برخی دلایل عمومی برای فرزنددار شدن و ادامه نسل، حرف مردم، ارثخور، جور شدن جنس، تنها نبودن فرزند اول، آرزوی پدربزرگ و مادربزرگ، پا گرفتن زندگی، برآورده کردن آرزوهای والدین (زندگی نزیسته)، عصای دست، منبع درآمد و... است، اما آیا این دیدگاهها درست است؟ ما اینجا تنها به بهترین دیدگاهی که باید نسبت به فرزندآوری شایسته داشته باشیم، میپردازیم و مهارتها و بایستههای آن را مرور میکنیم.
فرزند شکوه زندگی است
فرزند شکوه زندگی است
کلمه فرزند از دو بخش «فر» و «زند» تشکیل شده که به معنای «شکوهِ زندگی» است. دیدگاه قرآن کریم درباره فرزند: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا: مال و اولاد زینت زندگی هستند. یعنی فرزند به دنیا بیاید که شکوه و زینت زندگی باشد. همچنین در فراز ۲۵ صحیفه سجادیه داریم: ... وَ زَینْ بِهِمْ مَحْضَرِی، وَ أَحْی بِهِمْ ذِکرِی... و مجلسم را به وجودشان آراسته و یادم را به آنان زنده دار. یعنی فرزندمان را به گونهای تربیت کنیم که ما را به فرزندمان به نیکویی یاد کنند و در فراز دیگری از قرآن کریم داریم: رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا (فرقان-۷۴): پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم عطا کن و ما را پیشواى پارسایان قرار ده. در این آیه دو نکته ناب وجود دارد. اول آنکه فرزندمان را خوب صدا کنیم. با القاب مناسب و تعابیر پسندیده. دوم آنکه فرزندمان را به گونهای تربیت کنیم که الگو و مدل برای پارسایان جامعه باشد.
فرزندان را برای خودمان تربیت نکنیم
تربیت یعنی درک توانمندیها و علاقهمندیها، و حمایت و هدایت آنها به سوی هدف مطلوب. یادمان باشد فرزندمان را برای زندگی نزیسته خودمان تربیت نکنیم! یعنی برای آمال و آرزوهایی که داشتیم و به آنها نرسیدیم و حالا میخواهیم با فرزندمان به آنها برسیم. بگذاریم فرزندانمان برای آرزوهای خودشان تلاش کنند، نه برای آرزوهای ما. آنان مأمور تحقق آرزوهای ما نیستند.
همچنین حواسمان باشد که فرزندمان را برای نسل خودش تربیت کنیم نه برای نسل خودمان! امام علی (ع) میفرماید: «لا تَقسِروا اَولادَکُم عَلى آدابِکُم فَاِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمانٍ غَیرِ زَمانِکُم» (شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحدید ج. ۲۰) یادمان باشد که زمانی حرفها و راهنماییهای ما تأثیرگذار خواهد بود که با «آگاهی، شوق و اراده» همراه باشد.
فرزندان پیشرو یا پیرو؟
تربیت ما باید به گونهای باشد که فرزندمان پیشرو باشد تا پیرو! این اعتماد به نفس و انگیزه را در فرزندمان ایجاد کنیم که علاوه بر اینکه در زندگی الگوهای مناسبی انتخاب کند، خودش نیز در آیندهای نزدیک الگو و رهبر اخلاقی برای عدهای از افراد دیگر باشد.
تربیت فرزند به معنی سخت گرفتن نیست
با «ترس» از پدر و مادر، ارتباط مقدس و حرمتی که بین والدین و فرزند باید ایجاد شود از بین میرود. فرزندمان باید همیشه از محیط خانه و به خصوص پدر و مادرش، حس «آرامش، امنیت و اعتماد» بگیرد. همیشه بداند که خانه و والدینی هستند که مأوا و پشتیبانش هستند و جایی برای آرامش گرفتن دارد. «پدر و مادرهای سختگیر، بهترین دروغگوها را تربیت میکنند.» این اشتباهی است که گاهی دچارش میشویم. تربیت فرزند به معنی سخت گرفتن نیست.
