پیشبینیها و پیشگوییها از دیرباز در تمامی تمدنها و فرهنگها وجود داشتهاند. این پدیدهها امروز نیز در اشکال مختلف دیده میشوند که میتوانند به حقیقت بپیوندند یا طرفداران خود را ناامید کنند. پیشگوییهایی که به حقیقت پیوستهاند، کمیاب هستند؛ اما آنهایی که به آخر خط میرسند، تا همیشه در ذهن مردم باقی خواهند ماند.
در این مطلب زومیت به بررسی یکی از پیشگوییهای تاریخی دنیای سرمایهگذاری میپردازیم. وارن بافت، اسطورهی سرمایهگذاری ده سال پیش و در دوران اوج بحران اقتصادی یک پیشبینی مالی انجام داد. بحران اقتصادی آن زمان، بزرگترین بحران پس از رکود بزرگ بود. وارن بافت که اکنون در میان سه فرد برتر ثروتمندترین افراد جهان قرار دارد، در آن زمان پیشبینی خود را علنی کرد و این پیشبینی بر خلاف بسیاری موارد دیگر، به حقیقت پیوست. پیشبینی بافت جزو معدود مواردی بود که پیشگو، سرمایهی خود را در آن هزینه کرد.
بخش اول: پیشگوی اوماها
در ماه می سال ۲۰۰۶، حدود ۲۰ هزار سرمایهگذار در محل گردهمآییهای شرکت برکشایر هاتاوی گردهم آمدند تا به رسم هرساله، به صحبتهای وارن بافت (معروف به پیشگوی اوماها) گوش دهند. وارن بافت ابتدا در مورد سرمایهگذاری در روزنامهها و سپس املاک و مستغلات صحبت کرد و در هر دو مورد از حباب در حال شکلگیری گفت.
گردهمآیی سالانه برکشایر هاتاوی
او سپس به Hedge Fund-ها (صندوقهای پوشش ریسک که پول سرمایهگذاران را در بخشهای مختلف بازار سرمایهگذاری میکنند و بخشی از سود را بهعنوان کارمزد دریافت میکنند.) حمله کرد و از کارمزد بیش از اندازهی آنها انتقاد کرد. این صندوقها بهخاطر ادعای حرفهای بودن، کارمزد زیادی از سرمایهگذاران دریافت میکردند.
وارن بافت در بخشی از سخنان خود در آن سال گفت:
اگر همسر شما باردار باشد، از یک متخصص زنان و زایمان کمک میگیرید. اگر لولهکشی منزل خراب شود با یک لولهکش تماس میگیرید. قطعا افراد حرفهای در هر صنعت، ارزش افزودهای نسبت به مردم معمولی خواهند داشت. اما در دنیای سرمایهگذاری در مجموع چنین چیزی حقیقت ندارد. تنها حقیقت، هزینهی سالانه بیش از ۱۴۰ میلیارد دلار برای سرمایهگذاران است.
مدیران هجفاندها ادعا میکنند که بازار را بیشتر از هر کسی میشناسند. صرفنظر از هزینهی بالای شراکت با این صندوقها، برخی از آنها در برخی مواقع موفق میشوند؛ اما در طول زمان و در مجموع محاسبات کارآمد نخواهند بود.
بافت در ادامه پیشبینی کرد که در ده سال بعدی، سرمایهگذاری در صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص S&P عملکردی بهتر از مجموعهای از هجفاندها خواهد داشت. در تعریف ساده صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص ( Index Fund) بهعنوان سرمایهگذاری کمهزینه با ریسک پایین شناخته میشود. این نوع سرمایهگذاری هیچگاه عملکردی فوقالعاده بهتر یا بدتر از روند کلی بازار ندارد. بافت حاضر شد ۵۰۰ هزار دلار روی این پیشبینی شرطبندی کند.
وارن بافت در گردهمآیی سالانهی سال ۲۰۱۵
مقالههای مرتبط:
ایندکس فاند همیشه بهعنوان خستهکنندهترین نوع سرمایهگذاری شناخته میشود. در این سرمایهگذاری، سود و زیان پیرو نوسانات کلی بازار است. بعلاوه این سرمایهگذاری مدیریت متمرکز ندارد و به همین دلیل، کارمزدهای آن بسیار پایینتر از هجفاند است. از نگاه بافت، سرمایهگذاری در این بخش همیشه بهتر از اعتماد کردن به حرفهایهای بازار است.
