شناسهٔ خبر: 26820347 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

نادر طالب زاده:‌ تصور حل شدن مسائل با «قدم زدن» ساده‌انگاری بود

R41383/P41383/S9,1299/CT12

نادر طالب‌زاده می‌گوید رسانه‌ در ایران انقلابی عمل نمی‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، دی‌ماه امسال که فرابرسد، 65 سالگی را به پایان می‌برد؛ مردی که در سال‌های عمرش همواره در پی تأکید بر این گزاره بوده که «رسانه باید متعهد باشد»

آقای مستندساز سال‌هاست که از فروپاشی تدریجی آمریکا سخن می‌گوید. «نادر طالب‌زاده» امروز بیش از گذشته به فروپاشی آمریکا اعتقاد دارد و تأکید می‌کند که رسانه‌ها باید به طور جدی به این مسأله بپردازند. او حرف‌های مهمی درباره بایسته‌های «رسانه انقلابی» در دل دارد و نقدهای فراوانی نیز بر مدیریت فرهنگی و سیاسی کشور.

«راز» را خیلی‌ها به خاطر دارند. راز مجالی برای آزاد گفتن و آزاد اندیشیدن بود؛ برای افشای نقص‌هایی که شاید کم‌تر کسی جرأت به زبان آوردنشان را داشت. از این «رازها» در شخصیت طالب‌زاده بسیار است و چشم خیلی‌ها به برنامه‌هایی است که او دنبال کرده و می‌کند.

زندگی آقای مستندساز آن‌قدر پیچ و خم و فراز و نشیب دارد که می‌توان از آن مستند ساخت اما ما ترجیح دادیم که پرداختن به زندگی این استاد رسانه را به وقتی دیگر موکول کنیم و از اندیشه او بهره بگیریم.

طالب‌زاده در گفتگویی که آن را از نظر می‌گذرانید، سخنان بسیار مهمی را با مخاطبان در میان می‌گذارد. بی‌درنگ شما را به مطالعه بخش نخست این گفتگو دعوت می‌کنیم.

جناب آقای طالب‌زاده! شما 8 سال قبل به برگزاری یک نشست ضدایرانی در آمریکا اشاره و تأکید کردید که طرح‌ریزی بسیاری از تصمیمات ضدایرانی در این نشست و نشست‌های مشابه آن صورت می‌گیرد. در آن مقطع شما تأکید می‌کردید که ما باید در این نشست‌ها حضور داشته باشیم و از آن‌ها بهره‌برداری کنیم. اکنون هشت‌سال از آن روزها می‌گذرد. آیا اصحاب رسانه ایرانی و نهادهای مسئول، چنان‌که باید و شاید به این نشست‌ها توجه می‌کنند؟

من 8 سال قبل، در برنامه «راز» که از شبکه 4 پخش می‌شد، به نشستی که سالانه توسط بنیاد دفاع از دموکراسی(FDD) برگزار می‌شد اشاره کردم؛ نشستی که در واقع یک لابی صددرصد تل‌آویوی در قلب واشنگتن بود. این نشست سه‌روزه را معمولا در یک هتل برگزار می‌کردند که مستقل جلوه کند اما در این نشست به ظاهر مستقل، رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و ژنرال‌های اسرائیلی حضور پیدا می‌کردند.

وقتی سناتورهای آمریکایی برای صهیونیست‌ها خودشیرینی می‌کنند!

از سوی دیگر رقابتی میان سناتورها در جریان بود تا بتوانند در این نشست حضور یابند و برای لابی اسرائیل خودشیرینی کنند. روسای جمهور سابق آمریکا هم در این نشست حضور پیدا می‌کردند. معمولا عموم مردم آمریکا هم از این دست نشست‌های مفصل و پرطمطراق بی‌اطلاع هستند. در این سه روز افراد بسیاری سخنرانی می‌کنند و اتفاقا فیلم سخنرانی‌ها را هم در یوتیوب منتشر می‌کنند.

آیا ایران یک تهدید است؟

عنوان کنفرانس مذکور «تهدید ایران» بود. گویی این که ایران یک تهدید است یک امر مسلم برای شرکت‌کنندگان در این کنفرانس بود. آن‌ها می‌گفتند ایران هرروز آمریکا را تهدید می‌کند و می‌گوید پنتاگون را از زمین برخواهد داشت، به کاخ سفید حمله خواهد کرد و اسرائیل را با بمب اتم نابود خواهد کرد و البته اروپا هم از دست موشک‌های ایران در امان نیست، هریک از شخصیت‌های مهم سخنران در این نشست، به لیستی از اراجیف تحت عنوان تهدیدهای ایران اشاره می‌کردند.

