نامه 100 نفره علیه شورای عالی اصلاحطلبان با چراغ سبز سیدمحمد خاتمی منتشر شد آیا اتحاد ملت و کارگزاران در عبور از عارف به اشتراک رسیدهاند؟
ستیـــز با اصلاحات عارفانه
صاحبخبر - این روزها، روزهای عجیبی است. در شرایطی که وقایع مهمی در عرصه اقتصاد و سیاست خارجی در جریان است، نرخ طلا هر روز رکورد تاریخی جدیدی را ثبت میکند، بازار خودرو و مسکن هم به شدت ملتهب شده و بسیاری از شرکتهای خارجی در حال خروج از ایران هستند، در فضای میدان سیاست کشور تحولات آرام اما مهمی در حال وقوع است؛ وقایعی کاملا سیاسی که قطعا آینده جریان سیاسی موسوم به اصلاحات را تحتتاثیر قرار خواهد داد. نامه 100 نفر از جوانان اصلاحطلب که قریب به اتفاقشان از اعضا یا نزدیکان حزب اتحاد ملت هستند به سیدمحمد خاتمی مهمترین این اتفاقات است؛ چیزی که بهانه نوشتن این چند کلام هم شده است. در این نامه برخی از جوانانی که خود را در میان این جریان سیاسی یافتهاند با اشاره به ناکارآمدیهای اصلاحطلبان در حوزههای مختلف، انتقادات زیادی را به شورای عالی اصلاحطلبان و محمدرضا عارف که ریاست آن را برعهده دارد مطرح کردهاند. الف در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 اولین بار بود که پس از وقایع 88 اصلاحطلبان توانستند به میدان رقابت سیاسی وارد شوند؛ جایی که محمدرضا عارف سیاستمدار همیشه آرام اصلاحطلبان، به عنوان تنها نماینده سرا پا اصلاحطلب و حسن روحانی که خاستگاه سیاسی متفاوت داشت و از میانه راست به چپ چرخیده بود در آن به رقابت پرداختند. در روزهای پایانی مهلت تبلیغات انتخابات، برخی از فعالان و سران اصلاحطلب که دیدند محمدرضا عارف نمیتواند آرای قابلتوجهی را در سبد انتخاباتی خود جمع کند، ترجیح دادند از سیاستمدار حرفهایتری بهره ببرند؛ یعنی عطای عارف ذاتا اصلاحطلب را به لقایش ببخشند و به حمایت از حسن روحانی بپردازند. در آن دوران حتی شایع شده بود که سیدمحمد خاتمی با تندی از عارف خواسته که مقاومت خود را برای ادامه حضور در انتخابات بشکند و از میدان کنار بکشد؛ فشارهایی که البته جواب داد و در آخرین مجال عارف کنار کشید اما نگفت هوادارانش در انتخابات چه کنند و رای خود را به سبد چه کسی بریزند. اینجا اولین نقطهای بود که رابطه عارف با بخشی از فعالان این جریان شکرآب شد و مثل قبل همکاریها ادامه نیافت. چنانکه بعدا و در جریان انتخاب کابینه بهرهگیری حداقلی از اصلاحطلبان بهویژه نزدیکان معاون اول دولت هشتم موجب واگرایی عارف از همراهان قدیمی خود شد. ب شاید نتیجه انتخابات مجلس دهم در آن برهه به عنوان یک پیروزی بسیار مهم برای اصلاحطلبان تلقی میشد، اما چندی بعد با شکست محمدرضا عارف در میدان لابیگری به منظور رسیدن به ریاست مجلس و همچنین از دست رفتن ریاست بسیاری از کمیسیونها نگاهها به فراکسیون اصلاحطلبان مجلس که ریاست آن بر عهده محمدرضا عارف بود، تغییر کرد و انتقادها شروع شد؛ انتقادهایی که در دو سال گذشته با رکود حاکم بر فراکسیون امید، بیشتر هم شده و در ماههای اخیر بهویژه پس از شکست دوباره عارف از لاریجانی به اوج خود رسیده است. در این راستا با وجود اینکه دیگر فعالان مشهور اما آرام جریان اصلاحات مانند مسعود پزشکیان به حمایت از عارف بلند شدهاند، بخش تند و تیزتر اصلاحات نقدهای تلخ خود را ادامه میدهد، مانند محمودصادقی که میگوید ریاست فراکسیون امید یک فرد پاشنهورکشیده میخواهد نه... . ج درست است که حجم