گروه بینالملل اندیشکده برهان/ محمدجواد اخوان؛ رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس فرمودند: «موارد پیشنهادی برای تصویب بهعنوان قانون، نباید خلاف مصالح کشور باشد. کنوانسیونهای بینالمللی را قدرتهای بزرگ بر اساس منافع خود آماده میکنند، دولتهای همسو یا مرعوب هم آنها را تصویب میکنند. بعضی از این معاهدات مواد مفیدی دارد؛ عیبی ندارد. راهحل آن است که مجلس خودش قانون بگذارد، مثلاً قانون مبارزه با تروریسم یا پولشویی. هیچ لزومی ندارد. ما چیزهایی که نمیدانیم به کجا ختم میشود و حتی میدانیم که مشکلاتی دارد، به خاطر آن جهات مثبت قبول کنیم.»
واقعیت آن است که در حال حاضر روندی مشاهده میشود که باید در مورد آن نگران بود و آن «تعهدپذیری پیدرپی بینالمللی و بدون محاسبه هزینه فایده» است. خدا رحمت کند مرحوم کیومرث صابری فومنی (گلآقا) که در دهه 70، در نشریه خود کاریکاتور معروفی را درج کرده بود که یکی از مسئولان وقت دیپلماتیک کشور روی نقشه جغرافیایی جهان، با ذرهبین در حال پیدا کردن کشوری میکروسکوپی برای برقراری روابط دیپلماتیک بود. اکنون گویی شبیه همان رویکرد نیز مشاهده میشود و با این فرق که برخی با ذرهبین دنبال پیدا کردن کنوانسیون و معاهدهای جدید هستند تا آن را به امضا برسانند. در مورد نیت این افراد قضاوتی نداریم، اما در مورد پیامدهای اقدام آنها میتوان اظهارنظر کرد.
طبعاً تعامل با دیگر کشورها و یا نهادهای بینالمللی اقدامی پسندیده است، اما بهخودیخود فاقد اصالت است. امضای یک توافق و یا کنوانسیون بینالمللی در واقع پذیرش یک تعهد بلندمدت یا مادامالعمر نه برای یک فرد که برای یک جامعه و نسلهای آتی آن است. افرادی که در مسئولیت تصمیم سازی و یا تصمیمگیری برای چنین امری هستند باید در ذهن داشته باشند که نه برای خود، بلکه برای همه مردم و حتی نسلهای بعدی در حال تصمیمگیری هستند و ممکن است پیامدهای منفی تصمیم امروزشان سالها بعد گریبانگیر فرزندان ما شود.
مثال بارز این امر را در پذیرش معاهده منع گسترش سلاح هستهای (NPT) میتوان مشاهده کرد. کسانی که سالها پیش این پیمان را از طرف ایران پذیرفتند شاید تصور میکردند مطابق آنچه در این پیمان ذکرشده ایران از قِبَل این پیوستن، به دانش هستهای صلحآمیز دست یابد و یا مثلاً بتوان با امضای آن پرستیژ صلحطلبی جهانی در پیش گرفت. اکنون و پس از سالها مشخصشده که پیوستن ایران به این پیمان نهتنها به دستیابی ایران به فناوری صلحآمیز هستهای کمکی نکرد، بلکه تعهدات اولیه پذیرفتهشده، کشور ما را به پذیرش تعهداتی ثانویه و محدودیتهایی فراتر وادار کرده است. اکنون کشورها و رژیمهایی در دنیا وجود دارند که این پیمان را نپذیرفتهاند و طبعاً زیر بار تعهدات آن نیز نرفتهاند. برخی از اینها حتی دارنده سلاح هستهای نیز هستند، بیآنکه کسی به آنها تحریمی تحمیل کرده باشد.
طبعاً تعامل با دیگر کشورها و یا نهادهای بینالمللی اقدامی پسندیده است، اما بهخودیخود فاقد اصالت است. امضای یک توافق و یا کنوانسیون بینالمللی در واقع پذیرش یک تعهد بلندمدت یا مادامالعمر نه برای یک فرد که برای یک جامعه و نسلهای آتی آن است.
مردم ما بهخوبی به یاد دارند که سه سال پیش و در ماجرای غمبار حج خونین 94، هنگامیکه دولت عربستان سعودی از عمل به وظایف مرسوم کنسولی در قبال ابدان مطهر شهدای منا سرباز میزد، مسئولان وقت وزارت امور خارجه در پاسخ به اعتراض هموطنانمان تأکید میکردند که سعودیها برخی کنوانسیونهای مربوط به حقوق کنسولی را نپذیرفتهاند و خود را ملزوم به اجرای آن نمیدانند. چگونه دولتمردانی مانند آلسعود متوجه تبعات پذیرش تعهدات در قالب کنوانسیونهای بینالمللی هستند، درحالیکه برخی دیپلماتهای وطنی پیدرپی در حال تعهدپذیری هستند؟
آنچه باید در امضای یک معاهده یا توافق خارجی اصالت داشته باشد، منافع ملی و ارزیابی راهبردی از تهدیدات و فرصتهای آتی امضا یا عدم امضا است. محاسبه هزینه و فایده تعهدپذیری باید بر اساس منافع ملی باشد، نه سفرهای دیپلماتیک خارجی یا دریافت حق مأموریت ارزی و ... شاید حتی لازم باشد در برخی تعهداتی که پیشتر پذیرفتهشده نیز تجدیدنظر صورت گیرد.
*محمدجواد اخوان/ گروه بینالملل اندیشکده برهان/ انتهای متن|
نظر شما