شناسهٔ خبر: 26657076 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت | لینک خبر

تاثيرات عضويت ايران در سازمان همکاري هاي شانگهاي

نگاه به شرق در سياست خارجي ايران

صاحب‌خبر - سعيد سبحاني (قسمت اول) اشاره: تقابل ايالات متحده آمريکا و جمهوري اسلامي ايران به نقطه اوج خود رسيده است. دونالد ترامپ رسما از توافق هسته اي خارج شده و با وضع دوباره تحريم‌هاي ثانويه عليه کشورمان، در صدد اعمال محدوديت‌هاي اقتصادي عليه نظام و ملت ايران است. از سوي ديگر، برگزاري اجلاس اخير گروه 7 در کانادا نيز حاکي از بروز اختلافات عمده ميان ايالات متحده و شرکاي غربي آن بوده است. سوال اصلي اينجاست که در چنين شرايطي نگاه ما به ديگر بازيگران فعال در نظام بين الملل، خصوصا چين و روسيه بايد چگونه باشد؟ چگونه مي توان از ظرفيت پکن و مسکو در راستاي مقابله با تحريم‌هاي ايالات متحده آمريکا و حتي شرکاي اروپايي آن استفاده کرد ؟ به راستي آنچه امروز در نظام بين الملل در قبال ايران مي گذرد چگونه قابل درک است؟ در اين مقاله، به سوالات فوق پاسخ خواهيم داد : درک واقع بينانه بازي غرب؛پيش شرط اصلي نگاه به شرق مفهوم "نگاه به شرق" لازم است به صورت واقع گرايانه در سياست خارجي کشورمان تبيين شود. مفهوم نگاه دستگاه ديپلماسي ما به شرق، به معناي تبديل شدن ايران به متغيري وابسته به پکن و مسکو نيست، بلکه به معناي همياري و همکاري موثر ميان ايران و کشورهاي شرقي در راستاي مقابله با سياست‌هاي چندگانه و خصمانه کشورهاي غربي مي باشد. همان گونه که تاکيد شد، در اين خصوص لازم است نگاه واقع بينانه اي نسبت به بازي غرب در نظام بين الملل داشت. يکي از موانعي که مانع از ترسيم مناسبات راهبردي و عميق ما( در حد مطلوب و موثر) با روسيه و چين شده است، نگاه خاص برخي دولتمردان به بازيگران غربي است. به عنوان مثال، تروئيکاي اروپايي قصد دارند بسته پيشنهادي خود را با هدف حفظ برجام،‌به مقامات کشورمان ارائه نمايند. سوال اصلي اينجاست که ارائه چنين بسته اي در ذيل کدام "استراتژي اروپايي" ، خصوصا در ارتباط با ايالات متحده آمريکا صورت مي گيرد؟ برخي تصور مي کنند با توجه به منازعات به وجود آمده در ميان آمريکا و اروپا،شاهد "ايستادگي مطلق" مقامات اروپايي در مقابل دولت ترامپ (بر سر برجام ) خواهيم بود و بسته پيشنهادي اروپا نيز با چنين رويکردي ارائه خواهد شد. تصوري که کاملا نادرست است. همان گونه که اشاره شد،‌اكثر منابع غربي از تشديد منازعات واشنگتن و اروپا در دو سوي آتلانتيك خبر مي دهند. برخي تحليلگران مسائل اروپا اين منازعات را «روبنايي» و «مقطعي» و برخي ديگر ، آن را «زيربنايي» و «دامنه دار» مي دانند. صورتبندي مناقشات اخير دولت ترامپ و شركاي اروپايي آن، سهل و ممتنع به نظر مي رسد! اگرچه خروج ترامپ از توافق هسته اي با ايران و وضع تعرفه هاي گمركي بر فولاد و آلومينيوم وارداتي از اروپا خشم تروئيكاي اروپايي از كاخ سفيد را بر انگيخته است، اما در محاسبه حدود و ثغور اين «منازعه ديپلماتيك» نبايد دچار اشتباه شد. سوال اصلي اينجاست که اتحاديه اروپا در قبال دولت فعلي ايالات متحده آمريکا چه نوع استراتژي و راهبردي را مي تواند در پيش گيرد؟