در مهمترین بخش های این یادداشت آمده است:
منافقین از بهار 60 عملیات فشرده آمادهسازی خود را برای شورش مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی آغاز کرد و با اتکا به ارتباط با دولت بعثی عراق و دولتهای غربی حمایت لجستیکی و تبلیغاتی آنها را کسب نموده بود. انبارهای مهمات و تسلیحات سازمان غبارگیری و سلاحها روغنکاری میشد.در درگیریهای فروردین و اردیبهشت 1360 بین هوادارن منافقین و مردم، دو طرف متحمل خسارت و تلفات میشدند اما سازمان با مظلومنمایی و شانتاژ قصد بهرهبرداری سیاسی از کشتهها و مجروحین را داشت و خط امام بدون تبلیغ بر خسارات وارده، اقدام میکرد.
*امام خمینی معتقد بود که مجاهدین خلق در نهایت به صورت مسلحانه در مقابل نظام خواهند ایستاد، اما شکیبایی و سعهصدر امام مانع از آن میشود که دستور خلعسلاح و یا دستگیری سران سازمان را صادر کنند.در مقابل صبر راهبردی امام، مجاهدین خلق کوشیدند تا رهبری نظام را در برابر «چه باید کرد» بزرگی قرار دهند. آنها در نامهای خواستار ملاقات تمام هواداران با امام در جماران شدند! امام که قصد و نیت سازمان را درک میکرد، با تأکید بر اینکه اگر تشخیص میدادم شما صداقت دارید، خودم نزدتان میآمدم و با تأکید مجدد بر اینکه در این نامه هم تهدید به قیام مسلحانه کردهاید، پاسخ مستقیمی به سازمان داد و از جایگاه مشروعیت رهبری انقلاب به تبیین و تفکیک دو خط مجاهدین و نظام پرداخت.
*در دو ماه منتهی به 30 خرداد 1360، سازمان آخرین تمهیدات را برای آغاز فاز نظامی فراهم میکرد اما حتی ناظران طرفدارش هم اعتقاد داشتند که درصورتیکه به جنگ مسلحانه روی بیاورد، نابود خواهد شد.
*ابراهیم یزدی از سران جریان نهضت آزادی ماجرای یکی از دیدارهایش با مسعود رجوی و موسی خیابانی در ماههای منتهی به خرداد 1360 را این گونه روایت میکند: «قبل از وقایع خرداد، باز هم مسعود رجوی و موسی خیابانی پیش من آمدند و گفتند ما تجربه انقلاب را تكرار میكنیم. من هم به صراحت به آنها گفتم كه شما اشتباه میكنید. گفتند نه، در دوران انقلاب خیابانها در كنترل ما بود، حالا هم همان كار را میكنیم. گفتم آنموقع بدنه جامعه هر حركتی را علیه رژیم تأیید میكرد، اما امروز بدنه جامعه با شما نیست، شما یك گروه كوچك و اقلیتی هستید و اگر بخواهید این كارها را بكنید با شما برخورد میكنند و شما تاب مقاومت در مقابل آنها را ندارید، بنابراین بهشدت آسیب خواهید دید و متلاشی خواهید شد. در آن ملاقات كموبیش این را مطرح كردند كه قاطع میایستیم. آنها به میلیشیایی كه درست كرده بودند خیلی بها میدادند و فكر میكردند میتوانند مقاومت كنند، اما من تحلیلشان را نادرست میدانستم و مخالف بودم.»
*در فاصله 20 اردیبهشت تا 30 خرداد 1360، فضای جامعه بسیار سنگین بود و درگیریهای خیابانی گستردهای برقرار بود. تا اینکه سازمان در روز 28 خرداد 1358 با تکیه بر آنچه «هواداران بیشمار که آمادگی ورود به فاز نظامی را دارند» میدانست، تغییر رویکرد از مبارزه بهاصطلاح مسالمتآمیز را اعلام کرد. نهایتاً در عصر روز شنبه 30 خرداد، هواداران بنیصدر و سمپاتهای سازمان مجاهدین خلق که از سوی دیگر مخالفان متضاد نظام مانند گروه پیکار، جبهه ملی، حزب رنجبران و... حمایت میشدند، حول مبارزه با آنچه ارتجاع میخواندند قدم به عرصه مبارزه مسلحانه گذاشتند. از این پس، سراسر دهه 60 به عرصهای برای ترورها و خونریزیهای منافقین تبدیل شد.
214214
نظر شما