به گزارش ایکنا؛
جدیدترین شماره فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی ویژه بهار ۹۷ با هدف نقد و ارزیابی، نظریهها و روش علوم انسانی موجود با رویکرد اسلامی، آسیبشناسی وضعیت موجود معرفت در دانشگاهها و ارائه راهکار برای رفع آسیبها به صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و مدیرمسئولی حجتالاسلام حبیب محمدنژاد منتشر شد.
عناوین مقالات منتشرشده در این شماره عبارت است از: «الزامات و راهکار تدریس «عرفان عملی در اسلام»؛ مطالعه آسیبشناسانه بر پایه دادههای آماری از دانشجویان دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین»، «بررسی عوامل درونسازمانی موثر بر اثربخشی دروس گروه معارف اسلامی مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول»، «تحلیل امکان تقرب هنر به مفاهیم دینی»، «اخلاق گفتگو در قرآن و حدیث؛ با تاکید بر مناظرههای امام رضا (ع)»، «تجلی عدالت در سنتهای الهی و اجتماعی قرآن»، «بحران معنویت در جهان معاصر»، «نظریه بِهگزینی، نقش و آثار آن در سبک زندگی اسلامی»، «نقد روششناسی عرفانی مکتب حلقه».
در چکیده مقاله «الزامات و راهکار تدریس «عرفان عملی در اسلام»؛ مطالعه آسیبشناسانه بر پایه دادههای آماری از دانشجویان دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین» چنین میخوانیم: هدف این مطالعه، دستیابی به الگویی کارامد برای تدریس «عرفان عملی در اسلام» در مقام یکی از تاثیرگذارترین دروس عمومی دانشگاهها بود. آسیبشناسی تدریس این درس مهم است؛ به کارگیری روش ناکارامد، نتیجه معکوس میدهد. بنابر این، سخن گفتن از الزامات و راهکار موفقیتآمیز آموزشی، با توجه به رواج گونههای مختلف معنویتهای کاذب، ضرورت دارد. بهرهگیری از روش پیمایشی و آماری و ارائه پراکندگی دادهها بر پایه مطالعات نظاممند چند ترم و نیز به کارگیری روش تحلیلی- توصیفی. بر پایه نمودارهای ابتنا یافته بر چهار شاخصه، رشد قابل توجهی از معنویتهای کاذب را شاهد هستیم؛ همچنین انگاره دشوارگی از معنویت اسلامی وجود دارد. راهکار ارائه شده، در تقویت نگرشها نسبت به معنویت اسلامی و کاربردی بودن آن موثر است. در این مطالعه با تبیین شیوه مواجهه با آموزش معنویت اسلامی، به راهکار تدریس موفق به عنوان طرح پیشنهادی برای تالیف کتابی آموزشی اشاره شده است. الگوی مد نظر این مطالعه، بر مقایسه استوار است. در الگوی مقایسهای، راه رسیدن انسان به معنویت، با سنجش معنویت راستین و معنویتهای پوشالین و راهبردها و تاکتیکهای آنها طراحی میشود.
عناوین مقالات منتشرشده در این شماره عبارت است از: «الزامات و راهکار تدریس «عرفان عملی در اسلام»؛ مطالعه آسیبشناسانه بر پایه دادههای آماری از دانشجویان دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین»، «بررسی عوامل درونسازمانی موثر بر اثربخشی دروس گروه معارف اسلامی مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول»، «تحلیل امکان تقرب هنر به مفاهیم دینی»، «اخلاق گفتگو در قرآن و حدیث؛ با تاکید بر مناظرههای امام رضا (ع)»، «تجلی عدالت در سنتهای الهی و اجتماعی قرآن»، «بحران معنویت در جهان معاصر»، «نظریه بِهگزینی، نقش و آثار آن در سبک زندگی اسلامی»، «نقد روششناسی عرفانی مکتب حلقه».
در چکیده مقاله «الزامات و راهکار تدریس «عرفان عملی در اسلام»؛ مطالعه آسیبشناسانه بر پایه دادههای آماری از دانشجویان دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین» چنین میخوانیم: هدف این مطالعه، دستیابی به الگویی کارامد برای تدریس «عرفان عملی در اسلام» در مقام یکی از تاثیرگذارترین دروس عمومی دانشگاهها بود. آسیبشناسی تدریس این درس مهم است؛ به کارگیری روش ناکارامد، نتیجه معکوس میدهد. بنابر این، سخن گفتن از الزامات و راهکار موفقیتآمیز آموزشی، با توجه به رواج گونههای مختلف معنویتهای کاذب، ضرورت دارد. بهرهگیری از روش پیمایشی و آماری و ارائه پراکندگی دادهها بر پایه مطالعات نظاممند چند ترم و نیز به کارگیری روش تحلیلی- توصیفی. بر پایه نمودارهای ابتنا یافته بر چهار شاخصه، رشد قابل توجهی از معنویتهای کاذب را شاهد هستیم؛ همچنین انگاره دشوارگی از معنویت اسلامی وجود دارد. راهکار ارائه شده، در تقویت نگرشها نسبت به معنویت اسلامی و کاربردی بودن آن موثر است. در این مطالعه با تبیین شیوه مواجهه با آموزش معنویت اسلامی، به راهکار تدریس موفق به عنوان طرح پیشنهادی برای تالیف کتابی آموزشی اشاره شده است. الگوی مد نظر این مطالعه، بر مقایسه استوار است. در الگوی مقایسهای، راه رسیدن انسان به معنویت، با سنجش معنویت راستین و معنویتهای پوشالین و راهبردها و تاکتیکهای آنها طراحی میشود.