به طور كلي، اتحاديه اروپا مي تواند سه نوع استراتژي «تعامل»، « مهار» و « تقابل» با دولت ترامپ را در پيش گرفته و حركت خود در قبال واشنگتن را بر مبناي هر يك از آنها تنظيم كند. بسياري از مقامات اروپايي در جريان ملاقات‌هاي مستقيم و رايزني هاي غير مستقيم خود با دولت ترامپ در يافته اند كه تكيه بر «استراتژي تعامل با آمريكا» ديگر پاسخگوي نيازهاي راهبردي ، اقتصادي و سياسي آنها نيست. چندي پيش «هايكو ماس» وزير امور خارجه دولت آلمان در اظهاراتي قابل تامل تاكيد كرد: « اقدام ايالات متحده آمريكا در خروج از برجام ، موجب مسموميت روابط فراآتلانتيك شده و دوستي اروپا و واشنگتن را نيز خدشه دار ساخته است». با اين حال، اروپا هنوز از استراتژي تعامل با ترامپ عبور نكرده است. اخيرا ترزا مي، نخست وزير انگليس صراحتا از كشورهاي اروپايي خواسته است تا ضمن تعامل با دولت آمريكا، واكنشي نسبت به اقدامات تعرفه اي ترامپ نشان ندهند. همچنين ترزا مي تاكيد كرده است كه موضوعاتي مانند برجام نيز از طريق گفت‌وگو با آمريكا ( به معناي تن دادن اروپا به خواسته هاي آمريكا) قابل حل مي باشد! امانوئل ماكرون، رئيس جمهور فرانسه و آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان از يك سو معتقدند كه تاريخ مصرف «استراتژي تعامل» با آمريكا به پايان رسيده است، اما اين به معناي آغاز دوران تقابل اروپا با آمريكا نيست! اروپا در بهترين حالت ممكن، از اين پس وارد فاز « مهار ترامپ»و مديريت رفتار رئيس جمهور ايالات متحده آمريكا خواهد شد. در اين معادله، اروپا سعي در كنترل رفتارهاي ترامپ و تطبيق آنها با منافع كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت خود در نظام بين الملل خواهد داشت. درست پس از خروج ترامپ از توافق هسته اي با ايران، آنگلا مركل صدر اعظم آلمان قواعد بازي اروپا در فاز «مديريت رفتار ترامپ» را ترسيم كرده است : «تصميم دونالد ترامپ در زمينه خروج از توافق هسته اي با ايران دليل نمي شود كه روابط اروپا با آمريكا زير سوال برود.نبايد انتظارات از اروپا براي مناقشه با آمريكا بر سر برجام، بيش از حد ممكن باشد. اروپا نمي تواند بيشتر از آنچه هست، خود را نشان بدهد.» اگرچه برخي تصور مي کنند هم اکنون شاهد وقوع منازعه اي تمام عيار ميان آمريکا و اروپا هستيم اما واقعيت امر اين است که اتحاديه اروپا هنوز وارد فاز «تقابل با ترامپ»نشده و شواهدو مستندات موجود نيز نشان مي دهد كه قصد ورود به چنين مرحله اي را ندارد. براي كشورهايي مانند انگليس، آلمان و فرانسه، «تعامل مديريت شده» با ترامپ همچنان اولويت دارد. حتي آنها آماده هستند تا برخي پرونده ها و موضوعات مانند «برجام» را وجه المصالحه نقاط اختلافي خود با ايالات متحده آمريكا قرار دهند.