شناسهٔ خبر: 26759079 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

در گفت‌وگو با پیمان طالبی شاعر و ترانه‌سرا مطرح شد

«مجاز»ی که از حقیقت می‌گوید

پیمان طالبی شاعر جوان کشور از سال گذشته اولین دوره این حلقه ادبی را شکل داده است. طالبی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به مجموعه فعالیت‌های این حلقه ادبی اشاره می‌کند .

صاحب‌خبر -
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، حلقه ادبی مجاز، جلسات شعرخوانی و نقد شعری است که در فضای مجازی با حضور جوانان فعال شکل گرفته است. البته کارگاه‌های این حلقه ادبی در دنیای واقعی، قوت یافته است و پیش‌بینی می‌شود که جوان‌ها و نسل جدیدی از شاعران، از این حلقه ادبی، رشد یابند. پیمان طالبی شاعر جوان کشور از سال گذشته اولین دوره این حلقه ادبی را شکل داده است. طالبی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به مجموعه فعالیت‌های این حلقه ادبی اشاره می‌کند که در ادامه می‌خوانید.


اجازه بدهید نپرسم دلیل‌تان برای تشکیل «مجاز» چه بوده و به جایش بپرسم آیا به هدفی رسیده‌اید که با تاسیس این حلقه ادبی در فضای مجازی ترسیم کرده بودید؟

اولین چیزی که از همان ابتدا، در «مجاز» برای من هدف بود، اینکه بتوانیم یک فضای کاملا علمی و آکادمیک ادبی را ایجاد کنیم. من فضای آکادمیک و دانشگاهی ادبیات را تجربه کرده بودم و در جلسات شعر هم زیاد تردد داشتم. این وسط یک خلئی را از مدت‌ها پیش احساس می‌کردم و تلاشم این بود که در حدواندازه خودم برطرفش کنم. به نظر من تا به امروز که سومین دوره آموزشی و کارگاهی مجاز را برگزار می‌کنیم، تا حد زیادی این اتفاق افتاده و حداقلش این است کسانی که از ابتدا با مجاز بودند، نگاه‌شان خیلی جدی‌تر، علمی‌تر و تخصصی‌تر شده است و شعر را از منظر یک هنر تفننی و سرگرمی نمی‌بینند. از این نظر راضی‌ام و همیشه خدا را شکر می‌کنم.

اما به نظرم هنوز خیلی جای کار داریم و تا سرمنزل مقصود که در ذهن من هست فرسنگ‌ها راه باقی‌مانده است! من متاسفانه یا خوشبختانه آدم بلندپروازی هستم و این بلندپروازی قطعا در مجاز هم نمود پیدا می‌کند.

اینکه دور جدید جلسات مجاز را با این سرعت آغاز کردید به چه دلیل است؟ و آیا با همان افراد دوره اول ادامه می‌دهید یا با افراد جدید؟

دی ماه سال گذشته در فضای مجازی فراخوانی منتشر کردیم که 250 نفر ثبت‌نام کردند و به دلیل تاکید من بر کارگاهی بودن فضا از این جمع، 40 نفر را انتخاب کردیم و در قالب دو کارگاه در سطح مقدماتی و پیشرفته با آنها شروع به کار کردیم. بعد از اتمام ترم زمستان، دیدیم تمامی این 40 نفر تمایل به ادامه پیدا کردن کلاس‌ها دارند؛ بنابراین بدون اینکه دوباره فراخوان دهیم، کار را با همین تیم در ترم بهار نیز ادامه دادیم. اما در ترم بهار، خیلی پیام در فضای مجازی برای من و دبیر جلسه خانم موسوی ارسال می‌شد مبنی‌بر اینکه دوباره عضوگیری داشته باشیم. تعداد پیام‌ها آنقدر بالا بود که تصمیم گرفتم برای ترم تابستان دوباره فراخوان دهیم و الحمدلله 150 نفر نیروی تازه نفس به جمع ما ملحق شدند. برای ترم تابستان و با توجه به این استقبال مجبور شدیم یک کلاس را به دو کلاس قبلی، اضافه کنیم. درحال حاضر «مجاز» سه کارگاه دارد و به جز آن هم در ایام تابستان یک کارگاه ویژه دانش‌آموزان در مدرسه صلحا برگزار می‌شود.

