به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اولین بار 16تیر سال 93 بود که مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام، از ظرفیت غنیسازی 190 هزار سو بهعنوان نیاز قطعی کشور نام بردند. موظف کردن سازمان انرژی اتمی به فراهم کردن سریع مقدمات و آمادگیهای لازم برای رسیدن به ۱۹۰ هزار سو، نیز از شاهبیتهای بیانات رهبری در سالگرد ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب در سال جاری بود. از این رو به بررسی ابعاد مختلف این فرمان راهبردی پرداختیم.
هرچند از اواسط دهه 1330 شمسی یعنی از بدو تاسیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران به این سازمان پیوست و چند سال بعد نیز به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای یا همان NPT Non-Proliferation Treaty)) پیوست، اما مدتی طول کشید تا اولین قدمهای فعالیت علمی در عرصه هستهای در ایران آغاز شود.
پس از تلاشهایی که در دهه 30 برای راهاندازی رآکتور تهران صورت گرفت، اوایل دهه 50 آغاز رسمی فعالیتهای هستهای در ایران کلید خورد، پژوهشهای اندکی صورت گرفت و چندی بعد با تصویب اساسنامه سازمان انرژی اتمی در سال 1353 فعالیت هستهای در ایران شکل رسمیتر و منسجمتری به خود گرفت.
مهمترین اقدامات در دوران پهلوی قراردادهای همکاری و تاسیس چهار واحد نیروگاهی بود که میان ایران و آلمان، فرانسه و آمریکا بسته شد و البته همگی با بدقولیهای طرفهای غربی به نتیجه نرسید و نهایتا با وقوع انقلاب اسلامی این قراردادها به صورت یکطرفه از سوی این کشورها لغو شد.
بعد از انقلاب چند سالی زمان برد تا فعالیتهای ایران در این عرصه دوباره سامان یابد، لذا در سال 1376 «شورای فناوریهای پیشرفته» تشکیل شد و فعالیت خود را آغاز کرد که اولین دستاورد رسمی آن به نتیجه رسیدن و شروع به کار فاز اول کارخانه تبدیل سوخت هستهای اصفهان- که بعدها به UCF معروف شد- در سال 79 بود. این اقدام البته بعد از آن صورت گرفت که رایزنیهای زیادی برای ساخت تاسیسات هستهای با چینیها صورت گرفته بود، اما آنها بعد از قول و قرارهای متعدد اقدام مهمی در ایران انجام ندادند.
در همین ایام و در مجلس ششم اظهارات برخی نمایندگان اصلاحطلب موجب شد فصل جدیدی از فشار و تحدید علیه ایران در فضای بینالمللی آغاز شود. احمد شیرزاد یکی از این افراد بود؛ کسی که با اظهارات متعددی به نوعی ادعای غربیها را تایید و از فعالیتهای هستهای کشور انتقاد کرد. در ایام بعد این همکاری با دشمن از داخل موجب برنامهریزی جدیدی شد و بعد از صدور اولین قطعنامه شورای حکام در سپتامبر 2003 علیه فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران، متعاقبا تا سال 2006 از سوی شورای حکام هشت قطعنامه شدیداللحن دیگر هم علیه ایران صادر شد.
این فشارها در سالهای ابتدایی دهه 80، موجب شد ایران در جریان مذاکرات هستهای (به ریاست حسن روحانی از سوی ایران) بهمنظور اعتمادسازی تعلیق داوطلبانه فعالیتهای هستهای خود در برخی سایتهای مهم از جمله اصفهان را بپذیرد و این کارخانه را به اصطلاح پلمب کند تا مسیر گفتوگوهای سیاسی و فعالیتهای تجاری با ایران باز شود. تعلیق مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها، تعلیق ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ و تعلیق فعالیتهای غنیسازی در تمامی تاسیسات، از جمله تعهداتی است که در توافقنامه بروکسل در اسفند 82 برای ایران در نظر گرفته شد.
