عبدالله نوري از آن معدود سياستمداراني است كه به گفته خودش شهوت حرف زدن ندارد. كم ميگويد و گزيده. سالهاست منصب اجرايي ندارد اما سياست را به خانهاش برده و در جلسات منظمي با فعالان سياسي گفتوگو ميكند. هر چند وقت يكبار هم گروههاي مختلف سياسي او را به عنوان پدر معنوي خود به صدر اخبار ميآورند و سوداي بازگرداندنش به سياست را در ذهن خود ميپرورند. روزي ادوار تحكيم او را تنها كانديداي مورد حمايت خود براي رياستجمهوري ميداند و روزي ديگر نامش مجوزي براي عبور از عارف ميشود.سال گذشته محمد عطريانفر به «مثلث» گفته بود «نوري جزو شخصيتهاي انگشتشماري است كه نقش موثري در هدايت افكار عمومي اصلاحطلبان دارد. جلسات همفكري، ارتباطات سياسي خودش را دارد. به هر حال الان باتوجه به اينكه جناب آقاي خاتمي كمتر امكان حضور رسانهاي دارد، ممنوعالتصوير و ممنوعالبيان است. آقاي نوري صاحب اثر است و همان تفكر را نمايندگي ميكند. در واقع نقش او رسمي است و خيلي هم نگاه او بسيار معتدل است و شايد اگر اين بياناتي كه در اين گفتوگو عرض كردم را يك بيان اعتدالي به حساب بياوريم نگاه آقاي نوري و گفتمان سياسي او از مواضعي كه من دارم معتدلتر و راهگشاتر است.»كمتر از دو سال از اين گمانهزنيها و اظهارنظرها ميگذرد كه غلامحسين كرباسچي به «باشگاه خبرنگاران جوان» گفته است «عبدالله نوري شخصيتي قابل احترام، توانا در حل مسائل سياسي، صالح و با سوابق مثبت است كه ميتواند گزينه مناسبي براي جايگزيني عارف باشد اما در اين باره بايد اعضاي پارلمان نظر بدهند. » او در خلال اين مصاحبه تلويحا احتمال حضور نوري در پارلمان اصلاحات را تاييد كرده و البته گفته است كه سوابق نوري با محمدضا عارف متفاوت است وكاركردهاي سياسي آنها در جريان اصلاحات قابل قياس نيست به همين دليل نميتوان پيشبيني كرد كه كدام يك از آنها صندلي رياست پارلمان اصلاحات را از آن خود ميكند. نوري سال ٨١ با پايان حكمش در مجمع تشخيص مصلحت نظام نه مسووليتي پذيرفت، نه براي منصبي منتخب و منتصب شد. او در سكوت سياسي فرورفت و تنها هر از چندگاهي زمزمههايي از بازگشت دوبارهاش به گوش رسيد كه تاكنون محقق نشده است. با اين حال شايد اينبار كه محمدرضا عارف امتحان پس داده و ماجراي پارلمان اصلاحات مطرح است ممنوعيتهاي خاتمي به رياست نوري در اين پارلمان يا حتي شوراي عالي سياستگذاري كمك كند. منوط بر اينكه نوري بخواهد از انزوا خارج شود و مسووليت جرياني و جناحي بپذيرد.
كارنامه نوري
دو سال از انقلاب گذشتهبود، صادق قطبزاده نخستين رييس صدا وسيما از «خودي» به «غيرخودي» تبديل شدهبود و همين شد كه عبدالله نوري و علي اكبر محتشميپور در سال ٥٩ سرپرستي صداوسيما را برعهده گرفتند. نوري تا سال ٦١ در سازمان ماند. در دولت رجايي هم به عنوان معاون وزير خارجه در ساختار سياسي پس از انقلاب قرار گرفت. اما آنچه زندگي سياسي او را در دهه شصت جذاب ميكند احكام نمايندگي متعدد نوري از سوي امام خميني است. او در دوران حيات امام آنقدر محبوب و مورد اعتماد راس نظام بود كه به نمايندگي از امام در جهادسازندگي، هيات نظارت شوراي عالي قضايي، سپاه پاسداران حضور داشت و با حكم امام خميني به عضويت شوراي بازنگري قانون اساسي درآمد.
ناطقنوري مخالف قديمي نوري
پس از رحلت امام و تشكيل اولين دولت بدون نخستوزير، آيتالله هاشميرفسنجاني، رييسجمهوري وقت عبدالله نوري را به عنوان وزير كشور انتخاب كرد. اما اين اعتقاد ناطقنوري كه «ما نميپذيريم كه آقاي عبدالله نوري ولايي فكر كند» منشأ همه فشارها و حملاتي بود كه در اين سالها عليه نوري مطرح شد. آنقدر كه ديگر نتوانست در كابينه دوم جاي گيرد و علي محمد بشارتي جاي او نشست. پس از آن هاشميرفسنجاني كه ارتباط خوبي با نوري داشت از جامعه روحانيت مبارز خواست تا او را در فهرست انتخاباتي خود قرار دهند كه باز هم با اعمال نظر ناطقنوري اين اتفاق رخ نداد.