اعتماد بافت به سرمایهگذاری ایندکس فاند در نامهی سالانهی او در سال ۲۰۱۷ هم مشهود است:
در طول سالها فعالیت، افراد مختلف از من در مورد سرمایهگذاری مشورت میخواهند. پاسخهای متعدد در طول سالیان دراز، من را به درکی از رفتار انسانها رسانده است: توصیهی عمومی من، سرمایهگذاری در ایندکس فاند است. در این میان دوستان من که قانعتر بودند، از توصیهها پیروی کردند.
بههرحال من باور دارم که هیچیک از افراد فوق ثروتمند، مؤسسات بزرگ سرمایهگذاری و صندوقهای سرمایهگذاری بازنشستگی، به نصیحت من عمل نکردهاند. در عوض، این افراد و مؤسسات تنها از من تشکر کردهاند و به سمت سرمایهگذاریهای با کارمزد بالا یا افرادی با نام مشاور رفتهاند.
هیچ کس در روز سخنرانی و در ماههای بعد، در شرطبندی بافت شرکت نکرد. اما در جولای سال ۲۰۰۷، تد سیدس (Ted Seides)، یکی از مدیران شرکت سرمایهگذاری Protégé Partners به بافت نامه نوشت و اعلام کرد که شرط او را پذیرفته است. او در نامهای در مخالفت با ایدهی بافت به او نوشت:
هجفاندها در زمانهای خاص عملکردی بهتر از میانگین بازار خواهند داشت و در بقیهی موارد پایینتر از آن حرکت میکنند. در دورههای عملکردی مختلف، مدیران بهترین هجفاندها عملکردی برتر از میانگین بازار داشتهاند و ما علاوه بر در نظر گرفتن سرمایهگذاریهای کمریسک، بر این باور هستیم که روند کنونی ادامه خواهد یافت.
تد سیدس و وارن بافت، رقبای شرطبندی معروف
سیدس ادر ادامه شانس برنده شدن شرکتش در این شرطبندی را ۸۵ درصد محاسبه کرد و گفت این حرکت، اعتبار زیادی برای شرکت آنها به همراه خواهد داشت.
مرحلهی بعدی در این رقابت، ثبت قانونی و انتشار خبر شرطبندی بود. نکتهی مهم اینکه قمار کردن در قانون ایالات متحدهی آمریکا ممنوع است و افراد این کار را بهصورت غیرقانونی و مخفیانه انجام میدهند. اما بافت و رقیبش قصد داشتند بهصورت عمومی رقابت کنند و از اعتبار آن برای خود سود ببرند.
تنها راه قانونی موجود، استفاده از بنیاد خیریهی Long Bets بود. این سازمان عمومی برای شرطبندیها و رقابتها تأسیس شده بود تا سود آنها به امور خیریه اختصاص پیدا کند. در این سازمان، هر طرف رقابت هزینهای را متقبل میشود. در نهایت هزینهی شرطبندی در بخش مورد نظر فرد برنده هزینه خواهد شد. این انتخاب، یک میلیون دلار سرمایه به بخشی نیازمند اختصاص میداد و اتفاق بدی نبود. تنها نکته این بود که در یک طرف فردی با میلیاردها دلار سرمایه و در یک طرف یک صندوق سرمایهگذاری بود. بههرحال هدف از این رقابت و شرطبندی، پول نبود و تنها رقابت بر سر صحیح بودن پیشبینیها انجام میشد.
بخش دوم: شرطبندی برای خیریه
داستان خیریهی Long Bets به یک شرطبندی در سال ۱۹۹۵ بازمیگردد. کوین کلی که بعدا سردبیر مجلهی وایرد شد، در حال مصاحبه با کرکپاتریک سیل، یکی از اعضای گروههای نئو-لادیت آن زمان بود. لادیتها گروههایی از کارگران انگلیسی بودند که در قرن نوزده در اعتراض به حضور ماشینآلات در صنعت، بسیاری از آنها را نابود کردند. کرکپاتریک اعتقاد داشت پایان جهان بهزودی اتفاق خواهد افتاد. البته کلی با عقیدهی او مخالف بود.