در دورهای دوساله پس از تعلیق هستهای، طرفهای غربی به چالشآفرینی هستهای برای ایران ادامه میدهند و نهتنها در عرصه هستهای، سیاسی و تجاری با ایران همکاری نمیکنند، بلکه خواهان محدودیتهای بیشتری نیز علیه برنامه هستهای ایران نیز میشوند. از این رو پس از دو سال تعلیق داوطلبانه غنیسازی اورانیوم سرانجام در دیماه 1384 و در حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای، پلمب تاسیسات مجتمع تحقیقاتی هستهای نطنز برداشته شده و غنیسازی اورانیوم دوباره آغاز میشود و چندی بعد در مقیاس آزمایشگاهی چرخه کامل سوخت هستهای در ایران به صورت بومی به دست میآید.
این اقدام ایران باعث شد شورای امنیت سازمان ملل در سالهای بعد اقدام به صدور چند قطعنامه در محکومیت فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران کند.
در این ایام دور جدیدی از مذاکرات هستهای به ریاست علی لاریجانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در سال 86 آغاز شد، طی چند دور مذاکره میان ایران و آژانس دو طرف توافق کردند سوءتفاهمها و موارد مبهم را در یک فرصت دو ماهه با محور مسائل مربوط به پلوتونیوم، سانتریفیوژهای نسل اول و دوم، سند ریختهگری انجامشده روی فلز اورانیوم، منشأ آلودگیهای اورانیومی در دانشکده فنی دانشگاه تهران، پلوتونیوم 210 و معدن اورانیوم گچین بندر عباس حل کنند.
اولین گزارش محمد البرادعی بعد از اجرای مدالیته در نوامبر آبان 1386 منتشر و در آن به حل و فصل موضوع سانتریفیوژها، منشأ آلودگیهای اورانیومی اشاره شد، اما با وجود این، فعالیتهای تخریبی غرب بهویژه آمریکاییها در شورای امنیت ادامه یافت و بعدها به کارشکنی در مذاکرات ایران با کشورهای برزیل و ترکیه که مدلی جایگزین و مورد توافق برای مذاکرات قبلی بود، ختم شد.
نهایتا با عدم حصول نتیجه از مذاکرات متعدد میان ایران و غرب، فعالیتهای هستهای ایران با قوت ادامه یافت و 19هزار سانتریفیوژ در سایتهای هستهای ایران نصب و راهاندازی شد. بعد از آن ایران سراغ کارخانه آب سنگین اراک و رآکتور این مجموعه رفت و فعالیت خود را در این مجموعهها نیز آغاز کرد.
در ایام پایانی دولت دهم، تحریمهای غرب از جمله تحریمهای آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل به اوج خود رسید. در این روزها مذاکرات هستهای میان ایران و غرب با پادرمیانی عمان دوباره از سر گرفته شد که ابتدا نتیجه مهمی دربر نداشت و نهایتا با اتمام دولت دهم این مذاکرات نیز به پایان رسید.
در دولت یازدهم مذاکره با غربیها برای رسیدن به توافق هستهای یا همان چیزی که برجام نامیده شد، از سال 1392 تا 94 ادامه یافت که سرانجام در تیرماه 94 از سوی هفت کشور اعلام شد و توافقی با نام اختصاری برجام (JCPOA) حاصل شده است.
اجرای پروتکل الحاقی NPT، محدودیت سقف غنیسازی تا 3.67 درصد برای ۱۵سال، توقف غنیسازی در فردو، خارج کردن حدود ۷۰ درصد سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم، محدودیت ذخیره اورانیوم غنیشده در هر لحظه به ۳۰۰ کیلوگرم تا ۱۵ سال و خارج کردن قلب رآکتور آب سنگین اراک تعهدهای ایران در برجام بود که تا به امروز نیز حفظ شده است.