فرصتی کم‌نظیر برای جمهوری اسلامی

این کنفرانس، یک فرصت کم‌نظیر برای جمهوری اسلامی ایران بود. لازم نبود ما در آن نشست حضور پیدا کنیم؛ همین که سخنرانی‌های آن نشست را ببینیم و ترجمه کنیم؛ اقدام درخوری است. اتفاقا آقای رضا داوری سردبیر سایت مشرق تمام آن سخنرانی‌ها را ترجمه کرده است و پَکی مشتمل بر سی‌دی‌های این سخنرانی‌های ترجمه‌شده را به مراکز تحقیقاتی مختلف و کتابخانه‌های ایران فرستاده است.

اجتماع شخصیت‌های مطرح ضدایرانی در یک نشست

نشست‌های مذکور پس از حادثه یازده سپتامبر تا کنون برگزار می‌شود. FDD اکنون به بررسی مراکز تحقیقاتی در ایران روی آورده است. مطرح‌ترین شخصیت‌های طرف مقابل، در قالب نشست‌های FDD و برای ارائه طرح‌های خود علیه ایران اجتماع می‌کنند؛ این اجتماع، اندیشیدن به طرح‌های ضدایرانی را برای ما آسان کرده است اما چرا ما از این نشست‌ها مطلع نمی‌شویم؟

وزارت خارجه چه می‌کند؟

دفتر ما در واشنگتن چه می‌کند؟ دفتر ما در سازمان ملل چه می‌کند؟ این‌ها هستند که باید در خصوص این نشست‌ها اطلاع‌رسانی کنند. وزارت خارجه ما چه می‌کند؟ مگر ما در وزارت خارجه، معاونت آمریکا و اروپا نداریم؟ چرا آن دفاتر و این معاونت از این دست نشست‌ها این‌قدر بی‌خبر هستند؟ چرا باید یک برنامه تلویزیونی این موضوع را افشا کند؟ در برنامه راز دست من باز بود و برنامه هم به طور زنده پخش می‌شد و من توانستم این موضوع را برای نخستین‌بار در کشور افشا کنم.

در آن برنامه با چند کارشناس آمریکایی هم ارتباط تصویری برقرار کردیم و درباره این نشست صحبت کردند. این آغاز کار بود. با این کار پنجره‌ای باز شد تا بنگریم که در این حوزه چقدر عقب هستیم. نه تنها درباره نشست مذکور بلکه درباره بسیاری از مسائل مشابه دیگر نیز عقب هستیم. بگذارید مثالی بزنم. 12 سال قبل یکی از دوستانم قصد سفر به آمریکا داشت و از من برای مشاوره کمک می‌خواست.

ماجرای سفر به آمریکا و داده‌های تصادفی!

او برای من ویزای خبرنگاری گرفت و من هم به آمریکا سفر کردم. همین‌جا باید بگویم که من گرین‌کارت ندارم. شما با ویزای خبرنگاری می‌توانید تا زمانی که مشغول کار رسانه‌ای هستید در آمریکا بمانید. در آن سال من تصادفا به داده‌هایی دست پیدا کردم. از جمله به طور تصادفی در دو نشست حضور پیدا کردم و در هر دو جا موفق به فیلمبرداری شدم.

بسیاری از آمریکایی‌ها دروغ‌های ساخته شده علیه ایران را باور ندارند

نخست؛ نشستی در نیویورک برای رونمایی از کتابی درباره ایران بود. نویسنده این کتاب، فرد مشهوری به نام «اسکات ریتر» از همکاران «هانس بلیکس» در گروه بازرسان سازمان ملل بود. او کتابی به نام «Target Iran» نوشته بود. من شاهد بودم که در آن نشست هزاران نفر از اساتید دانشگاه‌های نیویورک در سالنی اجتماع کرده بودند؛ به طوری جایی برای نشستن در سالن نبود؛ حتی راه‌پله‌ها هم مملو از جمعیت بود. «اسکات ریتر» در آن نشست در خصوص دروغ‌هایی که درباره ایران می‌گویند سخنرانی کرد. از آن جمعیت انبوه می‌شد فهمید که چقدر مخاطب برای مقابله با دروغ‌پردازی وجود دارد.

