شکاف اقتصادی و رقابتی بیرقابت
صاحبخبر - جاناتان ویلسون: هیچ مربی فوتبالی نیست که در فضایی ایزوله برای خودش تصمیم بگیرد تیمش چطور باید بازی کند و بعد رو کند به بازیکنانش و بدون توجه به تواناییهای آنها و نقاط قدرت و ضعف حریف، دنبال راهی برای استفاده از آنها در راه اجرای ایدههایش بگردد. از همان دهه اول قرن بیستم که هربرت چپمن، مربی نورثهپتونتاون به ارزش ضدحمله پی برد، تیمهای زیادی در تاریخ فوتبال بودهاند که از این رویکرد استفاده کردهاند. این یکی از خصوصیات برجسته فوتبال است، ورزشی که در آن معمولا تیم برتر پیروز میشود اما اگر تیم ضعیفتر پرتعداد و منظم دفاع کند و از اندک فرصتهایش در ضد حمله بهره ببرد، میتواند بر رقیب قویتر غلبه کند. این نوع بازی معمولا در دورهای اول افای کاپ دیده میشد، وقتی تیمهایی از لیگهای پایین مقابل تیمهای بزرگ سنگر میگرفتند و گاهی اگر بسیار خوششانس بودند از حملات حریف جان سالم به در میبردند و در نهایت با استفاده از یک موقعیت پیروزیای عجیب و بزرگ برای خودشان رقم میزدند. اما با شکاف اقتصادیای که در لیگ برتر ایجاد شده و فاصله تیمهای ثروتمند و فقیر (یا به بیان بهتر تیمهای کمتر ثروتمند، چون اکثر تیمهای لیگ برتری در جمع 30 باشگاه متمول دنیا قرار دارند) که رو به افزایش گذاشته، این نوع بازیها را حالا بیشتر و بیشتر در بالاترین سطح فوتبال انگلیس میبینیم. بین سالهای 2003 تا 2006، از وقتی اپتا (سایت آمار و اطلاعات) شروع به کار کرد، تنها 3 بازی در لیگ برتر پیدا میشود که یک تیم در آن مالکیت توپ بالای 70 درصد داشته باشد. این آمار در فصل گذشته به 36 بازی رسید و این فصل تا مرز 63 بازی بالا رفت. مهمترین دلیل این افزایش آمار سبک فوتبالی است که پپ گوآردیولا با خودش به منچسترسیتی آورده، سبکی که متکی و مبتنی بر مالکیت توپ بالا و تعداد پاسهای زیاد است. سیتی این فصل به رهبری مربی سابق بارسلونا و بایرنمونیخ با شکستن رکورد بالاترین درصد مالکیت توپ و تعداد پاس صحیح در تاریخ لیگ برتر فاتح این جام شد. اجرای این فلسفه پپ بدون ثروت بیکران سیتی چقدر امکانپذیر بود؟ مشخص نیست اما تیمهای متمول دیگری هم بودهاند و هستند که به هیچوجه فوتبالشان با کاری که تیم گوآردیولا میکند قابل مقایسه نیست. در نهایت میتوان گفت قهرمانی مقتدرانه سیتی حاصل فلسفه فوتبال گوآردیولا به پشتوانه مالی باشگاه بوده است. جای تعجبی ندارد که در این فهرست 63 بازی، نام سیتی 26 بار دیده میشود. سیتی این فصل رکورد بیشترین درصد مالکیت توپ در یک بازی را در تاریخ لیگ برتر به نام خودش کرد، وقتی در خانه مقابل سوانزی 95/82 درصد دقایق بازی توپ را در اختیار داشت اما نکته عجیب در این میان بازی هادرزفیلد و سوانزی است، در تاریخ 10 مارچ، جایی که شاگردان دیوید واگنر 2/81 درصد مالکیت توپ داشتند. درست است که در این بازی جردن آیو در دقیقه 11 از زمین اخراج شد اما باز هم چنین آماری از سوی تیم کارلوس کاروالیال به هیچ وجه عادی نیست. نام سوانزی در این فهرست 63 بازی 7 بار به چشم میخورد (4 تا تحت رهبری کاروالیال). از این 7 بازی سوانزی 2 بازی را برد و 2 بازی را با تساوی به پایان برد و همیشه مالکیت توپی کمتر از حریف داشت تا مشخص شود میراث برندان راجرز در این تیم از بین رفته است. یورگن کلوپ به این رویکرد تاکتیکی که آن را به جوجهتیغی تشبیه میکند علاقهای ندارد و معتقد است امید به بردن با دفاع کمعمق و 90 دقیقهای مثل امید به بردن لاتاری است اما برای بعضی از تیمها چنین رویکردی بیش از بقیه جواب میدهد و اجرای درستش برایشان نتیجه مطلوب را به جا میگذارد. در واقع اگر سوانزی همین میانگین امتیاز از 7 بازیای را که در آنها زیر 30 درصد مالکیت توپ داشت در طول فصل حفظ میکرد، حالا با 43 امتیاز همچنان در لیگ برتر بود و سقوط نمیکرد. مساله دیگر اینجاست که این بیتعادلی در مالکیت توپ فقط مربوط به علاقه تیمهای بزرگ برای فوتبال مالکانه نیست، بلکه بخشی از آن متوجه رویکرد تیمهای مقابل است که انگار دیگر هیچ علاقهای به توپ داشتن ندارند و به عمد آن را به حریف واگذار میکنند. یکی از بارزترین نمونههای چنین رویکردی اینتر ژوزه مورینیو در نیمهنهایی چمپیونزلیگ 2010 مقابل بارسلونای گوآردیولاست. در لیگ برتر این فصل هم بازیکنان چلسی آنتونیو کونته در بازیای عجیب در اتحاد هیچ میلی به تصاحب توپ در مرکز زمین نشان نمیدادند و با کمال میل به تماشای رد و بدل شدن پاسهای پرتعداد بازیکنان سیتی در این منطقه و حتی یکسوم دفاعی خودشان مینشستند. چنین ذهنیتی در نهایت فوتبال را شبیه هندبال و عملا مفهوم خط میانی را حذف میکند. برای لیگی که خودش را بهترین لیگ دنیا میداند، جایی که هر تیمی میتواند هر تیم دیگری را شکست دهد، چنین روحیهای قابل قبول نیست. انگار حالا تیمهای زیادی هستند که تنها راه رقابت را رقابت نکردن میدانند. فاصله گرفتن بیش از پیش تیمهای بزرگ با تیمهای میانه جدول به بعد، شکل فوتبال در انگلیس را به جایی میکشد که شاید خیلی زود از ریشه بر هم بخورد.∎
نظر شما