شناسهٔ خبر: 26284249 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

سیاست های نظام آموزشی کشور؛ درست یا غلط؟

نظام آموزشی کشور از ابتدایی تا عالی هیچ گاه در خدمت انسانِ ایرانی نبوده و او را به هیچ مقصد و مقصود مشخص و دقیقی نرسانده است. انبوهی از مطالب مغایر با خلاقیت، تفکر، اندیشه ورزی، آینده نگری، هوشمندی، و توانمندی های انسانی به دانش آموزان ارائه داده می شود بدون در نظر گرفتن نیازهای اساسی آنان و بدون توجه به آن چه که امروزه در جهان مدرن به کار آنان می آید

صاحب‌خبر -

ایران آنلاین /گروه اندیشه:

منظور من از سیاست در نوشته حاضر ناظر به سیاست اجتماعی(Social Policy) در جامعه ایران است که در طول سالیان و بلکه دهه های گذشته از سوی سیاستگذاران و تصمیم گیران اتخاذ شده است و تاکنون مورد نقد و واکاوی جدی و اساسی قرار نگرفته اند. اکنون که نتایج این سیاست ها را بررسی می کنیم در می یابیم که در موارد زیادی نتایج مثبتی به دنبال نداشته است. سیاست های اجتماعی مورد نظر عمدتاً در پشت درهای بسته و بدون مشورت و راهنمایی متخصصان و اندیشمندان اتخاذ شده اند. از سیاست های آموزشی گرفته تا سیاست های بهداشتی و درمانی و تا سیاست های اقتصادی و رفاهی و تا سیاست های شهری و روستایی که نه تنها نتوانستند موجبات شادکامی، رضایتمندی، کیفیت زندگی، امید به آینده، سعادتمندی و تعالی زندگی شهروندان را فراهم سازند بلکه از سوی دیگر زمینه های بروز انواع و اقسام مسائل و مشکلات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را هم فراهم نمودند.

پرسش اساسی ای که در این زمینه می توان مطرح نمود این است که: سیاست هایِ اجتماعی ای که تاکنون اتخاذ و اجرا شده اند بر اساس کدام معیار علمی، نظری، روشی، فکری، فلسفی، جامعه شناختی، روان شناختی، اقتصادی و حتی دینی تدوین و تنظیم شده اند؟ و این که آیا تاکنون مورد ارزیابی های دقیق، علمی و کارشناسی همه جانبه قرار گرفته اند؟ و اگر چنین است نتیجه و بازخوردهای این ارزیابی ها چه بوده است؟ و این که آیا انبوهی از مشکلات و مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ای که اکنون گریبانگیر جامعه شده است اساسا محصول همان سیاست ها نبوده است؟ و باز هم این که اگر سیاست های مورد نظر نه تنها نتایج مثبت  نداشته اند، بلکه نتایج منفی و زیانبار نیز به همراه داشته اند پس چرا متوقف نشدند و یا مورد بازنگر ی اساسی قرار نگرفته اند؟

آن چه که روشن و بدیهی  می نماید  این است که سیاست های مورد نظر ضمن این که چندان مبتنی بر نظریه ها و روش های علمی دنیای امروز تنظیم و تدوین نشده اند،  بلکه بدتر از آن هیچ گاه مورد ارزیابی های دقیق و علمی هم قرار نگرفته اند. به عنوان نمونه سیاست های آموزشی ای که در 40 سال اخیر در قبال دانش آموزان اتخاذ و اجرا شده اند خسارت بارترین سیاست ها بوده است و مبتنی بر هیچ یک از استانداردهای آموزشی دنیای امروز نبوده و نیست.

بدتر این که این سیاست ها اساسا با تمامی مبانی انسان شناختی، روان شناختی و جامعه شناختی دنیای مدرن فرسنگ ها فاصله دارد. اما با تأسف فراوان این سیاست ها نه تنها هیچ گاه مورد نقد و ارزیابی دقیق و جدی قرار نگرفته،  بلکه همچنان ادامه یافته و تبدیل به یک چرخه معیوب در نظام آموزشی کشور شده است. بی پرده باید گفت نظام آموزشی کشور از ابتدایی تا عالی هیچ گاه در خدمت انسانِ ایرانی نبوده و او را به هیچ مقصد و مقصود مشخص و دقیقی نرسانده است. انبوهی از مطالب مغایر با خلاقیت، تفکر، اندیشه ورزی، آینده نگری، هوشمندی، و توانمندی های انسانی به دانش آموزان ارائه داده می شود بدون در نظر گرفتن نیازهای اساسی آنان و بدون توجه به  آن چه که امروزه در جهان مدرن به کار آنان می آید.

لذا به نظر می رسد انبوهی از سیاست های اجتماعی غلط و نادرستی که در زمینه های آموزشی، بهداشتی، اقتصادی، رفاهی، شهری، شغلی، تربیتی، فراغتی، ورزشی، و...تاکنون اتخاذ و اجرا شده اند مستلزم بازنگری، تغییر، نقادی و ارزیابی علمی و کارشناسی همه جانبه بوده تا هر چه زودتر جلوی خسارت های جبران ناپذیر حاصل از اتخاذ و اجرای آنان گرفته شود./ صفحه شخصی نویسنده

نظر شما