از نظر آنها اصلاحطلبان ضربه گیر نظامند که اگر نباشند کار براندازان سادهتر راه میافتد اما فهم مخالفت معتقدین به نظام با اصلاحطلبی در شرایط فعلی کمی دشوار است. اینکه جریانی بخواهد اصلاحطلبان را با براندازان یک کاسه کند و آنها را با یک چوب براند در شرایطی که ایران امروز دارد، خیلی غیرقابل فهم است اما اتفاقی است که میافتد.
سایت مشرق روز گذشته در گزارشی تحلیلی با مستنداتی که بیشتر آنها به مصاحبهها و یادداشتهای چهرهای اصلاحطلب با روزنامه اعتماد بازمیگردد نتیجهای حیرتآور را در قالب تحلیل ارایه کرده است. عنوان گزارش این است: «سناریوی جریان اصلاحات برای مدیریت اعتراضات خیابانی و پادگانی کردن کشور/ آیا اصلاحات به سرنوشت نهضت آزادی و جبهه ملی دچار میشود؟»
خلاصه استدلال نویسنده این است که «جریان اصلاحات قصد دارد با برنامهای حسابشده نظام را درگیر بازی دو سر باخت کند و به این نقطه برسد که بگوید: «اعتراضات خیابانی فراگیر شده است. انتخاب با حاکمیت است. یا به تفسیر اصلاحطلبان از این اعتراضات تن دهد و گام خود را از اقتصاد فراتر نهد، اصلاحات بنیادین در ساختارها را آغاز کند و خود را برای امتیازها و تصمیمات جسورانه آماده کند که در آن صورت خیابانها مبدل به پارلمان مردم میشود یا آنکه با امتداد سیاستهای غلط قبلی و انزوای اصلاحات، خود را برای فروپاشی، تحرکات خشن و مسلحانه یا به تعبیری پادگانی شدن خیابانها آماده نماید.»
اما این نتیجه چگونه بر آنها آشکار شده؛ اول به این دلیل که رسانههای اصلاحطلب «ماجراهای بنیتا، مدرسه معین، کمبود آب در استانها، گردوخاک در برخی مناطق، سانحه هوایی یاسوج، گور خوابها، کودکان کار و... را مبدل به امر سیاسی و اعتراضآفرین میکنند» و شاهد مثال هم حرف علوی تبار در روزنامه اعتماد است که میگوید: مشکلات کلان ایران دیگر مساله یا مشکل نیستند، اغلب به «بحران» تبدیلشده و در بهترین برآورد «معضل» هستند.
مجموعه بحرانها و معضلات درهمتنیده که با یکدیگر همبستگی مثبت دارند و یکدیگر را تشدید میکنند. مساله اجتماعی که به بحران تبدیل میشود در آستانه تبدیل به «فاجعه» است و دیگر اینکه روزنامه اعتماد در صفحه اول به عنوان دلسوز مردم کردستان تیتر «کردستان خسته است» را برمیگزیند.
دومین پایه استدلال یا اتهام این است که اصلاحطلبان به فعال کردن گسلهای امنیتی مشغولند یعنی با تمرکز بر «اقوام، اقلیتها و زنان» مسائلی مثل «حضور زنان در ورزشگاهها و کیفیت حجاب آنها در صدر مطالبات قرار میگیرد و فقدان تصویری از یک زن در پوستر جام جهانی - که در میدان ولیعصر نصب شده بود- به حاشیهای فراگیر مبدل میشود.»
سومین کاری که اصلاحطلبان میکنند این است که اقتصاد را به سیاست گره میزنند «مطالبات اقتصادی مردم را صرفا سطح رویین اعتراضات دانسته و مشکل را نحوه حکمرانی و مشارکت عمومی و بحرانهای حاکمیتی میداند» با این کار آنها تنور اعتراضات را همیشه گرم نگه میدارند تا بتوانند از نظام امتیاز بگیرند.
بنا بر نوشته مشرق «برآیند این سه در نگاه برخی تحلیلگران فرانسویزه کردن ایران است؛ یعنی کشوری که مدام در تنشهای اجتماعی به سر میبرد و برای فرونشاندن آن باید امتیاز داد. لبه تیز این امتیازات به سمت ظرفیت موشکی و حضور ایران در منطقه خواهد بود؛ یعنی برای بهبود اوضاع اقتصادی ناشی از تحریم و اوضاع سیاسی ناشی از اعتراض احتمالا شعار نامزد بعدی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری، بازگشت نهاد انقلابی به پادگانها و نیز دوقطبی اقتصاد یا موشکی - سوریه خواهد بود. پروژهای که به نظر میرسد با دستگیری عباس عدالت و جلایی پور نیمه تمام مانده است».
و در اینجاست که ادعای مهیبتر نوشته مطرح میشود «بعضی کارشناسان معتقدند احیای عضوگیریها و عملیات سازمان مجاهدین خلق در ایران خود گواهی بر این مدعاست که با حمایت اصلاحات برای ورود مردم به خیابانها، منافقین بر اساس تقسیمکار قبلی وارد کارزار پادگانی شدن خیابانها میشوند.»