از کاه اشتباهات فرزندانمان کوه گناه نسازیم
ما فراموش میکنیم فرزندمان دارای قوهای است به نام عقل! که با گفتوگویی منطقی و خالی از تحکم میتوان او را متوجه کرد که چرا او را از کاری منع میکنیم! از کاه اشتباهات فرزندانمان کوه گناه نسازیم. او را از خودمان در جایگاه پدر و مادرش نترسانیم! به او حرمت و حریم خانواده را بیاموزیم! بگذاریم گاهی اشتباه کند تا تجربه کسب کند! همیشه ما کنار فرزندمان نخواهیم بود. با سختگیری و به اصطلاح بُکُن نَکُنهای دائمی کاری نکنیم که او فکر کند ما زمانی که دروغ میشنویم (حرفی را که دوست داریم بشنویم و یا عملی که خوشایند ماست) آرامش بیشتری داریم تا زمانی که راست و حقیقت را میشنویم!
نکته قابل توجه این است که نباید از آن سوی پشت بام هم افتاد! باید به گونهای رفتار کنیم که متوجه شود از اینکه حرف راست به ما زده ما چقدر خوشحالیم و به او افتخار میکنیم و توقعی جز همین هم نداشتهایم، اما به او بفهمانیم از رفتار اشتباهش هم راضی نیستیم و او را تشویق کنیم که میتواند اشتباهش را جبران کند یا...
از گفتوگو با فرزندانمان غافل نباشیم
از گفتوگوی صمیمانه و دوستانه با فرزندانمان غافل نباشیم. از دنیای آنها باخبر باشیم. نمیتوان توقع داشت وقتی به آنها مثلاً میگوییم این فیلم را نبین برایت خوب نیست، سریعاً بپذیرد، در صورتی که اطلاعات پایه و اولیه فیلمها را نمیدانیم.
یادمان نرود که فرزندان ما وارد دنیای ما نمیشوند، این ما هستیم که وارد دنیای آنها میشویم. ما باید خیلی پیشتر و بیشتر از آنها از مسائل روز به صورت علمی و کاربردی بدانیم! وقتی علم و تجربه را با یک گفتوگوی اخلاقی و صمیمانه ادغام کنیم، چقدر در بهبود روابطمان با فرزندمان تأثیر میگذارد؟ چه مقدار باور و مقبولیت فرزندمان از ما بالا میرود؟ چقدر میزان احترام آنها به ما بیشتر خواهد شد؟ به جای آنکه بدون شناخت از دنیا و مسائل امروزی فرزندمان، با دعوا و قهر و تحکم با آنها برخورد کنیم!
کلیات تربیت در تمامی سنین
تا حدود سن ۱۰ تا ۱۲ سالگی، مادر و پدر در نظر فرزند، حکم قهرمانان زندگیاش را دارند، یعنی کاری نیست که والدینش نتوانند انجام دهند. واقعاً ما به عنوان قهرمان و الگو، به عنوان کسانی که پشتیبان و تکیهگاه فرزندانمان هستیم، چه میزان زمان برای وقتگذرانی با آنها اختصاص دادیم؟ چند ساعت در روز با آنها متناسب با سنشان بازی کردیم؟ چند دقیقه در روز با آنها صحبت کردیم؟ در سال چند بار خانوادگی و یا دوتایی (پدر و فرزند، مادر و فرزند) به گردش رفتیم؟ (سینما، کنسرت، تئاتر، رستوران، پارک، ورزش و...)
از «یادگیری مشاهدهای» غافل نباشیم. قرآن کریم میفرماید: وَاللهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ... (۷۸ نحل) (و خدا شما را از بطن مادران بیرون آورد، در حالی که هیچ نمیدانستید و به شما گوش و چشم و قلب اعطا کرد تا مگر دانا شوید و...). یعنی نه تنها فرزندان ما بلکه تمامی انسانها از طریق گوش (شنیدن)، چشم (دیدن) و دل (احساس) به ادراک و دانایی میرسند. به راستی فرزندان ما در خانه از ما شادی و هیجان میبینند و یا بیحوصلگی و عصبانیت؟ در خانه بین اعضای خانواده روابط گفتاری اخلاقی و صمیمانه میشنوند و یا الفاظ نابجا و بیاحترامی؟ در خانه احساس آرامش و دلگرمی میکنند یا تنش و خطر؟
به خاطر داشته باشیم به فرزندانمان عشق و محبت را نسبت به اعضای خانواده بیاموزیم، اینکه در سختیها پشت هم باشیم و گوش شنوا برای شنیدن حرفهایشان. اما وابستگی را نه! دخترانمان را شیرزن و پسرانمان را شیرمرد تربیت کنیم. باغیرت و بااخلاق! پیشرو و الگو برای پارسایان جامعه.
*مدرس، مشاور و پژوهشگر سبک زندگی
نظر شما