خروجی دوره اول مجاز چه بود؟ آیا هنوز برای دیدن نتیجه کار زود است یا بعد از همین یک ترم، خروجی قابل توجهی وجود دارد؟

دوستانی که با من تا امروز در پروژه‌های مختلف کار کردند، می‌دانند که همیشه و از ابتدای هر پروژه‌ای نگاهم به هدف و نتیجه کلی کار است و در صورتی که ببینم تیم در راستای آن هدف عمل نمی‌کند یا با روشی که در پیش گرفتیم به هدف نمی‌رسیم؛ پروژه را به‌طور کامل کنسل می‌کنم. خروجی ما در حلقه ادبی مجاز، تربیت شاعر تاثیرگذار در بستر جامعه است. حالا این تاثیر می‌تواند با شعر آیینی اتفاق بیفتد یا با شعر انقلاب یا حتی با شعر عاشقانه. طبیعتا این هدف بزرگ نیاز به زمان دارد تا ببینیم چند درصد از این بچه‌ها بعدها آدم‌های تاثیرگذاری در جریان شعر می‌شوند. اما این قضیه می‌تواند هدف کوتاه‌مدت هم داشته باشد و آن تولید شعر دغدغه‌مند و موثر در فضای جامعه است؛ به نظر من تا حد زیادی مجاز توانسته به همین هدف دست پیدا کند.

 در جریان شهادت شهیدمظلوم محمدحسین حدادیان که به دست دراویش گنابادی به فیض شهادت رسید، بچه‌های مجاز در فضای مجازی یک شکل بداهه‌سرایی دسته‌جمعی را شروع کردند که ماحصل آن هم یک قصیده 360 بیتی بود! ما این قصیده را در اینترنت منتشر کردیم و به‌شدت از آن استقبال شد و فکر می‌کنم که به این شکل شعر سرودن، به‌موقع و باکیفیت نظیر نداشته باشد؛ ضمن اینکه شعر را به محضر خانواده بزرگوار این شهید هم تقدیم کردیم و پدر و مادر شهید، نسبت به بچه‌های شاعر حلقه ادبی «مجاز» ابراز لطف کردند.

همچنین بچه‌های مجاز یک قصیده بلند هم تقدیم به حاج‌قاسم سلیمانی نوشتند که بلندترین شعری بوده که تا به امروز در وصف یک سردار ایرانی سروده شده است. این شعر هم قرار است به دست ایشان برسد. به نظر همین اتفاقات مبارک به اضافه شعرهای خود بچه‌ها که واقعا بعضی‌هایشان پیشرفت قابل ملاحظه‌ای کرده‌اند، گواهی می‌دهد که مجاز تا امروز موفق بوده و نشان‌دهنده این است که اگر اسم گروه ما «مجاز» است اما کاملا حقیقی هستیم.

فکر می‌کنید که استقبال از حلقه ادبی مجاز در همین مدت کوتاه چه دلایلی داشته است؟

من روزی که می‌خواستم «مجاز» را شروع کنم، این جلسه را وقف نام مبارک حضرت زینب کبری(س) کردم. چون اعتقاد دارم حضرت زینب(س) پیامبر عاشورا بودند و بیشترین نقش تبلیغی و رسانه‌ای در ماندگاری پیام امام حسین(ع) را ایشان ایفا کردند و حالا بعد از گذشت قرن‌ها، کسانی قرار بود دورهم جمع شوند تا پیام اسلام و پیام تشیع را در قالب هنر به مردم جهان عرضه کنند.

اتفاقا به صورت کاملا تصادفی جشن افتتاحیه مجاز مصادف شد با روز ولادت حضرت زینب(س). با چنین مقدمه‌ای، عجیب نبود اگر خیالم از باب مخاطب مجاز راحت باشد. شاید هم به دلیل نبود جلسات کارگاهی به این شکل یا کمبود فضاهای آموزشی شعر آیینی باشد؛ اما در درجه اول عزت دست خدا و اهل بیت(ع) هست. ما از روز اول نیت بدی نداشتیم و به دنبال اسم و رسم نبودیم، فقط دل‌مان سوخت و خواستیم برای قشر جوان شعر کاری انجام دهیم که اسیر شارلاتان‌های ادبی و جریان‌های عوام‌فریبانه نشوند.

دشمنی‌ها و سنگ‌اندازی‌ها همیشه وجود داشته است اما الحمدلله تا امروز موفق بودیم و این موفقیت هم وعده خداوند است.