کوین کلی، سردبیر مجله وایرد
سیل پیشبینی خود را اینگونه بیان کرده بود:
در سال ۲۰۲۰، جامعهی بشری دچار بحران بینالمللی سقوط ارز خواهد شد. درگیری میان گروههای مختلف جوامع و جنگ میان ثروتمندان و فقرا، از نشانههای این سال خواهد بود. علاوه بر آن مشکلات زیستمحیطی باعث مرگ بسیاری از مردم و مهاجرتهای گسترده خواهد شد.
کلی در آن مصاحبه از سیل پرسید که آیا حاضر است روی ایدهاش شرطبندی کند؟ سیل پاسخ مثبت داد و کلی بهسرعت یک چک هزار دلاری روی این پیشگویی شرطبندی کرد. کلی بعدا در مورد این اتفاق نوشت:
شرطبندی در این موضوع ما را وادار کرد که بیشتر در مورد عقاید تعصبیمان فکر کنیم. علاوه بر آن انتشار عمومی این خبر باعث شد که اعتبار ما نیز در معرض خطر قرار بگیرد. این قدرت شرطبندیهای عمومی است. این پدیدهها منطق را بیشتر وارد قضایا میکنند و به تردیدها در مورد مسائل پایان میدهند. بعضی اوقات آنها میتوانند جامعه را نیز تغییر دهند.
کلی در ادامه به این نکته اشاره میکند که تاریخچهای طولانی پشت این نوع از شرطبندیها خصوصا در موضوعات علمی وجود دارد. او معتقد است. در سال ۱۶۰۰، منجم مشهور یوهانس کپلر با رقیب خود کریستن لانگومونتانوس بر سر کشف فرمولی برای توضیح حرکت مداری مریخ در هشت روز شرطبندی کرد. البته او شرط را باخت و کشف این فرمول پنج سال زمان برد؛ اما این شرطبندی نتیجهای داشت که تاریخ نجوم مدرن را تشکیل داد.
طراحی آزمایش تراز بدفورد
در سال ۱۸۷۰، جان همپدن، حامی نظریهی زمین مسطح، یک شرطبندی ۵۰۰ پوندی با آلفرد راسل والاس (از دانشمندان محقق نظریهی تکامل) انجام داد. او ادعا کرد که میتواند با استفاده از آزمایش تراز بدفورد مسطح بودن زمین را اثبات کند. البته او در این شرطبندی شکست خورد و حتی به خاطر تهدید کردن رقیب به مرگ به زندان رفت. اگرچه این اتفاقات پایان خوشی نداشت اما حداقل نظریهی زمین مسطح را تا سالها منسوخ کرد.
شرطبندی علمی دیگر که به سالهای اخیر مربوط میشود، در سال ۱۹۸۰ و میان پل الریش (زیستشناس و دانشمند محیط زیست) و جولیان سیمون (کارشناس اقتصاد) با قیمت ۱۰ هزار دلار بسته شد. موضوع شرطبندی افزایش قیمت مس، کروم، نیکل، قلع و تنگستن تا ۱۰ سال بعد بود که با کاهش شدید قیمت آنها، سیمون شرط را برد.
برندهی این شرط در دههی بعدی شهرت زیادی پیدا کرد و نتیجهی این شرطبندی، تأثیر زیادی روی طرز تفکر مردم در مورد منابع محدود گذاشت. کلی در این مورد میگوید:
سیمون یکی از منتقدان طرفداری تعصبی از منابع محیط زیست بود. هیچ یک از مقالات و یادداشتهای او بهاندازهی شرطبندی با الریش تأثیر عمیق نداشت. این شرطبندی کوچک، حرکتهای محیط زیستی را تغییر داد و نگرشها را در مورد کمبود منابع طبیعی تغییر داد.
البته اگر این شرطبندی چند سال دیگر به طول میانجامید، با افزایش قیمت این فلزات الریش برنده میشد. اما این افزایش قیمت نیز تنها نوسانی کوچک در نمودار همیشه کاهشی قیمت این فلزات بوده است.
