به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، طراحی گرافیک اساسا در سه حوزه نه فقط در کشور ما که در سراسر جهان فعال است؛ یکی حوزه نشر است که مشتمل بر حیطههایی چون تکثیر کتاب، روزنامه، مجله و ... است، حوزه دیگر که تقریبا میتوان از آن به عنوان حوزه جدید نام برد حوزه دیجیتال و فضای مجازی است که در سالهای اخیر تحولات گستردهای را در حوزه گرافیک ایجاد کرده است و دیگری هم گرافیک محیطی است. ما غالبا در زمینه گرافیک محیطی در کلانشهرها و اساسا شهرهای بزرگ روبهرو هستیم، از این رو میتوان خاستگاه گرافیک محیطی را در شهرهای بزرگ و پررفتوآمد دانست.
در این وادی انواع پیامهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... در قالب بیلبورد در فضاهای شهری نصب میشوند و در معرض دید مخاطبان قرار میگیرند؛ ضمن اینکه امروز بیلبورد بهمثابه یکی از بزرگترین ابزارهای کاربردی در عرصه گرافیک به شمار میرود و میبینیم در سالهای اخیر از منظر نصب بیلبورد در سطح شهر، بهره زیادی گرفته شده است، شاید به این خاطر که یکی از مهمترین ابعاد بیلبوردها در فضای شهری، رسالت پیامرسانی در کوتاهترین بازه زمانی ممکن به افراد یک جامعه است. از این رو امروز بیلبوردها صرفنظر از کاربردهای تبلیغاتیای که دارند، توانستهاند پیامرسانان مطلوبی به شمار بروند.
اگرچه همان خیابانهایی هم که بهزعم برخی، مکانهایی مناسب برای نصب بیلبوردها قلمداد میشوند، به آن شکلی که باید از قالب استاندارد برخوردار نیستند. به عنوان مثال، برخی از میدان ولیعصر تهران به عنوان یکی از بهترین مکانها برای نصب بیلبوردهای شهری یاد میکنند، شاید به این خاطر که میدان ولیعصر اساسا در زمره یکی از میادینی قرار دارد که فارغ از اینکه در معرض تردد افراد مختلف جامعه است از یکجور مرکزیت در پایتخت نیز برخوردار است، روی این اصل است که برخی از طراحان گرافیک و دستاندرکاران دولتی از آن به عنوان مکان استاندارد برای نصب بیلبورد و اصولا آنچه مدنظرشان است تا در قالب بیلبورد به شهروندان ارائه کنند میدانند؛ ولی مسالهای که دراین باره وجود دارد این است که اگر بتوان از ساختمانهای متروک و بدوناستفاده که در اطراف میدان ولیعصر وجود دارد برای نصب بیلبوردها بهره گرفت، میتوان شاهد دستاورد بهتری در این زمینه بود.
با این تفاسیر و بهرغم نواقصی که هنوز در حوزه گرافیک محیطی با آن دست به گریبان هستیم، باید به این مساله اشاره کرد که گرافیک نقشی اساسی در زندگی هر کدام از ما ایفا میکند. ما در منازل خود میتوانیم هر وقت که تمایل داشته باشیم، تلویزیون و رادیو را خاموش کنیم و از اینکه در معرض اخبار و اطلاعات قرار بگیریم به میل خودمان پرهیز کنیم، درحالی که در خیابانهای شهر وقتی با بیلبوردها و به تبع آن، پیامها و مصادیقی که هنرمندان و سیاستگذاران فرهنگی در تلاشند تا آنها را به ما القا کنند ناگزیر مقابل چشممان قرار میگیرد و با این آثار در سطح شهر برخورد میکنیم، به همین دلیل به شکل ارادی یا غیرارادی با آثاری در زمره گرافیک محیطی در شهر ارتباط برقرار میکنیم. حالا اگر مفاهیمی که روی بیلبوردها درج شدهاند به حال و هوای جامعه نزدیکتر باشند که این ارتباط به مراتب آسانتر صورت میگیرد، برخی به این مساله اشاره میکنند که ما در کشورمان نتوانستهایم از ظرفیت گسترده گرافیک محیطی، به آن شکلی که باید به نفع شهرمان بهرهگیری کنیم، من هم ضمن هم عقیده بودن با این نظر باید به این مساله اشاره کنم پیش از هر چیز باید به این مساله دست یابیم که شهر ما در چه شرایطی قرار دارد. آیا شهر ما امروز در شرایط کنونی بازتابدهنده هویت و معماری ایرانی است؟
