جهان امروز بر دهم ثانیهها مستحکم و پایدار است، از این نظر نیازمند داشتن ارزشیابی دقیق در همه عملکردهایی است که به دست بشر انجام میشود. آنچه را که سیستمهای الکترونیکی پیشرفته به ثمر میرسانند طبق برنامهای دقیق، بینقص و عیب است، اما فاقد روح و انگیزه و اندیشه انسانی است تا بتواند تأثیرگذار باشد. رسانهها برای ادامه حیات خود در حیطه آمال بشری چارهای ندارند جز اینکه همه تلاشهای خود را بر اساس تأمین نیازهای عاطفی استوار کنند، از اینسو محتاج قلم، اندیشه، تفکر و همچنین هنر کسانی هستند که بتوانند در این دوران پرهیاهو با الهام از سجایای اسلامی و اندیشههای فرهنگ ناب، آلام درونی مخاطبان را آرامش بخشند. سرلوحه این رسانهها را میتوان صداوسیما نام نهاد که با ارائه سریالها و نمایشنامههای متنوع بهطور مستقیم با افکار عمومی جامعه ارتباط دارد بنابراین ناچار است همه جوانب را در نظر داشته باشد تا ضمن اینکه اجازه ورود اجانب را با فرهنگ کجاندیشی به این حیطه نمیدهد، نویسندگان آثار ارزشی را نیز ارج نهاده و در صدر نشاند تا علاوه بر ادای دین، تشویقی باشد برای دیگر راهیان این مسیر که قلمهای خود را بر اساس واقعیات فرهنگ ایران اسلامی استوار کنند. برای رسیدن به این منظور میطلبد تا مسئولان ارشد رسانه ملی نهادی را در درون ایجاد و از فرهیختگان متعهد دعوت کنند تا ساختهها را قبل از رفتن روی آنتن با دید کارشناسانه و بررسی ابعاد عاطفی و اثرگذار آنها واکاوی کنند. این نظارت دقیق و از دید جامعه میتواند اثرات بسیار ارزشمند و تأثیرگذاری بر مخاطبان رسانه ملی داشته باشد و علاقهمندان را جذب کند تا در رفراندومهای انتخاباتی اثر شرکت کنند و اینگونه بتوانند مسئولان را در برنامهریزیهای آتی خود برای ارتقای فرهنگ جامعه راهنما باشند. از سوی دیگر به تشویق و ترغیب نیروهایی بپردازند که توانستهاند عصاره اندیشههای ناب را در قالب داستان و سناریو یا نمایش عرضه کنند.
«داستان شب» یکی از قدیمیترین نوستالژیهای رادیو ایران است که هنوز و پس از نیمقرن تازگی خود را از دست نداده، اگرچه بهجز سرگرم کردن و ابراز وقایع و اتفاقات عادی در زندگی مردم پیام دیگری نداشته و به علت محدود بودن زمان قادر به تشریح و بسط داستان نیست تا نتیجه آن نهادینه شود، اما رمضان امسال این تابوی تاریخی را شکست و با ارائه قصهای در ۲۰ شب از ماه صیام رسالت خود را بهخوبی رقم زد. «گذر از اندوه» نام بامسمای این داستان بلند بود که در قالب یک نمایشنامه به قلم زهرا دلیری روی آنتن رفته و برای اولین بار آمار شنوندگان رادیو ایران را در این ماه که بهجز دعا و ادعیه مستمع دیگر برنامهها نبودند بهشدت بالا برد. پیرامون عمق این داستان تنها میتوان گفت که نویسنده آن باید صاحب و مالک روحی بلند باشد که توانسته اینگونه قصه را پرورش دهد و از همه تکیهگاههای کلامی بجا در ادبیات فارسی استفاده کند. بهرهبرداری مدبرانه از استعارههای ناب که به محتوا روح و جان بخشیده و شنونده را مجذوب عمق سرگذشت میکند. اما سؤال اینجاست که این نویسنده در طول خدمت یا حداقل برای نگارش این سرگذشت که به نمایشنامه رادیویی تبدیل شده و بیشترین آمار مخاطبان را به خود اختصاص داده تاکنون به کدامیک از جشنوارههای برج میلاد و سالن اجلاس دعوت شده تا از قلم ارزندهاش تقدیر و از روح بلندش تجلیل شود؟ این قصه دنبالهدار ۲۰ قسمتی که در شبهای پرفیض ماه مبارک رمضان قلب دردمند اکثر شنوندگان روزهدار را التیام بخشید توسط کدامیک از مسئولان صداوسیما شنیده شده تا بدانند چه نویسندگان متعهد و باانگیزهای در دامان این رسانه رشد کرده و مشغول تلاش هستند در حالی که کمتر کسی آنها را میشناسد و قدرشناس زحمات آنهاست. «گذر از اندوه» که میتواند به فیلمی بلند و ارزنده تبدیل شود تا به جای بعضی از سناریوهای تکراری و ژانرهای غربگرا تحویل فستیوالهای جهانی شده تا مردم دنیا بهتر بدانند روح پرفتوح این ملت بر کدامیک از قلل رفیع معرفت استوار است رسالت خود را به مفهوم واقعی به مخاطب رساند. بهعنوان یک دیرینهنویس افتخار میکنم که نوک قلم این نویسنده را بوسیده و لیقه مرکب آن را توتیای چشم میکنم و خود را شاگرد کوچکی در این مکتب ناب ادبی میدانم.