نمودار کاهشی قیمت فلزات
استورات برند، همبنیانگذار بنیاد Long Now و یکی از دانشجویان الریش، در کنار کلی به این نوع از شرطبندیها علاقهمند شدند. آنها به این حقیقت رسیدند که این رقابتها روی طرز تفکر عمومی تأثیر میگذارد و تفکر طولانیمدت را ترویج میکند. برند با تحقیق روی این شرطبندیها به یک فرمول کلی رسید و این موضوع را با هیئتمدیرهی بنیاد در سال ۲۰۰۱ در میان گذاشت:
مردم بهجز مسابقات ورزشی روی پدیدههای طولانیمدت نیز شرطبندی میکنند. بهعنوان مثال پیتر شواتز با هانتر لاوینز در مورد زمان گسترش عمومی خودروهای برقی شرطبندی کردهاند. آنها بین دورهی زمانی ۱۰ تا ۲۰ ساله و ۱۵ تا ۲۵ ساله با هم رقابت میکنند. بنیاد لانگ ناو میتواند زمینهای برای این افراد فراهم کند تا بهعنوان مثال هر کدام هزار دلار شرطبندی کنند و نتیجه در سال ۲۰۱۶ مشخص شود.
سپس پول شرطبندی و کارمزد آن در اختیار لانگ ناو قرار میگیرد. این پول تا زمان سررسید شرطبندی در اختیار بنیاد میماند و ما روند پیشرفت رقابت را مشاهده میکنیم. در زمان پایان شرطبندی از هر دو طرف دعوت میکنیم تا برای رسیدن به نتیجه در مورد فرد پیروز مذاکرده کنند. اگر هیچیک از آنها قانع نشد مبلغ شرطبندی تقسیم بر دو میشود. اگر فردی پیروز شد یا یکی از طرفین غایب بود، فرد برنده همهی پول را در اختیار خواهد داشت. در حالتی که هیچیک از طرفین حاضر نشوند، پول پس از مدتی به لانگ ناو تعلق خواهد گرفت.
من شرط میبندم که این ایده موفق خواهد شد.
برند در سال ۲۰۰۲ به همراه کوین کلی و دریافت کمی کمک مالی از جف بزوس، لانگ بتس را تأسیس کرد. این انجمن از پیشگوها درخواست میکند که نام مورد بحث و مقدار شرطبندی خود را ثبت کنند. بنیاد لانگ ناو نیز موقعیتی برای نظارت بر هر پیشگویی و صحتسنجی و مذاکره در مورد آن فراهم میکند.
استوارت برند در کنار کوین کلی و رئیس کنونی لانگ بتس
تمامی شرطبندیهای لانگ بتس با یک پیشگویی شروع میشوند. سپس پیشگویی دیگر در مقابل نظر اولیه وارد میشود و در نهایت، مبلغ و مدت زمان رقابت مشخص میشود. حداقل زمان برای بررسی پیشگوییها دو سال است و زمان حداکثری برای آنها وجود ندارد. در نهایت هر یک از طرفین یک موضوع خیرخواهانه برای صرف هزینهی شرطبندی مشخص میکنند. وقتی زمان شرطبندی به پایان برسد، مؤسسهی لانگ بتس هزینهی آن را برای موضوع انتخابشده توسط برنده خرج خواهد کرد.
وبسایت لانگ بتس آماری عمومی از پیشگوییها و شرطبندیها ذخیره میکند. علاوه بر آن این وبسایت افراد را تشویق میکند تا در مورد شرطبندیهای گذشته و نتایج آنها بحث کنند و به هدف نهایی که تغییر طرز تفکر در مورد پدیدههای طولانیمدت است، نزدیک شوند. در طول سالهایی که از تأسیس لانگ بتس میگذرد، شرطبندیها در این پلتفرم از چند صد دلار تا چندین هزار دلار متغیر بودهاند.
تا سال ۲۰۰۷، بزرگترین شرطبندی متعلق به میشل کاپور بود. او معتقد بود که تا سال ۲۰۲۹ هیچ کامپیوتر یا هوش مصنوعی توانایی حل کردن آزمایش تورینگ را نخواهد بود. رقیب او در این رویداد ری کرزویل بود و مبلغ ۱۰ هزار دلار برای این رقابت تعیین کردند. سپس نوبت به وارن بافت و پیشبینی بزرگش رسید که با مبلغ ۵۰۰ هزار دلار، رکورد را شکست.
