به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «میگویند در برجام امریکا از نظر اخلاقی شکست خورد، مذاکره کردیم تا امریکا بیآبرو شود یا تحریمها لغو شود؟... به رسمیت شناختن غنیسازی ایران به خاطر مذاکره نبود، به خاطر پیشرفتهایمان بود... میگویند بعد برجام امریکا 100 میلیارد دلار به ایران پول داده، دروغ است»
این بخش از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار اخیر نشان میدهد جامعه ایرانی نباید تحت تأثیر «دستاورد تراشی» در دوران پساخروج امریکا از توافق هستهای قرار بگیرد.
این سخنان در شرایطی توسط معظم له عنوان میشود که جریانی در داخل کشور بدون توجه به هزینههای ناشی از توافق هستهای (که ایشان از آن تعبیر به خسارت محض میکند) با سانسور توطئههای دولت قبل ایالات متحده امریکا، سیاستمداران امریکا را به دو دسته «سیاستمداران منعطف در برابر ایران» و «سیاستمداران متخاصم در برابر ایران» تقسیم میکنند تا اثرگذاری پروژه «سفیدنمایی چهره امریکا» تعدیل نشده، رأیآوری با شعارهای تابع چنین سیاستی در انتخابات آتی سوخت نشود و بخشی از جامعه همچنان به حزب دموکرات در ایالات متحده خوشبین باقی بمانند.
طبیعی است که زمانی به جامعه ایرانی اثبات شود به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران به دلیل مذاکره با غرب نبود، علت آن پیشرفت بومی صورت گرفته در گذشته بود یا مبلغ چشمگیری از برجام عاید کشور نبوده است، اصالت و کاربردی بودن مؤلفههای گفتمان انقلاب اسلامی نظیر «استکبارستیزی» را بهتر درک خواهند کرد و همچنان حامی انقلاب و نظام اسلامی باقی خواهند ماند. سانسور دشمنیهای دولت باراک اوباما و پردهپوشی نقض برجام در آن دوره کمک شایانی به پیشبرد پروژه مورد اشاره میکند به این معنا که رویکرد و تصمیمات ضدایرانی دونالد ترامپ تنها مختص به وی و همفکران محدود وی در ایالات متحده است و شامل سایر سیاستمداران امریکایی به ویژه همفکران باراک اوباما نمیشود آن هم در شرایطی که کلید واژههای مشترک دولتمردان گذشته ایالات متحده نیز همانند دولتمردان فعلی امریکا، جمهوری اسلامی ایران را متهم به «ناقض صلح و امنیت منطقهای»، «تلاش برای دستیابی به بمب اتم»، «نقض حقوق بشر»، «دخالت در امور کشورهای منطقه» و نظایر آن کرده و در تریبونهای رسمی از ضرورت حمله نظامی به ایران سخن به میان میآورد، به طوری که باراک اوباما در گفتوگوی رسمی با سیان ان با تکرار ادعاهای واهی علیه کشورمان عنوان کرد که تحریم و تهدیدات نظامی ایران را به پای میز مذاکره کشاند!
از شروع مذاکرات هستهای در اواخر تابستان سال 92 تا قبل از روی کارآمدن دولت دونالد ترامپ، «اصل مذاکره مستقیم با امریکا» و در مرحله بعد «امضای توافق هستهای» عامل تفاخر به شمار میآمد و در مقابل نقض متراکم توافق هستهای توسط دولت باراک اوباما و اروپاییها در آن مقطع زمانی، توجیه و استتار میشد، بعد از روی کارآمدن دولت دونالد ترامپ، حامیان دیروز مذاکره مستقیم با امریکا به صورت آرام و نامحسوس، رویه انتقاد از رویکرد امریکا را در پیش گرفتند و بدعهدی را خصیصه دولت ترامپ و نه هیئت حاکمه ایالات متحده امریکا عنوان میکنند.
این در حالی است که جامعه انتظار دارد مسئولان تجربههای برجام را مورد توجه قرار دهند و اصل رویکرد و سیاستهای امریکاییها را در عرصه تقابل با جمهوری اسلامی ایران زیر سؤال ببرند و از ضرورت تغییر باورها و رویهها در رویارویی با ایالات متحده امریکا سخن به میان بیاورند چراکه تا مادامی که باورها درباره نظام سلطه و به ویژه امریکاییها تغییر نکند تمام هزینههای حاصل از توافق هستهای قابلیت بهروزرسانی در سایر حوزههای اقتصادی، موشکی، منطقهای و حتی فرهنگی را دارد، کمااینکه مشکلات اقتصادی کشور (همانطور که رهبرمعظم انقلاب میفرمایند) کمافیالسابق گریبانگیر کشور میباشد و مطالبات معیشتی مردم همچنان پاسخ مناسبی دریافت نکرده است.