بمب اتم ایرانی؛ دروغی که منافقین ساختند و صهیونیست‌ها پرداختند

اگر درباره کتاب «Target Iran» در اینترنت جستجو کنید، درمی‌یابید که «اسکات ریتر» در این کتاب می‌گوید این که می‌گویند ایران می‌خواهد بمب اتم بسازد و با آن اسرائیل را نابود کند یک کلک و دروغ بزرگ است؛ دروغ بزرگی که منافقین آن را ساخته و پرداخته‌اند. «ریتر» در همان ده صفحه نخست کتابش از نقش منافقین در ساختن این دروغ سخن می‌گوید و سپس نقش اسرائیلی‌ها در پردازش این دروغ را لو می‌دهد. در شبی که این کتاب رونمایی می‌شد من به زحمت توانستم از راه‌پله سالن بالا بروم و به سختی توانستم از آن نشست فیلمبرداری کنم. میهمان‌دار آن برنامه آقای «سیمور هرش» بود. «هرش» مطرح‌ترین روزنامه‌نگار افشاگر آمریکایی است.

چرا مردم ایران از این نشست‌ها خبردار نمی‌شوند؟

«سیمور هرش» در آن برنامه عهده‌دار مصاحبه با «اسکات ریتر» بود. پرسش من این است که آیا مردم ایران نباید از این نشست خبردار شوند؟ در آن زمان آقای غرقی مسئول دفتر ما در سازمان ملل بودند و به من گفتند که چنین محفل مهمی در فلان روز و فلان ساعت برپا می‌شود و فکر می‌کنم خوب است که تو بروی و ببینی چه آن‌جا چه خبر است.

بهره‌برداری از نشست‌های ضدایرانی به «روند» تبدیل نشده است

آقای غرقی آن روز محبت کرد و من به آن محفل رفتم. من در پایان آن نشست با «اسکات ریتر» مصاحبه‌ای داشتم که چندین‌بار از تلویزیون ایران پخش شد اما بهره‌برداری از این دست نشست‌ها در میان ما به یک «روند» تبدیل نشده است. محفلی که در واشنگتن برپا می‌شد؛ محفلی برای طراحی عملیات روانی، اقتصادی و نظامی علیه ایران بود. از همان سال‌ها می‌گفتند که ما باید ایران را تحت تحریم‌های اقتصادی قرار دهیم.

تنها نماینده آمریکایی که از سیاه‌نمایی اسرائیلی‌ها سخن می‌گفت

این مسائل تماما از زیر رادار ایران رد می‌شود. ما اساسا این مسائل را رصد نمی‌کنیم. مثال سوم من مربوط به «دنیس کوسینیچ» نماینده اوهایو در کنگره است. «کوسینیچ» تنها نماینده آمریکایی بود که معتقد بود ایران در مسائل هسته‌ای هیچ تقصیری ندارد و لابی اسرائیل است که در این زمینه سیاه‌نمایی می‌کند. «دنیس کوسینیچ» اتفاقا رابطه خوبی هم با آقای ظریف داشت.

آقای ظریف در گذشته با «کوسینیچ» در ارتباط بود و اطلاعاتی که لازم داشت در اختیار او قرار می‌داد. او رابطه خوبی با دفتر ما در نیویورک داشت و علیه دروغ‌هایی که درباره ایران می‌گویند، حرف می‌زد. چند سال قبل آقای «کوسینیچ» در سالنی در داخل کنگره آمریکا، پنلی با عنوان «آیا ایران تهدید است؟» گذاشته بود. او در آن پنل هفت هشت شخصیت از جمله یک سرهنگ آمریکایی و فردی از سازمان سیا را دعوت کرده بود.

بدون کارت ویژه وارد کنگره آمریکا شدم!

«کوسینیچ» برای پوشش خبری آن پنل از مطبوعات واشنگتن دعوت کرده بود. من هم به طریقی از برگزاری این پنل خبردار شدم و به طور شانسی توانستم وارد آن محفل شوم! من کارت مخصوص ورود به آن محفل نداشتم و شانسی که آوردم این بود که از من کارت نخواستند و فکر کردند که مثل دیگر مدعوین هستم. آن محفل سه چهار ساعتی طول کشید.