بنابر آنچه رسانه هاي غربي تصريح كرده اند، امكان دارد ترامپ در ازاي همكاري مطلق كشورهاي اروپايي با واشنگتن در قبال برجام، در تصميم خود مبني بر وضع تعرفه هاي گمركي بر اقلام وارداتي از اروپا بازنگري كند. بنابراين، مقامات اروپايي نسبت به برجام به عنوان يك متغير حقوقي مستقل نمي نگرند. نگاه ابزارگرايانه تروئيكاي اروپايي نسبت به توافق هسته اي ،منجر به بروز رفتارهاي سينوسي و غير قابل پيش بيني آنها در قبال برجام شده است. تاكيد افرادي مانند آنگلا مركل و امانوئل ماكرون بر ناكافي بودن توافق هسته اي براي مهار ايران! و لزوم بسط آن به مسائل موشكي و منطقه اي در همين راستا قابل ارزيابي است. اين در حالي است كه مقامات اروپايي در كنار بيان خواسته هاي غير معقول و زياده خواهانه خود، بر لزوم حفظ توافق هسته اي نيز تاكيد مي كنند! مصدر و منشا اين رفتارهاي پارادوكسيكال را بايد در مناسبات پشت پرده كشورهاي اروپايي با دولت ترامپ جستجو كرد. آنچه مسلم است اينکه "بازي خاص اروپا" در برهه زماني فعلي بايد به صورتي جدي و دقيق مورد تحليل و واکاوي دستگاه ديپلماسي کشورمان قرار گيرد. دستگاه ديپلماسي كشورمان وظيفه سختي را در صيانت از حقوق حقه ملت ايران بر عهده دارد. در اين مقطع زماني حساس ، گزاره اي به عنوان “تقابل آمريكا و اروپا” اساسا وجود عيني نداشته و صرفا ماهيتي انتزاعي دارد. حداقل بايد اذعان كرد كه اروپا هنوز وارد فاز تقابلي با آمريكا نشده و امكان ورود آن به اين فاز نيز فعلا منتفي است. نسل فعلي رهبران اروپايي در بهترين حالت ممكن، دغدغه “مديريت رفتار ترامپ” را دارند كه در ذيل اين دغدغه، معاملات آشكار و نهان تروئيكاي اروپايي با واشنگتن در جريان خواهد بود.هر چند بايد عبور اروپا از “فاز تعامل مطلق با آمريكا” ( كه آن نيز هنوز عينيت تام پيدا نكرده است ) را به فال نيك گرفت، اما محصول اين رفتار، “تفكيك بازي اروپا از آمريكا” نيست. “تفكيك بازي اروپا از آمريكا “صرفا زماني مي تواند به عنوان يك “گزاره قطعي” از سوي دستگاه ديپلماسي ما مدنظر قرار گيرد كه طرفين وارد فاز تقابلي با يكديگر شوند. بديهي است كه در چنين شرايطي لازم است گارد بسته ما در برابر غرب ( آمريكا و اروپا ) حفظ شود و اعمال محاسبات ايده آل گرايانه در اين خصوص، هزينه‌هاي زيادي براي ما به همراه خواهد داشت."انفعال اروپا در برابر آمريکا" مهم ترين خطاي راهبردي اين مجموعه در برابر واشنگتن محسوب مي شود. در اين معادله ، افرادي مانند امانوئل ماکرون و آنگلا مرکل نقش پررنگ و بسزايي دارند. صاحب نظران مسائل بين المللي معتقدند که هر اندازه زمان مي گذرد، بر شدت آسيب پذيري اتحاديه اروپا در نظام بين الملل افزوده مي شود. عدم اراده و توانايي مقامات ارشد اروپايي در تحقق استقلال اين مجموعه از ايالات متحده آمريکا، اصلي ترين معضل افرادي مانند مرکل و ماکرون محسوب مي شود. اگرچه بسياري از رسانه هاي غربي طي روزهاي اخير از شکل گيري نوعي تقابل تمام عيار در دو سوي آتلانتيک خبر داده اند، اما تلاش خاص مقامات اروپايي براي "مديريت تنش‌ها با آمريکا" و "ادامه بازي در زمين واشنگتن"، اين فرضيات را مخدوش مي سازد. در حال حاضر، دونالد ترامپ قصد دارد با چينش سه پرونده "برجام"، "هزينه هاي نظامي ناتو" و "تعرفه هاي گمرکي عليه کالاهاي اروپايي"، قدرت مانور سران اروپايي را نسبت به وضعيت فعلي نيز کاهش دهد. در اين ميان، تنها راه مقابله با ايالات متحده آمريکا، شکل دهي نوعي تقابل واقعي، تمام عيار و جديد با واشنگتن است.

نظر شما