دستاوردتراشی برای احیای تئوری منسوخ
دستاوردتراشی در حالی ابزاری برای جلوگیری از انسداد ریل «مذاکره مستقیم با امریکا» یا تئوری «تعدیل انقلابیگری در مقابل غرب= ایجاد گشایشهای آنی» است که دستاورد حقیقی برجام همانگونه که بارها به آن اشاره شده است، رسیدن بخشهای مردد برجام به این فهم مشترک است که «امریکا با برجام و بدون برجام سطح دشمنیهای خود با جامعه ایرانی را کاهش نخواهد داد» بلکه همانطور که رهبری میفرمایند تعدیل موضع در برابر ایالات متحده امریکا، نه تنها به بهبود روابط دوجانبه منجر نخواهد شد بلکه میزان تخاصم را به طور چشمگیری افزایش خواهد داد.
بررسی رویکرد امریکاییها قبل و بعد از امضای برجام نمایانگر این مسئله است که امتیازگیری طرفهای غربی از جمهوری اسلامی ایران حد یقف ندارد و زمانی میتوان حدی برای آن تعیین کرد که طرف ایرانی برگهای اقتدار ایران را که در مصادیقی مانند موشکی و منطقهای قابل رؤیت است خنثی و تضعیف جمهوری اسلامی ایران را به صورت واقعی صورتپذیر کند و زمینه حمله نظامی «بدون دردسر» را فراهم کرده باشد.
امریکا را سیریپذیر القا میکنند!
اینکه جماعتی در داخل کشور، امریکا را سیری پذیر و قانع به امتیاز موشکی و نظایر آن نشان میدهند مسیر دلخواه غرب در داخل کشور را پیادهسازی میکنند؛ کسانی که تا چندماه گذشته از بلافایده بودن انرژی هستهای برای معیشت مردم و تکنولوژی کشور سخن به میان آورده و در هفتههای اخیر از ضرورت قانع بودن نظام به بردموشکهای کشور میگویند.
تقسیم سیاستمداران امریکا به «سیاستمداران منعطف در برابر ایران» و «سیاستمداران متخاصم در برابر ایران» یا دستهبندی و تمایز قائل شدن میان اروپا و امریکا که با هدف زنده نگه داشتن نسخه «مذاکره مستقیم با امریکا تعدیل کننده مشکلات اقتصادی میباشد» است در شرایطی مطرح میشود که سطح و رویکرد ضدایرانی اوباما و ترامپ تفاوتی با هم نداشته و اروپا هم مانند امریکا ناقض برجام بوده و در جهت تضییع منافع ایران حداقل در 34 ماه گذشته تلاش مشترک و همگونی را با امریکا انجام داده است.
غرب در تخاصم با جامعه ایرانی تفکیکناپذیر است
دشمنی غرب اعم از امریکا (از اوباما گرفته تا ترامپ) و اروپاییها را نمیتوان به یک رئیسجمهور تخصیص داد یا میان رفتار و رویههای فرانسه یا آلمان و انگلیس نیز با امریکا تفاوت و تمایزی قائل شد بلکه غرب را به ماهو غرب باید یک کشور مشترک در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران توصیف کرد، کمااینکه از روز امضای برجام تاکنون وجوه مشترک رفتار و رویکرد چهار کشور امریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان در عالیترین سطح خود در طول 40 سال گذشته قرار دارد، به همین دلیل است که رهبری معظم رهبری در دیدار اخیر میفرمایند: «یا گفته میشود مثلاً بین اروپا و امریکا شکاف به وجود آمد، خب بله، ممکن است یک شکاف ظاهری کماهمّیتی هم بینشان [به وجود آمده]، لکن ما برای این مذاکره نکردیم. ما مگر مذاکره کردیم که بین امریکا و اروپا شکراب به وجود بیاید؟ ما مذاکره کردیم که تحریم برطرف بشود، شروع مذاکره برای این بود، ادامه مذاکره برای این بود و این باید تأمین بشود، اگر این تأمین نشد، بقیه چیزهایی که حاصل شده، ارزش زیادی را نخواهد داشت.»
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/
∎
نظر شما