تعدادی از شرطبندیهای معروف لانگ بتس
بخش سوم: لاکپشت و خرگوش
بافت برای اجرای شرطبندی درصندوق سرمایهگذاری Vanguard سرمایهگذاری کرد. شرکت پروتیژ هم در تعدادی صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر سرمایهگذاری کرد که نام آنها هیچگاه فاش نشد. البته بافت میتوانست گزارشات سالیانهی این صندوقها را مشاهده کند.
هر یک از طرفین شرطبندی، مبلغ ۳۲۰ هزار دلار در صندوقهای مورد نظر سرمایهگذاری کردند. شرط آنها بر سر این مسئله بود که این پول تا پایان شرطبندی به یک میلیون دلار خواهد رسید. در بخش انتخاب خیریهها، سیدس خیریهی لندنی Absolute Return for Kids و بافت، یک خیریه در شهر خودش یعنی اوماها با نام Girls, Inc انتخاب کرد.
کوین کلی در مورد این شرطبندی میگوید:
شرطبندی بافت بهترین مثال از یک شرطبندی طولانیمدت طبق استانداردهای لانگ بتس است. این اتفاق در زندگی و تصمیمگیری هر فردی که در بازار سهام سرمایهگذاری میکند تغییر ایجاد خواهد کرد. مسئلهی مورد بحث این است که آیا یک سرمایهگذاری خستهکننده و بدون ریسک، نتیجهای برابر با یک سرمایهگذاری خطرپذیر خواهد داشت؟ پاسخ این سؤال تأثیری بزرگ روی دنیای سرمایهگذاری خواهد داشت.
جدول عملکرد طرفین رقابت بافت / سیدس
کارول لومیس، یکی از دوستان وارن بافت و گزارشگر مجلهی فورچن، در مقالهای به این نکته اشاره کرد که با وجود اعتماد به نفس بالای شرکت پروتیژ، کارمزدهای بالای هجفاندها مشکل اصلی آنها در رقابت با بافت خواهد بود. علاوه بر آن، این سرمایهگذاری Fund of Funds (صندوق سرمایهگذاری در سایر صندوقها) است که کارمزد اضافهای خواهد داشت. او در مقالهاش توضیح داد:
صندوقهای سرمایهگذاری با ریسک بالا ۲۰ درصد از سود کسبشده در سرمایهگذاری را برای خود کنار میگذارند. علاوه بر آن چون سرمایهگذاری پروستیژ نوعی فاند آو فاندز است، ۵ درصد کارمزد اضافه از ۸۰ درصد باقیمانده کم میشود و در نهایت، سرمایهگذار تنها ۷۶ درصد از بازگشت سود سالانه را دریافت میکند. بقیهی این سود به افرادی واریز میشود که بافت در بیانیهی خود به آنها اشاره کرد.
علاوه بر موارد گفتهشده، سرمایهگذار ۲.۵ درصد کارمزد اضافه بر دارایی نیز پرداخت خواهد کرد. در نهایت به این نتیجه میرسیم که پروستیژ برای برنده شدن در این شرطبندی راه دشواری در پیش دارد و صندوقهای انتخابشده توسط آنها باید بسیار عالی عمل کنند.
بهمحض انتشار عمومی خبر شرطبندی، نظرات متعدد کاربران روی وبسایت منتشر شد. عموم کاربران اعتقاد داشتند که شرطبندی در رقابت با وارن بافت تصمیمی کاملا اشتباه است. البته سیدس در اظهارنظرهای خود ابراز خوشحالی کرد که با بافت رقابت نمیکند بلکه رقیب او، بازدهی عملکردی صندوق سرمایهگذاری با ریسک پایین خواهد بود.
در ابتدای رقابت، عملکرد صندوق S&P بسیار بد بود. با گسترش بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۸، شاخص عملکرد ۴۵ درصد نسبت به اوج گرفتن سال قبل کاهش یافت. در پایان سال اول، بازده هجفاندها بسیار بهتر از صندوق وارن بافت بود. البته سال اول برای هر دو طرف بحرانی بود. بافت ضرر ۳۷ درصدی و پروستیژ زیان ۲۳.۹ درصدی تجربه کردند. بافت با توجه به این آمارها شوخطبعی خود را حفظ کرد و در این مورد گفت: «امیدوارم داستان آیسوپوس در مورد پیروزی لاکپشت در رقابت با خرگوش صحیح باشد.»