یک آمریکایی در تلاش برای جلوگیری از حمله به ایران

من پس از برگزاری پنل، مصاحبه‌ای با آقای «کوسینیچ» درباره این گزاره نادرست که «ایران تهدید است» انجام دادم. همه این وقایع مربوط به سال 2006 است. من به مدت شش‌ماه در آمریکا ماندم و مصاحبه‌ها و تحقیقات فراوانی انجام دادم. این برای من جالب بود که یک‌نفر در کنگره آمریکا می‌خواهد کاری کند تا حمله‌ای به ایران صورت نگیرد و درباره این کشور دروغ‌پردازی نشود.

جالب‌تر این بود که با وجود این که خبرنگارانی در آن محفل حضور یافته بودند، خبر برگزاری این پنل در روز بعد، کم‌ترین انعکاس را در رسانه‌های آمریکایی داشت و همه آن را سانسور کرده بودند. من این مثال‌ها را از زمان حضورم در آمریکا مطرح کردم تا ببینید چه کارهایی می‌توان انجام داد. اگر در آن زمان بیش‌تر جستجو می‌کردم حتما محافل دیگری را هم با این محتوا می‌یافتم.

کنفرانس افق نو؛ تنها مجال سخن گفتن ما با آزادیخواهان ضدآمریکایی

ما باید با محافل طراحی عملیات علیه ایران آشنا شویم. متأسفانه ما در رسانه‌های خود ذکری از این محافل نمی‌کنیم. سالانه چندین نشست به سود ایران و به ضرر ایران برگزار می‌شود اما نه وزارت خارجه در این ارتباط کاری می‌کند و نه رسانه‌ها. تنها جایی که ما می‌توانیم از آدم‌های بانفوذ آمریکایی که مخالف سیاست‌های آمریکایی هستند، حرف بزنیم، کنفرانس افق نو است.

یک خطای بزرگ: بهره‌برداری نکردن از اندیشه‌های ضدآمریکایی

شخصیت‌های بسیاری در قالب این کنفرانس به ایران می‌آیند و یک هفته در کشور ما برنامه دارند. در این یک هفته، خبرنگاران، جوانان و اساتید ما فرصت می‌کنند که با آن‌ها سخن بگویند. آن‌ها در تلویزیون هم برنامه دارند. به جز کنفرانس افق نو، هیچ برنامه دیگری برای بهره‌برداری از اندیشه‌های این افراد وجود ندارد و این یک خطای بزرگ است.

تحریم‌ها چنان‌که پیش‌بینی می‌کردیم اتفاق افتاد

دشمنان همواره علیه ایران در حال طراحی هستند و ایران اسلامی دشمن بزرگ آمریکایی‌هاست. ما قبلا هم می‌گفتیم که دشمنان برای وارد کردن فشار بر ایران و تحریم کشور ما جدی هستند اما کسی توجهی نمی‌کرد و اکنون کار را به جایی رسانده‌اند که آمریکایی‌ها برنامه‌های خود را با سهولت بیش‌تری دنبال می‌کنند. تحریم‌ها چنان‌که پیش‌بینی می‌کردیم اتفاق افتاد و ما را ضعیف کرد.

دولت واقعا به غرب باور داشت

شرایط به گونه‌ای است که شما مجبورید کوتاه بیایید! ما در ایران با دولتی طرف هستیم که به دنبال تحلیل این مسائل نیست. اکنون که برجام به شکست منجر شده است، دولت قدری متواضع‌تر شده است اما پیش‌تر گویا واقعا به غرب باور داشتند و دولت‌های غربی را حیله‌گر نمی‌دانستند. آن‌ها گمان می‌کردند که می‌توان با غرب، متمدنانه و دیپلماتیک صحبت کرد در حالی که ابدا این‌گونه نیست.

رژیم چنج؛ هدف اوباما و ترامپ

اگر تنها و تنها کنفرانس FDD را رصد کنید درمی‌یابید که تمام نقشه‌های دشمنان معطوف به نابودی ایران است. سایکولوژی آمریکایی‌ها برای ایران Regime Change است. این ایده هرگز تغییر نکرده است. در دوره اوباما هم هدف همین بود و اکنون هم هدف همین است. اوباما هم می‌گفت تمام گزینه‌ها روی میز است. همه گزینه‌ها روی میز است یعنی حتی گزینه حمله اتمی هم روی میز است.

