جی پلاس ـ منصوره جاسبی: از صبح به مقر سپاه رفته بود و تا پاسی از شب هنوز به خانه برنگشته بود. بانو[1] نگران بود و نمی دانست چه کند. ساعتی بعد به نظرش رسید کسی روی پشت بام است و صدای ناله و گریه می آید. خود را به آنجا رساند.
سید[2] بود که سر بر سجده داشت و گریه می کرد. صدایش کرد و پرسید چرا به اتاق نیامده است؟ و پاسخ شنید که فردا باید پیکر 13 شهید را با خود به مزار شهدا ببرد و این حال او ناشی از غبطه ای است که به آنها می خورد و اینکه مگر از او چه گناهی سر زده که نباید داخل خیل شهیدان باشد.
بانو او را به حال خود گذاشت تا راحت به راز و نیازش بپردازد و او نیز تا صبح در پشت بام ماند و اشک ریخت و به درگاه خدا التماس کرد.[3]
- مریم لاکی، همسر شهید.
- شهید سید احمد رحیمی که در سال 56 موفق به قبولی در کنکور پزشکی دانشگاه تهران شد و در حالی که هنوز این رشته را به پایان نرسانده بود، در عملیات والفجر یک در منطقه شرهانی و به تاریخ 24 فروردین سال 62 به درجه رفیع شهادت رسید.
- برگرفته از خاطره همسر شهید.
∎
نظر شما