*روزنامهنگار پیشکسوت
«داستان شب» یکی از قدیمیترین نوستالژیهای رادیو ایران است که هنوز و پس از نیمقرن تازگی خود را از دست نداده، اگرچه بهجز سرگرم کردن و ابراز وقایع و اتفاقات عادی در زندگی مردم پیام دیگری نداشته و به علت محدود بودن زمان قادر به تشریح و بسط داستان نیست تا نتیجه آن نهادینه شود، اما رمضان امسال این تابوی تاریخی را شکست و با ارائه قصهای در ۲۰ شب از ماه صیام رسالت خود را بهخوبی رقم زد. «گذر از اندوه» نام بامسمای این داستان بلند بود که در قالب یک نمایشنامه به قلم زهرا دلیری روی آنتن رفته و برای اولین بار آمار شنوندگان رادیو ایران را در این ماه که بهجز دعا و ادعیه مستمع دیگر برنامهها نبودند بهشدت بالا برد. پیرامون عمق این داستان تنها میتوان گفت که نویسنده آن باید صاحب و مالک روحی بلند باشد که توانسته اینگونه قصه را پرورش دهد و از همه تکیهگاههای کلامی بجا در ادبیات فارسی استفاده کند. بهرهبرداری مدبرانه از استعارههای ناب که به محتوا روح و جان بخشیده و شنونده را مجذوب عمق سرگذشت میکند. اما سؤال اینجاست که این نویسنده در طول خدمت یا حداقل برای نگارش این سرگذشت که به نمایشنامه رادیویی تبدیل شده و بیشترین آمار مخاطبان را به خود اختصاص داده تاکنون به کدامیک از جشنوارههای برج میلاد و سالن اجلاس دعوت شده تا از قلم ارزندهاش تقدیر و از روح بلندش تجلیل شود؟ این قصه دنبالهدار ۲۰ قسمتی که در شبهای پرفیض ماه مبارک رمضان قلب دردمند اکثر شنوندگان روزهدار را التیام بخشید توسط کدامیک از مسئولان صداوسیما شنیده شده تا بدانند چه نویسندگان متعهد و باانگیزهای در دامان این رسانه رشد کرده و مشغول تلاش هستند در حالی که کمتر کسی آنها را میشناسد و قدرشناس زحمات آنهاست. «گذر از اندوه» که میتواند به فیلمی بلند و ارزنده تبدیل شود تا به جای بعضی از سناریوهای تکراری و ژانرهای غربگرا تحویل فستیوالهای جهانی شده تا مردم دنیا بهتر بدانند روح پرفتوح این ملت بر کدامیک از قلل رفیع معرفت استوار است رسالت خود را به مفهوم واقعی به مخاطب رساند. بهعنوان یک دیرینهنویس افتخار میکنم که نوک قلم این نویسنده را بوسیده و لیقه مرکب آن را توتیای چشم میکنم و خود را شاگرد کوچکی در این مکتب ناب ادبی میدانم.
*روزنامهنگار پیشکسوت
نظر شما