتدا پدیده حاشیه نشینی به دلیل تمرکز اداری-سیاسی و اقتصادی در پایتخت تا حدود زیادی مختص شهر تهران بود. اما امروزه اکثر شهرهای بزرگ و مراکز استان ها با این پدیده روبه رو هستند. برای مثال و بر اساس آمار ستاد بازآفرینی شهری وزارت راه و شهرسازی، 30درصد از جمعیت شهر مشهد یعنی بیش از یک میلیون نفر و 34درصد از مساحت شهر، حاشیهنشین به شمار می روند.
رشد پدیده حاشیه نشینی پیامدهای مختلفی برای شهرهای کشور به ویژه شهرهای بزرگ در بر داشته است. مناطق حاشیه ای خاستگاه انواع مختلف آسیب ها و مسائل اجتماعی دیگر همچون، اعتیاد، فقر، جرم و... است.
گسترش پدیده حاشیه نشینی و پیچیدگی ابعاد آن و نیز تاکیدات صورت گرفته از سوی مقام معظم رهبری برای مقابله با این پدیده ، باعث شده است تا دستگاه ها و نهادهای مختلف و از جمله دولت در این مورد راهکارهایی بیاندیشند. به همین خاطر در برنامه های مختلف و از جمله از برنامه چهارم توسعه به بعد دولت موظف شده است تا با اجرای برنامه هایی، هر ساله ده درصد از پدیده حاشیه نشینی را کم کند تا این مسئله ریشه کن شود. آنچه که در اینجا مهم است تغییر نوع نگاه و چگونگی برخورد با این مسئله و در نتیجه ارائه راهکارهایی عملیاتی و استفاده از تمامی ظرفیت ها است.
به همین دلیل لازم است از تمامی ظرفیتهای مردمی و سمنها (سازمانهای مردمنهاد) نیز در حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی و آثار ناشی از حاشیه نشینی استفاده شود.
عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در همین راستا با اشاره به تشکیل کارگروه ویژه ساماندهی حاشیهنشینی در شهرها، بیان داشته است: با توجه به اینکه این موضوع یک موضوع میانبخشی است و دولت، مجلس و قوه قضاییه باید در ساماندهی آن همکاری کنند، شورای اجتماعی، کارگروهی برای سیاستگذاری و تدوین احکام قانونی برای ساماندهی این مساله ایجاد کرده است.
رحمانیفضلی همچنین با اشاره به اولویت برنامههای کوتاهمدت برای ساماندهی حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ، بیان داشته است که برنامههای بلندمدت نیز در این زمینه تدوین و در برنامه ششم توسعه گنجانده خواهد شود.
سید حسن هاشمی وزیر بهداشت نیز درخصوص عنوان کرده است: مناطق حاشیه نشین به دلیل عدم برخورداری از بهداشت و امکانات درمانی، فقدان امکانات شهری، اثرات منفی و وخیمی بر محیط انسانی، محیط زیست و شرایط کالبدی شهر برجای میگذارند. به همین دلیل متولیان حوزه سلامت، معضل حاشیه نشینی را در آغاز فاز دوم طرح تحول نظام سلامت، در صدر برنامهریزیهای خود قرار دادند و در دو محور الف ـ تدوین استراتژی کلان و راهبردی و ب ـ برنامهریزی خرد در حوزه بهداشت، اقدامات موثری را به انجام رساندند.
وی افزود: تحقیقات انجام شده حاشیه نشینی را به دلیل عواملی چون: توسعه نامتوازن ناشی از ساختارهای اقتصادی، نقصان برنامهریزی شهری و مقابله با معلولها به جای علتها، پیدایش شکاف طبقاتی میان مردم و در نهایت ناتوانی شهروندان در تطبیق با محیط شهری و پسزدگی آنان به حاشیه شهر میداند. همین تحقیقات تاکید میکنند که وجود یک زخم اجتماعی در گوشهای از شهر بهعنوان یک پیکر واحد، عملکرد دیگر نقاط شهر را تحت تاثیر قرار میدهد.
به گفته وی، 'بیتردید ارائه خدمات بهداشتی به حاشیه نشینان با هدف قوام و دوام جامعه و تحقق تعادل، یکپارچگی، توانمندسازی و بهسازی کانونهای حاشیهای تدوین و اجرایی شده است و ادامه این مسیر جز با همکاری همه اجزای دولت، مشارکت بخش خصوصی و تشکلهای غیردولتی و مردم نهاد میسر نیست. در این راستا با حمایت دولت تدبیر و امید، به عنوان متولیان سلامت مردم، در صدد هستیم تا شاخصهای بهداشتی و درمانی حاشیه نشینان در شهرها را با توجه به امکانات موجود ارتقاء دهیم و نا گفته پیداست که تحقق این امر، تعهد، الزام و عزمی همگانی میطلبد.
پژوهش**س-م** 1552
حاشیه نشینی یا حاشیه رانی؛ زخمی بر چهره شهرها
تهران - ایرنا- پدیده حاشیه نشینی به عنوان یک معضل شهری که مسائل و مشکلات عدیده ای در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در پی داشته، یکی از مسائل اصلی و از دغدغه های دولتمردان و برنامه ریزان شهری به شمار می رود.
صاحبخبر -
نظر شما