به گزارش خبرنگار ما، صبح روز 17 ديسال گذشته مأموران پليس شهرستان شهميرزاد استان سمنان از قتل زن و مرد جواني در يكي از خيابانها با خبر و راهي محل شدند.
مأموران داخل مينيبوس مسافربري كه در نزديكي پروژه در حال احداث مسكوني بود با جسد غرق در خون مرد جواني روبهرو شدند و كمي آنطرفتر جسد زن جواني را كشف كردند كه هر دو با اصابت ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بودند. بررسيها نشان داد رهگذري هنگام عبور از آن محله متوجه گريه دو كودك خردسال داخل مينيبوس ميشود و وقتي براي كمك به آنها به داخل مينيبوس ميرود با جسد مرد جوان روبهرو ميشود و موضوع را به مأموران پليس اطلاع ميدهد. مأموران در نخستين گام هويت دو مقتول را به نامهاي سلمان 39ساله و سحر 35ساله شناسايي كردند و مشخص شد سلمان مالك مينيبوس است. از سوي ديگر مأموران دريافتند دو كودك داخل مينيبوس فرزندان سحر هستند كه شوهر وي هم مرد افغاني به نام غفور است كه در پروژه در حال ساخت مسكوني آن نزديك داخل كانكسي نگهباني ميدهد.
يكي از كودكان خردسال گفت: شب قبل پدرم با سلمان تماس گرفت و از او خواست مادرم و ما را با مينيبوسش به محل كارش ببرد. سلمان ما را سوار كرد و وقتي به نزديك محل كار پدرم رسيديم پدرم همراه مردي كه او را عمو علي صدا ميزنيم وارد مينيبوس شدند و راننده مينيبوس و مادرم را به قتل رساندند و بعد هم ما را داخل مينيبوس تنها گذاشتند و فرار كردند. ما تا صبح داخل مينيبوس گريه ميكرديم تا اينكه مردي صداي گريه ما را شنيد و به كمك ما آمد. تحقيقات مأموران حكايت از اين داشت سحر و سلمان از مدتي قبل با هم رابطه پنهاني داشته و غفور هم به رفتارهاي همسرش مشكوك شده به طوريكه چند باري او را تهديد به مرگ كرده است. بنابراين مأموران براي دستگيري غفور به اتهام قتل راهي محل كار او شدند كه فهميدند وي پس از حادثه به مكان نامعلومي گريخته است. يكي از كارگران ساختمان گفت: غفور علاوه بر كارگري شبها هم نگهبان ساختمان هم بود و داخل كانكس ميخوابيد. زنش ايراني بود و در محله ديگري همراه فرزندانش زندگي ميكرد و گاهي هم خانوادهاش به محل كار او ميآمدند. مدتي بود مرد افغان ديگري به نام علي به ساختمان رفت و آمد داشت و شبها هم با غفور داخل كانكس ميخوابيد. امروز كه به محل كار آمديم خبري از غفور و دوستش نبود. بنابراين مأموران غفور و علي را به عنوان عاملان حادثه تحت تعقيب قرار دادند تا اينكه چند روز قبل بررسيهاي مأموران نشان داد علي پس از فرار از شهرستان شهميرزاد به تهران آمده و در اطراف تهران مشغول چوپاني است. صبح ديروز مأموران پليس استان سمنان با گرفتن نيابت قضايي علي را در حوالي كن سولقان كه مشغول چوپاني بود شناسايي و بازداشت و براي بازجويي به دادسراي امور جنايي تهران منتقل كردند. قاضي منافيآذر، بازپرس شعبه سوم دادسراي امور جنايي با صدور قرار عدم صلاحيت متهم را در اختيار مأموران پليس سمنان قرار داد تا براي تحقيقات بيشتر به محل حادثه منتقل كنند.
گفتوگو با متهم:
خودت را معرفي كن؟
علي هستم 50 ساله.
اهل كجايي؟
افغانستان.
غفور را ميشناختي؟
بله، غفور همشهري ما بود كه دو سال قبل در شهرستان با او آشنا شدم. او نگهبان ساختمان در حال ساختي بود و من هم شبها براي خواب پيش او ميرفتم.
به چه جرمي دستگير شدي؟
به جرم قتل زن و مردي در شهرستان شهميرزاد.
چرا مرتكب قتل شدي؟
اشتباه گرفتن من قتلي انجام ندادهام.
پس چرا فرار كردي؟
من در جريان مشكل خانوادگي غفور بودم و شب حادثه هم پيش غفور بودم و وقتي متوجه شدم زن او و راننده مينيبوس كشته شدهاند از ترس فرار كردم چون احتمال دادم مرا هم دستگير كنند.
در جريان چه موضوعي بودي؟
شبها كه پيش غفور ميرفتم براي من درد دل ميكرد و ميگفت به رفتارهاي همسرش مشكوك شده است. غفور ميگفت: همسرم قبول نميكند و ميگويد من توهم دارم. او گفت كه چند باري به خاطر همين موضوع با همسرش درگير شده و حتي او را تهديد به قتل كردهاست. غفور گفت ابتدا قصد داشته همسرش را طلاق بدهد، اما بعد تصميم گرفته او را همراه راننده مينيبوس به قتل برساند.
درباره شب حادثه توضيح بده؟
شب حادثه پيش غفور بودم كه فهميدم او، همسر و راننده مينيبوس را به قتل رسانده است و بعد هم او فرار كرد و من هم از ترس فرار كردم.
بچههاي غفور گفتهاند كه شما و پدرش هر دو مرتكب قتل شدهايد؟
[سكوت ميكند.]
به كجا فرار كردي؟
به تهران آمدم و مدتي كارگري كردم تا اينكه يكي از دوستانم مرا براي چوپاني به مردي معرفي كرد و از آن روز به بعد چوپاني ميكردم تا اينكه دستگير شدم.
نظر شما