اظهارات اخیر سعید حجاریان درباره آینده بدون روحانی تکرار استراتژی رقیبهراسی در انتخاباتهای اخیر است
تخصص: آیندههراسی
صاحبخبر - یک سال از تَکرار رای به روحانی گذشت و دولت تدبیر و امید در حالی به سه سال پایانی خود میرسد که سرانجام وعدههایش حال و روز خوشی ندارد. حامیان تَکراری دیروز، امروز اما بیش از هر چیز نگران آینده و حیات سیاسی خود هستند و سعی دارند با عناوین مختلف راه خود را از دولت جدا کنند. برخی با هشتگ #پشیمانیم درصددند هزینه تبلیغات انتخاباتی را از کارنامه خود کم کنند و برخی دیگر اگرچه هشتگسازیها را به رقیب نسبت میدهند و همچنان به ظاهر کارزار هیاهوهای انتخاباتی را میخواهند حفظ کنند، ولی در عین حال با یک چشم ریزش رأی روحانی را در نظر دارند و با چشم دیگر به دنبال جدایی ادامه مسیر از دولت تدبیر و امید هستند. در تازهترین این اظهارنظرها میتوان به تحلیلهای سعید حجاریان در گفتوگوی اخیرش با روزنامه اعتماد اشاره کرد. تئوریسین اصلاحات در سراسر گفتوگویش اصرار دارد که مسیر دولت دوازدهم را نیمهکاره ترسیم کند و در تمام گزارههای تحلیلش ادامه دولت را منتفی میداند. از این رو علاوهبر سوق دادن روحانی به استعفا و آنچه که فشار میخواند، ابایی ندارد که بگوید یکی از گزینههای محتمل برای چند ماه آینده، طرح عدم کفایت روحانی است. حجاریان تصریح میکند که به نظرش اگر اکثریت مجلس تا پایان سال اوضاع را بحرانی ببینند و نتوانند در برابر فشار مردم تاب بیاورند و به این جمعبندی برسند که دولت توانایی حل بحران را ندارد، لاجرم و شاید بنا به بعضی صحبتها موضوع عدم کفایت را مطرح میکنند. اصلاحطلبان که خود را مجاهدان انتخابات ریاستجمهوری میدانستند، بعد از انتخابات سال 94، رنگ امید به کرسیهای بهارستان زدند و خود را پیروز مجلس خواندند. حالا اما یک سال و اندی مانده به انتخابات مجلس بعد، تئوریسینشان در قالب پیشبینی، نسخه کلیدخوردن طرح عدم کفایت رئیسجمهور را برای مجلسیها میپیچد. شاید ردپای این نسخهپیچی را علاوهبر فرار از عملکرد دولت، بتوان در استراتژی قدیمی عبور و نارضایتیها از امیدهای مجلس جستوجو کرد. عملکرد ناموفق مجلسیهای لیست امید تا آنجا رسیده که محمود صادقی، نماینده تهران، دلیل ضعفشان را به پاشنه ورنکشیده رئیسشان (عارف) نسبت میدهد و امثال صادق زیباکلام تصریح میکنند خیلی از کسانی که سال ۹۴ در انتخابات مجلس شرکت کردند و به «تکرار میکنم» خاتمی لبیک گفتند، دیگر پای صندوق رأی انتخابات سال ۹۸ حاضر نمیشوند؛ دو بار که سهل است حتی اگر آقای خاتمی ۲۰ مرتبه هم بگوید تکرار میکنم، آن اتفاق ۹۴ نخواهد افتاد؛ چون میزان سرخوردگی از فراکسیون امید مجلس اگر بیشتر از آقای روحانی نباشد، کمتر نیست. از این رو عبور از روحانی و تاکید بر تئوری بقای متحدان امروزی روحانی بهمنظور جدایی عملکرد دولت از کارنامه اصلاحطلبان از زبان حجاریان مطرح شده است تا بلکه در انتخابات آتی، با ژست مجاهدت به کمک رقیبهراسی، عدم