هنر به عنوان زبان قدسی و آسمانی همیشه در کنار دین حضور داشته و بار انتقال مفاهیم دینی را بر دوش کشیده است. در دوران مدرن میان دین و هنر فاصله افتاده است. «تحلیل امکان تقرب هنر به مفاهیم دینی» در پی پاسخگویی به این پرسش است که کدام هنر توان انتقال مفاهیم دینی را دارد و کدام دسته از هنرها چنین توانایی ندارند. دستاورد این پژوهش چنین است که هنرهای مقرب هنرهاییاند که امکان تقرب هنر به مفاهیم دینی را فراهم میآورند؛ با این ویژگی که چندان به جزئیات نمیپردازند و با کمک نمادها موضوع اثر را به نمایش میگذارند. مخاطب در این دست هنرها، انسانی منفعل نیست؛ بلکه با کمک اوست که اثر هنری تکمیل میشود. هنرهای اسلامی بیشتر از نماد استفاده میکنند و به واسطه نماد، منظور خود را به مخاطب منتقل میکنند و آسیبی به مفهوم دینی اثر وارد نمیکنند.
هنر مقرب میتواند مفاهیم دینی را با حفظ چارچوب آن به مخاطب منتقل کند؛ اما هنرهای مبعد، هنرهاییاند که تلاش میکنند همه جزئیات را به تصویر بکشند و کوچکترین نکتهای را فرو نمیگذارند؛ در حالیکه تلاش برای نمایش جزئیات در امور غیر محسوس، موفقیتآمیز نیست؛ زیرا از یکسو اصرار دارد تصویر همراه با جزئیات امر غیر محسوس را نمایش دهد و از سوی دیگر، تصویری از امر غیر محسوس نزد خود ندارد. در نتیجه، تصویر تحریفشده و جعلی از امور غیر محسوس دینی ارائه میدهد. روشن است که این دست هنرها نمیتوانند واسط میان مخاطب و پیام دینی باشند.
یکی از مقالاتی که در این نشریه منتشر شده است مقاله «اخلاق گفتگو در قرآن و حدیث؛ با تاکید بر مناظرههای امام رضا (ع)» است. دوران امامت امام رضا (ع)، دوره طلایی گفتگو و مناظره و اثبات برتری آموزههای قرآنی- اسلامی، به ویژه اسلام شیعی و دکترین امامت و نیاز دین به حجت و واسطه زنده و روزآمد میان خلق و خالق است و مناظرههای رضوی (ع) آوردگاه عرضه فکر اهل بیت (ع) از اسلام است. شیوه گردآوری دادهها در این پژوهش، کتابخانهای است؛ در نحوه استناد دادهها، از شیوه اسنادی پیروی میکند و در تجزیه و تحلیل مطالب، روش آن تحلیل محتوایی از نوع توصیفی- تحلیلی است.
این پژوهش پس از ارائه معیار مراء حق و باطل از دید آیات و روایات، مهمترین مناظرههای بینالادیانی و بینالمذاهبی رضوی (ع) را که در ضمن هشت مجلس به نقل شیخ صدوق (ره) در کتاب «عیون اخبار الرضا» تجلی یافته، با هدف کشف اخلاق مناظره و انحصاراً با رویکرد تاکید بر ترک مراء و مجادله مذموم در طول مناظره با حریف و با تاکید ویژه بر گریز از توهین به رقیب، که از سختترین مصادیق رعایت اخلاق به صورت عملی است، مطالعه کرده است. این پژوهش نشان میدهد که هیچ یک از ۱۷ مورد که به ظاهر کژرفتاریهایی از جمله: نسبت جهل و نادانی و نافهمی به مخاطب؛ نسبت غلط به مخاطب؛ نسبت وسواس فکری به مخاطب؛ نسبت مشابهت با یهود به مخاطب؛ نسبت ویل و ویح به مخاطب؛ خندیدن به مخاطب و ... را شامل میشود، عمل ضد اخلاقی و بر خلاف ادب اسلامی نیست.
در بخش یافتههای مقاله «تجلی عدالت در سنتهای الهی و اجتماعی قرآن» اثر قدرتالله قربانی میخوانیم: «در خدای کاملِ مطلق، هیچ نشانی از نقص و ظلم وجود ندارد و در نسبت او با جهان و انسان نیز اصل عدالت حاکم است. این مهم در قرآن به عنوان مبنای سنتهای الهی و اجتماعی قرار میگیرد که آن سنتها بیان کننده اصول کلی عادلانه حاکم بر رفتار فردی و اجتماعی انسان و نتایج عادلانه ناشی از آنهاست. در این زمینه، سنتهایی چون: اختیار، برگشت بدیهای انسان به خودش، پیروزی نهایی حق و نابودی باطل، وراثت زمین توسط بندگان صالح خدا، سنت مجازات، مهلت دادن به گناهکاران، پیوند پیروزی و پیروی و نظایر آنها مورد توجهاند، که جریان همیشگی اصول ثابت الهی را نشان میدهند. مهمتر از آن اینکه، آنها بیان کننده عادلانه بودن جریان زندگی انساناند.»