انتقادات از محمدرضا عارف در این ایام بیشتر از قبل شده است و از اتحاد ملتیها تا کارگزارانیها را در خود جای داده و فردی مانند اکبر منتجبی هم اظهار میکند که از سال 94 و بلافاصله بعد از انتخابات مجلس ناکارآمدی اصلاحطلبان و رئیس فراکسیون امید کاملا مشخص شده؛ اما آنچه این سری وقایع را خلاف پیشبینیها ناگهان به اوج رسانده است، به نظر میرسد اقدامات روزهای اخیر رئیس کمیسیون امید مجلس باشد. خبرهای رسانههای نزدیک به وی حکایت از این دارد که عارف بنای تشکیل یک حزب فراگیر را در سر میپروراند. در این اخبار آمده که حامیان عارف در جریان آخرین انتخابات رئیس مجلس شورای اسلامی، از همراهان ویژه او برای راهاندازی این حزب خواهند بود و قرار است در رقابتهای سال 98 یا 1400 او را پشتیبانی کنند. همین اتفاق حالا به نظر میرسد نگرانیها را تشدید کرده و موجب شده نامه تند و تیز 100 نفر از فعالان اصلاحطلب به سیدمحمد خاتمی برای تغییر در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و تغییر رئیس و اعضای آن منتشر شود. د گمانهزنیهای سیاسی در مورد انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 که البته آنچنان به دور از واقعیت نیست و رگههای پررنگی از وقایع جاری را هم در خود دارد، میگوید محمدرضا عارف در کنار اسحاق جهانگیری اگر تنها گزینه اصلاحات برای حضور در میدان نباشند، از باقی گزینهها، شانس بیشتری دارند و به عبارتی تنها افرادی هستند که بعد از وقایع سال 88 توانستهاند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. با این وصف تخریب درونجناحی یکی از این افراد در نگاه کارشناسانه به این امر، تنها میتواند به عنوان یک پروژه سیاسی برای انتخابات آتی قلمداد شود؛ جایی که ممکن است عارف مجددا کاندیدا شود و اینبار به نفع کسی کنار نکشد. این پیشبینی که اتفاقا منطبق با ویژگیهای شخصیتی عارف هم هست، حالا فصل مشترکی بین اتحاد ملت و کارگزاران ایجاد کرده و ظاهرا اتخاذ تصمیم نهایی را پیش انداخته است. به نظر میرسد اصلاحطلبان تصمیم گرفتهاند فعلا بر اسحاق جهانگیری اتفاق کنند و مزاحم میدان را از همین امروز به در کنند. از قضا همین دیروز عبدا... ناصری یکی از مشاوران سیدمحمد خاتمی در گفتوگویی بر این تاکید کرده که اسحاق جهانگیری از هماکنون گزینه آنها برای 1400 خواهد بود. او به باشگاه خبرنگاران جوان گفته که نظر جمعی اصلاحطلبان روی عارف نیست و او به این نظر تمکین خواهد کرد. این اظهارنظر البته تکمیلکننده و تاییدکننده اظهارنظر دیگری هم بوده که چند روز پیش به صورت محدود در فضای مجازی منتشر شده است. جایی که گفته شده سیدمحمد خاتمی با انتقاد از عارف بیان کرده، او از حسن روحانی اصلاحطلبتر نیست. اظهارنظری که از دیروز از آن به عنوان چراغ سبز به طیفهای مختلف برای عبور از رئیس کمیسیون امید مجلس یاد شده و حتی گفته شده است که نامه 100نفره نیز نتیجه همین حرفهای سیدمحمد خاتمی بوده است. هـ آخرین نکته اما این است که برخی فعالان اصلاحطلب این روزها روی اسحاق جهانگیری نیز تشکیک کردهاند. آنها با تمرکز روی نقاط ضعف معاون اول دولت میگویند افول دولت روحانی که خیلی زودتر از دولتهای قبلی فرا رسیده آنقدر سنگین است که میتواند دامن اصلاحطلبان را نیز به عنوان حامی سیاسی او بگیرد. این افراد معاونت اولی اسحاق جهانگیری و چسبندگی وی به دولت را تهدید بزرگی برای او میدانند. بنابراین معتقدند نباید همه تخممرغهای اصلاحطلبان برای جهانگیری گذاشته شود. در این میان البته نقاط ضعف دیگری نیز برای اسحاق جهانگیری در اذهان فعالان اصلاحطلب مطرح است؛ ضعفهایی مانند فعالیتهای برادر اسحاق جهانگیری که در ماههای گذشته باعث بازداشت وی شده است. مگر گوش شنوا و نگرانی هست؟ اکبر منتجبی، فعال رسانهای اصلاحطلب، در واکنش به نامه صدنفره نوشت: «نامه صدنفره برای اصلاح اصلاحات اتفاق جدیدی نیست. پیش از این و در ماههای گذشته و حتی یکی دو سال قبل برخی روزنامهنگاران در نوشتههای خود صریحا به بنبست اصلاحات و رانتینر شدن اصلاحطلبان اشاره کرده بودند. حتی صریحتر از این نامه. اکنون که شورای شهر تهران، شهرداری را انتخاب کرده که کاندیدای این و آن نبوده، پس نامهای بنویسیم به سیدمحمد خاتمی و ناکارآمدی شورای شهر و اعضای آن را مثال بزنیم و خواستار اصلاح اصلاحات بشویم امر پسندیدهای نیست. ناکارآمدی اصلاحات از سال 94 روشن شد. نمایندگانی به مجلس فرستادیم و تابلویی به نام فراکسیون امید بهدست آنها دادیم. چه کردند؟ در طول این سالها ناکارآمدی آنها را ذیل این سخن توجیه کردیم که «هدف ما در انتخابات مجلس این بود که اعضای جبهه پایداری به مجلس راه پیدا نکنند» خب بعد چه؟ برای بعدش فکری نکرده بودید؟ آیا اینها نباید به دولت کمک میکردند؟ قرار نبود کمک دست دولت باشند؟ با لایحه بودجه چه کردند؟ مگر قرار نبود یارانه را حذف کنند چرا چنین نکردند؟ مگر رئیس فراکسیون قرار نبود باری از جبهه اصلاحات بردارد چرا سکوت کرد؟ کدام تذکر را داد؟ مقابل کدام تندروی ایستاد؟ چه چیزی محکوم کرد و مبدع و طراح کدام طرح در جهت کمک به دولت و مردم بود؟ مگر دوستان ما بر سر انتخاب شهردار از هر ترفندی برای اینکه فلانی شهردار نشود یا کاندیدای خودشان شهردار شود استفاده نکردند؟ امروز شکایت از چه کسی به چه کسی میبرید و مگر گوش شنوایی و نگرانی هست؟» شورایعالی نتوانسته چتر گفتمان اصلاحات باشد حسین نقاشی، از امضاکنندگان نامه فعالان سیاسی اصلاحطلب به سیدمحمد خاتمی، در گفتوگو با «فرهیختگان» نکته اصلی این نامه را عنوان محوری آن یعنی «اصلاح اصلاحات» دانست و گفت: «امضاکنندگان این نامه معتقدند مجموعههایی که داعیه اصلاحات دارند نیز ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشند. در سالهای اخیر بخشی از نیروهای اصلاحطلب که عاملان اصلی دموکراسیخواهی در کشور بودهاند و مفهوم اصلاحات با نوشتار، بیان و فعالیتهای آنان شناخته میشد، در درون جریان اصلاحات، به بهانه وقایع سال 88، به صورت اقتضایی حذف و اصلاحطلبانی محافظهکار و بوروکرات جایگزین آنان شدهاند.» وی افزود: «کسانی که اگرچه اصلاحطلب هستند، ولی معادلات سیاسی آنها درصدد کسب و حفظ قدرت است و بیشتر بوروکرات هستند. به این معنا که طی سالها عمدتا مدیر بودهاند تا چهره سیاسی و رویکردشان به اصلاحات رویکردی مدیریتی است تا هویتی! در صورتی که اصلاحات رویکردی هویتی داشته و دموکراسیخواه، به دنبال بسط توسعه سیاسی و رفع فساد و تبعیض بوده است.» عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در ادامه تاکید کرد: «در حال حاضر طیفی میداندار اصلاحات شدهاند که بوروکرات، سازمانی و اداری هستند، سیاستمدار نیستند که تولید گفتمان کرده باشند و به دلیل حفظ جایگاه مدیریتی خود، حافظ شرایط موجودند. در حال حاضر بخش قابلتوجهی از مقدرات اصلاحات، بهخصوص شورایعالی سیلاستگذاری، در اختیار این طیف قرار