جامجهانی منهای 90 دقیقه
صاحبخبر - علی عالی کازان در خیابانهای کازان را که راه میروم، هواداران ایرانی شاد هستند. انگار دهها سال است همدیگر را میشناسند و از حضورِ هم لذت میبرند. کوچکترین نشانهای از «ناامیدی» در صورتشان نیست. فکر میکنم آنها مثل من از حضور در این فستیوال جهانی «لذت» میبرند. فکر میکنم آنها مثل بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران هیجان دارند. در خیابانهای مسکو، سنپترزبورگ و کازان که راه میروم، درک میکنم فوتبال همین 90 دقیقهای که در تلویزیون میبینم، نیست. فوتبال و جام جهانی در 22 ساعت و نیم دیگر هم ادامه دارد و اتفاقاً لذتش بیشتر از 90 دقیقه استادیوم است. حتی در آن 15 دقیقه بین دو نیمه هم لذتی وجود دارد که هیچگاه ما ایرانیها حتی از قاب تلویزیون ندیدیم. همه آن کریها، شادیها، حرف زدنها و عکس یادگاری گرفتنها. حتی ایرانیهایی که از لحاظ سیاسی هیچ نسبتی با هم ندارند و هرکدام یک گوشه دنیا زندگی میکنند، روی یک نام و کشور توافق دارند؛ «ایران». گرانترین جام جهانی تاریخ محلی شده برای تبادل فرهنگها. اینجا در کازان و جمهوری خودمختار تاتارستان، بروشورهایی به زبان فارسی چاپ شده تا ایرانیان بیشماری که به این شهر آمدهاند، از فرهنگ، آداب و رسوم و نقاط گردشگری این منطقه باخبر شوند. آنها در ابتدای این بروشور نوشتهاند: «به منطقه پیشرفته و جذاب روسیه خوش آمدید.» درست نوشتهاند. در اینجا فوتبال اولویت دهم هم حتی برای هواداران نیست و در اینجا زندگی را با غذاها، موسیقی، مد، هنر، معماری و مردمی سختکوش اما شاد خواهید یافت. خودشان نام این شهر را انتخاب کردهاند: «سرزمین 1001 لذت». روسیه 12 میلیارد هزینه کرده است تا توریستهای بینالمللی بیایند و ببینند و برای دیگران تعریف کنند تا آنها هم ترغیب شوند به این کشور سفر کنند. هتلمان در خیابان بائومان، اصلیترین شاهراه عابران پیاده کازان قرار دارد. تا صبح در این خیابان صدای هواداران را میتوان شنید. خیابانی پر از فروشگاههای سوغاتی، کافه و رستورانها که تا صبح باز است. میزبانی چنین رویدادهای بزرگی اثرات غیرمستقیم بزرگی روی اقتصاد شهرهای میزبان خواهد گذاشت که براحتی قابل اندازهگیری نیست. مهمترین موضوع، بهبود وجهه روسیه در نظر مردم جهان است که باعث تغییر بلندمدت الگوهای گردشگری در این کشور میشود. سایت استاتیستا اعلام کرده برگزاری جام جهانی در روسیه 100 هزار شغل ایجاد کرده است. 12 استادیوم ورزشی با ظرفیت 550 هزار نفر در روسیه میزبان بازیها هستند و 27 هتل جدید، 13 بیمارستان و 12 ایستگاه برق برای برگزاری بهتر مسابقات ایجاد شده است و برای ساخت 10 استادیوم تازه، نزدیک به 13 هزار نفر به کار گرفته شدند. از طریق یکی از دوستانم، الکساندر رازو را در بازی ایران و اسپانیا دیدم. او بیشتر از 17 سال است که در امریکا ساکن است و اصلیتش به گالیسا میرسد که شهری کوچک در اسپانیاست. او در همه این سالها هیچ یک از بازیهای تیم ملی اسپانیا را از دست نداده و به هر کشوری سفر میکند تا همراه تیم ملی اسپانیا باشد. او درباره حضور مداومش در بازیهای تیم ملی کشورش میگوید: «وقتی در ورزشگاه و میان هواداران تیم ملی فوتبال نگاه میکنم، بیشتر احساس میکنم اسپانیایی هستم.» او در بازی ایران و اسپانیا 90 دقیقه کنار هواداران بود و به سادگی احساس میکند که به اسپانیا بازگشته و با وجود هوادارانی که صورت خود را با رنگهای پرچم اسپانیا نقاشی کردهاند، حس بازی در خانه به وی منتقل میشود. کامران سلطانی که از لسآنجلس به کازان آمده هم همین حس را دارد. وقتی تیم ملی بازی دارد، فکر میکند در ایران حضور دارد. حمایت از تیم ملی فراتر از مرزهای سنتی هوادار بودن است و از نگاههای مختلفی میتوان آن را ماورای ورزش دانست. هواداران از هر دو کشور برای مدت کوتاهی گرد هم میآیند، اما حس ذاتی ملیگرایی به آنها کمک میکنند که با یکدیگر پیوندی قوی و مشترک داشته باشند. درسی که فوتبال ایران نمیآموزد، همینجاست. ما نیاموختیم پیشرفتمان، حرکتمان، قدمهایمان پایدار باشد. معضلات فوتبال ایران با صعود به مرحله دوم حل نمیشود اما اعتماد به نفسی مهم به ما میدهد. فوتبال ایران نیاز به توسعه پایدار دارد، روندی که در کمتر بخشی از حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شاهدش هستیم، حال فوتبال که جای خود دارد. فوتبالی که تبدیل به «نمایش» فکر، توانایی، علم و نگرش شده است. فوتبال ایران مثل کارخانه تولید پیکان است که در حد مونتاژ پیکان ماند و هیچگاه هم توسعه نیافت. کارلوس کیروش نشان داد که میتوان کارخانه پیکان را توسعه داد و آموخت که برای موفقیت باید ابزار داشته باشید و با استراتژی مناسب به پیش بروید. به مربیان ایرانی دقت کنید. بسیاری از آنها کامپیوتر به همراه دارند یا اعتقاد دارند که میتوانند آنالیز و تحلیل کنند. ولی خروجی فوتبال ایران نشان میدهد که همه اینها «نمایش» است. به مربیان دقت کنید. سالها در تیمی میمانند و هرگز به «ترکیب ایدهآل» نمیرسند و پایان فصل هم ناگهان جوانگرایی میکنند! فوتبال ایران نیاز به آموزش دارد. با مصاحبه و نمایش به جایی نمیرسیم.∎
نظر شما