متاسفانه بازتاب مباحث این محافل در رسانههای داخل بسیار کم رنگ است. کار تحقیقاتی دکتر روبرت جویس آمریکایی را یک محقق جوان کانادایی به نام دکتر آدم مسکوو، تجزیه و تحلیل کرده و در پایان چنین نتیجه گرفته که:
۱ـ برداشت سفیر آمریکا ویلیام سولیوان در ایران، مشاور امنیت ملی جیمی کارتررئیسجمهور، رئیس سازمان سیا و وزیر خارجه آمریکا از حوادث ایران یکسان نبوده و در مواردی در دو قطب مخالف قرار داشته است.
۲ـ سازمان سیا بسیار دیر به تاکتیکهای تبلیغاتی آیت الله خمینی که وی در آنها تبحرکامل داشته پی برده است (نقل به مضمون.)
۳ـ چون هر یک از افراد یا دستگاهای فوق الذکر در ادامه وضع موجود در ایران دارای منافع بودند نمیخواستند بپذیرند که ممکن است اوضاع تغییر کند.
۴ـ سازمان سیا درست شش ماه پیش از رفتن شاه گزارش داد که ایران در مرحله انقلاب و یا در فاز پیش از انقلاب قرار ندارد.در حالی که این موساد بود که از سال ۱۹۷۷ یعنی دو سال پیش از انقلاب آنرا محتمل میدانست هر چند نخست وزیر و دولت اسرائیل به خاطر منافعی که در ایران داشتند از شاه حمایت میکردند.
موفقیت موساد در این بود که فقط به عوامل خود اکتفا نمیکرد بلکه با یک جامعه قریب به یکصد هزار نفری یهودیان ایران در تماس بود که با مردم زندگی میکردند، واقعیتهای روزمره را لمس میکردند و اطلاعات آنها از بدنه جامعه ایران بود نه از تماس با یک طبقه اشرافی که عملا قرابت فرهنگی هم با مردم عادی نداشتند. یک ارزیابی ساده از رفتار امام در ایامی که در فرانسه با صدها خبرنگار کار کشته مواجه بودند نیزنشان میدهد که آن بزرگوار بسیار کم حرف میزدند.
پاسخ را فقط در محدوده پرسش و موجز میدادند، سخنانشان مشروح نبود و نوعا جملههای شرطی بکار میبردند و مهمترین ویژگی ایشان عدم توسل به شعارهای بی محتوا و احساسی بود. این همان نکته ظریفی است که رهبری هم به دفعات آنرا یاد آور شده و مثلا فرمودهاند با اینکه جمهوری اسلامی مقتدر است اما ما نباید گرفتار توهم قدرت گردیم. همچنین دعوت مسئولان به واقع گرایی که معظم له در صحبت چهار شنبه گذشته داشتند نیز، این معنا را به ذهن متبادر میکند که دست اندرکاران نظام در چاره اندیشیها باید واقعیتها را بدرستی در نظر گیرند. معنای دیگر این رهنمود این است که ما به همانگونه که نباید قدرت و توان و امکانات خودمان را دست کم بگیریم باید تواناییهای حریف و دشمن را کمتر از آنچه هست ارزیابی نکنیم.
نکتهای را که ایشان در مورد غنی سازی بیست درصدی متذکر شدند تذکری است که به مذاکره باید وزن خودش را بدهیم که در گرو دست آورد غنی سازی سطح بالای دانشمندان ما بوده است. آنچه در فوق آمد مقدمه ایست برای پرداختن به وضع موجود ما که درواقع بار دیگر مردم و به گفته سردار باقری، مسئولان را در بوته آزمایش قرار داده است. البته با توجه به بزرگی مشکلات وهجمه مثلت واشنگتن تل آویو و ریاض، وحدت، صداقت، و صراحت و اطمینان به مردم است که لازمه عبور ما از معضل جدیدخواهد بود. تبلیغات همه جانبه، شایعه پراکنی و بازی با اعصاب مردم از شیوههای جنگ روانیست که در ماههای اخیر در ایران رواج یافته است، این شیوه لااقل از زمان ملی شدن نفت دراین کشورسابقه داشته و هر گاه که تفرق مسئولان و بی اطمینانی مردم به آنها وجود داشته این نیرنگ تبلیغاتی موثر افتاده است.