درخصوص بحث مالی هم، ما دو دوره قبل شهریه‌ای از بچه‌ها دریافت نکردیم، اما به پیشنهاد دوستان و برای منظم‌تر شدن کلاس‌ها برای ترم تابستان شهریه بسیار اندکی تعیین کردیم که یک الزامی برای حضور به وجود بیاید و امیدواریم که این مساله باعث منظم‌تر شدن برگزاری کلاس‌ها شود.

اینکه فضای آموزش شعر در کارگاه مجاز به صورت مشترک و دونفره انجام می‌شود دلیل خاصی دارد؟ آیا به تعداد مربیان اضافه خواهد شد؟

در واقع نقش هرکدام از ما متفاوت است و هرکس هم جایگاه خودش را دارد. نقش من در کارگاه‌ها، بحث مدیریتی و علمی جلسات است. سیاستگذاری‌ها، ایده‌پردازی و تعیین چگونگی برگزاری برنامه‌ها، تدریس، تهیه جزوات، بررسی سیر علمی و رشد ادبی بچه‌ها و مسائلی از این دست را من انجام می‌دهم و در مقابل مسائل اجرایی جلسه را به خانم موسوی سپردم. پیش‌تر از این در مجموعه فرهنگی سرچشمه قریب به یک سال جلسه شعر داشتم که آنجا تمام وظایف، روی دوش خودم بود. از این بابت خیلی اذیت شدم اما حضور خانم موسوی و جدیت و اخلاص ایشان به‌شدت به بهتر برگزار شدن برنامه‌های مجاز کمک کرد. ما در شورای سیاستگذاری مجاز افراد دیگری را هم داریم که به ما کمک می‌کنند؛ ازجمله محمد رسولی از دوستان شاعرم و همچنین سرکار خانم فاطمه افشاریان و سرکارخانم زینب مولایی که هر دو از شاعران خوب و جوان کشور هستند. این خردجمعی تا امروز خیلی مفید بوده و امیدوارم که ادامه داشته باشد. چندبار به اضافه شدن دوستان دیگری هم به حلقه مدرسان، فکر کرده‌ام اما قبل از سواد علمی و دانش ادبی، به‌شدت شخصیت فرد برایم مهم است و در انتخاب همین چند نفر هم خیلی وسواس داشتم. بدون تعارف بگویم  فضای فرهنگی پر شده است از منم منم‌ها و منفعت‌طلبی‌ها. ما در مجاز آخرین چیزی که برایمان مهم است منفعت خودمان است و خیلی سخت است آدم‌هایی را پیدا کنیم که هم سواد علمی و هم اخلاص عملی داشته باشند!

طبیعی است، مسیری که در پیش گرفتید، با انتقادهای فراوانی مواجه شود، کدام‌یک از این انتقادها را به‌حق می‌دانید؟

مهم‌ترین انتقادی که تا امروز به «مجاز» شده است و آن را وارد می‌دانم، عدم حضور «مجاز» در شهرستان‌هاست. خودم متولد شهر رشت هستم و می‌دانم شهرستانی بودن و تلاش برای دیده شدن در زمینه شعر چقدر سخت است. خاطرم هست که ما چطور در استان خودمان می‌دویدیم که یک شاعر پیدا کنیم تا شعرهایمان را برایش بخوانیم. بچه‌های شهرستان مظلوم هستند و واقعا اگر کسی می‌خواهد در فضای ادبی کشور کاری کند باید از شهرستان‌ها شروع کند. می‌توانم بگویم روزانه از بچه‌های شاعر شهرستانی، پیام داریم با این مضمون که چرا مجاز را در شهر ما برگزار نمی‌کنید؟ توی چندماه اخیر هرکدام از اعضای شورای سیاستگذاری مجاز برای شعرخوانی به هر استانی دعوت شدند، تعدادی از حضار سراغ مجاز را گرفتند و درخواست کردند که در شهر آنها هم کارگاه برگزار کنیم. من به‌شدت برای این کار آماده‌ام و حتی چارت کارگاهی و اجرایی‌اش را هم طراحی کردم منتها برای برگزاری آن به حمایت احتیاج داریم و دنبال این هستیم که به‌زودی کارگاه‌های استانی مجاز را هم آغاز کنیم. البته باید تشکر کنم از سازمان فضای مجازی سراج و آقای منصور امینی که تا امروز واقعا خالصانه و بی‌هیچ چشم‌داشتی از مجاز حمایت کردند و اگر امروز «مجاز»ی هست، بدون شک به برکت دغدغه‌مند بودن و اخلاص دوستان من در این سازمان بود.

 

* نویسنده : زهرا شعبان‌شمیرانی روزنامه‌نگار

نظر شما