تصور حل کردن مسائل با «قدم زدن»؛ ساده‌انگاری بود

اهداف آمریکایی‌ها هرگز تغییر نکرده است؛ پس این ساده‌انگاری است که شما دست در جیبت بگذاری و با وزیر امور خارجه آمریکا قدم بزنی و تصور کنی که این راه‌حل مسائل است. اکنون جان کری هیچ‌کاره است و دائما به سخره گرفته می‌شود. او در رادار مطبوعات آمریکا دیده نمی‌شود. «کری» 700 میلیون‌دلار در بانک خودش دارد و راحت زندگی‌اش را می‌گذراند! کسی که باخت ما بودیم.

تا زمانی که اسرائیل وجود دارد...

ما بازنده بودیم که فکر می‌کردیم این‌ها آدم‌اند! آمریکایی‌ها توطئه‌گرند و نابودی ما هدف اصلی آن‌هاست. این گزاره یک کد مهم است که «تا زمانی که اسرائیل وجود دارد، برنامه دشمنان برای ما معطوف به نابودی است» تا زمانی که اسرائیل وجود دارد، رابطه دشمنان با ما در این خلاصه می‌شود که «ایران نباشد!» یا همان Regime Change. آن‌ها می‌خواهند توان دفاعی ما را هم محدود کنند.

دشمنان نمی‌خواهند ما موشک داشته باشیم و اگر این دست خواسته‌های دشمنان در ایران انعکاس پیدا نکند، هیچکس حساس نخواهد شد. در حالت خوشبینانه متأسفانه 95 درصد از گردهمایی‌هایی که ضد ایران یا به سود ایران برگزار می‌شود، سانسور شده است. ما نتوانسته‌ایم نتایج این گردهمایی‌ها را به ملت خود نشان بدهیم تا آگاه شوند.

مرآت- آنچه که شما به آن اشاره کردید، مربوط به مرحله پیشگیری است و سمت و سوی انتقادها در این حوزه بیش‌تر متوجه رسانه است اما مسأله مهم‌تر آن است که حتی وقتی تصمیمات اتخاذشده در این گردهمایی‌ها به مرحله اجرا گذاشته می‌شود ما شاهد اقدامات درخوری از سوی نهادهای حاکمیتی نیستیم. به طور مثال وقتی ما توسط یک دادگاه آمریکایی به اتهام دست داشتن در حادثه 11 سپتامبر محکوم می‌شویم و شما اعلام می‌کنید که دولت باید به سرعت اقامه دعوا کند؛ هیچ توجهی به این مسأله نمی‌شود. این همه بی‌توجهی را یک غفلت تاریخی بدانیم یا یک روند متعمدانه؟

من با بدبینی کامل می‌گویم که این یک روند عمدی است. ما به چه زبانی در اخبار تلویزیون بگوییم که یک دادگاه کوچک در نیویورک ما را به دست داشتن در ماجرای 11 سپتامبر متهم کرده است و ما باید عکس‌العمل نشان بدهیم؟ گویی ما حتی نمی‌خواهیم در این‌باره حرف بزنیم! اگر من به این موضوع اعتراض نمی‌کردم، هیچ‌کس چیزی نمی‌گفت. حرف ما این بود که لااقل این موضوع را به بحث بگذارید تا موافقان و مخالفان پاسخ دادن به این اقدام آمریکا حرف‌هایشان را بزنند.

اتهام‌زدایی حزب‌الله از خود با کمک یک تیم بزرگ حقوقی

برخی در وزارت خارجه معتقد بودند که باید جواب آن‌ها را در همان دادگاه آمریکایی داد و عده‌ای می‌گفتند نباید آن‌ها را به رسمیت بشناسیم. من معتقدم دیدگاه دوم کاملا اشتباه است. حزب‌الله این کار را نکرده است. وقتی این اتهام را به حزب‌الله لبنان وارد کردند، آن‌ها یک گروه بزرگ حقوقی را در نیویورک برای پیگیری این موضوع تعیین کردند.

آمریکایی‌هایی که حاضر بودند به نفع ایران شهادت بدهند!

وقتی یک قاضی احمق ما را محکوم می‌کند ما باید پاسخ بدهیم. ما حتی از پاسخ دادن لفظی هم اجتناب می‌کنیم! این در حالی است که آن‌ها 6 میلیارد دلار مدنظرشان را به هر طریق ممکن از اموال ایران می‌کَنند! مسأله مهم‌تر این است که تعدادی از آمریکاییان بنام در آن مقطع اعلام آمادگی کردند که در دادگاه حاضر می‌شوند و درباره یازده سپتامبر صحبت می‌کنند.

منبع:مرآت

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

نظر شما