هدف این تحقیق، تبیین جایگاه عدالت در سنتهای الهیِ جاری در زندگی فردی و اجتماعی انسان عنوان شده است. در بخش نتیجهگیری مقاله میخوانیم: «جریان عادلانه حاکم بر کلیت نظام هستی این پیام حکیمانه را برای ما دارد که خیرات و شرور جهان را با نگاه عاقلانه بررسی کنیم و ضمن اعتقاد به عدالت الهی نسبت به انسانها، مشکلات و مصائب آنها را به طور عقلانی فهمیده، از مواجهه با آنها نهراسیم.»
معنویت به عنوان خواست درونی انسانها باید بازتعریف شده و با تفکیک معنویتهای حقیقی از شبهمعنویتها تبیین شود. با معنویتزدایی و ترویج عقلانیت محض و مادیگرایی، معنویت در سراشیبی بحران قرار گرفته است. قابل توجه است که عنایت به مبانی فکری معنویتهای دینی آنها را کاملاً از رقبای بدلی خود تفکیک میکند. تکبعدی بودن، داشتن اغراض تشکیلاتی، عدم التزام به دین، داشتن رهبران شکستخورده و تناقضگویی جزء خصیصههای شبهمعنویتهاست. مبانی فکری معنویت دینی؛ معرفت و خدامحوری، عقلانیت، معادباوری، علم و عمل و ایمان است. عوامل بحرانآفرین در مقوله معنویت، شامل معنویتزدایی، ظهور شبهمعنویتها و عدم توجه لازم به مناسک و عبادات است. معنویت مورد نیاز بشر، همان معنویت حاصل از آموزههای دین مبین اسلام است و گسترش این معنویت در جامعه، مستلزم آگاهیبخشی نسبت به شبهمعنویتها مثل عرفان حلقه و کیهانی و... است که میتواند با بصیرتافزایی در این باب مفید بوده و زمینه برونرفت از بحرانهای حاصله را فراهم کند.
هدف از نگارش مقاله «نظریه بِهگزینی، نقش و آثار آن در سبک زندگی اسلامی» چنین عنوان شده است: تبیین نظریه بهگزینی بر اساس آموزههای وحیانی و تاثیرات آن در سبک زندگی اسلامی به مثابه راهبردی اساسی در مسیر رشد و تعالی، بر مبنای تواناییهای ذاتی انسان بود. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و با اشاره به مفهوم شناسی واژگان دخیل در بحث، به مبادی و مبانی کلامی و قرآنی بهگزینی پرداخته و سپس از آثار بهگزینی و نقش آن در سبک زندگی اسلامی سخن به میان آورده است. انسان بهگزین، با بهرهگیری از این نظریه میتواند شاخصههای سبک زندگی خود را، مانند افزایش امید و انگیزه، دیدن افقهای تازه، مقبولیت و محبوبیت اجتماعی، داشتن زندگی طیب و نیکوی دنیوی، برخورداری از تفضلات الهی و منزلت قابل ستایش، بهبود بخشد. فرایند این تحقیق به این نتیجه منتهی میشود که قرآن کریم با تاکید ویژه در استعمال واژه «احسن»، خواسته است که انسان با مجهز شدن به این ابزار فکری، متناسب با ظرفیتهای انسانیاش، سبکی نو در زندگی طراحی و ایجاد کند و در تنگناها و پیچ و خمهای زندگی به دستاویزی برای خروج از بحران و بن بستها چنگ زند.
هدف از نگارش مقاله «نقد روششناسی عرفانی مکتب حلقه» چنین عنوان شده است: مسئله اصلی این تحقیق، استخراج مبانی عرفانی مکتب حلقه (عرفان کیهانی) اعم از عرفان نظری و عملی و مقایسه آن با موازین علم عرفان، به ویژه عرفان اسلامی بود. روش تحقیق، اسنادی- تحلیلی است. با مراجعه به متون موجود، مبانی عرفانی این مکتب اصطیاد و با ملاکهای سنجش عرفانی که از آرای عرفا و محققان علم عرفان استخراج شده، مقایسه میشود. سنجش مبانی عرفانی این مکتب با مبانی علم عرفان (به ویژه عرفان اصیل اسلامی)، ضعف مبانی عرفان حلقه را آشکار ساخت. مدعیات عرفانی مکتب حلقه با سه ملاکِ بنیادین علم عرفان؛ یعنی تواتر، عقل و دین، ناسازگار است. در عرفان عملی، فقدان ریاضت و سلوک و در بخش عرفان نظری، ضعف تحلیل مسئله فقر و وحدت شخصی آشکار است.
انتهای پیام
نظر شما