این همانی کارنامه دولت تدبیر و اصلاحطلبان را رقم بزند. بر همین اساس تئوریسین اصلاحات در ادامه بعد از طرح عبور از روحانی، آینده را سیاه ترسیم میکند و با توسل به اصطلاح تبلیغاتی و رنگباخته حقوقدان و سرهنگ، از طرفی احتمال جنگ با آمریکا را ترسیم میکند و از طرف دیگر تاکید دارد که در انتخاباتهای پیشین گمان میرفت تسلط بر قانون، حقوق بینالملل و فنون دیپلماتیک حلال مشکلات است، اما اگر کار به جایی برسد که کلیه مراودات حقوقی با غرب بسته شود، طبعا نظام برای پیشگیری از درگیری نظامی به سمت سرهنگها خواهد رفت. نهتنها عبور بلکه رقیبهراسی در بزنگاهها نیز از استراتژیهای نخنمای اصلاحطلبان محسوبمیشود... سردار سازندگی یا عالیجناب سرخپوش مرحوم هاشمیرفسنجانی و پروژه اعتدال اگرچه در بزنگاه بعد از انتخابات 88، به مدد اصلاحطلبان آمد و آنها سالها توهین به ایشان را انکار کردند، ولی در سالهای نهچندان دور مرحوم هاشمی نیز از تیغ تخریب آنها در امان نبود و در لوای اصطلاحاتی چون عالیجناب سرخپوش و پدرخوانده از هیچ توهینی برای تخریب ایشان دریغ نکردند. بررسی مقالات اکبر گنجی، مشتی از نمونه خروارها توهین است. بهعنوان مثال، وی در مقالهای با عنوان «فقر و مسکنت نظریه اعتدال» که در روزنامه فتح منتشر شده بود، نوشت: «اگر مشکلات نظریه اعتدال را نادیده بگیریم و فرض کنیم که آن تئوری هیچ نقصان و خللی ندارد، هنوز جای یک پرسش جدی باقی است: آیا عالیجناب سرخپوش با رفتارهایی که تاکنون داشته، مصداق اعتدال است یا اعتدالگراست؟ آیا زبان «تحقیرگر» و «دشمنخوان» هاشمیرفسنجانی از اعتدال حکایت دارد؟ آیا وقتی هاشمیرفسنجانی کابینه خود را غیرسیاسی معرفی کرد و افزود که خود به جای بقیه بهقدر کافی سیاسی است، از اعتدال خبر میداد یا اعتدال را بنا مینهاد؟ آیا قتل بیش از 80 نفر از روشنفکران و دگرباشان در مدت صدارت هاشمی نشانه اعتدال است؟ آیا مستثنی کردن هاشمی از قانون انتخابات و قبول آن از طرف هاشمی نشانگر اعتدال است؟ آیا استفاده هاشمی از تریبون نمازجمعه و صدا و سیما برای انتخابات اعتدال را به نمایش میگذارد؟» طالبان یا شیخ نور و اعتدال؟ اگرچه این روزها از ناطقنوری، بهعنوان شیخ نور و اعتدال در عبارات لیدرهای جناح اصلاحطلب نام برده میشود، اما در سال 76 زمانی که شیخ نور بهعنوان رقیب روبهروی سید عبا شکلاتی قرار گرفت، احتمال تقلب در انتخابات در بوق و کرنا شد و علاوهبر آن تخریب و فضاسازی علیه ناطق نوری به اوج رسید تا آنجا که وی در بخشی از خاطرات خود درباره انتخابات ریاستجمهوری سال 76 نوشته است: «جنگ روانی علیه من بسیار شدید بود و متاسفانه کسی هم اینها را پیگیری نکرد. بیشترین تهمتها به من زده شد و انعکاس آن به این صورت بود که دیگران خیلی مظلوم واقع شدند. مثلا اینکه اگر فلانی بیاید، مثل طالبان عمل میکند. آنها با تبلیغات خود فرصت فکر کردن و اندیشیدن را از مردم گرفتند که این از مصادیق استثمار فکری است. این را