پس از گذشت چند سال، سرمایهگذاری بافت موفق بود و توانست در سال پنجم، شرکت پروستیژ را پشت سر بگذارد و تا پایان زمان شرطبندی برتری خود را حفظ کند. در نهایت، نشانههای پیروزی بافت کاملا روشن شد.
اهدای مبلغ پیروزی به خیریهی Girls, Inc
پس از گذشت یک دهه از شروع این رقابت، سرمایهگذاری ایندکس فاند سود سالانهی ۷.۱ درصد را گزارش کرد و این در حالی بود که سود هجفاندها پس از کسر کارمزد به سالانه ۲.۲ درصد میرسید. در نهایت بافت به نتیجهی دلخواه خود رسید. نکتهی مهم در این رقابت این است که عموما کارمزدها در محاسبهی سود صندوقهای پرریسک در نظر گرفته نمیشوند. علاوه بر آن وقتی پول کسبشدهی سالانه بار دیگر وارد سرمایهگذاری نشود، هیچگاه نمیتوان در طولانیمدت با یک صندوق سرمایهگذاری پرریسک به نتیجه رسید.
بافت پس از پایان این شرطبندی و کسب پیروزی، سال گذشته در گردهمآیی سرمایهگذاران برکشایر هاتاوی گفت:
به نظر من، نتیجهی ناامیدکنندهای که در این رقابت برای سرمایهگذاران هجفاندها اتفاق افتاد، در آینده هم رخ خواهد داد. وقتی تریلیونها دلار سرمایه سالانه توسط مدیران این صندوقها مدیریت میشوند و کارمزد آنها دریافت میشود، طبیعی است که مدیران این صندوقها بیشترین سود را خواهند داشت و مشتریان متضرر خواهند شد. تمامی سرمایهگذاران کوچک و بزرگ باید سرمایهگذاری روی صندوقهای با ریسک و هزینهی پایین (ایندکس فاند) را بهعنوان اهداف اصلی خود انتخاب کنند.
از طرفی سیدس عقیده دارد که بافت در این رقابت خوششانس بوده است و صندوقهای ریسک پایین در یک دههی گذشته عملکردی بیش از اندازه خوب داشتهاند. او معتقد است اگر این شرطبندی ۱۰ سال دیگر ادامه پیدا کند، قطعا بافت در آن شکست خواهد خورد. اما بافت عقیدهی دیگری دارد. او میگوید:
رفتارهای انسانی هیچگاه تغییر نمیکنند. افراد ثروتمند و شرکتهای سرمایهگذاری بزرگ همیشه به دنبال نصیحت و راهکاری ویژه هستند. مشاورانی که بتوانند از این نیاز این افراد استفاده کنند، قطعا ثروتمند خوهند شد. برای این افراد معجون جادویی امسال هج فاندها هستند و ممکن است این معجون سال دیگر تغییر کند.
به هر حال نتیجهی این رفتارها، صحت یک ضربالمثل را تأیید میکند: وقتی فردی ثروتمند به فردی باتجربه برسد، فرد باتجربه ثروتمند میشود و فرد ثروتمند تجربه کسب خواهد کرد.
وارن بافت در کنار رقیب خود و مدیر مؤسسهی خیریه
در نهایت سرمایهی شرطبندی که با محاسبهی سود سالیانه به ۲.۲ میلیون دلار رسید، به مؤسسهی Girls Inc در اوماها اهدا شد. این سرمایه یک پیروزی بزرگ در تاریخ بود و برای مؤسسهای با بودجهی عملکردی سالانه ۲.۸ میلیون دلار، یک پیروزی فوقالعاده محسوب میشد. در نهایت این پول در تاریخ ۱۷ فوریهی سال ۲۰۱۸ با حضور وارن بافت، نمایندهی شرکت پروتیژ و الکساندر روز، مدیر مؤسسهی خیریه به آنها پرداخت شد.
بافت از مدیر مؤسسه درخواست کرد که این هزینه به بهترین نحو برای دختران بیسرپرست خرج شود. آنها تصمیم گرفتند یک کلیسای قدیمی را به محل سکونتی برای دختران پس از خروج از پرورشگاه و پیش از ورود به جامعه در نظر بگیرند. این ساختمان، Protégé House نامیده شد.
نظر شما