گرفته است. از این رو معتقدیم شورایعالی سیاستگذاری اصلاحات باید جای اصلاحطلبان اصیل و مقاوم باشد. ما نمیگوییم بوروکراتها و محافظهکاران نباید در شورایعالی باشند؛ بلکه تاکید داریم که نباید زمام امور به دست این افراد باشد.» نقاشی همچنین تصریح کرد: «انتقاد ما به شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است. این شورا به عنوان مرجعی که باید مسائل انتخاباتی و سیاستگذاری اصلاحات را حل و فصل میکرد، عملکردی قابل نقد و ارزیابی دارد. وظیفه شورای سیاستگذاری این است که مناقشات، مسائل و بحرانهایی را که برای لیست امید مجلس یا شورای شهر پیش میآمد، مدیریت میکرد. اما ما احساس میکنیم آنطور که باید و شاید این شورا نقش فعالی نداشته است.» این فعال سیاسی اصلاحطلب خاطر نشان کرد: «در بحث سیاسی اصلاحطلب یعنی نماد تغییر و شما باید حس کنید که به دنبال تغییر در جامعه است. در حال حاضر با توجه به عملکرد شورایعالی سیاستگذاری تمام نمادهای گفتمانی و سیاسی اصلاحات رو به تضعیف است. ما بااین نامه و خطاب قرار دادن آقای خاتمی، انحطاط و فرسودگی در قالب شورای سیاستگذاری را هشدار دادهایم.» عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، همچنین تاکید کرد: «این نامه بهطور مشخص خروجی احزاب اصلاحطلب نیست؛ هر چند ممکن است احزاب هم منتقد عملکرد شورای عالی اصلاحطلبان باشند. در واقع این نامه استخوانبندی انتقادات اصلی و ارزیابی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است. درواقع پایه انتقاداتی است که نسل قدیمی و اثرگذار اصلاحات که در چارچوب شورای عالی سیاستگذاری نیستند و نسل جوان اصلاحات، نسبت به عملکرد این شورا دارند.» وی در ادامه افزود: «کسان دیگری هم میتوانستند این نامه را امضا کنند ولی به دلایلی محدود به همین 100 نفر شد.» نقاشی همچنین با اشاره به محتوای نامه گفت: «امضاکنندگان این نامه معتقدند در حال حاضر سمت و سوی شورای عالی سیاستگذاری باید به سمتی برود که رویکردهای گفتمانی و هویتی اصلاحات در رفتار اعضا مشخص باشد. به عنوان مثال دموکراسیخواهی در بیان، کردار و رفتار سیاسیشان باید مشخص باشد.» حسین نقاشی در نهایت تاکید کرد: «ما تصورمان این است که شورایعالی سیاستگذاری نتوانسته علاوهبر پوششدهی انتخاباتی، چتری گفتمانی، هویتی و سیاسی بر سر اصلاحطلبان باشد. شاید گفته شود که شورای عالی اصلاحات اصلا به دنبال چنین هدفی نبوده و صرفا برای انتخابات و بستن لیستهای انتخاباتی طراحی شده است. در حالی که بههرحال در بین افکار عمومی، نسبت به شورای عالی سیاستگذاری نگاهی فراتر از مجموعهای صرفا انتخاباتی است. بنابراین شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات باید وضعیت گفتمانی و هویتی اصلاحات را نمایندگی کند و علاوه بر آن باید عمل سیاسی مطابق این گفتمان را پیش ببرد.» شورایعالی محافظهکار نشده حسن رسولی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در گفتوگو با «فرهیختگان» با اشاره به نامه فعالان اصلاحطلب به سیدمحمد خاتمی گفت: «ما با تعدد احزاب، انجمنها و سازمانهای سیاسی و در عین حال با ناکافی بودن دامنه تاثیرگذاری ملی آنان، بهگونهای که با راهبری و هدایت صرف سامانههای حزبی اصلاحطلب موجود، امکان تجهیز سازمان رای در رویدادهای مهم انتخاباتی و سیاسی فراهم شود، مواجه هستیم.» وی افزود: «به ناچار برای مواجهه با چنین شرایطی از مدتها قبل و پس از