نمايندگي مردم اصفهان و تهران
عبدالله نوري دو بار به مجلس راه يافت. يك بار به نمايندگي از مردم اصفهان به بهارستان راه يافت و تا پايان چهار سال در «مجلس قديم» حضور داشت. بار ديگر سال ٧٤ به نمايندگي از مردم تهران كانديداي انتخابات مجلس شد. نام او در فهرست مورد حمايت كارگزاران سازندگي قرار داشت و موفق شد به مجلسي راه يابد كه اكثريت در دست محافظهكاران بود. نوري در مجلس پنجم براي رياست با علي اكبر ناطق نوري رقابت كرد و با وجود اينكه نيروهاي نزديك به او در مجلس در اقليت بودند تنها با ١١ راي كمتر از كرسي رياست بازماند و بر كرسي رياست فراكسيون اقليت تكيه زد. در همين دوران نوري براي دو دوره به عضويت مجمع تشخيص مصلحت نظام درآمد. او سال ٧٥ موفق شد براي حضور در پارلمان اعتماد مردم را جلب كند و باز هم راهي بهارستان شود اما عمر حضور او در مجلس پنجم كوتاه بود چرا كه به عنوان گزينه محمد خاتمي براي وزارت كشور مطرح شد. گويي ساختمان وزارت كشور جايي براي او خوشيمن نبود كه اينبار هم تحت فشار مخالفان راهي مجلس شد و از سوي نمايندگان استيضاح. در نهايت اين نوري بود كه بايد مجلس را اينبار نه به مقصد وزارتخانه بلكه به قصد خانه ترك ميكرد. ناطقنوري در خاطراتش مينويسد: «روز استيضاح ايشان، وقتي صحبتش تمام شد، من را نگاه كرد و گفت: «حالا امروز بايد بنشينم يا بروم»، من گفتم: «نه اتفاقا امروز، روز رفتن است» او اما همچنان براي حضور در سياست مشتاق بود. چرا كه براي انتخابات اولين دوره شوراي شهر تهران كانديدا شد و به عنوان نفر اول تهران به «بهشت» راه يافت. چندي بعد هم براي حضور در انتخابات مجلس ششم از سمت خود (رياست شوراي شهر تهران) استعفا داد. با اين حال فعاليت مطبوعاتي نوري كه منجر به احضار و بعدها زنداني شدن او شد اجازه نداد كه راهي مجلس ششم شود. نوري در دو دوره ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۵ و ۱۳۷۵ تا ١٣٨٠ همچنان عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام بود.
«خرداد» پرحادثه و «شوكران اصلاح»
عبدالله نوري پس از استيضاح و رفتن از وزارت كشور روزنامهاي به نام «خرداد» منتشر كرد، روزنامهاي كه به «نوگرايي ديني» شهره شد و روزنامهنگاران معتبري نويسندگان آن بودند. «خرداد» اما گرفتار حوادث زمان خود شد و ستاد احياي امر به معروف و نهي از منكر، حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي، بسيج دانشجويي و رفعت بيات، مدير مسوول هفتهنامه آزادي از آن شكايت كردند و عبدالله نوري هم از سوي دادگاه ويژه روحانيت فراخوانده شد. اتهامات نوري توهين به مقدسات، نشر اكاذيب، اقدام عليه امنيت ملي و نظير اينها بود. نوري در نهايت به ٥ سال حبس محكوم شد كه كتاب مجموعهاي از رويدادهاي دادگاه و دفاعيات و پاسخهايش را دركتاب «شوكران اصلاح» به چاپ رساند. گفته ميشود كه هاشميرفسنجاني براي عدم محكوميت او تلاشهاي زيادي انجام داد و حتي با مقامات عاليرتبه نظام رايزني و گفتوگو كرد كه بينتيجه ماند. ٣١ آبان ١٣٨١ حادثه فوت برادر او باعث شد نمايندگان مجلس ششم در نامهاي به رهبري تقاضاي عفو نوري را مطرح كنند كه مورد موافقت قرار گرفت.
بازگشت كمفروغ و دوباره
سال ٨٧ و در آستانه انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري عبدالله نوري با درخواست جمعي از فعالان سياسي بهويژه ادوار تحكيم وحدت با وجود اينكه امكان رد صلاحيتش وجود داشت راضي شد تا به صورت مشروط پا به رقابت بگذارد. همان زمان نوري در اظهارنظري گفت: «من هميشه آدم كمحرفي بودم. من اعتقاد ندارم كه شخصيتها براي آنكه مطرح شوند، مستمر حرف تكراري بزنند، شهوت كلام كه ندارم. اما اينكه ميگوييد روزه سياسي يا سكوت، به كل كمتر حرف زدن من خيلي هم متوجه خود رژيم و حاكميت نيست، اين واقعيت است كه اگر من حرف بزنم، دوستان خودمان شايد بيشتر ناراحت شوند. پيشترها رقيب يك دستهبندي اعتدالي و افراطي ساخته بود، اكنون متاسفانه برخي دوستان اصلاحطلب حتي اعتدالي نيستند و تفريطي شدند. در خيلي از مسائل من فكر ميكنم كه ميشود گامي بيشتر برداريم اما تا حرف بزنيم ميگويند كه افراطي و تندرو هستيد و كار ما را هم خراب ميكنيد و خط اعتدال را به هم ميريزيد. ما كه ميدانيم از اين تفريطها به هيچجا نميرسند اما چرا حرف بزنيم كه گناهش بيفتد گردنمان. اين است كه خيلي وقتها آدم به اين نتيجه ميرسد كه چرا مزاحم كار دوستان شود، بذارد با همين اعتدالي كه ميگويند بروند جلو، اگر يك گام هم پيشتر رفتند، ما خوشحال ميشويم.» قطعيت حضور ميرحسين موسوي اما تمام معادلات را تغيير داد و نوري به دوران «سكوت» بازگشت اما بار ديگر صحبت از حضور جديتر و فعالتر او در عرصه سياست به گوش ميرسد. برخي فعالان سياسي ميخواهند او را از جلسات خانگي به متن سياست بازگردانند اما نوري هنوز در مواجهه با اين كنشها هيچ واكنشي ندارد گرچه خبرهاي غيررسمي حاكي از آن است كه مذاكرات با او به سطح قابلتوجهي رسيده است كه كرباسچي در مورد جايگزين عارف صحبت ميكند.
نظر شما