نکته قابل دقت دیگردر فرمایش اخیر رهبری، پرداخت هزینه
غیرضروری توسط نظام است. چنین به نظر میرسد که وقتی ما ارزیابی درستی از حوادث نداشتهایم هم در سیاست خارجی و هم در عرصه داخلی هزینه پرداخته ایم.برای پرهیز از این ضایعات هم باید از نیروهای با تجربه استفاده کنیم که آگاه به ظرافتهای روابط بینالملل باشند و هم تاریخ کشورمان را خوب بشناسند.
نکته بعدی در این خصوص به دستگاههای اطلاعاتی ما بر میگردد که باید با ارگان های دیگر نظام دادو ستد اطلاعاتی داشته باشند. دستگاه امنیتی با سابقه و پرتجربه انگلیس یا همان اینتلیجنت سرویس درسال ۱۹۰۹ تشکیل شد که سال شروع بهره برداری نفت در جنوب ایران بود. این سرویس بزرگ برای حفظ منافع امنیتی،سیاسی و اقتصادی این کشور درجهان تاسیس شده است.
تحلیل درست تابع گرد آوری دادههای قابل اعتماد، توسل به شیوههای علمی ارزیابی و تحلیل و عدم گریز از واقعیتهاست در غیر این صورت آنچه فراهم میشود بی ارزش خواهد بود. کسانی که جنگ رمضان ۱۹۷۳و گذر ارتش مصر از کانال سوئز و شکست نیروهای اسرائیل در چند روز اول جنگ را مطالعه کرده اند،اجرای طرحهای فریب توسط مصریها و عدم هماهنگی دستگاههای اطلاعاتی موساد، نیروی هوایی و نیروی زمینی ارتش صهیونیستی را دو عامل مهم این ناکامی به شمار میآورند زیرا از یکسو پس از شکست نیروهای مصر در جنگ شش روزه ۱۹۶۷این خود بینی در ذهن اسرائیلیها شکل گرفته بود که عربها عرضه جنگیدن ندارند و نیروی هوایی اسرائیل که با کسب اطلاعات درست و بموقع ارتش عبدالناصر را در ساعات نخستین جنگ ۱۹۶۷ زمین گیر کرده بود اطلاعات دیگر دستگاهها را بی ارزش میدانست. البته مصریها هم با مانورهای پیوسته ومحدود در کنار کانال سوئزطرح فریب را به خوبی پیش بردند.
پایان سخن این خواهد بود که ما باید در شرایط حساس کنونی، هم خود را باور باشیم و هم دشمن را دست کم نگیریم و برای تحلیل واقعی حریفان خود و اوضاع آنها، اطلاعات میدانی درست را فراهم آوریم و با پرهیز از سخنان شعار گونه و اختلاف افکن در شرایط کنونی جای اولویتها را عوض نکنیم. ما مانند هر کشور دیگری دارای نقطه ضعفهایی هستیم و باید با لحاظ آنها با واقعیات مواجه شویم همانگونه که نقاط قوت فراوانی داریم که باید روی آنها حساب کنیم.هر گونه نادیده گرفتن واقعیات، ما را با اشتباهات تحلیلی اطلاعاتی مواجه میکند که نظام باید بابت آن هزینه بپردازد. این همان مهمی است که رهبری هم با صراحت آنرا متذکر شدند.
این روزها صدها اندیشمند در دنیا به تحلیل اوضاع ایران و چگونگی دست و پنجه نرم کردن ما با بحران پیش آمده گرد هم میآیند و سخن میگویند. دادههای آنها از رفتار و گفتار ما در داخل فراهم میشود شرایط کنونی ایجاب میکند که برای کشور هزینه تراشی نکنیم .
نظر شما