با نگاهی اجمالی به وضعیت شهرسازی و معماری در کلانشهرهایی چون تهران میتوان دریافت که شهرهایمان به دلیل مدیریت ناصحیح در این حوزه، روزبهروز از هویت ملی فاصله گرفتهاند، بهطوری که وقتی در تهران قدم میزنیم نمیدانیم اینجا تهران است؟ یا نیویورک یا دهلینو یا ترکیه و ... . شکی نیست که فضای شهری ما از منظر معماری از انسجام و یکپارچگی و نظم کافی برخوردار نیست و ما در سطح شهر با نظر کردن به بناهای مختلف در هر کوی و برزن، با یک جور آشفتگی و نابسامانی مواجه هستیم. درحالی که وقتی به اصفهان سفر میکنیم و با آثار بازمانده از دور صفویه روبهرو میشویم به این نتیجه میرسیم که معماری خوب و صحیح چقدر میتواند در بهبود حال روانی و جسمانی افراد جامعه نقش داشته باشد و شهروندان یک شهر را به وجد بیاورد. ولی در تهران خاصه درسالهای اخیر، با انبوهی از سازههای بیهویت مواجه هستیم که نهتنها حالمان را بهبود نمیبخشند که در آشفتگی روحیمان نقش مضاعفی دارند و مشکلی بر دیگر مشکلات اصلی زندگی ما شدهاند. به بیان سادهتر، معماری شلخته، بینظم و بدون برنامهریزی تهران امروز، برآیند مدیریت ناصحیح و ناکارآمد شهرسازان و اصولا متولیان امر در این زمینه است. با این اوصاف، جای آن است که یک بار دیگر در این مقال به این نکته تاکید کنم که گرافیک در سالهای اخیر در جامعه ما به ویژه در پایتخت توانسته کاربردیتر عمل کند. درواقع به جرات میتوان گفت طراحی گرافیک در حال حاضر یک قدم جلوتر از سایر گرایشهای تجسمی حرکت میکند و به همان نسبت، کارکردهای جدیتری هم در سطح شهر از آن مشاهده میکنیم. از این روست که بیاغراق باید گفت حذف گرافیک از فضای شهری تقریبا ناممکن است و اگر گرافیک از یک شهر حذف شود مثل آن است که به فردی اکسیژن نرسیده باشد؛ دلیلش هم این است که گرافیک در شرایط کنونی حیاتیترین رسانه در سراسر دنیا شناخته شده است.
در این سالها با انبوهی از بیلبوردها در حیطه تبلیغاتی و فرهنگی مواجه بودهایم. اگر بخواهیم با نگاهی اجمالی به آسیبشناسی این آثار در گذر زمان بپردازیم باید بگوییم برخی از این بیلبوردها به لحاظ موضوعاتی که دستمایه کار خود قرار دادهاند گاه نزد شهروندان اثر بخش بودهاند و برخی بیشتر حالت خنثی داشتهاند. آن دسته از کارهایی که توانسته به جایگاه ماندگار و مطلوبی دست یابد و پیامهایش برای مدت طولانی در ذهن شهروندان حک شود، قطعا کارهایی بوده که متولیان امر، آن را به دست هنرمندان متخصص و زبده و به قولی کنندهکار سپردهاند و اگر در مواقعی کیفیت گرافیکی کارهایی از این دست را پایین دیدهایم ناشی از آن است که کار به دست طراحان متخصص گرافیک سپرده نشده است. با این حال انجمن صنفی طراحان گرافیک همواره این پتانسیل و درعین حال آمادگی برای همکاری با نهادهایی چون سازمان زیباسازی شهر تهران را داشته تا شاید از رهگذر مشاوره با هنرمندان کاردان در این حوزه، قدری از آشفتگی و نابسامانی فضای شهریمان کاسته شود و مردم بیشتر بتوانند با پیامهای فرهنگی- اجتماعی ارتباط برقرار کرده و این پیامها در زندگیشان نقشی تاثیرگذار ایفا کند. در سالهای گذشته تعامل انجمن و متولیان امور بیشتر بود ولی هرچه گذشت، بهویژه در دوره فعلی، بر اثر تغییر مدیریتها در این وادی، کمتر از هنرمندان مجرب دراین حوزه بهره گرفته شده است.
نظر شما