عبارت «تقسیم کار قبلی» عبارت مهمی است که باید بر سر آن توقف کرد و آن را مورد پرسش قرار داد. واقعا کارشناسانی وجود دارند که قایل به وجود چنین تقسیم کاری هستند و اینگونه میاندیشند و مصاحبهها و یادداشتهای فعالان سیاسی را به این صورت تعبیر میکنند؟ آیا طرز تفکر صاحب رسانه و موثری وجود دارد که فکر میکند بازگویی انتقادها و کاستیها در جامعه برای امتیازگیری از نظام است؟
بله ظاهرا چنین طرز تفکری وجود دارد که البته خود را اصل نظام میپندارد آنجا که مینویسد «به هرجهت اصلاحطلبان باید به این مساله واقف باشند که تسامح نظام برای حضور اصلاحطلبان درون ساختارهای اجرایی نظام به معنای چشمپوشی از تحرکات، خطاها و خیانتهای فتنه 88 نیست و اگر بار دیگر انطباقی میان جریان نفاق و اصلاحات بر سر پادگان کردن خیابانها صورت بپذیرد، اصلاحطلبان نیز سرنوشت سلف خود یعنی نهضت آزادی و جبهه ملی را تجربه خواهند کرد.»
یک خبرنگار مشغول در یک سایت چگونه از طرف نظام چنین تزی را صادر میکند؟ آیا فکت و داده جدی برای این حرفها وجود دارد؟
نفس این گزارش تحلیلی سایت مشرق به یک دلیل مهم است به دلیل آنکه از نوعی طرز تفکر رونمایی میکند که هر گونه انتقادی را به مساله و مشکلی بین و آشکار که حتی مقام معظم رهبری هم به آن ورود کردهاند و دستور رسیدگی به آن را صادر کردهاند در کورهای از استدلالات مبهم و سست بنیاد میپزند و به عنوان تحلیل بیرون میدهند. از نظر آنها حتی وقتی حجاریان از ضرورت وجود یک هسته سخت پاکدست که دستش به هیچ نوع فسادی آلوده نیست حرف میزند یا وقتی «از ضرورت مرزبندی با جریان برانداز» سخنی گفته میشود یا از دولت انتقاد میشود در واقع اجزای یک سناریوی امنیتی مخوف در حال طرحریزی است.
این نوع طرز تفکر در واقع پسزمینه اصلی تمام برخوردهایی است که در دهه اخیر با اصلاحطلبان صورت گرفته؛ تفکری قدرتمند و ریشهدار که بیش از آنکه سیاسی باشد امنیتی است که توان بردن فضا به سمتی را دارد که عملا هر گونه کار سیاسی و حتی بیان و چاپ مطلب سیاسی، کاری پر خطر میشود.
ما برای نقض این ادعاها شواهدی را با چشم سر میبینیم و با عقل معمولی تشخیص میدهیم اما برای اثباتشان ادلهای نداریم. نویسنده سایت مشرق تقسیم کار قبلی با منافقین را نظر کارشناسان میداند. کدام کارشناسان و کارشناسان کجا؟ معلوم نیست. واقعا آیا ادله متقنی برای این ادعا وجود دارد که اصلاحطلبان میخواهند کشور را تا مرز فروپاشی ببرند که امتیاز بگیرند و حتی زمینه را برای قدرت گرفتن منفورترین گروه سیاسی تاریخ معاصر فراهم کنند؟ خیلی خوب است که این مستندات در اختیار رسانهها و مردم قرار گیرد و فقط به صورت کیفر خواست مطرح نشود.
بعد از اتفاقات سال ٨٨ برخی اصولگرایان گفتند ابعاد ماجرا و کلیت سناریو برای نظام مشهود بوده و این سوال مهم را بیجواب گذاشتند که اگر شورای نگهبان عالم بر فتنه بود چرا کاندیداهای بعدا معترض را رد صلاحیت نکرده است. غرض اینکه میدان سیاست را نباید مینگذاری کرد اگر بر فاجعهای مشرفید و از آن آگاهی دارید آن را با سند و مدرک به اطلاع عموم برسانید.
*منبع: روزنامه اعتماد؛ 1397،4،27
**گروه اطلاع رسانی**2059**2002
زمین سیاست را «مینگذاری» نکنید
یک زمانی فقط حاکمیت به اصلاحطلبان اعتماد نداشت حالا اما با رونق گرفتن فضاهای مجازی و شبکههای ماهوارهای، اصلاحطلب بودن و امید به تغییرات تدریجی رونق بازارش در میان بدنه جامعه را هم از دست داده است. اصلاحطلبان از دو سو متهمند. اینکه یک برانداز مشتاق فروپاشی از اصلاحطلبی بیزار باشد امری است روشن و بدیهی.
صاحبخبر -
نظر شما