تجربه سازوکارهای مختلف، احزاب و اشخاص اصلاحطلب به شورای عالی سیاستگذاری رسیدند. هدف اصلی این مجمع و اتاق فکر اصلاحطلبانه اجماعسازی، همافزایی، جلوگیری از ایجاد تفرقه و کمک به جریانسازی منسجم در فصول انتخاباتی بوده و هست.» رسولی خاطرنشان کرد: «در هر مرحله از انتخاباتهای اخیر بلافاصله پس از اتمام پروژههای انتخاباتی شورای عالی اقدام به تاسیس کارگروه نقد و ارزیابی کرده که این کارگروه موظف شده است به روشهای مختلف نظر اکثر صاحبنظران اصلاحطلب را اولا در مورد تداوم و یا عدم تداوم این ساختار جویا شوند و ثانیا پیرامون نقاط قوت و ضعف این مجموعه نظرات را دریافت کنند.» عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان یادآور شد: «هرچند از ابتدا در بین جامعه اصلاحطلب، در مورد این نوع سازماندهی نظرات مختلفی بوده است، اما در هر سه انتخابات اخیر اکثریت احزاب و شخصیتهای سیاسی این ساختار را تایید کردهاند.» این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: «تایید این ساختار به معنای اینکه هیچگونه ایرادی متوجه این ساختار نبوده یا نیست یا اینکه صددرصد اصلاحطلبان این ساختار را مناسب میدانند، نیست. آنچه امروز تعدادی از جوانان عزیز اصلاحطلب هزینهداده، خطاب به آقای خاتمی نوشتهاند، در حقیقت نقدی بر این سازوکار است که این نقد باید در اولین جلسه شورای عالی به صورت مشفقانه مورد پردازش قرار گیرد.» وی با بیان اینکه نباید با نوع نقدهای اینگونه برخورد حذفی شود، گفت: «البته امضاکنندگان این نامه که تنها تعدادی از جوانان هستند باید در تحلیل و ارزیابی خود، مقاطع مختلف قبلی را و مختصات سیاسیای را که ما در مقاطع زمانی قبلی در انتخابات قبلی با آن مواجه بودهایم، مدنظر قرار بدهند.» رسولی با اشاره به طرح انتقاداتی چون شکلگیری گونهای از اصلاحطلبی که به سیاستورزی صرفا بوروکراتیک و بدون آرمان تقلیل پیدا کرده و نیز مواردی نظیر اینکه بوروکراتهای اصلاحطلب و محافظهکاران بیشتر از آنکه در پی تغییر باشند به دنبال حفظ وضع موجودند، گفت: «من این نقدها را قبول ندارم. اگر این مساله را بپذیریم، یعنی اینکه 28 دبیرکل احزاب اصلاحطلب متصف به چنین صفاتی هستند. دبیران کل احزاب، دو سوم شورای عالی سیاستگذاری را تشکیل میدهند و نیز شخصیتهایی مثل دکتر معین، مهندس سلامتی، دکتر عارف و دیگر بزرگانی که با هدف همافزایی وارد این شورای عالی شدهاند، خدای ناکرده دچار سازشکاری شدهاند. بنده چنین چیزی را قبول ندارم.» عضو بنیاد باران با اشاره به مساله تقلیل اصلاحطلبی به محافظه کاری، گفت: «باید این گزاره را در بستر زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در سال 92 سایه رویکردهای امنیتی بر فعالیتهای سیاسی غلبه داشت. دو یا سه احزاب ریشهدار و قدیمی ما منحل شدند و برخی از دبیران کل در زندان و بسیاری از جوانان بازداشت شده بودند. تعمیم دادن بدون لحاظ کردن شرایط و مختصات زمانی هر رویداد سیاسی به زبان حال از پشتوانه مجابکننده کاملی برخوردار نیست.» وی افزود: «اگر این جوانان همه متغیرهای تعیینکننده در مقاطع سیاسی و زمانی گذشته سالهای92 و 94 و 96 را لحاظ کنند، قطعا به این نتیجه میرسند که کاری که دکتر عارف در سال 92 انجام داده، کار محافظهکارانهای نبوده است. کاری که شورای عالی در سال 94 کرده و توانسته در پایتخت 30 نفر را بدون کم و کاست به مجلس بفرستد، محافظه کاری نبوده است. ما سیاست را