SWU ﯾﻚ واﺣﺪ اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی اﺳﺖ ﻛه ﺑه طور ﺧﺎص در ﺻﻨﺎﯾﻊ ﺗﻮﻟﯿﺪ اﻧﺮژی هستهای ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار میﮔﯿﺮد. اﻳﻦ واﺣﺪ همانند دﻳﮕﺮ واحدهای اﻧﺪازهﮔﯿﺮی اﺳﺖ (وات، آﻣﭙﺮ، ﻛﺎﻟﺮی و...) ﻛﻪ در ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻣﺨﺘلف ﻛﺎرﺑﺮد دارﻧﺪ. ﻋﺒﺎرت SWU در واﻗﻊ ﻣﺨﻔﻒ ﻋﺒﺎرت Separative Work Unit است. به بیان دقیقتر، ﺳﻮ ﻳﻚ واﺣﺪ اﻧﺪازهﮔﯿﺮی اﺳﺖ جهت سنجش ﻣﻘﺪار ﻛﺎر ﻻزم ﺑﺮای ﺟﺪاﺳﺎزی اﻳﺰوﺗﻮپ ﺳﺒﻚ ﻋﻨﺼﺮ اوراﻧﯿﻮم (۲۳۵U) از اﻳﺰوﺗﻮپ ﺳﻨﮕﯿﻦﺗﺮ آن (۲۳۸U) در اوراﻧﯿﻮم طبیعی جهت ایجاد ﻣﺤﺼﻮل نهاﻳﻲ که از اﻳﺰوﺗﻮپ ﺳﺒﻚﺗﺮ غنیﺗﺮ اﺳﺖ.
SWU به ﻣﯿﺰان اوراﻧﯿﻮم ﺗﺤﺖ ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ، درﺻﺪ خلوص ﻣﻮاد اوﻟﯿﻪ و ﻣﯿﺰان درﺻﺪ ﺣﺎﺻﻞﺷﺪه ﺗﻮﺳﻂ ﻳﻚ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺳﺎﻧﺘﺮﻳﻔﯿﻮژ بستگی دارد. سانتریفیوژهای نسلهای مختلف توان غنیسازی متفاوتی دارند و هر یک از این نسلها، ظرفیت «سو» متفاوتی دارد. بر این اساس بهطور کلی هرﭼﻪ ﭘﺎراﻣﺘﺮ «ﺳﻮ»ی ماشینها اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ، ﺗﻌﺪاد ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺳﺎﻧﺘﺮﻳﻔﯿﻮژ ﻛﻤﺘﺮی جهت ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺳﻮﺧﺖ یک ﻧﯿﺮوﮔﺎه ﻻزم خواهد ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ هزﻳﻨﻪ ﺛﺎﺑﺖ اوﻟﯿﻪ ﺳﺎﺧﺖ و راهاﻧﺪازی ﺗأﺳﯿﺴﺎت ﻏﻨﻲﺳﺎزی، اﻓﺰاﻳﺶ SWU ﺑﻪﻣﻨﺰﻟﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻮان ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺳﻮﺧﺖ جهت اﺳﺘﻔﺎده در ﻧﯿﺮوﮔﺎه هستهای خواهد ﺑﻮد و اﻳﻦ ﻗﻀﯿﻪ از ﻟﺤﺎظ اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺴﯿﺎر ﺣﺎﺋﺰ اهمیت است.
ماشینهای IR1 که نسل اول سانتریفیوژها به شمار میآیند، ظرفیتی معادل 1 تا 1.2 سو دارند. بر این اساس با توجه به نیاز ما به 190 هزار سو، باید گفت ایران درصورت اکتفا به ماشینهای IR1 نیازمند 190 هزار ماشین سانتریفیوژ نسل۱ خواهد بود. ماشینهای IR2 نیز از ظرفیتی معادل پنج سو برخوردارند و ایران برای 190 هزار سو غنیسازی، به 38 هزار ماشین سانتریفیوژ نسل دوم نیاز دارد.
امروزه اکثریت قریب به اتفاق ماشینهای موجود در تاسیسات غنیسازی کشور را ماشینهای نسل ۱ و نسل 2 تشکیل میدهند و این در حالی است که براساس اصل کلی یادشده با استفاده از ماشینهای نسلهای بالاتر، تعداد سانتریفیوژ میتواند بیش از اینها کاهش یابد. آخرین نسل از سانتریفیوژها که از سال 93 کشورمان به توانمندی بومی ساخت آنها دست یافت، دستگاه سانتریفیوژ نسل هشتم یا IR8 است که این سانتریفیوژها ظرفیتی معادل 24 سو دارند.
با این حساب در صورت بهکارگیری سانتریفیوژهای نسل جدید یعنی IR8 در سایتهای هستهای کشورمان، هریک از آنها میتوانند به میزان 24 برابر سانتریفیوژهای نسل اول غنیسازی کنند. بر این اساس برای رسیدن به 190 هزار سو غنیسازی صرفا هشت هزار سانتریفیوژ نسل هشت مورد نیاز خواهد بود.