اختناق میگویند، این ضد آزادی است که با بمباران تبلیغاتی جلوی فکر مردم را بگیرند، اصلا از آنها آزادی فکر را گرفتند و افکار مردم را به یک سو کانالیزه کردند. به قدری علیه من تبلیغ بود که مردم فکر نکردند این آقای ناطق یکدفعه و از یک جای ناشناخته نیامده، این همان ناطقی است که مجلس را اداره میکند؛ اصلا کسی در مدیریت ایشان حرف ندارد؛ اگر بنا بود طالبان باشد، در اداره مجلس و در تصویب قوانین و مصوبات با شیوه طالبان عمل میکرد... همچنین میگفتند اگر ناطق بیاید، دانشگاهها را چه کار میکند، مانتو و روسری را برمیدارد و چادر را اجباری میکند و امثالهم!» دیوارکشی از آسانسور تا خیابان! سال 84، انتخابات ریاستجمهوری کاندیداهای متعددی را دربر داشت؛ علاوهبر احمدینژاد، هاشمیرفسنجانی، لاریجانی و قالیباف در این انتخابات رقابت میکردند و اصلاحطلبان چشم امیدشان به مصطفی معین بود، اگرچه مهرعلیزاده و کروبی را هم به میدان رقابت فرستاده بودند. اگرچه پای دیوارکشی خیابانی به انتخابات 96 هم باز شد، اما ریشه این اصطلاح به سال 84 بازمیگشت. تبلیغات گسترده علیه کاندیدای رقیب تا آنجا پیش رفت که روزنامه شرق یک روز قبل از انتخابات، انتخاب احمدینژاد و هریک از کاندیداهای غیراصلاحطلب را مساوی تحجر خواند. سیاهنماییها تا آنجا پیش رفت که تصریح کردند با انتخاب احمدینژاد باید لباسهای آستین کوتاهتان را برای چهار سال در انبار بگذارید، در کلاسهای دانشگاه بین زن و مرد پرده کشیده میشود، خانمها مجبور به چادر و مردان مجبور به گذاشتن ریش خواهند شدو ... . احمدینژاد در وصف تبلیغات انتخاباتی سال 84 گفته بود: «من دو سال است شهردار تهران هستم، استاندار بودم، استاد دانشگاه بودم، 15 تا 16 سال مدیر و همراه مردم بودم؛ اما امروز که وارد عرصه انتخابات ریاستجمهوری شدم، یکدفعه ظرف دو سه روز از بیرون، داخل، شبکهها و عناصر اطلاعاتی از بنده یک دیو هفتسر درست کردند. یک دفعه ما قاتل و آدمکش شدیم که اگر این بیاید، در پیادهروها دیوار میکشد، زنها را میزند، دست قطع میکند. اینها فکر نمیکنند این چندین هزار کارمند شهرداری این را میفهمند، مشخص است این یک جنگ روانی است و این اصلا توهین به ملت ایران است و فکر میکنم اینها ملت را نشناختهاند؛ یعنی مثلا یک مدیری در شهرداری آمده، یکی گفته آسانسورها را مردانه و زنانه کرده است و آیا شما این خبر را در این دو سال نداشتهاید؟ شما که تمام خدمات من را معکوس جلوه دادید، یک بار از خدمات شهرداری تعریف نکردید. آیا در این دو سال این را نفهمیده بودید؟ آیا این توهین به کارکنان شهرداری نیست؛ یعنی مردم ما نمیفهمند! سال 64 تا 72 وزارت کشور دست این آقایان بود. ما با اینها دعوا داشتیم، موتورسوار در خیابانها میفرستادند و با کاتر به مو، کفش و لباس بچههای مردم میزدند و ما با آنها دعوا داشتیم و همین آقایان مینیبوس سر خیابانهای تهران میگذاشتند و سرباز میگذاشتند که آرایشهای خانمهای مردم را کنترل کنند.» طالبان در مقابل کلید! در سال 92 انتخابات به دوقطبی میان انتخاب جنگ یا صلح تبدیل شد. از طرفی جناح اصلاحطلب بیم نبرد نظامی میداد و از طرفی دیگر ضرورت تعامل با دنیا را گوشزد میکرد. اگرچه از ابتدای تبلیغات بازکردن قفلها با نشان دادن کلید، قدری دور از ذهن و شوخی به نظر میرسید، ولی کمکم هیاهوها و تخریب رقیب حتی کلید را به باورها رساند. اصطلاح سرهنگ در مقابل حقوقدان برای تخریب رقیب از سال 92 وارد ادبیات سیاسی کشور شد. روحانی در مناظرههای سال 92 تاکید کرد که من سرهنگ نیستم و حقوقدان هستم و از برنامه گازانبری قالیباف سخن گفت؛ اصطلاحی که خیلی زود در رسانهها دستاویز تخریب رقیب شد. از طرفی دیگر اگرچه طالبان، به تروریستهایی خطرناک مشهور هستند، ولی محمود واعظی 17 خرداد 92 در مناظره با علی باقری، رقیب را طالبان خواند و تصریح کرد: «سیاست خارجی آقای جلیلی ما را یاد طالبان میاندازد.» گازانبری که به دیوارکشی رسید در سال 96 با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی، استراتژی کهنه تخریب و سیاهنمایی با سهولت بیشتری دست به دست شد و در همین راستا ترسیم چهرهای متصلب و خشونتطلب از رقیب در دستور کار قرار گرفت. از این رو علاوهبر سردار گازانبری که در سال 92 امتحان خود را پس داده بود، عباراتی چون لوله کردن، آیتا... قتل عام و دولت پادگانی به چهره رقبا برچسب زده شد. در همین راستا حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب، 13 فروردین 96 تصریح کرد: «کافی است همین آقای جلیلی بیاید تا ایران در عرض چهار سال ونزوئلا شود... یعنی دوباره وضعیت معیشتی کشور بههم میریزد.» و روحانی نیز همین نسخه را در تبلیغات و سفرهای انتخاباتی به صورت گسترده پیاده کرد. بهعنوان مثال، حسن روحانی 18 اردیبهشت در سفر به همدان تصریح کرد: «اگر شما جوانان در خانه بنشینید، بدانید که در پیادهروهای ما هم دیوار خواهد بود. ملت ما خرداد ۹۲ اعلام کرد که راه حصر و انزوای ایران را نمیپذیرد. ملت ایران یکبار دیگر هم اعلام کرد که مسیرش مسیر آزادی است و آن اسفند ۹۴ بود. اردیبهشت ۹۶ هم یکبار دیگر مردم ایران اعلام میکنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند.» رئیس دولت تدبیر در مناظره انتخاباتی 22 اردیبهشت96 هم خطاب به قالیباف گفت: «آقای قالیباف! شما که همیشه طرحت لوله کردن بود و همیشه میگفتید من این دانشجویان را ظرف دو ساعت لوله میکنم، اگر جلوی شما را نمیگرفتم که امروز دانشگاهها پر از لوله بود!» روحانی همچنین 25 اردیبهشت در جمع مردم تبریز هم گفت: «دیروز مردم اصفهان و ایران داد زدند و گفتند ما به عقب بازنمیگردیم. ما روز جمعه هم به پای صندوق رای میرویم و میگوییم نمیخواهیم به سال ۹۰ و ۹۱ برگردیم. برخیها رویشان نمیشود بگویند برنامه ما همان برنامه هشت سال قبل است. برادر من! با پمپاژ پول کاری درست نمیشود. ما میخواهیم در این کشور دروغ نباشد، ولی باز هم دروغ میگویند.»∎
نظر شما