علم و هنر مواجه شدن با واقعیات میدانیم. بنابراین ما از فضای واقعی باید سیاستورزی کنیم نه فضای غیرواقعی.» دوستانمان در بزنگاهها منافع جبههای را فراموش میکنند عبدا... ناصری عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات با اشاره به نامه 100 تن از جوانان اصلاحطلب به سیدمحمد خاتمی گفت: «جوانان اصلاحطلب در کارزارهای انتخاباتی محور اصلی فعالیتها هستند. در انتخابات 96 ما این نقش را در جبهه اصلاحات بسیار پررنگ دیدیم. به هر حال 40 سال از انقلاب گذشته و این متولدین بعد از 22 بهمن 57 امروز به پختگان سیاسی تبدیل شدهاند که مطالباتی دارند.» ناصری با بیان اینکه «من به عنوان یک کنشگر سیاسی انتظار داشتم که در بستن لیست انتخابات مجلس و لیست شورای شهر تهران بیش از چیزی که بود از جوانان و زنان استفاده شود» گفت: «متاسفانه عملکرد دولت هم مزید بر علت شده که این ذهنیتی که جوانان اصلاحطلب آن را با آقای خاتمی در میان گذاشتهاند تقویت شود.» وی با اشاره به انتقادات مطرح شده در این نامه از جمله تلاش برخی در این جریان برای تقلیل اصلاحطلبی به محافظهکاری گفت: «من در مجلس حتما کسانی را سراغ دارم که با حمایت اصلاحطلبان و با لیست امید به مجلس راه یافتهاند ولی امروز فارغ از ترسیم وضعیت و چشمانداز انتخابات 1400 از حالا دارند با نامزدهای مطرح اصولگرایی کار میکنند.» عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات ادامه داد: «کانون اصلی اصلاحات که در راس آن آقای خاتمی و در بدنه آن چهرههای امتحان پس داده اصلاحات حضور دارند دنبال این نیستند که اصلاحطلبی به محافظهکاری تقلیل یابد اما حتما در پی آن هستند که در شرایط خطیر فعلی دست به تلاش بزنند و به منافع ملی اولویت دهند.» ناصری تصریح کرد: «به جرات میتوان گفت برخی از دوستان حزبی ما سر بزنگاههای تنظیم لیستهای انتخاباتی فراموش میکنند که منافع جبههای و ائتلافی نسبت به هر چیزی اولی است.» وی با اشاره به مطالبه امضاکنندگان نامه در خصوص تغییر در ترکیب شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت: «من در دوره اول شورای عالی سیاستگذاری بنا به تشخیص آقای خاتمی حضور داشتم و از دوره دوم به بعد این شورا را با اجازه آقای خاتمی ترک کردم. یکی از بزرگترین دغدغههایمان این بوده که تا حدود زیادی نگاه پیرسالاری در تدوین و تنظیم و ترکیب لیستهای انتخاباتی حاکم است.» این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه چهرههای مقاوم و ملی زیادی در جبهه اصلاحات حضور دارند، گفت: «اگر امروز از همه جوانان اصلاحطلب سوال بکنید خواهند گفت آقای معین در هفتمین دهه از عمر خود همچنان فردی مدرن و روزآمد است و اگر زمینه کاندیداتوریاش فراهم باشد از او حمایت میکنند اما همین جوانان در احزابی چون حزب اسلامی کار یا مردمسالاری اعلام میکنند که چهرههایی کارآمد دارند که جایگزین شخص دبیرکل شوند. بسیاری از احزاب فردمحور و دبیرکلمحور شدهاند و خیلی هم با تحولات آشنایی ندارند.» ناصری با اشاره به مطالبه تغییر ریاست شورای اعلی سیاستگذاری اصلاحطلبان و انتخاب چهرهای مقاوم و ملی برای این سمت گفت: «من ضمن آنکه احترام زیادی برای ایشان قائلم و او را یک سیاستمدار میدانم اما به شخصه انتظارم این بود که ایشان از سال 92 که گذشت کرد و بعد از سال 94 که وارد مجلس شد، خیلی فعالتر و محوریتر از این عمل بکند اما متاسفانه این کار را نکرد.»∎
نظر شما