همانطور که علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی بارها اعلام کرده است، ایران به دنبال نطنز دوم و فردو دوم نیست، بلکه در تلاش است زیرساختهای خود را با استاندارد و کیفیت بهتر فعال کند و با بهرهگیری از سانتریفیوژهای جدیدتر کیفیت و میزان غنیسازی خود را افزایش دهد تا در مجموع بتواند 190 هزار سو (SWU) غنیسازی لازم برای تامین سوخت رآکتورهای خود را به سرانجام برساند.
دستورات حسن روحانی اما به 23 آذرماه سال 95 بازمیگردد؛ زمانی که حدود یک سال و چند ماه از اجرای توافق هستهای گذشته بود و آمریکا در نقض عهدی آشکار قانون تحریمهای ایران (ISA) را تمدید کرد. تصمیمات شورای عالی امنیت ملی و هیات نظارت بر برجام درخصوص اهمال، تعلل و نقض عهدهای مکرر آمریکا، روحانی را خطاب به رئیس سازمان انرژی اتمی دست به قلم کرد؛ دستوری که در تناقض با تعهدات هستهای ایران نبود.
رئیسجمهور در دستور مکتوبش به علیاکبر صالحی، برای توسعه برنامه صلحآمیز هستهای کشور در چارچوب تعهدات بینالمللی، اجرای دو مأموریت را خواستار شد:
1. برنامهریزی برای طراحی و ساخت پیشران هستهای جهت بهرهگیری در حوزه حملونقل دریایی، با همکاری مراکز علمی و تحقیقاتی.
2. مطالعه و طراحی «تولید سوخت» مصرفی پیشران هستهای، با همکاری مراکز علمی و تحقیقاتی.
روحانی در این دستور تاکید کرده بود که طرح و برنامه زمانبندی شده جهت تحقق مأموریتهای ابلاغیاش ظرف حداکثر سه ماه ارائه شود، ولی براساس نظر کارشناسان هستهای کشورمان این دستورات به مرحله عمل نرسید. اگرچه بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی، اسفند سال گذشته نیز در گفتوگو با العالم تاکید کرد که طرح ساخت موتورهای اتمی برای کشتیها یک بحث بلندمدت و مستلزم یکسری کارهای علمی، تکنولوژیک، صنعتی، تحقیقاتی و دانشگاهی است که مربوط به یک یا دو سال دیگر نیست و شاید مثلا 10 سال زمان ببرد که ما بتوانیم پیشران هستهای داشته باشیم. مهم این است که این مساله اکنون در چارچوب تعهدات در برنامه کاری جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته، بودجهاش دیده شده و کارهای اولیه تحقیقاتی آن شروع شده است.
مطابق آنچه مسئولان برنامه هستهای کشورمان بیان کردهاند، برنامه بلندمدت ایران درخصوص پیشران هستهای براساس کد 1/3 به آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز اعلام شده است.
پیشران هستهای چیست؟
پیشران (driving force) در واقع بخش محرک موتور است که با توجه به سوخت مصرفی و محل استفاده دستهبندی میشود. از این رو پیشرانهای هستهای در حوزه حملونقل دریایی همانگونه که از نامشان پیداست، از سوختهای هستهای غنیشده استفاده میکنند که امروزه در میان شناورهای سطحی و زیرسطحی نظامی و غیرنظامی دریایی کشورهای پیشرفته (شامل نفتکشها و کشتیهای اقیانوسپیمای تجاری) دیده میشود. اگرچه تکنولوژی پیشرفته و هزینههای دستیابی به چنین فناوری باعث شده تنها کشورهایی مانند آمریکا، انگلستان، روسیه، فرانسه، چین و هند دارای این تکنولوژی باشند، اما کاهش هزینهها در بلندمدت، افزایش ایمنی و کاهش نیاز به سوختگیری مجدد در استفاده از این فناوری، گرایش بیش از پیش این کشورها بهخصوص آمریکا را به پیشرانهای هستهای رقم زده است.
نظر شما